صفحه 1 از 7 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 70

موضوع: امام مهدی علیه السلام جلوه جمال الهی

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    ghalb. امام مهدی علیه السلام جلوه جمال الهی





    امام مهدی علیه السلام جلوه جمال الهی

    حسینی شیرازی




    امضاء



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    مقدمه مؤلف


    اَلْحَمْدُ لِلّه ِ رَبِّ الْعالَِمینَ، وَ الصَّلاهُ
    و السَّلام عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبینَ الطّاهِرِینَ.


    آفتاب وجود امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

    امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نور درخشان و حقیقت هستی است، که دارای مقام بسیار ارجمند در عالَم وجود است، و به برکت وجود مبارکش همه مخلوقات، روزی می خورند.[1] افزون بر این، آن حضرت دارای مقام تشریعی است، یعنی حجّت خدا بر سراسر زمین است. همان گونه که خورشید دارای ویژگی های عظیم تکوینی و آفرینشی است، که اگر نباشد، زمین متلاشی و نابود
    می شود، هم چنین اگر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نباشد، زمین دگرگون شده و اهلش را در کام خود فرومی برد، [2] بلکه خورشید نیز متلاشی و نابود می گردد، زیرا در حدیث آمده: «وَ بِوُجوُدهِ ثَبَتِ الاَرْضُ وَ السَّماءُ؛ و به وجود امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف زمین و آسمان، بر پا و استوار است.»
    با این که وجود خورشید، مادی محض است، ولی وجود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هم مادی و هم معنوی است، بنابراین، وجود آن حضرت در عصر غیبتش لطف، و مایه حفظ و بقا است. و نیاز به او برای ادامه زندگی، ضروری و قطعی است.
    بشریت در انتظار ظهور آن حضرت است، تا با قیام خود سراسر زمین را، همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد کند، و ناگزیر چنین روزی فرا می رسد... و با فرا رسیدن ظهورش، سراسرِ زمین، دگرگون می گردد، به طوری که زمین از شکل کنونی خارج و آثار فعلی آن بی اثر می شود، آن گاه آن زمین نه مانند این زمین است ونه مانند بهشت است، و از آن جا که ما طبق معمول جز اموری را که نظیر آن را دیده ایم، نمی شناسیم، از این رو چگونگی ظهور آن حضرت یا ویژگی های آن را، آن گونه که رخ می دهد، بر ما معلوم نیست؛ و چه بسا توان درک و شناخت همه جانبه آن را نداریم، چنان که بهشت با آن همه ویژگی هایش را نمی شناسیم، همان گونه که امامان علیهم السلام درباره
    بهشت فرمودند: «فِیها ما لا عَینٌ رَأََتْ، وَ لا اُذُنٌ سَمِعَتْ؛ در بهشت چیزهایی هست که نه چشم آنها را دیده، و نه گوش آنها را شنیده است.» [3].
    این کتاب، در عین اختصار مطالب فشرده ای را درباره حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آورده است که آن را به انگیزه اظهار ادب و خدمت به پیشگاه آن حضرت، نوشته ام، که چهاردهمین شماره از سلسله سیره چهارده معصوم علیهم السلام است، و با دو کتابی که درباره خداشناسی و معاد است شانزده کتاب خواهد شد. از درگاه خداوند بزرگ می خواهم که قبول فرماید، و تنها اوست که باید دست به درگاهش بلند کرد.
    قم مقدسه
    محمّد شیرازی
    1418 ه ق

    امضاء



  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    مباحث ولادت و نام مبارک آن حضرت

    ولادت و نام مبارک آن حضرت


    حضرت مهدی روز پانزدهم ماه شعبان سال 255 ه. ق در شهر سامرّا چشم به جهان گشود.[1].
    نام شریف و کنیه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همان نام و کنیه رسول خداست، که این مطلب در احادیث فراوانی آمده است.[2].
    محدّثان و علما گفته اند: به زبان آوردن نام مبارک حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در عصر غیبت، جایز نیست، گرچه درستی این مطلب به اثبات نرسیده است، زیرا حوادث سیاسی عصر امام حسن عسکری علیه السلام و مقارن آن، اقتضا می کرد، که نام شریف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ذکر نشود، از این
    رو که عبّاسیان و امثال آنها در صدد بودند نام آن حضرت فراموش شود یا به گونه ای آن حضرت را از بین ببرند با این پندار که، می توانند نور خدا را خاموش کنند، با این که خداوند می فرماید: «یرِیدُونَ اَنْ یطْفِئوُا نُورَ اللهِ باَفْواهِهِم، وَیأَبَی اللهُ اِلا اَنْ یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکافِروُنَ» [3] (آنها می خواهند نور خدا را با دهان های خود خاموش کنند، ولی خداوند جز این نمی خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند.) و نظیر این آیه در سوره صف آیه هشتم نیز آمده است.
    بنابراین، ظاهر این است که به زبان آوردن نام آن حضرت در این زمان جایز است، گرچه فلسفه حرمت به زبان آوردن نام آن حضرت در عصر عبّاسیان نیز، برای ما روشن نیست، زیرا کافران، منافقان و ستمگران به تقدیر اِلاهی نمی توانستند به آن حضرت دست یابند، و شاید آنها هرکسی را که نام آن حضرت را داشت می کشتند، یا این که خداوند متعال اراده کرده که با رعایت علل و اسباب اموری که موجب آسیب رسانی به آن حضرت می شود، او را حفظ نماید.[4].
    پاورقی
    [1] کمال الدین شیخ صدوق، ص 430 باب ماروی فی میلاد القائم صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حدیث 4؛ ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 339؛ باب ذکر الأمام القائم عجل الله تعالی فرجه الشریف اعلام الوری علاّمه طبرسی، ص 418؛ الفصل الثانی فی ذکر مولده و اسم ابیه علیه السلام غیبه طّوسی، ص 234، منتخب الانوار المضیئه، ص 50. فصل 5.
    [2] این احادیث در این
    کتاب ها نقل شده است: کمال الدین شیخ صدوق، ص 286- 287 و 297 و باب ما اخبر به النبی صلی الله علیه و آله و سلم من وقوع الغیبه بالقائم عجل الله تعالی فرجه الشریف و ص 411 باب فیمن انکر القائم، الفصول المختاره: ص 297؛ مناقب آل ابی طالب، ج2، ص 227؛ کشف الغمّه، ج2، ص 521؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 188؛ اعلام الوری، ص 424 و 425؛ غیبه طوسی، ص 271؛ العدد القویه، ص 70 نبذه من احوال الأمام الحجه عجل الله تعالی فرجه الشریف کفایه الاثر، ص 66، منتخب الانوار المضیئه، ص27.
    [3] سوره توبه، آیه 32.
    [4] در بحث های آینده زیر عنوان «آیا تلفظ به نام او حرام است؟» سخن خواهیم گفت.






    امضاء



  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    لقب های حضرت مهدی

    حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف لقب های بسیاری دارد از جمله آنها عبارت است از: صاحب، حجّت، منتظَر، خاتَم، مهدی (که این لقب آخر از مشهورترین لقب های اوست) [1] و نیز از القاب آن عبارت است از: خَلَف، ناطق، ثائر، مأمول، وتر، معتصم، منتقم، کرّار، صاحب الرجعه درخشان و دولت زهرا سلام الله علیها، قابض، باسط، وارث، سدره المنتهی، غایه القصوی، غایه الطالبین، فرج المؤمنین و کاشف الغطا.


    پاورقی
    [1] ر. ک. به دلائل الامامه طبری شیعی، ص 271. «و من القابه ایضاً: الخلف، الناطق، الثائر، المأمول، الوتر، المعتصم، المنتقم، الکرار، صاحب الرجعه، البیضاء و الدوله الزهراء، القبابض، الباسط، الوارث سدره المنتهی، الغایه القصوی، غایه الطالبین، فرج المؤمنین، کاسف الغطاء، و...».





