نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: رابطه دين با خداشناسي

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,572
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض رابطه دين با خداشناسي



    رابطه دین با روانشناسی


    عمده‏ترین تاثیر علم بر دین در قرون هفدهم و هجدهم، از ناحیه تصویر جدیدی از کیهان که محصول تحول در نجوم و فیزیک بود، حاصل شد. این تاثیر در قرن نوزدهم از ناحیه نظرات جدید در باب تاریخ حیات بر روی این کره خاکی بود که از سوی زمین‏شناسی و زیست‏شناسی تکاملی، مطرح شده بود.

    در قرن بیستم، بزرگترین تاثیر را، اگرچه از نوعی متفاوت، علوم اجتماعی بر دین داشته‏اند. فیزیک و زیست‏شناسی از آن رو متالیهن را نگران ساختند که درباره کیهان، حیات و انسان، تئوریهایی را مطرح می‏کردند که با اعتقاداتی که به نحو تنگانگ با سنت دینی گره خورده بود، مثل خلقت جداگانه انسان، تعارض داشت. به عبارت دیگر، تاثیر علوم اجتماعی نه از ناحیه نظریه‏هایی است که با آموزه‏های بنیادین معارضه دارد، بلکه از ناحیه تبیینهایی در باب خود دین است که به نظر می‏آید از آن سلب اعتبار می‏کند. در قرون نوزده و بیست ایده‏هایی بی شمار در باب عوامل اجتماعی و روانی‏ای که مسبب دین‌اند پیشنهاد شده است.

    مهمترین این ایده‏ها عبارتند از:
    مارکسیسم که دین را یکی از بازتابهای ایدئولوژیک وضعیت موجود روابط متقابل اقتصادی در جامعه می‏داند.


    نظریه مشابه اول اما استادانه‏تر امیل دوکیم جامعه‏شناس ، که اعتقاد دینی را عبارت می‏داند از فرافکنی ساختار جامعه.

    نظریه فروید که طبق آن، اعتقاد دینی، ناشی از فرافکنی‏هایی است‏ به قصد تسکین انواع خاصی از کشمکش ناآگاهانه.
    اینها همه تبیینهایی علمی هستند از دین، از این حیث که دین را به عواملی که کلا درون جهان طبیعت قرار دارند ارجاع می‏کنند و از این رو، این نظریه‏ها حداقل در نظر قابل آزمایش تجربی‏اند.
    تبیین فروید
    تقریر فروید از مشابهت‏هایی معین میان صفات یک خدای انسانوار و حالت روانی انسان در مقابل او از یک سو، و برداشت طفل از پدرش و نحوه ارتباط وی با پدر از سوی دیگر، شروع می‏شود. در هر دو مورد، موجود برتر، قادر مطلق، عالم مطلق، اسرارآمیز و مدبر تلقی می‏شود.واکنش فرد در هر دو مورد در قبال این وجود برتر، تعلق کامل، خشیت ، ترس از تنبیه و سپاسگزاری به خاطر رحمت و حمایت می‏باشد.

    این مشابهتها، گو اینکه اثبات نمی‏کند، اما نشان می‏دهد که مدل اصلی برای مفهوم خدا را باید در برداشت کودکانه، شخص از والدینش جستجو کرد و نیز اعتقاد عمومی به خدایان انسانوار را در بقایای روانشناختی وضعیت کودکانه باید پی گرفت. طبق نظریه فروید، پسر در حدود سن چهار سالگی به مادرش علاقه جنسی پیدا می‏کند و پدر را رقیب می‏انگارد. واکنش کم و بیش نسبت ‏به اشارات و علائم موجود، طفل را چنان مرعوب خصومت پدر می‏کند و چنان خوف از دست دادن محبت پدر او را می‏گیرد که نه تنها علایق جنسی خود را به کناری می‏نهد بلکه مجموع تمایلات، ترسها و نظریات خود را نیز سرکوب کند. این مجموعه با شدتی بیشتر یا کمتر، در ضمیر ناخودآگاه او حفظ می‏شود.اینکه انسانها تمایلی این گونه شدید به اعتقاد به یک خدای انسانوار دارند و حالات روحی و اعمالی را که ملایم با این اعتقاد است، می‏پذیرند، از آن روست که خدای انسانوار فوق طبیعی، یک عین خارجی در اختیار می‏نهد تا آنان عقده را بر آن فرافکنند.

    بنابر نظریه فروید، تمایل هر فرد برای قبول اعتقاد به یک خدای انسانوار فوق طبیعی همراه با سایر جنبه‏های فعالیت و اشتغالات دینی حداقل تا حدی، معلول میلی است ‏به فرافکنی تصویری از پدر که به دوران کودکی متعلق است و در ضمیر ناخودآگاه وجود دارد. این فرافکنی عادتا پس از یک واگشتی به وجود می‏آید که مساله رایج تعدیل درگیریهای ناخودآگاهانه و تسکین گناه ناخودآگاهانه، آن را موجب شده است. واضح است که این حداکثر یک تبیین ناتمام از اعتقاد دینی است. این تبیین از یک طرف وجود پیشینی مفاهیم دینی را در فرهنگ از پیش مفروض می‏گیرد و از سوی دیگر، حداکثر تبیینی است از آمادگی فرد برای اینکه این مفاهیم را به هنگام عرضه بپذیرد.
    فروید کوشش کرد که با ارائه یک نظریه موازی در باب گسترش دین در جامعه، این کاستی را جبران نماید. مطابق این نظریه، دین به عنوان نوعی از فرافکنی عقده روانشناختی ایجاد می‏شود و ناشی از خاطرات نژادی ضمیر ناهشیار از قتل پدری است که چهره‏ای ظالمانه دارد و به «گروه آغازین‏» مربوط می‏شود. بدین سان فروید با تحول فرهنگی در امتداد همان خطوطی عمل می‏کند که با تقویت فرد می‏کرد; چیزی بسان «ضمیر ناخودآگاهانه جمعی‏» فرض شده که در آن، امر نفسی می‏تواند به شکلی ناخودآگاهانه از یک نسل به نسل دیگر منتقل شود. باری این نظرات هیچ گاه مقبولیت چندانی نیافت و در بحث از فروید می‏توان به تقریر او از مبانی روانشناختی دین در فرد، تکیه کرد.
    امضاء


  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi