اصطلاح سیاسی دوران گذار و ثبات بين الملي؟
https://www.uplooder.net/img/image/6/e36dc83e385518e805bcf62afc8a16c4/hasa-n-a-li____ebrahimi___said_____%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9 %D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C% D9%85%DB%8C_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_.jpg
دوران گذار و دوران ثبات بين الملي چيست ؟
منظور از دوران گذار در نظام بين الملل گذار از نظام دو قطبي به نظام تك قطبي يا چند قطبي است
و منظور از دوران تثبيت نظام بين المللي دوران تثبيت يك نظام مشخص تك قطبي يا چند قطبي است گرچه آمريكا تلاش زيادي نموده است تا با اعمال هژموني و استيلاي خويش نظام تك قطبي به ابر قدرتي خود را تثيبت نمايد ، اما ظهور قدرتهاي بزرگ از جمله روسيه و چين از يك سو و قدرتهاي منطقه اي همچون جمهوري اسلامي ايران و مشكلات اين كشور موجب شده تا شاهد حركت به سمت نظام چند قطبي باشيم .
https://www.uplooder.net/img/image/6/e36dc83e385518e805bcf62afc8a16c4/hasa-n-a-li____ebrahimi___said_____%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9 %D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C% D9%85%DB%8C_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_.jpg
نظامهاي بينالمللي پيش از قرن بيستم بيشتر منطقهاي بود و هر منطقه نظام خاص خود را داشت.
https://www.uplooder.net/img/image/6/e36dc83e385518e805bcf62afc8a16c4/hasa-n-a-li____ebrahimi___said_____%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9 %D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C% D9%85%DB%8C_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_.jpg
در قرن بيستم نظامهاي بينالمللي جهاني شد و با ورود آمريكا و ژاپن از اروپا فراتر رفت. با اين وجود ويژگي چند قطبي بودن آن حفظ شد.
پس از جنگ جهاني دوم، نظام بينالمللي دو قطبي بود و اين وضعيت ابتدا متصلب سپس با نقش يافتن جنبش غير متعهدها و چين منعطف گرديد.
فروپاشي شوروي كه پايان نظام دو قطبي را به دنبال داشت، ساختار نظام بينالملل را با تحولات گستردهاي روبروساخت. آمريكا توانست با استفاده از فرصت ايجاد شده بر اثر فروپاشي بلوك شرق، همچنين رشد فراينده اقتصادي خود، رهبري در زمينه دانش و تكنولوژي، بهرهمندي از نيروي نظامي، توانايي تشكيل اتحادها، برخورداري از فرهنگ جهانشمول و داشتن روشهاي بينالمللي ليبرال به ابر قدرت قرن بيشتم تبديل شود؛
https://www.uplooder.net/img/image/6/e36dc83e385518e805bcf62afc8a16c4/hasa-n-a-li____ebrahimi___said_____%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9 %D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C% D9%85%DB%8C_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_.jpg
تا جائي كه ناظران بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه قرن بيستم قرن آمريكايي بوده و آمريكا توانسته در زمينه فن آوري، اقتصادي، نظامي، فرهنگي و ديپلماتيك جايگاه اول را كسب كند.
با اين حال، اگر چه ايالات متحده پس از فروپاشي نظام دو قطبي به عنوان تنها ابر قدرت به جاي مانده كوشيده تا از طريق حفظ برتري در زمينههاي ياد شده و همچنين سلطه بر نهادهاي مهم بينالمللي مانند سازمان ملل، گروه 8، صندوق بينالملل پول، بانك جهاني و ناتو به اين برتري ادامه دهد،
اما تحولات دهه 90 شرايط كاملاً مطلوب را در جهت هژموني مطلق آمريكا فراهم نياورد و مسائل داخلي و بينالمللي آمريكا، را مجبور به تعديل خواستههاي خود و نقش متصور اين كشور در سيستم بينالمللي نمود بطور كلي ميتوان ديدگاههاي پيرامون نظام بينالمللي پس از جنگ سرد تا بيش از جنگ آمريكا عليه عراق را در سه دسته قرار داد:
1- نظام بينالمللي در حال گذار:
مدعيان در حال گذار بودن نظام بين المللي، از آشفتگي نظام سرمايهداري، چرخش قدرت از غرب به شرق و تحولات اساسي در ماهيت روابط بينالملل سخن ميگويند.
https://www.uplooder.net/img/image/6/e36dc83e385518e805bcf62afc8a16c4/hasa-n-a-li____ebrahimi___said_____%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9 %D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C% D9%85%DB%8C_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_.jpg
2- نظام بينالمللي چند قطبي:
از نگاه طرفداران چند قطبي بودن نظام بين الملل، سلاحهاي هستهاي به لحاظ نظامي، وضعيتي ايجاد كردهاند كه در عمل امكان جنگ و غلبه ميان قدرتهاي بزرگ جهان منتفي شده است و در نتيجه، موضوعات اساسي جهان بيشتر در چهارچوب نهادهاي بينالمللي و در عرصه سياسي و اقتصادي ميان چند قدرت بزرگ حل و فصل ميشود.
مدعيان ديدگاه چند قطبي بودن نظام بين الملل، بر محدوديتهاي قدرت آمريكا تأكيد كرده و معتقدند يك ابر قدرت به تنهايي و به صورت تك قطبي نميتواند نظم آينده جهان را تعيين كند، بلكه شماري قدرتهاي بزرگ پديد خواهد آمد، شماري از قدرتهاي پيشرو وجود داشتهاند (مانند چين، روسيه ) و شماري نيز در جوامع اقتصادي موجود نظير اروپا و جنوب آسيا مراحل رشد و ترقي را ميپيمايند، كه نقش تعيينكنندهاي در ترسيم نظم بينالمللي آينده خواهند داشت .
3- نظام بينالمللي تك قطبي (هژموني):
مدعيان اين وضعيت، به قدرت نظاميگسترده آمريكا، برتري آن در عرصه اقتصاد بين المللي، نقش ويژه آن در نهادهاي بين المللي، وضعيت پيروزي اين كشور در جنگ سرد، رهبري نظام ليبراسم و به طور كلي، فاصله قدرت آن با ساير قدرتها اشاره ميكنند. از اين نگاه، اين برتري به آمريكا اين توان را ميدهد كه در كانون منظومه سياست جهاني قرار گرفته و از طريق ايجاد هژموني واحد، به ايده ام القراي جهان ليبرال- دموكراسي تحقق بخشد . به رغم ديدگاههاي متفاوت، واقعيتهاي يك دهه و نيم گذشته نشان ميدهد كه در مجموع نظام بينالملل پس از جنگ سرد ميان نظام چند قطبي و هژموني آمريكا در نوسان بوده است.
https://www.uplooder.net/img/image/6/e36dc83e385518e805bcf62afc8a16c4/hasa-n-a-li____ebrahimi___said_____%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9 %D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C% D9%85%DB%8C_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_.jpg