صفحه 6 از 10 نخستنخست ... 2345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 92

موضوع: ملکوت اخلاق((گلگشتی در جلوه‌های رفتاری و گفتاری پیامبر اعظم *ص* ))

  1. Top | #51

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    34 توبه و استغفار

    رسول خدا صلی الله علیه و آله طلب آمرزش از خدا را وسیله رهایی از آسیب‌های نافرمانی و رنج‌های گناه می‌داند و می‌فرماید:
    عَلَیْکَ بِالْاسْتِغْفارِ فَانَّهُ الْمَنْجاةُ. (1) 358
    بر شما باد به آمرزش‌خواهی؛ چون نجات‌دهنده است.
    ایشان در جای دیگر فرمود:
    انّ لِلقُوبِ صَدَأً کَمَصْدَأِ النُّحاسِ فَاجْلُوها بِالإستِغفارِ. (2) 359
    دل‌ها نیز مانند مس زنگ می‌گیرد. آن را با استغفار جلا دهید.
    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، چاره گناه را توبه و پشیمانی از گناه می‌داند و می‌فرماید:
    لِکُلّ شَی‌ءٍ حِیْلَةٌ و حیلَةُ الذُّنوبِ التَّوْبَةُ. (3) 360
    هر چیزی چاره‌ای دارد و چاره گناهان، توبه و بازگشت است.
    زیباترین توبه، توبه خالص، راستین و بدون بازگشت دوباره به گناه است. چنین پشیمانی، توبه نصوح است؛ همان که پروردگار، آدمیان را به آن فرامی‌خواند:
    ________________________________________
    1- . بحارالانوار، ج 90، ص 283.
    2- . ابن فؤاد حلی، عدة الداعی، ص 249.
    3- . حسن بن علی‌یزدی، انوار الهدایه، ص 246.
    ص: 125
    یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا. (تحریم: 8)
    ای کسانی که ایمان آورده‌اید! به درگاه خدا توبه‌ای راستین کنید.
    خاتم الانبیا نیز همگان را به چنین توبه‌ای فرا می‌خواند و می‌فرماید:
    بابُ التَّوْبَةِ مَفتُوحٌ لِمَن أرادَها فَتُوبُوا الَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً. (1) 361
    هر که بخواهد توبه کند، درِ توبه به روی او باز است. بنابراین، پیش خداوند همانند توبه نصوح، توبه کنید.
    معاذ بن جبل از رسول اللَّه صلی الله علیه و آله از چیستی توبه نصوح پرسید. حضرت فرمود:
    انْ یَتُوبَ التَّائِبُ ثُمَّ لایَرْجِعُ فی ذَنْبٍ کَما لا یَعُودُ اللَّبَنُ إلَی الضَّرعِ. (2) 362
    توبه‌کننده آنچنان به خدا روی آورد که دیگر به گناه بازنگردد، بدان سان که شیر دوشیده هرگز به پستان بازنمی‌گردد.
    جوانی خوش‌سیما با صورتی گریان و حالتی پریشان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد. حضرت از حال او جویا شد و فرمود: جوان! چرا گریه می‌کنی؟ جوان گفت: چرا نگریم در حالی که گناهان زیادی انجام داده‌ام و هر آینه، خداوند به سبب بعضی از آنها مرا دوزخی خواهد کرد و بی‌شک مرا نخواهد بخشید.
    پیامبر فرمود: آیا به خدا شرک ورزیدی؟ جوان گفت: خیر! پناه بر خدا اگر برای او شریک قرار داده باشم! پیامبر پرسید: آیا کسی را کشته‌ای؟ جوان گفت:
    هرگز! پیامبر فرمود: خداوند گناهان تو را خواهد بخشید. در مقابل، جوان گناهان خود را بسیار سنگین می‌شمرد و نگران بود. پیامبر با نگاهی تند به او خطاب کرد و فرمود: جوان! وای بر تو! آیا گناهان تو بزرگ است یا خداوند؟ جوان گفت: هیچ چیز از پروردگارم بزرگ‌تر نیست و خداوند از هر چیز بزرگی بزرگ‌تر است. پیامبر فرمود: آیا جز خداوند عظیم، کسی گناهان بزرگ را می‌بخشاید؟ جوان گفت: خیر، ای رسول خدا! پیامبر فرمود: جوان! آیا یک گناه از گناهان خود را بازگو می‌کنی؟
    ________________________________________
    1- . بحارالانوار، ج 77، ص 169.
    2- . مجمع البیان، ج 10، ص 318.
    ص: 126
    آن‌گاه جوان پس از اشاره به پیشه قبرکنی خود، از یک گناه جنسی که بدان آلوده شده بود، یاد کرد. زشتی گناه، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله را به خشم آورد و آن حضرت برای بیداری دل خفته و گسست همیشگی جوان از گناه بر او نهیب زد و فرمود: از من دور شو! چقدر دوزخ به تو نزدیک است! می‌ترسم از آنکه با آتش تو بسوزم.
    جوان خطاکار پریشان شد و به سرعت از نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رفت. پس از برداشتن توشه اندک، در دل یکی از کوه‌های اطراف مدینه پناه گرفت و دستان خود را به گردن خود بست و برای طلب آمرزش به عبادت پرداخت. او این‌گونه با خدای خود نجوا می‌کرد: الها! این بنده خطاکار و گریان تو است که دست بسته در پیشگاه تو زانو زده است. خدایا! تو مرا به خوبی می‌شناسی! معبودا! پشیمانم! نزد نبی تو آمدم، ولی او مرا از خود راند و بر ترسم افزود. به نام و جایگاه و عظمتت سوگند می‌دهم که ناامیدم مکن! آقای من! مرا از رحمت خود محروم نساز!
    جوان چهل شبانه‌روز با خدای خود نجوا کرد و از پروردگار بخشش خواست. در روز چهلم، دست‌های خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! با درخواستم چه کردی؟ اگر دعایم را برآورده‌ای و از گناهانم درگذشته‌ای، به نبی خود وحی فرست و اگر درخواستم را اجابت نکرده‌ای و مرا نبخشیده‌ای و مجازاتی برایم در نظر گرفته‌ای، پس آتشی برایم بفرست و آتشم زن یا مرا با گرفتاری دنیا هلاک ساز و از رسوایی روز رستاخیز نجاتم ده!
    در همان روز، این آیات فرح‌بخش بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد:
    وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ. ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ. أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلینَ. (آل عمران: 135 و 136)
    و آنان که چون کار زشتی کنند و یا برخود ستم روا دارند، خدا را به یاد می‌آورند و برای گناهانشان آمرزش می‌خواهند و چه کسی جز خدا گناهان را می‌آمرزد؟ و بر آنچه مرتکب شده‌اند، با آنکه می‌دانند (که گناه است) پافشاری نمی‌کنند. آنان، پاداششان آمرزشی از جانب پروردگارشان و بوستان‌هایی است که از زیر (درختان) آن جویبارها روان است. جاودانه در آن بمانند و پاداش اهل عمل چه نیکوست.
    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پس از نزول آیات از خانه خود خارج شد و در حالی که با تبسم، آن آیات را زمزمه می‌کرد، رو به یارانش فرمود: چه کسی مرا به محل آن جوان توبه‌کار راهنمایی می‌کند؟ معاذ بن جبل چون از محل اقامت جوان آگاهی داشت، قدم پیش نهاد و همراه پیامبر روانه شد. همگی به سوی آن کوه رفتند و آن جوان را یافتند. در حالی که دستانش را به گردن بسته و در میان دو صخره ایستاده بود. صورتش از شدت تابش آفتاب سیاه گشته و به دلیل فزونی گریه، مژه‌هایش افتاده بود. در همین حال دیدند چنین دعا می‌کرد: خدایا! به نیکویی خلقم کردی و سیمای مرا زیبا آفریدی، ولی ای کاش می‌دانستم که با من چه خواهی کرد؟ آیا مرا در آتش خواهی سوزاند یا در جوار خود، منزل خواهی داد. خدایا! بسیار به من احسان کردی و مرا غرق نعمت خود ساختی ... ای کاش می‌دانستم که سرانجامم چگونه است؟ آیا مرا به بهشت می‌بری یا به دوزخ می‌کشانی؟ خدایا! گناهانم از آسمان و زمین و کرسی گسترده و عرش عظیم تو بزرگ‌تر است؟ آیا مرا می‌بخشایی یا در قیامت رسوایم می‌سازی؟
    جوان در حالی که این سخنان را تکرار می‌کرد، می‌گریست و خاک بر سر و روی خود می‌ریخت. در آن هنگام، پیامبر رحمت به او نزدیک شد و دستان او را از گردنش گشود و خاک‌ها را از صورتش پاک کرد و چنین گفت: بشارت! همانا که رها شده خدا از دوزخ هستی!

    رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از مژده دادن به جوان، رو به یاران خود کرد و با معرفی این جوان به عنوان بهترین الگوی پشیمانی از گناه فرمود: مانند او گناهان خود را جبران کنید. آن‌گاه آیاتی را که نازل شده بود، خواند و جوان را به بهشت مژده داد. (1)





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند







  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #52

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    35 سخاوت رسول اعظم صلی الله علیه و آله

    حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:
    رسول خدا صلی الله علیه و آله هیچ خواهنده و سائلی را منع و رد نمی‌کرد. اگر داشت، به او عطا می‌کرد و اگر نداشت، می‌فرمود: خدا می‌دهد. (2) 364
    نیز فرمود:
    هرگز از رسول خدا صلی الله علیه و آله چیزی درخواست نکردند که جواب رد بدهد.
    اگر داشت، عطا می‌کرد و اگر نداشت، می‌فرمود: ان‌شاءاللَّه می‌رسد و هرگز با بدی و رفتار زشت کسی مقابله به مثل نکرد. (3) 365
    همچنین فرمود:
    رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از نبرد حنین که غنایم زیادی به دست آمده بود، به جعرانه (محلی بین مکه و طائف) آمد تا در آنجا غنایم را تقسیم کند.
    مردمان پیاپی از او درخواست غنیمت می‌کردند و پیامبر به آنان عطا می‌فرمود. فشار و ازدحام جمعیت، او را به بُن درختی کشاند. پیامبر به آن
    ________________________________________
    1- . بحارالانوار، ج 6، صص 23 و 26.
    2- . فروع کافی، ج 2، ص 183.
    3- . بحارالانوار، ج 16، ص 340.
    ص: 129
    درخت تکیه کرد و ردایش برداشته شد و پشت او خراشیده گشت. از آن درخت نیز او را گذراندند و همچنان از او درخواست می‌کردند. پیامبر فرمود: ای مردم، ردای مرا به من برگردانید. به خدا سوگند! اگر نزد من به تعداد درختان سرزمین تهامه، شتر باشد، همه را میان شما تقسیم می‌کنم و مرا ترسو و بخیل نخواهید یافت. آن‌گاه در ذی‌قعده از جعرانه بیرون رفت. پس از آن، مردم آن درخت را همواره سرسبز و شاداب می‌دیدند چنان‌که گویی بر آن آب زده‌اند. (1) 366
    علی علیه السلام فرمود:
    پیامبر خدا، بخشنده‌ترین و خوش معاشرت‌ترین مردم بود. هر کسی که با او هم‌نشینی می‌کرد و به اخلاق نیک او آشنا می‌شد، به او علاقه‌مند می‌گشت. (2) 367