    امضاء



  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    سرگذشت ولادت آن حضرت

    ر. ک، کمال الدین، ص 417 باب مربوط به نرجس خاتون؛ روضه الواعظین، ص 252؛ دلائل الامامه، ص 262 منتخب الانوار المضیئه، ص 53؛ غیبه الطوسی، ص 208.
    بِشر بن سلیمان می گوید: کافورِ خادم، از طرف امام هادی علیه السلام علی بن محمد عسکری علیه السلام [1] نزد من آمد و گفت: امام هادی علیه السلام شما را خواسته، به حضور امام هادی علیه السلام شتافتم و در محضرش نشستم، به من فرمود: «ای بشر، تو از فرزندان انصار هستی [2] دوستی شما انصار نسبت به ما همواره نسل به نسل بر قرار بوده و هست، و تو از افراد مورد اطمینان ما هستی، من تو را برای کسب افتخاری بر می گزینم، افتخاری که در پرتو آن بر سایر شیعیان مباهات و سبقت بگیری، و تو را به رازی آگاه می کنم، و برای خریدن کنیزی می فرستم. آن
    گاه امام هادی علیه السلام نامه ای پاکیزه و زیبایی به خط و زبان رومی نوشت، و پای آن را مهر کرد، سپس کیسه ای بیرون آورد که در آن دویست و بیست دینار بود، آن را به من داد و فرمود: این کیسه را بگیر و به بغداد برو و قبل از ظهرِ فلان روز، بر سر پل فرات حاضر شو، وقتی که کشتی های حامل اسیران به ساحل رسید، و کنیزانی را در آن، می بینی که گروهی از مشتریان به نمایندگی از بنی عبّاس، و اندکی از جوانان عرب، برای خریدن کنیز ها کنار آن اسیران جمع می شوند، در این هنگام از دور نگاه کن، برده فروشی به نام عمر بن یزید را که در تمام روز کنیزانی را در معرض فروش قرار می دهد می بینی، تا این که کنیزی را به مشتریان نشان دهد که دارای چنین صفاتی است، و آن کنیز دو لباس حریر، پوشیده است، و از این که مشتریانی او را تماشا کنند، یا دست به او بزنند، امتناع می ورزد، و از پشت پرده صدایی به زبان رومی می شنوی، بدان که این صدا از همان کنیز است و می گوید: «وای که به حریم عفّتم بی احترامی شد و حفظ حجابم را رعایت نکردند.»
    در این هنگام یک نفر مشتری به پیش می آید و می گوید: من این کنیز را به سیصد دینار می خرم، که حجاب و عفّتش مرا به او علاقه مند کرده است.
    ولی آن کنیز به زبان عربی به او می گوید: اگر تو به شکل و قیافه سلیمان
    بن داوود علیه السلام درآیی، و صاحبِ پادشاهی او گردی، من به تو علاقه مند نمی شوم، ثروت خود را تباه نکن، و به عنوان قیمت من نپرداز. در این هنگام آن برده فروش (عمر بن یزید) به آن کنیز می گوید: «من در مورد تو چه چاره اندیشی کنم که هیچ مشتری را نمی پسندی؟» کنیز در پاسخ او می گوید: چرا عجله می کنی، باید مشتری را برگزینم که موجب آرامِش قلبم شود، و به وفاداری و امانت داری او اطمینان یابم.
    در همین هنگام نزد عمر بن یزید برده فروش برو، و به او بگو همراه من نامه هایی از جانب بعضی از بزرگان است که از روی ملاطفت به زبان و خط رومی نوشته شده، و در این نامه از کرامت و سخاوت و وفاداری و بزرگواری خود سخن به میان آورده است، این نامه را به آن کنیز بده، تا پس از خواندن آن، در مورد اوصاف این مشتری بیندیشد، اگر به صاحب این نامه (امام حسن عسکری) علاقه مند و راضی شد، به بِشر بن سلیمان بگو من از جانب صاحب نامه وکیل هستم که آن کنیز را از تو برای او خریداری نمایم.»
    بِشر بن سلیمان می گوید: همه آنچه که امام هادی علیه السلام فرموده بود، رخ داد، و من به همه سفارش هایی که سرورم امام هادی علیه السلام در مورد خریداری آن کنیز فرموده بود، بدون کم و زیاد انجام دادم، وقتی که نامه به دست آن کنیز رسید، گریه سختی کرد و به عمر بن یزید گفت: «مرا به صاحب این نامه بفروش.» و
    سوگند غلیظ و تأکید آمیز یاد کرد که اگر مرا به صاحب این نامه نفروشی، خود را هلاک می کنم، من با عمر بن یزید در مورد قیمت آن کنیز، گفت و گوی بسیار کردم، تا این که به همان مبلغی که امام هادی علیه السلام به من سپرده بود راضی شد، کیسه دینارها را به او دادم، او آن را کامل یافت و گرفت و کنیز در حالی که خندان و شادمان بود، در اختیار من قرار گرفت، و همراه او به حجره ای که در بغداد گرفته بودم رفتیم، هنوز در آن حجره مستقر نشده بودیم که آن کنیز نامه مولایم امام هادی علیه السلام را از جیبش درآورد، و می بوسید و بر چشم ها و صورت و بدنش می کشید.
    من از روی تعجّب به کنیز گفتم: «تو نامه را این گونه بر چشم و صورتت می کشی و می بوسی، با این که صاحبش را هنوز نمی شناسی؟!»
    او در پاسخ من فرمود: «ای بی چاره، تو به مقام فرزندان پیامبران معرفت پیدا نکرده ای، گوشَت را به من بسپار، و دلت را متوجه من کن تا شرح حالم را برای تو شرح دهم.»
    نام من «ملیکه» است، دختر یشوعا فرزند قیصر [3] هستم، و مادرم از فرزندان حواریون، منسوب به وصی حضرت عیسی علیه السلام یعنی، شمعون است، اینک تو را به حادثه عجیب و شگفت انگیزی خبر می دهم، بدان که:
    جدّم قیصر می خواست مرا به عقد همسری برادرزاده اش درآورد، و من در آن هنگام سیزده سال داشتم، قیصر، جمعی از نواده های حواریون، از کشیش
    ها و روحانیان بلند پایه مسیحیی را که سیصد مرد بودند به کاخ خود دعوت کرد، و نیز هفتصد نفر از شخصیت ها و صاحب منصب ها و اُمرای ارتش و سرداران سپاه خود، و سران قبایل را که چهار هزار نفر بودند به کاخ خود فرا خواند، آن گاه دستور داد تختی باشکوه آوردند که آن را به انواع جواهرات تزیین کرده و آن تخت را بر روی چهل پایه نهاده بودند صلیب ها و بت های خود را بر بلندی ها نهادند، آن گاه برادرزاده قیصر به دستور قیصر بر بالای تخت رفت و استوار گشت.




    امضاء



  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    در این هنگام کشیشان انجیل ها را گشوده تا بخوانند، ناگاه صلیب ها و بت ها از بالا به زمین واژگون شدند، و پایه های تخت فرو ریخت، و تخت بر زمین سرنگون گردید، و برادرزاده قیصر به زمین افتاد و بی هوش شد، به گونه ای که کشیش ها رنگ پریده و پریشان و لرزه بر اندامشان افتاد. کشیش بزرگ به جدّم (قیصر) گفت: ما را از این کار [4] معاف بدار و این کار را نکن، چون این کار باعث پدیدار شدن ناخُجستگی می گردد، و همین نشانه آن است که آیین مسیحیت به زودی نابود می شود. قیصر این حادثه را به فال بد گرفت، و دستور داد بار دیگر همان پایه های فرو ریخته را برپا نموده و تخت را بر روی آن پایه ها بگذارند و صلیب ها و بت ها را در جای خود قرار دهند، تا این بار، برادرِ آن برادرزاده نگون بخت را بیاوریم و به همسری این خانم (ملیکه) درآوریم تا سعادت آن برادر، نحوست این برادرزاده تیره بخت را از بین ببرد.
    این دستور قیصر انجام شد، و برادرزاده جدید بر روی تخت قرار گرفت، همین که کشیشان انجیل ها را گشودند و مشغول خواندن شدند، باز پایه ها فرو ریخت صلیب و بت ها در هم ریختند و تخت و سرنشین آن سرنگون شد، و حاضران از وحشت متفرق گشتند، جدّم قیصر سخت غمگین شد، و به حرم سرای خود بازگشت، و پرده ها را بیاویختند، شب شد، من در همین شب در عالم خواب دیدم؛ حضرت مسیح علیه السلام و شمعون و گروهی از حواریون [5] در کاخ جدم به گرد هم آمده اند، منبری از نور را که بر اثر بلندی سر به آسمان کشیده بود، آوردند و در همان جا که قیصر، تخت خود را نهاده بود، بر زمین گذاشتند، ناگاه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم و دامادش علی علیه السلام همراه جمعی از فرزندانش وارد کاخ شدند. حضرت مسیح علیه السلام به پیش رفت و محمّد صلی الله علیه و آله و سلم را در آغوش گرفت و از او استقبال کرد. محمّد صلی الله علیه و آله و سلم به مسیح علیه السلام فرمود: «ای روح الله، من آمده ام تا از وصی تو شمعون این دختر ملیکه را برای پسرم [6] خواستگاری کنم.»
    حضرت مسیح علیه السلام به چهره شمعون نگاه کرد و به او فرمود: «شرافت و شکوه به سراغ تو آمده است، اینک بین خاندان خود و خاندان محمّد صلی الله علیه و آله و سلم پیوند خویشاوندی برقرار ساز.»

