فصل اول: حجاب علم
شاید کسی تصور کند که حجاب بودن علم به جهت آن است که حایل و فاصلۀ بین عالم و معلوم می باشد. وقتی بین علم و عشق مقایسه شود روشن می گردد که در عشق هیچ حجابی نیست و عشق، اتصال و پیوند عاشق و معشوق، بلکه فنا و ذوب شدن عاشق در معشوق است؛ لذا مانع و پرده ای وجود ندارد؛ به خلاف عالم که همیشه با عینک علم نظر می کند. البته علم، عینکی شفاف و لطیف است؛ از این رو باید علم را جزو حجاب های نورانی دانست.
اما صحیح آن است که علم و استدلال و برهان حجاب های ظلمانی هستند. امام خمینی می فرماید:
کثرت اشتغال به علوم برهانی سبب ظلمت و کدورت قلب است.[30]
و در جای دیگر فرموده:
دلیل، خود پرده است، و تا پرده هست فاصله هست، و تا فاصله هست وصل حاصل نمی شود.[31]
کسی که صرفاً مقداری از اصطلاحات و مفاهیم علوم دینی را فراگیرد و تصور کند که بر اثر دانستن این اصطلاحات، به مقام و درجه ای رسیده است و خود را برتر از دیگران بداند، علم او حجاب ظلمانی و مانع از رسیدن به خدای متعال می باشد. حقیقتاً تفاوتی بین آن که چند اصطلاح «مقدمۀ واجب»، «اجتماع امر و نهی»، «اصالة الوجود» و «اعیان ثابته» را فراگرفته، و بین آن که چند اصطلاح در زمین شناسی، هواشناسی، نجّاری یا آهنگری می داند، وجود ندارد و نباید یکی را بر دیگری ترجیح داد.