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  4. Top | #53

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    36 شجاعت

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله از شجاع‌ترین شخصیت‌ها در تاریخ بشر است. او به تنهایی در برابر جهانی از شرک و کفر قد برافراشت. همچنین با عقاید خرافی اعرابی که از خشن‌ترین مردم روی زمین بودند، به مبارزه برخاست. وی مدت پانزده سال بدون هیچ اقدام نظامی و تنها با اعتماد و توکل به خداوند، در برابر کافران ایستادگی و مقاومت کرد. این در حالی بود که مشرکان از به کار گرفتن شدیدترین شکنجه‌ها برای دوستان ایشان و بدترین سخت‌گیری‌ها در حق ایشان کوتاهی نکردند. پس از
    ________________________________________
    1- . همان، ص 226.
    2- . محجة البیضاء، ج 4، ص 149.
    ص: 130
    هجرت به مدینه نیز که فرمان جهاد بر ایشان نازل شد، در نبردهای بسیاری که روی می‌داد، شرکت می‌کرد. امیرمؤمنان علی علیه السلام در همین زمینه می‌فرماید:
    ما مسلمانان در جنگ‌ها آن‌گاه که جنگ شعله می‌کشید و کار سخت می‌شد، به رسول خدا صلی الله علیه و آله پناه می‌جستیم و هیچ‌کس از او به دشمن نزدیک‌تر نبود. (1) 368
    امام صادق علیه السلام می‌فرماید:
    از وقتی آیه: «فَقاتِلْ فی سَبیلِ اللَّهِ لا تُکَلَّفُ إِلَّا نَفْسَکَ؛ در راه خدا جنگ و جهاد کن و جز خود را به آن تکلیف مکن.» (نساء: 84) بر پیامبر نازل شد، به هر جنگ و جهادی، خود اقدام می‌کرد و فرماندهی آن را برعهده می‌گرفت و دیگری را به این کار مأمور نمی‌ساخت. از وقتی این آیه بر پیامبر نازل شد، شجاع‌ترین فرد کسی بود که به پیامبر می‌پیوست و به او پناه می‌جست (؛ زیرا پیامبر از همه بی‌باک‌تر و به دشمن و خطر، نزدیک‌تر بود). (2) 369
    گفته‌اند یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از آن وجود گرامی پاسداری می‌کردند.
    روزی این آیه نازل شد:
    یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ. (مائده: 67)
    ای پیامبر، آنچه از سوی پروردگارت در مورد جانشینی و ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام بر تو نازل شده است، ابلاغ کن و گرنه رسالت الهی را ابلاغ نکرده‌ای و خدا، تو را از خطر مردم حفظ می‌کند.
    ________________________________________
    1- . بحارالانوار، ج 16، صص 232 و 240.
    2- . همان.
    ص: 131
    وقتی این آیه بر پیامبر نازل شد، آن حضرت، پاسداری اصحاب را از خود نپذیرفت؛ زیرا خدای متعال فرموده بود: «تو را از مردم حفظ می‌کنم». (1) 370 در جنگ حنین، مالک بن عوف، فرمانده سپاه دشمن بود که افراد قبیله هوازن را برای جنگ با رسول خدا صلی الله علیه و آله تحریک کرده بود. البته وی سرانجام شکست خورد و اموال و خاندان او به عنوان غنیمت به دست مسلمانان افتاد. پس خود را به پیامبر رسانید و تسلیم شد. پیامبر برای به دست آوردن دل او، اموال و خانواده‌اش را به او برگردانید و علاوه بر آنها صد شتر نیز به او بخشید. مالک مسلمان شد و در اسلام خویش استوار ماند و خدمات شایانی کرد. مالک در ستایش پیامبر اشعاری دارد که ترجمه پاره‌ای از آنها چنین است:
    من میان مردم، کسی به پایه و عظمت محمد ندیده و نشنیده‌ام. هنگام جود و بخشش، عطایش بسیار بود و هر وقت مصلحت می‌دید، از آینده خبر می‌داد. در میدان کارزار که جنگ‌جویان با شدت هر چه تمام‌تر مشغول جنگ و شمشیر زدن بودند، پیامبر مانند شیر با توان و نیروی فوق العاده‌ای آماده حمله بود. (2) 371
    در نبرد، کسی شجاع به شمار می‌آمد که در کنار او باشد؛ زیرا در مصاف‌ها، پیامبر به دشمن نزدیک بود. عثمان بن حصین می‌گوید: «هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله با سپاه دشمن برخورد می‌کرد، او نخستین کسی بود که می‌جنگید.» (3) 372 در نبرد خندق، دلیری بی‌نظیری از خود نشان داد؛ زیرا هنگامی که قبیله هوازن با تیراندازی، مسلمانان را پراکندند، او یک تنه برابر دشمن
    ________________________________________
    1- . همان، ص 257.
    2- . سفینة البحار، ج 1، ص 414.
    3- . فیض القدیر، ج 5، ص 219.
    ص: 132
    ایستاد. از استرش پیاده شد و با اشعار حماسی، خود را حتی به کسانی که او را نمی‌شناختند، معرفی کرد: «من پیامبری بی‌دروغ هستم. من پسر عبدالمطلب هستم.» تاریخ نویسان نوشته‌اند که در آن روز کسی ثابت قدم‌تر و نزدیک‌تر از او به دشمن نبود. (1) 373