    شمعون جواب مثبت داد، و به همراه حاضران، بر فراز همان منبر نور (رفتند، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم خطبه عقد را خواند و مرا به عقد ازدواج فرزندش، امام حسن عسکری علیه السلام، درآورد. حضرت مسیح علیه السلام و فرزندان محمّد صلی الله علیه و آله و سلم و حواریون همگی به آن گواهی دادند.



    امضاء



  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    وقتی که از خواب بیدار شدم، ترسیدم که قصّه خوابم را برای پدر و جدّم بیان کنم. تا مبادا مرا به قتل برسانند. من هم چنان آن خواب را پنهان نمودم و به کسی نگفتم، از آن وقت قلبم آکنده از علاقه و عشق به امام حسن عسکری گردید، به طوری که، بر اثر بی صبری و بی قراری، غذا نمی خوردم و آب نمی آشامیدم. از آن پس هر روز ضعیف و لاغر اندام می شدم و رنجور می گشتم، به طوری که به سختی بیمار گشتم، جدّم قیصر همه پزشک های شهرها را برای درمان من آورد، ولی از همه آنها ناامید شد، وخوب نشدم، تا این که جدّم به من گفت: «ای نور چشمم، آیا در دنیا هیچ آرزویی داری تا برآورده سازم؟» گفتم: همه درهای گشایش به رویم بسته است، اگر شکنجه و عذاب را از اسیران زندانی مسلمان که در زندان های تو هستند برداری، و زنجیر ها و غل ها آزادسازی، و به آنها لطف کرده و آزادشان کنی، امید آن را دارم که حضرت مسیح علیه السلام و مادرش به من لطف بنمایند و مرا شفا بخشند.
    جدّم قیصر، آرزوی مرا برآورد، و همه زندانیان مسلمان
    را آزاد کرد، از آن پس روز به روز بهتر شدم، و کم کم غذا خوردم، خوشحال شدم، جدّم احترام شایان به اسیران نمود، و من پس از چهارده شب در عالم خواب دیدم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سرور زنانِ جهان هستی، همراه حضرت مریم دختر عمران سلام الله علیها و هزار نفر از حوریان بهشت به دیدار من آمدند، مریم سلام الله علیها به من فرمود: «این خانم [7] سرور زنان جهانیان مادر شوهرت ابومحمّد است.» من تا حضرت زهرا سلام الله علیها را شناختم به او در آویختم و گریه کردم، و از این که ابومحمّد علیه السلام به دیدار من نمی آید از او گله مند شدم. حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: تا در آیین مسیحیت باقی هستی پسرم ابومحمّد علیه السلام، امام حسن عسکری علیه السلام، به دیدارت نمی آید، اینک این خواهرم مریم سلام الله علیها است که همراهم می باشد، از دین خودت بیزاری بجوی، و اگر علاقه به خشنودی خدا و حضرت مسیح علیه السلام و مریم سلام الله علیها و دیدار ابومحمّد را داری بگو: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الاّ اللهُ، وَ اَنَّ اَبی مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ؛ گواهی می دهم که معبودی جز خدای یکتا نیست، و پدرم محمّد صلی الله علیه و آله و سلم رسول خداست.»
    من این کلمات را گفتم، حضرت زهرا سلام الله علیها مرا به سینه اش چسبانید، و مرا دلداری داد و فرمود: «اکنون در انتظار دیدار ابومحمّد باش، و من او را به نزد تو می فرستم.»
    از خواب بیدار شدم، و آن دو کلمه شهادتین را
    به زبان می آوردم و در انتظار دیدار ابومحمّد علیه السلام به سر می بردم. وقتی که شب واپسین فرا رسید، با ابومحمّد علیه السلام در عالم خواب دیدار کردم، گویی به او عرض می کردم: «ای دوست من، به من بی مهری کردی پس از آن که در راه محبت و فراق تو جانم در خطر افتاد.» فرمود: علت عدم دیدار من، چیزی جز این نبود که تو در دین نصاری بودی، وقتی که مسلمان شدی، اینک هر شب به دیدارت می آیم، تا خداوند آشکارا فاصله بین من و تو را بردارد.
    از آن پس هر شب ابو محمّد علیه السلام در عالم خواب، به دیدارم می آمد، تا اکنون که نزد تو، ای بِشر، هستم.
    بِشر می گوید: به ملیکه گفتم: چگونه اسیر شدی؟ با این که در قصر زندگی می کردی ؟
    ملیکه گفت: یکی از شب ها ابومحمّد علیه السلام در عالم خواب به ملاقات من آمد و به من چنین خبر داد: «جدّت (قیصر) به زودی لشکری را برای جنگ با مسلمان در فلان روز روانه می سازد، و خود نیز به دنبال آنها حرکت می کند، آن موقع فرصت خوبی است که تو به صورت ناشناس به همراه آن کنیزان روانه شوی، و از فلان راه حرکت کن.» آن روز فرا رسید، و من از فرصت استفاده کرده خود را به میان کنیزان رساندم و به راه افتادم، تا این که پیشتازان مسلمان به ما رسیدند ما را اسیر کردند، و آن گاه برای فروش به این سرزمین آوردند که خود شاهد هستی، و تا این ساعت هیچ
    کس جز تو کسی نمی داند که من دختر قیصر پادشاه روم هستم، و این را خودم به تو اطلاع دادم، پیرمردی که من به عنوان سهمیه غنیمت جنگی، کنیز او شدم، از من پرسید: نامت چیست؟ نامم را به او نگفتم، در جواب گفتم: نامم نرجس است. گفت: این نام، نام کنیزان است.
    بِشر بن سلیمان پرسید: شگفت انگیز است که تو از اهالی روم هستی ولی زبان عربی را می دانی؟! ملیکه سلام الله علیها فرمود: از آنجا که جدّم علاقه بسیاری به من داشت، و می خواست به مراتب ادب برسم، و از آداب و رسوم آگاه شوم، بانویی را که زبان عربی و رومی می دانست، استخدام کرد که هر صبح و شام نزد من می آمد، و زبان عربی را به من می آموخت، تا این که، زبان عربی را به خوبی یاد گرفتم.



