باز از آن حضرت روایت است:کسی که میهمان خود را غذا بدهد، خداوند از طعامها و میوههای بهشتی به او میخوراند. (2) 662 78 صله رحم پیامبر گرامی اسلام میفرمود:کسی که پیوند خویشاوندی را گسسته است، با ما همنشین نمیشود؛ چون لطف خداوند بر گروهی که میان آنان قطع رحم شده است، فرود نمیآید. (3) 663به گفته جابر بن عبداللَّه، روزی رسول گرامی خطاب به مسلمانان فرمود:ای مسلمانان! از خداوند پروا کنید و با خویشان پیوند برقرار سازید. همانا بوی بهشت از فاصله هزار سال راه استشمام میشود، ولی کسی کهپیوند خویشی بگسلد، آن را استشمام نمیکند. (4) 6641- . بحارالانوار، ج 74، ص 153. 2- . اصول کافی، ج 2، ص 204. 3- . مازندرانی، شرح اصول کافی، ج 9، ص 202. 4- . مستدرک الوسائل، ج 9، ص 206. ص: 230همچنین نقل است که فردی خدمت حضرت رسید و گفت: خویشاوندی دارم که با آنها رابطه دارم، ولی آنان آزارم میدهند. تصمیم گرفتهام آنان را ترک کنم. رسول اللَّه صلی الله علیه و آله فرمود: آنگاه خدا هم تو را ترک میکند! گفت: پس چه کنم؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به کسی که محرومت کرده است، عطا کن. با کسی که از تو بریده است، رابطه برقرار کن. کسی که بر تو ستم روا داشته، از او درگذر. هرگاه چنین کردی، خداوند پشتیبان تو خواهد بود. (1) 665 با خویشاوندان خود میپیوست، بیآنکه آنان را بیجهت بر دیگران برتری دهد. ایشان میفرمود:نیکوکاری و پیوند، عمرها را طولانی؛ شهرها را آباد و دارایی را زیاد میکند، گرچه انجامدهندگان آن بدکاران باشند. کسی که به سوی خویشاوندی میرود تا با مال و جانش با او پیوند برقرار کند، آفریدگار والا، پاداش صد شهید را به وی عطا میفرماید و برای هر گامش چهل هزار پاداش مینویسد و چهل هزار گناه از وی میزداید و به همین مقدار بر درجهاش بیفزاید و گویا صد سال صبورانه خداوند را عبادت کرده است. (2) 666آوردهاند هنگامی که خواهر رضاعی پیامبر، شیماء را میان اسیران هوازن خدمت پیامبر آوردند و آن حضرت او را شناخت، ردای خویش را گسترد و به او فرمود: اگر دوست داری نزد ما باش. ما تو را محترم میداریم و محبت خواهیم کرد و اگر بخواهی نزد قوم خود بازگردی، تو را به سوی آنان بازمیگردانیم. شیماء خواست که نزد قوم خویش بازگردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز او را با هدایایی به سوی1- . بحارالانوار، ج 7، ص 92. 2- . همان، ج 71، ص 89. ص: 231قومش روانه کرد. (1) 667 ثویبه، کنیز ابولهب، پیامبر را در کودکی شیر داده بود. پیامبر به منظور حقشناسی، هدایایی از پول و لباس، برای او فرستاد. هنگامی که ثوبیه از دنیا رفت، آن حضرت تحقیق کرد که خویشان و بازماندگانش چه کسانی هستند که به آنان احسان کند. به آن حضرت اطلاع دادند که ثوبیه خویشاوند و بازماندهای ندارد. (2) 668 با همه احترامی که برای خویشان خود قائل بود، هیچگاه مرز ارزشها را نمیشکست. در تاریخ بسیار دیده شده است اگر فردی زمامدار کشوری گردد، خویشاوندان و اقوام و اطرافیان او سوءاستفادهها و چپاولگریهای بسیار میکنند، ولی پیامبر در همان آغاز به طور قاطع جلوی بستگان خود را گرفت تا از مرز حق خود تجاوز نکنند. ابوعبیده میگوید: شنیدم امام صادق علیه السلام فرمود:پس از فتح مکه، پیامبر، بنی هاشم را به دور خود جمع کرد و خود بر بالای صفا ایستاد و به آنها رو کرد و فرمود: ای فرزندان هاشم! و ای فرزندان عبدالمطلب! من رسول و فرستاده خدا به سوی شما هستم و همه شما را دوست دارم. نگویید محمد صلی الله علیه و آله از ماست. به خدا سوگند، که دوست من از میان شما و غیر شما نیست، جز پرهیزگاران. پس میبینم شما را در حالی که روز قیامت، دنیا را بر گردنهای خود حمل میکنید و دیگران (غیر بستگان) را که آخرت را با خود حمل میکنند. آگاه باشید که من عذر خود را بین خود و شما، با خداوند متعال بیان کردم. و به درستی که عمل من از آنِ من است و عملشما برای شماست. (3) 669به این ترتیب، آنها را مثل دیگران در رفتار و کردارشان مسئول خود دانست و از غرور خویشی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، بیرون آورد و از هرگونه1- . سفینة البحار، ج 1، ص 417. 2- . همان. 3- . بحارالانوار، ج 21، ص 111. ص: 232سوءاستفاده احتمالی پیشگیری کرد. 79 مسکین نوازی پیامبر رحمت و هدایت، وسیله نزدیک شدن به خداوند را دوست داشتن مسکینان و نزدیک شدن به آنان اعلام کرد. رسول گرامی اسلام، بینوایان را سخت دوست میداشت و میفرمود:امَرَنِی رَبّی أُحِبَّ الْمَساکینَ الْمُسلمینَ. (1) 670پروردگارم به من فرمان داده است که مسلمانان بیچیز را دوست بدارم.از امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده است خداوند در شب معراج به او فرمود:ای احمد! دوست داشتن خدا؛ دوست داشتن فقیران و نزدیک شدن به ایشان است. گفت: آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که به اندک خشنودند و بر گرسنگی شکیبایند و بر زندگی گوارا سپاسگزارند و از گرسنگی و تشنگی شکایت نمیکنند و با زبانشان دروغ نمیگویند و بر پروردگارشان خشمناک نباشند و بر آنچه از دست دادهاند، افسرده خاطر نمیشوند و به آنچه به دست میآورند، شادمان نمیشوند. ای احمد! دوست داشتن من، دوست داشتن فقیران است. به فقیران و مجلسشان نزدیک شو تا تو را به خود نزدیک کنم و از ثروتمندان و مجلسشان دور شو که فقیران، دوستان من هستند. (2) 671پیامبر خدا، یاران خود را به نزدیک شدن به مستضعفان و دوستی ایشان سفارش میکرد. سلمان فارسی میگوید:1- . کافی، ج 8، ص 49. 2- . بحارالانوار، ج 77، ص 23. ص: 233حبیبم، رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا به هفت خصلت سفارش فرمود: اینکه در هیچ حالی آنها را ترک نکنم. اینکه به پایینتر از خود بنگرم و به آنکه برتر از من است، ننگرم و اینکه مستمندان را دوست بدارم و به آنان نزدیک شوم. (1) 672آنان که محبوب خدا هستند، وسیله رحمتهای الهیاند. واقدی مینویسد: «از عکرمه برایم نقل کردهاند که میگفت: مردم درباره کیفیت تقسیم غنیمتهای جنگ بدر دچار اختلاف شدند. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داد تا همه غنیمتها را به بیتالمال برگردانند و همه برگردانده شد. شجاعان گمان میکردند که رسول خدا صلی الله علیه و آله غنیمتها را به آنان اختصاص خواهد داد، بدون آنکه به ناتوانان چیزی داده شود، ولی پیامبر دستور داد، تا غنیمتها به طور مساوی میان مردم تقسیم شود. سعد بن ابی وقاص گفت: ای رسول خدا! آیا سوارکاری که قوم را حمایت کرده است، باید با ضعیف و ناتوان مساوی باشد؟ پیامبر فرمود:مادرت به عزایت بنشیند! مگر شما جز به واسطه ضعیفانتان یاری شدید؟» (2) 673 آن حضرت فرموده است:إِنَّما یَنْصُرُ اللَّهُ هَذِه الامَّةَ بِضَعیفها، بِدَعْوَتِهم وَ صَلاتِهم وَ اخْلَاصِهم. (3) 674خداوند این امت را به واسطه ناتوانانش و دعای ایشان و نماز و اخلاصشان یاری میکند.همچنین رسول گرامی اسلام میفرمود:الَّلهُمَّ أَحْیِنی مِسْکیناً وَ أَمِتْنی مِسْکِینا وَ احْشُرْنی فِی زُمْرَةِ الْمَساکین. (4) 675خدایا! مرا مسکین زنده بدار و مسکین بمیران و با مسکینان محشور کن.1- . الخصال، ج 2، ص 345. 2- . بحارالانوار، ج 96، ص 214. 3- . الدر المنثور، ج 1، ص 237. 4- . سفینة البحار، ج 2، ص 378. ص: 234خاتم پیامبران الهی، خود را از مسکینان و مستضعفان میدانست و هرگز از این شأن و روحیه دور نگشت. قاضی عیاض مینویسد:کانَ أَحَبُّ الْأَسامی الیْهِ أَنْ یُقالَ لَهُ مِسْکینٌ. (1) 676محبوبترین نامها برای آن حضرت، آن بود که وی را مسکین بنامند.پیامبر خدا هرگز اجازه کوچک شمردن مستضعفان را نمیداد و میفرمود:بدانید که هرکس فقیر مسلمانی را تحقیر کند، همچون کسی است که حق خدا را تحقیر کرده باشد و خداوند در روز قیامت او را تحقیر کند، مگر اینکه توبه کند. کسی که فقیر مسلمانی را گرامی بدارد، در روز قیامت، خدا را در حالی دیدار کند که از وی راضی است. (2) 677 80 پاداش نیکیها حلیمه سعدیه، مادر رضاعی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از طایفه بنیسعد، تیرهای از قبیله هوازن بود. این طایفه در جنگ جزو سپاه شرک بودند و افراد بسیاری از آنها به اسارت سپاه اسلام درآمده بودند. از جمله خواهران رضاعی، عمهها و خالههای رضاعی پیامبر و خدمتکاران دوران کودکی آن حضرت در میان اسیران بودند.یکی از صفات برجسته پیامبر آن بود که خدمات افراد را هرچند کوچک بوده و دهها سال از آن گذشته باشد، نادیده نمیگرفت. در میان مسلمانان، چهارده تن از طایفه بنیسعد مسلمان شده بودند و در میانشان زهیر بن صرد و1- . الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج 1، ص 196. 2- . مکارم الاخلاق، ص 429. ص: 235عموی رضاعی پیامبر حضور داشتند. این دو نفر از حضرت آزادی اسیران بنیسعد را درخواست کردند و یادآور شدند که آنها از خاندان حلیمه سعدیه (مادر رضاعی شما) هستند.پیامبر فرمود: من سهمیه خود و فرزندان عبدالمطلب را حاضرم ببخشم، ولی سهمیه دیگر مسلمانان از مهاجر و انصار به خودشان مربوط است و باید آنها تصمیم بگیرند. پس از آنکه من نماز ظهر را خواندم، شما در میان مردم برخیزید و از آنها تقاضا کنید که سهم خود را ببخشند. طایفه بنیسعد بنابر راهنمایی پیامبر، پس از نماز ظهر، از مردم درخواست بخشودگی سهم خود را کردند. آنها به پیروی از پیامبر حاضر شدند که سهم خود را ببخشند. تنها چند نفر مانند حابس و عینیه سهمیه خود را نبخشیدند. پیامبر، اسیران آنها را در برابر هریک، با شش اسیر دیگر عوض کرد و در نتیجه، همه اسیران هوازن جز یک پیرزن که عینیه از بخشیدن او خودداری ورزید، آزاد شدند. (1) 678 این کار نشان دهنده اوج وفاداری پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به خدمات حلیمه سعدیه و خواهران و برادران رضاعی خود بود. نکته جالب توجه اینکه یکی از افرادی که در میان اسیران جنگی وجود داشت، شیماء، خواهر رضاعی پیامبربود. وقتی وی به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد من خواهر رضاعی تو (دختر حلیمه سعدیه) هستم که اسیر شدهام، پیامبر عبای خود را روی زمین پهن کرد و او را روی آن نشاند. پس با احترام خاص به او نگریست و با محبت سرشاری از او احوالپرسی کرد و فرمود: من وقتی که کودک بودم، تو از من نگهداری کردی و مدتی که مادرت به من شیر داد، با هم بودیم. اینک اگر میخواهی، نزد ما بمان که با کمال احترام شما را حفظ میکنیم و اگر1- . سیره ابن هشام، ج 2، ص 49. ص: 236میخواهی، به سوی قومت برگرد. (1) 679 شیماء با تشکر از محبتهای پیامبر، درخواست آزادی اسیران طایفه خود را مطرح و بازگشت به وطن را انتخاب کرد.رسول اللَّه صلی الله علیه و آله در حق خواهر رضاعی خود احترام فراوان کرد و در مورد سهم مسلمانان نیز کاری کرد که آنها با خشنودی و رضایت خاطر، سهمشان را بخشیدند. این بخشش بزرگوارانه، موجب برانگیختن انگیزههای انسانی آنها گشت و فطرت خفته آنها را بیدار کرد، به گونهای که همگی از صمیم دل مسلمان شدند و راهگشای اسلام آوردن تیرههای دیگری از قبیله هوازن گردیدند.روزی هیئتی از طرف نجاشی، پادشاه حبشه بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد شد.آن حضرت بلند شد و از آنان پذیرایی کرد. اصحاب عرض کردند که یا رسول اللَّه صلی الله علیه و آله شما بفرمایید، ما از آنان پذیرایی میکنیم. پیامبر فرمود: این جماعت به اصحاب ما در حبشه احترام گذاشتهاند و من دوست دارم که محبت آنان را تلافی کنم. (2) 680 پیامبر خواست در چاهی غسل کند. حذیفه که همراه حضرت بود، پیراهنی را جلوی او گرفت تا پوشیده باشد. بعد از پیامبر، حذیفه خواست غسل کند. حضرت نیز مانند حذیفه پیراهن را جلوی او گرفت. حذیفه نپذیرفت و گفت: ای پیامبر خدا، پدر و مادرم فدای شما باد، این کار را نکنید.پیامبر اصرار کرد و تا پایان غسل، پیراهن را جلو حذیفه گرفت و فرمود: از دونفری که با یکدیگر همراهند، هر کدامشان که با رفیقش مهربانتر باشد، نزد خداوند محبوبتر است. (3) 6811- کامل ابن اثیر، ج 2، ص 266. 2- سفینة البحار، ج 1، ص 417. 3- همان، ص 416. ص: 237 81 مردم داری یکی از موفقیتهای بزرگ پیامبران الهی به ویژه رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، برقراری ارتباط صمیمی و نزدیک آنان با مردم است. آنان به دلیل فروتنی در برابر مردم، مردمیترین رهبران جامعه بودند و بیشترین موفقیت را در اجرای رسالت خویش به دست آوردند که خدای سبحان نیز بر حسن رسالت و موفقیتشان درود میفرستد: «وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرسَلینَ». (صافات: 181)در این میان، روش رسول اللَّه صلی الله علیه و آله بین پیامبران، مثال زدنی است. وی در همسانی با مردم آن قدر فروتنی نشان میداد که آیه «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ؛ بال عطوفت خویش را زیر پای پیروانت بگستران.» به خوبی بیانگر این معناست و پیامبر در همسانی با مردم و مردمی بودن، آنقدر پیش رفت که مردم وی را از خود میدانستند و رازهای زندگی خویش را با وی درمیان میگذاشتند. در این راه، برخی از مردم به علت سهولت دسترسی به رسول اللَّه صلی الله علیه و آله آن مقدار زیاده روی کردند که خدای سبحان به آنان سفارش فرمود:یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلی طَعامٍ غَیْرَ ناظِرینَ إِناهُ وَ لکِنْ إِذا دُعیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسینَ لِحَدیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیی مِنْکُمْ. (احزاب: 53)ای مؤمنان! بدون دعوت و اجازه پیامبر وارد خانه وی نشوید. هنگامی کهص: 238دعوت شدید، پیش از موعد وارد نشوید تا منتظر طعام بمانید و هنگامی که طعام صرف شد، پس از پذیرایی در خانه پیامبر به سخن گفتن با هم انس نگیرید؛ زیرا حضور طولانی شما موجب آزار وی میشود و حضرت شرم دارد که به رو آورد.اساساً جاذبه شخصیتی هرکس، تا حد زیادی مرهون رفتار محبتآمیز او با مردم و رعایت ارزش و کرامت انسانهاست. کسی که در غم و شادی در کنار مردم باشد، در دل مردم جای میگیرد و این شیوه در جذب دلها و عواطف مردمی اثر فراوانی دارد. از امام علی علیه السلام روایت شده است:اذا تَفَقَّدَ الرَّجُلُ مِنْ اخْوانِهِ ثَلاثَةَ ایّامٍ سَأَلَ عَنْهُ، فَانْ کانَ غائباً دعا له و انْ کانَ شاهِداً زارَهُ و انْ کانَ مریضاً عادَهُ. (1) 682هرگاه یکی از برادران دینیاش را سه روز نمییافت، سراغ او را میگرفت.پس اگر غایب و در سفر بود، برایش دعا میکرد. اگر شاهد و حاضر در شهر بود، به دیدارش میشتافت و اگر بیمار بود، به عیادتش میرفت.چنین رفتاری، نشان دهنده رابطه صمیمی و نزدیک پیامبر با یاران و اصحابشان بود. با اینکه ایشان پیامبر برگزیده خدا بود و از نظر معنوی در جایگاه بسیار بالایی قرار داشت، معاشرت و برخورد وی بسیار مردمی بود.در سخن گفتن همسطح مردم حرف میزد و با فقیران همنشین میگشت:«یجالِسُ الفُقَراءَ و یُؤاکِلُ المَساکینَ؛ با تهیدستان، همنشین و با بینوایان همغذا میشد». (2) 683حضرت میکوشید خود را همراه مردم سازد، بهگونهای که حضرت علی علیه السلام میفرماید:یَضْحَکُ مِمّا یَضْحَکُونَ وَ یَتَعَجَّبُ مِمّا یَتَعَجَّبُونَ فِیْهَ. (3) 684از آنچه مردم میخندیدند یا از آن تعجب میکردند، او نیز به خنده یا تعجب میافتاد.1- . مکارم الاخلاق، ص 19. 2- . بحارالانوار، ج 16، ص 228. 3- . مکارم الاخلاق، ص 5. ص: 239رسول خدا صلی الله علیه و آله در مجالس، جای خاصی برای خویش تعیین نمیکرد و در قید و بند صدرنشینی در مجالس نبود. هرجا که بود، مینشست و یارانش را نیز به همین مسئله فرمان میداد:کانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَجْلِسُ عَلَی الْأَرْضِ وَ یَأکُلُ عَلَی الْأَرضِ. (1) 685رسول الله صلی الله علیه و آله روی زمین مینشست و روی زمین غذا میخورد.به همه یکسان نگاه میکرد تا کسی در نگاه و توجه به مخاطب احساس تبعیض نکند. (2) 686 مردی وارد مسجد شد و به حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید.رسول اللَّه صلی الله علیه و آله تنها نشسته بود، ولی در عین حال، جابهجا شد و برای مرد تازه وارد جا باز کرد. آن مرد گفت: یا رسول اللَّه! جا که وسیع است. حضرت فرمود:حق مسلمان بر مسلمان دیگر آن است که وقتی دید میخواهد نزدیک او بنشیند، برایش جا باز کند و جابهجا شود. (3) 687 82 رعایت حقوق دیگران رعایت حقوق دیگران در تحقق عدالت اجتماعی، در سیره رسول الله صلی الله علیه و آله جایگاه ویژهای دارد. ایشان حتی در نگاه کردن به حاضران نیز تفاوت نمیگذاشت:کَانَ رَسولُ اللهِ صلی الله علیه و آله یُقسِّم لَحَظاتِهِ بَینَ أصحابِهِ یَنْظُر إلی ذَا وَ یَنظُر إلی ذا بِالسَّوِیَّةِ. (4) 688رسول الله صلی الله علیه و آله لحظههای خود را بین اصحاب تقسیم میکرد و به همه یکسان مینگریست.1- . بحارالانوار، ج 16، ص 222. 2- . مکارم الاخلاق، ص 14. 3- . بحارالانوار، ج 16، ص 240. 4- . روضه کافی، ص 268. ص: 240با این حال، در مواردی که پای استحقاق افراد به میان میآمد، رعایت استحقاقها را معیار عدل قرار میداد. چنان که وقتی طعامی خدمت حضرت آوردند، وی خواست بین همه اهل صفه تقسیم کند، ولی چون طعام به مقداری نبود که به همه برسد، آن را به آنانی داد که نیاز بیشتر داشتند و پس از دیگران عذر خواهی کرد. (1) 689 حضرت منتظر نبود تا نیازمند به او مراجعه کند، بلکه خود در پی رفع حاجت نیازمندان برمیآمد. اگر چیزی اضافه میآمد که مورد هزینهاش پیدا نمیشد و شب