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  5. Top | #54

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    37تکبر گریزی


    برای مقابله با خوی استکباری، لازم است نگاه آدمی اصلاح شود. باید چون مستضعفان زیست تا وارسته شد. پیام‌آور آزادی از همه اسارت‌ها، در این‌باره به ابوذر فرمود: ای ابوذر! بیشتر کسانی که در آتش دوزخ می‌روند، مستکبرانند. فردی عرض کرد: ای رسول خدا! آیا کسی را از کبر نجات هست؟ فرمود: آری، هر که لباس درشت پوشد و چارپا سوار شود و بز بدوشد و با مسکینان نشیند. (2) 374 همچنین آن حضرت خطاب به ابوذر گفت:
    ای ابوذر! آن‌که به بازار رود و نیازهای خود را بخرد و خودش آن را حمل کند، از کبر دور گردد. (3) 375 ای ابوذر! هر که لباس خود را وصله کند و کفش خود را پینه زند و چهره بر خاک ساید، از کبر دور شود. (4) 376
    ________________________________________
    1- . اخلاق النبی فی القرآن، ج 3، ص 1340.
    2- . طوسی، امالی، ج 2، ص 151.
    3- . همان، ص 152.
    4- . همان.
    ص: 133
    آن حضرت، نمونه وارستگی و خاکساری بود. ایشان می‌فرمود:
    من بنده‌ای هستم که بر زمین غذا می‌خورم و لباس درشت می‌پوشم و شتر را می‌بندم و انگشتان خود را می‌لیسم. چون بنده مملوکی مرا دعوت کند، اجابتش می‌کنم. پس هر که سنت و روش مرا ترک کند، از من نیست. (1) 377
    آن حضرت در رفتار خود، با همه جلوه‌های تکبر برخورد می‌کرد. وقتی با اصحاب خود راه می‌رفت، آنان را پیش می‌انداخت و خود در میان آنان راه می‌رفت.
    در روایت است که آدمی وقتی کسی در عقب او راه می‌رود، از خدا دور می‌شود. (2) 378 ابوسعید خدری روایت کرده است: آن حضرت، خود شتر را علف می‌داد و آن را می‌بست. خانه را می‌روفت و گوسفند را می‌دوشید. نعلین خود را پینه می‌کرد و جامه خود را وصله می‌زد. با خدمت‌کار خویش غذا می‌خورد و چون خادم از دستاس کردن خسته می‌شد، او را یاری می‌کرد. از بازار چیزی می‌خرید و به دست یا به گوشه جامه خویش می‌گرفت و به خانه می‌آورد. با توانگر و فقیر و خرد و بزرگ دست می‌داد. به هر کسی از نمازگزاران که می‌رسید- کوچک و بزرگ و سیاه و سفید و آزاد و بنده- ابتدا سلام می‌کرد.
    جامه خانه و بیرون او یکی بود. هر ژولیده و غبارآلوده که او را دعوت می‌کرد، از اجابت آن شرمگین نبود و آنچه را به آن دعوت می‌کردند، حقیر نمی‌شمرد؛ اگرچه به جز خرمای پوسیده چیزی نبود. صبح از برای شام چیزی نگاه نمی‌داشت و شام از برای صبح چیزی ذخیره نمی‌گذاشت. کم خرج، خوش‌خلق و نرم‌خو و کریم‌الطبع و نیکومعاشرت و گشاده‌رو بود. متبسم
    ________________________________________
    1- . محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج 1، ص 356.
    2- . همان، ص 357.
    ص: 134
    بود، بی‌خنده و اندوهناک بود، بی‌ترش‌رویی. در امر دین محکم و استوار بود، بی‌درشتی. فروتن بود، بی‌خواری. بخشنده بود، بی‌اسراف. به همه خویشان، مهربان و با همه مسلمانان و اهل ذمه نزدیک بود. دل او رقیق و نازک بود.
    پیوسته سر به پیش افکنده بود. پرخور نبود و هیچ‌گاه دست طمع به چیزی دراز نمی‌کرد. (1) 379 از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است:
    لا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ مِثْقالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ کِبْرٍ. (2) 380
    هر کس به قدر یک دانه خردل در دلش کبر باشد، به بهشت نمی‌رود.
    همچنین از ایشان رسیده است: «بپرهیزید از هم‌نشینی با مردگان.» عرض شد: ای رسول خدا! مردگان کیانند؟ فرمود: «هر توانگری که ثروتش او را به سرکشی وا دارد». (3) 381 از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است:
    آیا شما را از بدترین بندگان خدا آگاه نسازم؟ درشت‌خوی متکبر. آیا شما را از بهترین بندگان خدا آگاه نسازم؟ ناتوان مستضعف. (4) 382





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  6. Top | #55

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    38 علم پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله

    حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود:
    به پیامبر، علم پیامبران و علم اوصیای آنان و علم هر چه تا قیامت رخ می‌دهد، داده شد. (آن‌گاه این آیه را تلاوت فرمود که) خداوند به
    ________________________________________
    1- . همان، صص 357 و 358.
    2- . کافی، ج 2، ص 310.
    3- . تنبیه الخواطر، ج 2، ص 32.
    4- . کنزالعمال، ج 3، ص 155.
    ص: 135
    پیامبرش می‌فرماید: «هذا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ وَ ذِکْرُ مَنْ قَبْلی؛ این ذکر آنان است که با منند و ذکر آنان که پیش از من بوده‌اند». (انبیاء: 24) (1) 383
    امام صادق علیه السلام نیز در روایتی فرمود:
    خدای متعال چیزی به پیامبران عطا نکرده، مگر آنکه آن را به محمد صلی الله علیه و آله نیز عطا فرموده و به محمد صلی الله علیه و آله همه آنچه را به پیامبران داده، عطا فرموده است. (2) 384
    از حضرت علی علیه السلام در مورد علم پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله پرسیدند که فرمود:
    پیامبر دارای علم همه پیامبران است و علم آنچه در گذشته بوده و علم آنچه در آینده تا قیامت خواهد بود. (3) 385
    حضرت امام باقر علیه السلام در روایتی دیگر می‌فرماید:
    رسول خدا صلی الله علیه و آله وقتی به معراج برده شد، خدای متعال، علم گذشته و آینده را به او آموخت و بسیاری از این علم، مجمل و غیرمشروح است و تفسیر آن در شب قدر می‌آید. پیامبر اجمال و تفسیر این علم را دارا بود. (4) 386
    همچنین ایشان در مورد آیه «وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ؛ و حقیقت آن را جز خدا نمی‌داند و راسخان در علم.» (آل عمران: 7) فرمود:
    رسول خدا صلی الله علیه و آله برترین راسخان در علم است و خدای متعال همه آنچه از تنزیل و تأویل بر او نازل کرده، به او آموخته است. (5) 387
    امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: «خداوند پیامبری نفرستاده است، مگر آنکه محمد صلی الله علیه و آله، از او داناتر است». (6) 388
    ________________________________________
    1- . بحارالانوار، ج 16، ص 352.
    2- . اصول کافی، ج 1، ص 225.
    3- . بحارالانوار، ج 17، ص 144.
    4- . اصول کافی، ج 1، صص 242، 251 و 252.
    5- . همان، ص 213.
    6- . بحارالانوار، ج 17، ص 134.
    ص: 136
    ابوحمزه ثمالی از حضرت امام زین العابدین علیه السلام پرسید: آیا امامان نیز می‌توانند مردگان را زنده کنند و کور و بیمار مبتلا به برص و پیسی را شفا بخشند و بر روی آب راه بروند؟ امام فرمود:
    خدای متعال هر چه به هر پیامبری عطا کرده، به محمد صلی الله علیه و آله نیز عطا فرموده و اضافه بر آن، به او چیزهایی عطا کرده است که پیامبران نداشتند؛ یعنی امامان وارث پیامبر هستند و پیامبر به عطا و عنایت الهی بر هر معجزه‌ای که پیامبران گذشته داشتند، مثل زنده کردن مردگان، توانا بود و امامان نیز به وراثت از او، این مقام را دارا هستند. (1) 389