    امضاء



  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    چهره حضرت مهدی


    حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از نظر سیرت و صورت شبیه ترین انسان ها به رسول خداست، شیخ صدوق در کتاب کمال الدین روایت می کند که جابر بن عبدالله انصاری گفت:
    رسول خدا فرمود: «المهدی مِنْ وُلدی، اِسمُهُ اسمی، و کنیتهُ، اَشبهُ الناس بی خَلقاً و خُلقاً....» مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از فرزندان من، همنام من و هم کنیه من است، او شبیه ترین انسان ها از نظر ظاهر و باطن به من است، برای او غیبتی حیرت انگیز رخ می دهد که امت هایی در ارتباط با آن حضرت گمراه می شوند، سپس همانند شهاب ثاقب آشکار می گردد، و سراسر زمین را پس از آن که پر از ظلم و جور می شود، پر از عدل و داد می کند.» [1].
    چنان که روایت شده، شکل و شمایل آن حضرت، همانند چهره رسول خداست، همان گونه که در کتاب بحارالانوار و... نقل شده است. محدّثین بر اساس این روایات گفته اند: چهر ه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سفید متمایل به سرخ است، پیشانی بلند، بینی باریک، گود چشم و دارای ابرو به هم پیوسته است. نور از چهره اش به گونه ای می درخشد که بر سیاهی موی محاسن و سرش چیره می گردد، فرق سرش و بین دو موی جمع شده که مانند الف در میان دو واو، است، گشاده دندان است، آخر موی سرش (چون گیسو) چیده شده، بین دو شانه اش پهن و سیاه چشم است، ساق پا و شکمش هم چون ساق پا و شکم جدش حضرت علی علیه السلام است، میان بالا است، بلکه میان قامت و چهار شانه است. سر مبارکش مدوّر، گونه هایش نرم، و برگونه راستش خالی هم چون ریزه مشکی که بر صفحه نقره افتاده است، موی عنبر بوی بر
    سرش بود، دارای شکل و قیافه جذّابی است که هیچ چشمی معتدل تر از آن را ندیده است.[2].
    در روایت دیگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده فرمود: «... خداوند در نسل حسین علیه السلام امامانی را قرار داده که آنها برای اجرای دستورهای من بر می خیزند، و وصیت مرا حفظ می کنند، نهمین آنها قائم اهل بیت من، و احیاگر امت من، است که در شمایل و شکل و قیافه و گفتار و کردار، شبیه ترین انسان ها به من است، پس از غیبت طولانی و حیرت گمراه کننده ظهور می کند، فرمان خدا و دین اِلاهی را آشکار می سازد، به نصرت خداوند و فرشتگان خدا، تأیید و یاری می شود، سراسر زمین را همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد می نماید.» [3].
    پاورقی
    [1] کمال الدین، ص 286. باب ما اخبر النبی علیه السلام من وقوع الغیبه بالقائم عجل الله تعالی فرجه الشریف.
    [2] غیبه الطّوسی، ص 266.
    [3] کمال الدین، ص 257، باب 24، حدیث 2. باب ماروی عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم فی النص علی القائم عجل الله تعالی فرجه الشریف و انه الثانی عشر من الأئمه علیهم السلام.



    امضاء



  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    چهره حضرت مهدی


    حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از نظر سیرت و صورت شبیه ترین انسان ها به رسول خداست، شیخ صدوق در کتاب کمال الدین روایت می کند که جابر بن عبدالله انصاری گفت:
    رسول خدا فرمود: «المهدی مِنْ وُلدی، اِسمُهُ اسمی، و کنیتهُ، اَشبهُ الناس بی خَلقاً و خُلقاً....» مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از فرزندان من، همنام من و هم کنیه من است، او شبیه ترین انسان ها از نظر ظاهر و باطن به من است، برای او غیبتی حیرت انگیز رخ می دهد که امت هایی در ارتباط با آن حضرت گمراه می شوند، سپس همانند شهاب ثاقب آشکار می گردد، و سراسر زمین را پس از آن که پر از ظلم و جور می شود، پر از عدل و داد می کند.» [1].
    چنان که روایت شده، شکل و شمایل آن حضرت، همانند چهره رسول خداست، همان گونه که در کتاب بحارالانوار و... نقل شده است. محدّثین بر اساس این روایات گفته اند: چهر ه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سفید متمایل به سرخ است، پیشانی بلند، بینی باریک، گود چشم و دارای ابرو به هم پیوسته است. نور از چهره اش به گونه ای می درخشد که بر سیاهی موی محاسن و سرش چیره می گردد، فرق سرش و بین دو موی جمع شده که مانند الف در میان دو واو، است، گشاده دندان است، آخر موی سرش (چون گیسو) چیده شده، بین دو شانه اش پهن و سیاه چشم است، ساق پا و شکمش هم چون ساق پا و شکم جدش حضرت علی علیه السلام است، میان بالا است، بلکه میان قامت و چهار شانه است. سر مبارکش مدوّر، گونه هایش نرم، و برگونه راستش خالی هم چون ریزه مشکی که بر صفحه نقره افتاده است، موی عنبر بوی بر
    سرش بود، دارای شکل و قیافه جذّابی است که هیچ چشمی معتدل تر از آن را ندیده است.[2].
    در روایت دیگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده فرمود: «... خداوند در نسل حسین علیه السلام امامانی را قرار داده که آنها برای اجرای دستورهای من بر می خیزند، و وصیت مرا حفظ می کنند، نهمین آنها قائم اهل بیت من، و احیاگر امت من، است که در شمایل و شکل و قیافه و گفتار و کردار، شبیه ترین انسان ها به من است، پس از غیبت طولانی و حیرت گمراه کننده ظهور می کند، فرمان خدا و دین اِلاهی را آشکار می سازد، به نصرت خداوند و فرشتگان خدا، تأیید و یاری می شود، سراسر زمین را همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد می نماید.» [3].
    پاورقی
    [1] کمال الدین، ص 286. باب ما اخبر النبی علیه السلام من وقوع الغیبه بالقائم عجل الله تعالی فرجه الشریف.
    [2] غیبه الطّوسی، ص 266.
    [3] کمال الدین، ص 257، باب 24، حدیث 2. باب ماروی عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم فی النص علی القائم عجل الله تعالی فرجه الشریف و انه الثانی عشر من الأئمه علیهم السلام.



    امضاء



  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    دگرگونی حرکت افلاک


    هنگام ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سرعت افلاک (ستارگان و زمین) کُند و کاهش می یابد در روایتی که از امام باقر علیه السلام نقل شده، آن حضرت فرمود: «هنگامی که قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند به سوی کوفه حرکت می کند، و در کوفه هفت سال که طول هر سال آن معادل ده سال از سال های شماست (در مجموع هفتاد سال) سکونت نماید، سپس آنچه را که خدا بخواهد انجام می دهد.»
    راوی گوید: به آن حضرت عرض کردم: فدایت گردم: «چگونه بر طول سال ها افزوده می شود؟» در پاسخ فرمود: «خداوند متعال به فلک (ستاره) فرمان می دهد که توقّف کند و از سرعت خود بکاهد، و در نتیجه روزها و سال ها طولانی گردد.»
    او می گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: مردم می گویند: «اگر فلک و ستاره ای در مسیر دائمی خود دگرگون شود، تباه و
    نابسامان می شود.»
    امام باقر علیه السلام فرمود: این گفتار از سخنان منکران خدا است، ولی مسلمانان چنین سخنی نمی گویند، و طبق اعتقادات خود نمی توانند چنین حرفی بزنند، زیرا خداوند ماه را (در ماجرای شقّ القمر) برای پیامبرش دو نصف کرد [1] و قبل از آن، خورشید، که غروب کرده بود، را برای یوشع بن نون وصی موسی، برگردانید، و از طول روز قیامت خبر داد «کَاَلْفِ سَنَهٍ مِمّا تعُدُّونَ» [2] می باشد.
    و مطابق بعضی از روایات، در عصر عدالت و دادگری، سرعت سیر فلک طولانی می شود، با این که در عصر ظلم و جور از سرعت سیر آن کاسته می شود، و ما این حدیث را در احکام آداب و سنن نقل کرده ایم.[3].
    پاورقی
    [1] «... وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ» سوره قمر، آیه1.
    [2] سوره حج، آیه 47، و ارشاد مفید، ج 2، ص 385؛ کشف الغمه، ج2 ص 466 باب: ذکر علامات قیام القائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، و روضه الواعظین: ص 264، و کشف الغمه ج 1، ص 424 و 526 و ج2 ص 474 و 484 و 507 و 521 و 534، و الصراط المستقیم، ج 2 ص 114 و 116 و 132 و 144 و 220، و الخرائج و الجرائح:ص 1135 و 1137، و تأویل الأیات الظاهره: ص 53، روضه الواعظین: ص 272 والأحتجاج: ص 289، و ارشاد القلوب: ص298، و اعلام الوری ص391 و 427 و 463، و العمده: ص430 ح 901، و غیبه الطوسی، 191، و غیبه النعمانی: 57 و 74، و جامع الاخبار: ص8، و الفضائل: ص142، و کشف الیقین: ص 328، و
    کتاب سُلیم بن قیس: ص 152 و 154، وکفایه الأثر: ص 79 و 98، و منتخب الانوار المضیئه: ص 22 و 88.
    [3] موسوعه الفقه، ج 94 - 97.




    امضاء



صفحه 1 از 7 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi