محتواى سخن او در عبادتها
عبادتهاى بسیارى در حین بیمارى از فاطمه (سلام الله علیها) بعمل آمد و در ضمن آن پرس و جوها و حقایق و اسرارى از زبان فاطمه (سلام الله علیها) در مظلومیتش جارى شد. او شرایط روانى خود رادر عبادت زنان انصار چنین بیان کرد:بخدا قسم شب رابه صبح آوردم در حالیکه از دنیاىتان متنفر و از مردانتان بیزار بودم:اصبحت والله عائقة لدنیاکم و قالیة لرجالکم...[۲۱]
ابن عباس به عیادت آمد و حالش را دید و نگران شد. به على (علیه السلام) گفت دوست دارم مرا از اسرار فاطمه (سلام الله علیها) و اینکه چرا بدین روز افتاده است آگاه کنى - فرمود مرا معاف دارد که فاطمه (سلام الله علیها) از من خواسته است آن را پوشیده دارم، اما بصورت مختصر عرض مىکنیم:پس از پیامبر حق او را غصب کردند، از ارث محرومش داشتند، حرمت او را نادیده گرفتند، به او ستم کردند، خداوند میان او و ستمکاران داورى کند.
سلمان به عیادت او آمد با فاطمه (سلام الله علیها) سخن مىگفت ناگهان صداى فاطمه (سلام الله علیها) در حین سخن تغیر یافت و نفسش به شماره افتاد، سلمان پریشان شد که تو را چه مىشود [۲۲]فاطمه (سلام الله علیها) را از درد سینه یا پهلو نالید. و از جراحت ناشى از فشار در و گویا قطعه آهن یا میخى که در آن هنگام بر سینهاش فرو رفته بود.
و دیگر عیادتهائى که از او بعمل آمد همه حکایت از صدمه دیدن او، غصب حقوق او، مظلومیت او و مظلومیت على (علیه السلام) است و تذکر تحمل و صبر فاطمه (سلام الله علیها)، درد کشیدن او، بروز دادن دشمن کینههاى بدر و احد را و فریفتگىشان به دنیا، و فکر و فریبکارى شان و در کل مظلومیت خود و على (علیه السلام) که تجسم مظلومیت اسلام بودند.