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  7. Top | #56

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    39 گناه گریزی


    زشتی گناه، خانه دل آدمی را تاریک و سیاه و آن را محل آمد و شد شیطان می‌سازد. خنجر گناه، چشم دل را کور می‌کند و این کوردلی، به ناپاکی جسم می‌انجامد. نبی اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید:
    إذا خَبِثَ القَلبُ خَبِثَ الجَسَدُ. (2) 390
    هر گاه دل آدمی ناپاک شد، جسم نیز ناپاک می‌شود.
    ________________________________________
    1- . همان، ص 136.
    2- . همان، ج 67، ص 51.
    ص: 137
    مراقبت از کردارها و رفتارها و محاسبه و دقت در آن، شرط بازدارندگی از گناه است. بزرگ‌ترین زیانِ گناه، نافرمانی خدایی است که هیچ خطایی در محضر او زیبنده نیست. رسول اللَّه صلی الله علیه و آله خطاب به ابوذر می‌فرماید:
    یا ابَاذَرَ! لا تَنْظُرْ الی صِغَرِ الْخَطِیئَةِ وَلکِنْ انْظُرْ الَی مَنْ عَصَیتَ. (1) 391
    اباذر! به کوچکی گناه نگاه مکن، بلکه به آن کسی بنگر که او را نافرمانی کرده‌ای.
    بنابراین، حساب‌رسی کردار، در بازدارندگی و پیش‌گیری از گناه مؤثر است. رسول‌گرامی اسلام می‌فرماید:
    حاسِبُوا انْفُسَکُم قَبْلَ ان تُحاسَبُوا وَزِنُوها قَبْلَ أنْ تُوزَنُوا و تَجَهَّزُوا لِلْعَرْصِ الأَکْبَرِ. (2) 392
    پیش از آنکه به حساب شما برسند، خود، به حساب خویش برسید و پیش از آنکه مورد سنجش قرار گیرید، خویشتن را بسنجید و خود را برای بزرگ‌ترین امتحان آماده سازید.
    خویشتن‌داری، برای انسان به ویژه در دوران جوانی اهمیت بسیاری دارد. پیامبر اسلام می‌فرماید:
    یَقُولُ اللَّهُ ایُّها الشّابُ التّارِکُ شَهْوَتَهُ فِی المُبتَذِل شَبابَه! انْتَ عِندی کَبَعْضِ مَلائِکَتی. (3) 393
    ای جوانی که شهوت‌های خود را در راه من ترک گفته‌ای، آن شهوت‌هایی که جوانی را به ابتذال می‌کشاند، بدان تو در پیشگاه من همانند بعضی از فرشتگانم هستی.
    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با زشت انگاشتن گناه، به تمثیل آن پرداخته و فرموده است:
    عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمیِ مِنَ الطَّعامِ مَخافَةَ الدَّاءِ کَیْفَ لا یَحْتَمی مِنَ الذُّنُوبِ مَخافَةَ النّارِ. (4) 394
    ________________________________________
    1- . مجموعه ورام، ج 2، ص 53.
    2- . بحارالانوار، ج 70، ص 73.
    3- . صادق احسان‌بخش، آثار الصادقین، ج 9، ص 253؛ کنزالعمال، ج 15، ص 775.
    4- . بحارالانوار، ج 69، ص 347.
    ص: 138
    درشگفتم از کسی که از بیم درد، از غذا پرهیز می‌کند؛ چگونه از ترس آتش از گناهان پرهیز نمی‌کند؟
    آورده‌اند که مرد بیماری از مقابل پیامبر و اصحابش گذشت. بعضی از یاران، آن مرد را دیوانه خطاب کردند. رسول گرامی اسلام با اشاره به بیمار بودن آن رهگذر فرمود: «دیوانه آن مرد و زنی است که جوانی خویش را در غیر فرمان‌برداری خدا هدر داده باشد.» (1) 395 آن حضرت می‌فرماید:
    هر کس کاری زشت یا چیزی که به آن تمایل دارد، برای او پیش بیاید و از ترس خدا از آن دوری گزیند، خداوند، آتش را بر او حرام می‌گرداند و او را از ترس بزرگ ایمن می‌دارد و به وعده‌ای که کتاب خدا به او داده است، عمل خواهد کرد، آنجا که فرموده است: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ؛ کسی که از مقام پروردگارش بترسد، دو بهشت دارد». (الرحمن: 46)