فرامیرسید، به خانه برنمیگشت تا مستحق آن را پیدا کند و مسئولیت را انجام دهد و آسوده خاطر به خانه برگردد. (2) 690 این گونه تلاش برای تأمین حقوق مردم و استقرار عدالت اجتماعی، الگویی است تا رهبری جامعه چنان خود را متعهد ببیند که به داد مستمندانی برسد که قدرت فریاد کشیدن و دادخواهی ندارند. رسول الله صلی الله علیه و آله به مردم سفارش میکرد، خواستههای مستحقان را به ایشان برسانند تا حقی از آنان پایمال نشود:ابْلِغُونی حاجةَ مَنْ لَا یَقْدِرُ عَلَی ابلاغِ حاجَتِه. (3) 691خواستههای کسانی را که قادر نیستند نیازهای خود را مطرح کنند، به من برسانید.ایشان در جایی دیگر سفارش میکند:مَنْ أَصبحَ وَلایَهْتَمُّ بِامُورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مِنْهُم. (4) 692آنکه در اندیشه سامان دادن به زندگی مسلمانان نباشد، مسلمان نیست.وی در تقسیم غنایم میان مسلمانان به شدت احتیاط میکرد. در جنگ حنین غنایم فراوانی نصیب مسلمانان شد (بیست و چهار هزار شتر، چهل هزار گوسفند1- . بحارالانوار، ج 16، ص 269. 2- . همان، ص 227. 3- . همان، ص 151. 4- . اصول کافی، ج 2، ص 163. ص: 241و چهار هزار اوقیه نقره از جمله آنهاست). (1) 693 عقیل بن ابی طالب سوزنی را بدون اجازه با خود برد. ناگهان شنید که منادی ندا میدهد هر کس از غنایم چیزی برده است حتی سوزن و نخ، برگرداند. وی سوزن را برگرداند. حضرت گرفت و کنار دیگر غنایم گذاشت. آنگاه در کنار شتری ایستاد و از کرک شتر اندکی کند. آن را بین دو انگشت خود قرار داد و به مردم اعلان کرد: من از غنایم حتی از این کرک تنها یک پنجم سهم دارم. خیانت بر خائن، عار و ننگ و آتش است. (2) 694 در آن بیماری که به رحلت حضرت انجامید، باخبر شد که چند درهم از بیتالمال نزد وی مانده و آن را تقسیم نکرده است. فرستاد آن را از نزد یکی از همسران حضرت آوردند و در مورد خاصش تقسیم کرد. آنگاه خطاب به خود فرمود: تو چه فکر میکردی اگر خدا را ملاقات میکردی، در حالی که این درهمها نزد تو بودند؟ (3) 695 شخصی از آن حضرت طلب داشت و در مطالبه خود درشتی میکرد.رسول اکرم صلی الله علیه و آله همچنان ساکت بود، ولی اصحاب برآشفتند و درصدد تأدیب او برآمدند. ایشان فرمود: متعرض او نشوید. بگذارید صاحب حق، حرف خود را بزند. آنگاه دستور داد شتری همسال شتر او بخرند و به او بدهند.گفتند: همسال آن پیدا نمیشود و هر چه هست، بهتر از مال اوست. فرمود:همان بهتر را به او بدهید. (4) 696 رسول اکرم صلی الله علیه و آله با این روش خود، عدل و رحمت را به هم آمیخته بود و راه و رسم حکومت را به فرمانروایان دنیا میآموخت تا بدانند که منزلت آنها در جوامع بشری، مقام و مرتبه پدر مهربان و خردمند است، نه مرتبه آقا و سرور.باید همه جا مصلحت و صلاح زیردستان را در نظر بگیرند، نه اینکه1- . طبقات الکبری، ج 2، ص 326. 2- . سیره ابن هشام، ج 5، ص 168. 3- . طبقات الکبری، ج 2، ص 368. 4- . صحیح بخاری، ج 3، ص 116. ص: 242هوسهای خود را بر آنان تحمیل کنند. پس میفرمود من به رعایت مصلحت مردم، از خود آنان نسبت به خودشان، اولیتر و شایستهترم؛ که قرآن مجید میفرماید: «النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ». (احزاب: 7)پس هر کس از شما از دنیا برود، چنانچه مالی از خود به جا گذاشته باشد، متعلق به ورثه اوست و هرگاه وامیداشته باشد یا خانواده مستمند و بیپناهی از او بازمانده است، دَین او بر ذمّه من و سرپرستی خانوادهاش بر عهده من است. (1) 697 83