34 توبه و استغفار
رسول خدا صلی الله علیه و آله طلب آمرزش از خدا را وسیله رهایی از آسیبهای نافرمانی و رنجهای گناه میداند و میفرماید:
عَلَیْکَ بِالْاسْتِغْفارِ فَانَّهُ الْمَنْجاةُ. (1) 358
بر شما باد به آمرزشخواهی؛ چون نجاتدهنده است.
ایشان در جای دیگر فرمود:
انّ لِلقُوبِ صَدَأً کَمَصْدَأِ النُّحاسِ فَاجْلُوها بِالإستِغفارِ. (2) 359
دلها نیز مانند مس زنگ میگیرد. آن را با استغفار جلا دهید.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، چاره گناه را توبه و پشیمانی از گناه میداند و میفرماید:
لِکُلّ شَیءٍ حِیْلَةٌ و حیلَةُ الذُّنوبِ التَّوْبَةُ. (3) 360
هر چیزی چارهای دارد و چاره گناهان، توبه و بازگشت است.
زیباترین توبه، توبه خالص، راستین و بدون بازگشت دوباره به گناه است. چنین پشیمانی، توبه نصوح است؛ همان که پروردگار، آدمیان را به آن فرامیخواند:
________________________________________
1- . بحارالانوار، ج 90، ص 283.
2- . ابن فؤاد حلی، عدة الداعی، ص 249.
3- . حسن بن علییزدی، انوار الهدایه، ص 246.
ص: 125
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا. (تحریم: 8)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! به درگاه خدا توبهای راستین کنید.
خاتم الانبیا نیز همگان را به چنین توبهای فرا میخواند و میفرماید:
بابُ التَّوْبَةِ مَفتُوحٌ لِمَن أرادَها فَتُوبُوا الَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً. (1) 361
هر که بخواهد توبه کند، درِ توبه به روی او باز است. بنابراین، پیش خداوند همانند توبه نصوح، توبه کنید.
معاذ بن جبل از رسول اللَّه صلی الله علیه و آله از چیستی توبه نصوح پرسید. حضرت فرمود:
انْ یَتُوبَ التَّائِبُ ثُمَّ لایَرْجِعُ فی ذَنْبٍ کَما لا یَعُودُ اللَّبَنُ إلَی الضَّرعِ. (2) 362
توبهکننده آنچنان به خدا روی آورد که دیگر به گناه بازنگردد، بدان سان که شیر دوشیده هرگز به پستان بازنمیگردد.
جوانی خوشسیما با صورتی گریان و حالتی پریشان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد. حضرت از حال او جویا شد و فرمود: جوان! چرا گریه میکنی؟ جوان گفت: چرا نگریم در حالی که گناهان زیادی انجام دادهام و هر آینه، خداوند به سبب بعضی از آنها مرا دوزخی خواهد کرد و بیشک مرا نخواهد بخشید.
پیامبر فرمود: آیا به خدا شرک ورزیدی؟ جوان گفت: خیر! پناه بر خدا اگر برای او شریک قرار داده باشم! پیامبر پرسید: آیا کسی را کشتهای؟ جوان گفت:
هرگز! پیامبر فرمود: خداوند گناهان تو را خواهد بخشید. در مقابل، جوان گناهان خود را بسیار سنگین میشمرد و نگران بود. پیامبر با نگاهی تند به او خطاب کرد و فرمود: جوان! وای بر تو! آیا گناهان تو بزرگ است یا خداوند؟ جوان گفت: هیچ چیز از پروردگارم بزرگتر نیست و خداوند از هر چیز بزرگی بزرگتر است. پیامبر فرمود: آیا جز خداوند عظیم، کسی گناهان بزرگ را میبخشاید؟ جوان گفت: خیر، ای رسول خدا! پیامبر فرمود: جوان! آیا یک گناه از گناهان خود را بازگو میکنی؟
________________________________________
1- . بحارالانوار، ج 77، ص 169.
2- . مجمع البیان، ج 10، ص 318.
ص: 126
آنگاه جوان پس از اشاره به پیشه قبرکنی خود، از یک گناه جنسی که بدان آلوده شده بود، یاد کرد. زشتی گناه، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله را به خشم آورد و آن حضرت برای بیداری دل خفته و گسست همیشگی جوان از گناه بر او نهیب زد و فرمود: از من دور شو! چقدر دوزخ به تو نزدیک است! میترسم از آنکه با آتش تو بسوزم.
جوان خطاکار پریشان شد و به سرعت از نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رفت. پس از برداشتن توشه اندک، در دل یکی از کوههای اطراف مدینه پناه گرفت و دستان خود را به گردن خود بست و برای طلب آمرزش به عبادت پرداخت. او اینگونه با خدای خود نجوا میکرد: الها! این بنده خطاکار و گریان تو است که دست بسته در پیشگاه تو زانو زده است. خدایا! تو مرا به خوبی میشناسی! معبودا! پشیمانم! نزد نبی تو آمدم، ولی او مرا از خود راند و بر ترسم افزود. به نام و جایگاه و عظمتت سوگند میدهم که ناامیدم مکن! آقای من! مرا از رحمت خود محروم نساز!
جوان چهل شبانهروز با خدای خود نجوا کرد و از پروردگار بخشش خواست. در روز چهلم، دستهای خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! با درخواستم چه کردی؟ اگر دعایم را برآوردهای و از گناهانم درگذشتهای، به نبی خود وحی فرست و اگر درخواستم را اجابت نکردهای و مرا نبخشیدهای و مجازاتی برایم در نظر گرفتهای، پس آتشی برایم بفرست و آتشم زن یا مرا با گرفتاری دنیا هلاک ساز و از رسوایی روز رستاخیز نجاتم ده!
در همان روز، این آیات فرحبخش بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد:
وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ. ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ. أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلینَ. (آل عمران: 135 و 136)
و آنان که چون کار زشتی کنند و یا برخود ستم روا دارند، خدا را به یاد میآورند و برای گناهانشان آمرزش میخواهند و چه کسی جز خدا گناهان را میآمرزد؟ و بر آنچه مرتکب شدهاند، با آنکه میدانند (که گناه است) پافشاری نمیکنند. آنان، پاداششان آمرزشی از جانب پروردگارشان و بوستانهایی است که از زیر (درختان) آن جویبارها روان است. جاودانه در آن بمانند و پاداش اهل عمل چه نیکوست.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پس از نزول آیات از خانه خود خارج شد و در حالی که با تبسم، آن آیات را زمزمه میکرد، رو به یارانش فرمود: چه کسی مرا به محل آن جوان توبهکار راهنمایی میکند؟ معاذ بن جبل چون از محل اقامت جوان آگاهی داشت، قدم پیش نهاد و همراه پیامبر روانه شد. همگی به سوی آن کوه رفتند و آن جوان را یافتند. در حالی که دستانش را به گردن بسته و در میان دو صخره ایستاده بود. صورتش از شدت تابش آفتاب سیاه گشته و به دلیل فزونی گریه، مژههایش افتاده بود. در همین حال دیدند چنین دعا میکرد: خدایا! به نیکویی خلقم کردی و سیمای مرا زیبا آفریدی، ولی ای کاش میدانستم که با من چه خواهی کرد؟ آیا مرا در آتش خواهی سوزاند یا در جوار خود، منزل خواهی داد. خدایا! بسیار به من احسان کردی و مرا غرق نعمت خود ساختی ... ای کاش میدانستم که سرانجامم چگونه است؟ آیا مرا به بهشت میبری یا به دوزخ میکشانی؟ خدایا! گناهانم از آسمان و زمین و کرسی گسترده و عرش عظیم تو بزرگتر است؟ آیا مرا میبخشایی یا در قیامت رسوایم میسازی؟
جوان در حالی که این سخنان را تکرار میکرد، میگریست و خاک بر سر و روی خود میریخت. در آن هنگام، پیامبر رحمت به او نزدیک شد و دستان او را از گردنش گشود و خاکها را از صورتش پاک کرد و چنین گفت: بشارت! همانا که رها شده خدا از دوزخ هستی!
رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از مژده دادن به جوان، رو به یاران خود کرد و با معرفی این جوان به عنوان بهترین الگوی پشیمانی از گناه فرمود: مانند او گناهان خود را جبران کنید. آنگاه آیاتی را که نازل شده بود، خواند و جوان را به بهشت مژده داد. (1)