    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  8. Top | #57

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    40 انس با خدا

    یاد خدا، حیات جان و جلای سینه‌هاست و کلید انس، در گنجینه یاد خدا
    ________________________________________
    1- . مشکاة الانوار، ص 169.
    ص: 139
    نهفته است. هر محب عاشقی با ذکر او آرامش می‌یابد و شناخت و معرفت خدا، شرط نخست بندگی و طاعت است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره می‌فرماید:
    خداوند را چنان عبادت کن که گویی او را می‌بینی. اگر نمی‌توانی تصوّر کنی که او را می‌بینی، چنان به عبادت بپرداز که او تو را می‌بیند. بدان که نخستین عبادت خداوند، شناخت اوست. خداوند «اول» است و پیش از همه چیز است و هیچ چیز پیش از او نیست. یگانه‌ای است که دومی ندارد و پایدار و بی‌نهایت است. او آسمان‌ها و زمین و آنچه را در آن هست، آفریده ا ست. او همان خداوند لطیف و خبیر است و بر همه چیز تواناست. (1) 396
    حضرت محمد صلی الله علیه و آله در توصیه به انس با خداوند، از آرزوی داوود حکایت می‌کند که می‌فرمود:
    خداوندا! من از تو، دوستی تو را و دوستی کسی که تو را دوست دارد و کاری که مرا به دوستی تو می‌رساند، می‌خواهم. خداوندا! دوستی خودت را برای من از وجودم، خانواده‌ام و از (نعمت‌هایی چون) آب خنک محبوب‌تر قرار ده. (2) 397
    پیامبر در هر نشست و برخاست، خدا را یاد می‌کرد. (3) 398 به یقین، اگر باب دوستی گشوده شود، خداوند نیز به آدمی توجه خاص می‌کند. در همین‌باره پیامبر اسلام می‌فرماید:
    چون بنده‌ای، دیدار مرا دوست بدارد، دیدارش را دوست می‌دارم. اگر در خلوت یادم کند، در خلوت یادش می‌کنم و چون در میان گروهی یادم کند، در میان گروهی بهتر یادش می‌کنم. (4) 399
    ________________________________________
    1- . مکارم الاخلاق، ج 2، ص 363.
    2- پیام پیامبر، ص 644.
    3- . سفینة البحار، ج 1، ص 418.
    4- . همان، ص 263.
    ص: 140
    نشانه دوستی و محبت به خدا، یاد اوست. پیشوای راستین اسلام می‌فرماید:
    عَلامَةُ حُبِّ اللَّهِ تَعالی حُبُّ ذِکْرِ اللَّهِ. (1) 400
    نشانه دوستی خدای متعال، دوستی یاد خداست.
    جوانی از انصار با عبداللَّه بن عباس رفت و آمد صمیمانه داشت. روزی فردی، ابن عباس را به دلیل تکریم بسیار این جوان نکوهش کرد و گفت که او شب‌ها به قبرستان می‌رود و نبش قبر می‌کند. ابن عباس شبی در تعقیب جوان، راهی قبرستان شد و از دور او را نظاره می‌کرد تا آنکه دید جوان وارد قبری شد. سپس به ضجه و ناله پرداخت و با خدای خود نجوا می‌کرد. وی با صدای بلند از حوادث پس از مرگ، همچون تنهایی در قبر، رسوایی قیامت و عذاب دوزخ می‌گفت و به‌شدت می‌گریست.
    جوان پس از مناجات از قبر خارج شد. ابن عباس بی‌درنگ به سویش رفت و او را در آغوش کشید و گفت: چه قبرکن خوبی هستی! گناهان خود را به خوبی نبش کردی و در پیشگاه خدا بدان اعتراف کردی. (2) 401 از نگاه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، افزون بر دعا، تلاوت قرآن مجید نیز یکی از راه‌های ارتباط و انس با خداوند است. رسول رحمت صلی الله علیه و آله می‌فرماید:
    إذا احَبَّ احَدُکُمْ انْ یُحَدِّثَ رَبَّهُ فَلْیَقْرَءِ القُرآنَ. (3) 402
    چون کسی از شما دوست دارد که با پروردگارش سخن بگوید، قرآن بخواند
    ________________________________________
    1- بحارالانوار، ج 63، ص 252.
    2- همان، ج 6، ص 130.
    3- پیام پیامبر، ص 707.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  9. Top | #58

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    41 تکریم دیگران

    سیره پیامبران در برخورد با انسان، کریمانه بوده است. آنان بزرگوار بودند و در تکریم مردم می‌کوشیدند. پیامبر اسلام افزون بر اینکه نیکوترین اخلاق را داشت، بیشترین تکریم را در رفتارش نسبت به خلق خدا روا می‌داشت. او که مزّین به وصف «لولاک لما خلقت الافلاک» بود، در روابط اجتماعی خود آن قدر بی‌پیرایه و خالی از تکلّف بود که گویا بشری است مثل دیگر آدمیان، بی‌هیچ‌گونه مزیتی. او هماره در سیره اجتماعی‌اش به مردم احترام می‌گذاشت. حضرت امام‌حسین علیه السلام می‌فرماید: از پدرم درباره مجلس رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدم. ایشان فرمود:
    پیامبر در مجلسش بهره هر کس را عطا می‌کرد. هیچ‌کس گمان نمی‌برد از او گرامی‌تر هم کسی باشد ... مجلس او مجلس گذشت، حیا، راستی و امانت بود. در آن صداها بلند نمی‌شد. انسان‌ها در مجلس رسول خدا صلی الله علیه و آله، فروتن بودند و بزرگ را گرامی می‌داشتند و با کوچک‌ترها مهربان بودند. حاجت انسان حاجتمند را بر خویش مقدم می‌داشتند و روا می‌کردند و غریب و بی‌کس را نگه‌داری و رسیدگی می‌کردند.
    امام حسین علیه السلام می‌فرماید که به پدرم گفتم: سیره آن حضرت با هم‌نشینانش چگونه بود؟ ایشان فرمود:
    همیشه خوش‌رو و خوش‌خوی و نرم بود. خشن و درشت‌خو و سبک‌سر و ناسزاگو و عیب‌جو نبود و کسی را مدح نمی‌کرد. هرگز کسی را سرزنش
    ص: 142
    نمی‌کرد و از او عیب نمی‌گرفت و لغزش و عیب‌های مردم را جست‌وجو نمی‌کرد. بر بی‌ادبی شخص غریب در پرسش و گفتار شکیبا بود تاآنجا که اصحاب درصدد برخورد برمی‌آمدند، ولی ایشان می‌فرمود: وقتی حاجتمندی را دیدید، یاری‌اش کنید. هرگز ثنای کسی را نمی‌پذیرفت، مگر آنکه به عنوان تشکر باشد. سخن هیچ‌کس را قطع نمی‌کرد، مگر آنکه از حد گذشته باشد. در آن صورت، با نهی یا برخاستن، کلام او را می‌برید. (1) 403
    ایشان می‌فرمود:
    مَنْ أَکْرَمَ أَخاهُ الْمُسلِمَ فَإِنَّما یُکْرِمُ اللَّهَ عزَّوجلَّ. (2) 404
    اگر کسی برادر مسلمانش را تکریم کند، خدای عزوجل را تکریم کرده است.
    آن حضرت هرگز به کسی اجازه نمی‌داد دیگران را تحقیر کند و می‌فرمود:
    لا تُحَقِّرَنَّ أحَداً مِن الْمُسلمینَ فَإنَّ صَغیرَهُم عِندَاللَّهِ کَبیرٌ. (3) 405
    مبادا فردی از مسلمانان را کوچک شمارید و تحقیر کنید؛ که کوچک آنان نزد خدا بزرگ است.
    ایشان دوست داشت که با او بدون تکلف و به راحتی برخورد کنند، ولی خود از سر تکریم، آنان را چنان احترام می‌کرد که موجب شگفتی است. نقل کرده‌اند که مردی وارد مسجد شد، در حالی که پیامبر به تنهایی نشسته بود. با ورود آن مرد، حضرت بلند شد و جا باز کرد. مرد با تعجب گفت:
    ای رسول خدا! جا که بسیار است. فرمود:
    ________________________________________
    1- . بحارالانوار، ج 16، ص 152.
    2- . الجامع الصغیر، ج 2، ص 580.
    3- . تنبیه الخواطر، ج 1، ص 31.
    ص: 143
    حق مسلمان بر مسلمان است که اگر دید برادرش می‌خواهد بنشیند، بلند شود و برایش جا باز کند. (1) 406
    همه اینها نمونه‌های روشنی از کرامت و بزرگ‌منشی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و بزرگداشت مقام انسان‌ها نزد ایشان است. ایشان حتی نسبت به کودکان کرامت ویژه‌ای داشت. در رفتار آن حضرت نوشته‌اند: هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله از سفری بازمی‌گشت، در راه با کودکان مردم برخورد می‌کرد و به احترام آنها می‌ایستاد. سپس امر می‌فرمود کودکان را می‌آوردند و از زمین بلند می‌کردند و به آن حضرت می‌دادند. رسول خدا صلی الله علیه و آله بعضی را در آغوش می‌گرفت و بعضی را بر پشت و دوش خود سوار می‌کرد و به اصحاب خود نیز می‌فرمود کودکان را در آغوش بگیرید و بر دوش خود بنشانید. کودکان از این کار بی‌اندازه خوشحال‌می‌شدند و این خاطرات شیرین را هرگز فراموش نمی‌کردند. (2) 407 انس بن مالک گوید: «ما کودک بودیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر ما گذشت و فرمود: سلام بر شما کودکان». (3) 408






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  10. Top | #59

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    42 مدارا


    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله با ملایمت و مدارا توانست دنیا و آخرت مردم را اصلاح کند.
    این منش به عنوان یک سیره جاری درباره همه پیامبران وجود داشته است.
    چنان‌که خاتم آنان فرمود:
    ________________________________________
    1- . مکارم الاخلاق، ص 25.
    2- . محجة البیضاء، ج 3، صص 366 و 367.
    3- . عمل الیوم و اللیلة، سلوک النبی مع ربه، ص 87.
    ص: 144
    إنّا امِرْنا مَعاشرَ الْأنبیاءِ بِمُداراةِ النَّاسِ کَما امِرْنا بِأَداءِ الْفَرائِضِ. (1) 409
    ما جمعیت پیامبران، همان گونه که به انجام واجبات امر شده‌ایم، به مدارا با مردم امر شده‌ایم.
    آن بزرگوار در کنار تبلیغ رسالت خویش، به مدارا با خلق خدا مأمور بود.
    امام صادق علیه السلام می‌فرماید:
    جاءَ جَبرئیلُ إلی النبَّیِ صلی الله علیه و آله فَقالَ یا مُحمد! رَبُّکَ یَقْرئُکَ السَّلامَ و یَقولُ لَکَ دَارِ خَلْقی. (2) 410
    جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: ای محمد! پروردگارت سلام می‌رساند و می‌فرماید: با خلق من مدارا کن.
    رسول اللَّه صلی الله علیه و آله می‌فرماید:
    إنَّ اللَّهَ تَعالیَ امَرَنِی بِمُداراةِ النَّاسِ، کَما أمَرَنی بِإقامَهِ الْفَرائِضِ. (3) 411
    خداوند تعالی، همان‌گونه که مرا به برپایی واجبات دستور داده، به مدارا با مردم امر کرده است.
    رسول رحمت با ملایمت و مدارا، دل‌ها را متحول و جان‌ها را به حق متمایل کرد. نقل شده است که عربی بیابانی نزد حضرت آمد و از وی چیزی خواست. پیامبر چیزی به او داد، ولی آن مرد راضی نشد و ناسپاسی و جسارت کرد. اصحاب پیامبر از رفتار آن مرد خشمگین شدند و برخاستند تا با او برخورد کنند، ولی پیامبر به آنان اشاره کرد که آرام بگیرند. سپس اعرابی را با خود به خانه برد و مقداری دیگر به او داد و پرسید: آیا راضی شدی؟ مرد عرب که وضع زندگی پیامبر و گذشت و بزرگواری او را دید، گفت: آری، خدا
    ________________________________________
    1- . بحارالانوار، ج 75، ص 53.
    2- . کافی، ج 2، ص 117.
    3- . الجامع الصغیر، ج 1، ص 259.
    ص: 145
    خیرت دهد. آن‌گاه پیامبر به او گفت: آنچه تو در مقابل اصحاب من بر زبان راندی، موجب خشم آنها شد. مایلم این اظهار رضایت و تشکرت را در مقابل آنها بگویی تا ناراحتی و خشم آنها نسبت به تو از بین برود. اعرابی پذیرفت و روز بعد به مسجد آمد. رسول خدا صلی الله علیه و آله رو به اصحاب خویش کرد و فرمود:
    این مرد اظهار می‌کند که از ما راضی شده است؛ این‌طور نیست؟ اعرابی گفت:
    چنین است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله رو به اصحاب کرد و گفت: مَثَل من و این مرد، مَثَل همان مردی است که شترش رم کرده بود و می‌گریخت. مردم برای کمک به او دنبال شتر می‌دویدند و فریاد می‌کردند و این کار باعث می‌شد شتر بیشتر فراری شود. صاحب شتر مردم را بانگ زد که مرا با او بگذارید که من نسبت به او ملایم‌تر از شما هستم و خود می‌دانم با او چگونه رفتار کنم. پس مشتی علف برداشت و آرام آرام بدون آنکه فریادی کند، به سوی شتر رفت و به راحتی مهار آن را در دست گرفت و در پی کار خویش رفت. اگر دیروز زمانی که آن اعرابی جسارت کرد، شما را به حال خود گذاشته بودم، به یقین این بیچاره را می‌کشتید، در حالی که در کفر به سر می‌بُرد و اهل آتش بود. (1) 412 خاتم فرستادگان خدا، معدن و مرکز حلم، مدارا، گذشت و رحمت بود. او رحمتی برای همه عالمیان بود:
    وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمینَ. (انبیاء: 107)
    ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.
    حضرت رسول می‌فرمود:
    بُعِثْتُ لِلْحِلْمِ مَرکَزاً. (2) 413
    برانگیخته شده‌ام که مرکز حلم و بردباری باشم.
    ________________________________________
    1- . محجة البیضاء، ج 4، ص 149؛ کحل البصر، ص 70.
    2- . مصباح الشریعه، ص 155.
    ص: 146
    انس بن مالک از یارانش می‌گوید:
    کَانَ رَسولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنْ أشَّدِ النَّاسِ لُطْفاً بِالنَّاسِ. (1) 414
    رسول اللَّه صلی الله علیه و آله بیشترین لطف و محبت را به مردم داشت.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  11. Top | #60

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    43 خاموشی

    در زمینه تأثیر سکوت بر استواری عقل، از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود:
    اذا رَأیتُمُ المُؤمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوا مِنْهُ فَإِنَّهُ یُلَقِّی الحِکمَةَ. (2) 415
    هرگاه مؤمن را خاموش دیدید، به او نزدیک شوید؛ زیرا حکمت القامی‌کند.
    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سفارشی به ابوذر می‌فرماید:
    أَرْبَعٌ لا یُصیبُهُنَّ الّا مُؤمنٌ: الصَّمتُ و هُوَ أَوَّلُ العِبادَةِ .... (3) 416
    چهار چیز است که جز مؤمن به آنها دست نمی‌یابد: خاموشی که گام نخست عبادت است ....
    مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد. حضرت به او فرمود: آیا تو را به کاری راهنمایی کنم که خداوند بدان وسیله تو را به بهشت ببرد؟ عرض کرد: آری، ای رسول خدا! حضرت فرمود: از آنچه خداوند به تو ارزانی
    ________________________________________
    1- . کافی، ج 2، ص 119.
    2- . بحارالانوار، ج 78، ص 312.
    3- . مکارم الاخلاق، ج 2، ص 377.
    ص: 147
    داشته است، بخشش کن. عرض کرد: اگر خودم از کسی که بدو بخشش می‌کنم، نیازمندتر بودم؛ چه؟ حضرت فرمود: ستم‌دیده را یاری کن.
    عرض کرد: اگر خودم از کسی که یاری‌اش می‌کنم، ناتوان‌تر بودم؛ چه؟
    فرمود: برای آدم نادان کارسازی کن (او را راهنمایی کن). عرض کرد: اگر خودم از او نادان‌تر بودم؛ چه؟ حضرت فرمود: زبانت را جز از خیر، خاموش نگه دار. آیا خوشحال نمی‌شوی که یکی از این خصلت‌ها در تو باشد و تو را به بهشت رهنمون سازد. (1) 417 معاذبن جبل از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره آنچه او را به بهشت می‌برد و از آتش دور می‌گرداند، پرسید. حضرت پاسخ او را داد تا آنجا که فرمود: آیا بنیاد همه اینها را به تو خبر ندهم؟ عرض کرد: چرا، ای رسول خدا. پیامبر به زبان خود اشاره کرد و فرمود: این را نگه دار. عرض کرد: ای پیامبر خدا! آیا ما درباره آنچه می‌گوییم، بازخواست می‌شویم؟ حضرت فرمود: مادرت به عزایت بنشیند. مگر مردم را چیزی جز دِرَویده‌های زبانشان، به رو- یا فرمود: به بینی- در آتش می‌افکند؟ (2) 418 مرد عربی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول اللَّه! عملی به من بیاموز که سبب شود به بهشت روم. حضرت فرمود: «گرسنه را سیر و تشنه را سیراب و امر به معروف و نهی از منکر کن! و اگر توانستی جز در راه خیر، زبانت را نگه‌دار؛ زیرا تو بدین وسیله بر شیطان چیره می‌شوی.» (3) 419 حضرت در
    ________________________________________
    1- . کافی، ج 2، ص 113.
    2- . الترغیب و الترهیب، ج 3، ص 528.
    3- . مجموعه ورام، ج 1، ص 206.
    ص: 148
    کلام زیبای دیگری می‌فرماید: «بنده به اوج ایمان نمی‌رسد، جز آنکه زبان خویش را نگه دارد». (1) 420 سکوتش به درازا می‌کشید و بی‌ضرورت لب به سخن نمی‌گشود.
    خاموشی‌اش به خاطر خودخواهی نبود. نکو گفتن را بهتر از سکوت و خاموشی را بهتر از بد گفتن می‌دانست. (2) 421 همچنین می‌فرمود:
    خاموشی، خردمندی است و خاموشی‌گزینان اندکند. (3) 422 خداوند بنده‌ای را بیامرزد که سخن نیکو گوید و بهره‌ای برد یا خاموش ماند و سلامت ماند. (4) 423
    خاموشی او بسیار بود و جز به وقت نیاز سخن نمی‌گفت. سخن زشت از او شنیده نشد. هنگام خشم و خشنودی، جز حق بر زبان جاری نمی‌کرد. از کسی که سخن ناروا می‌گفت، روی می‌گردانید. (5) 424






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






صفحه 6 از 10 نخستنخست ... 2345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi