4. در سطح عامة مردم
موسي صدر مردي بود بلند قامت و خوش سيما با چشماني سبز، سخنوري توانا با لهجهاي ايراني، جذاب و شيكپوش و با موهايي كه از زير عمامة سياهش به يكسوي پيشاني پهنش ريخته بود. در برخورد با مردم بسيار ساده بود. او توان آن را داشت كه دربارة همهچيز صحبت كند. از اين رو، در ميان همه مردم جاي داشت و در اين مورد حكايتهاي زيادي وجود دارد. بسياري گواهي ميدهند كه او در خانهاي را ميزد (در روستا و يا محلهاي فقيرنشين يا اشرافي) و اجازه ورود ميخواست. با اهل خانه همنشين ميشد و با آنان چاي مينوشيد. سپس از آنچه براي شام موجود بود بيتكلف ميخورد، حتي اگر يك قوطي كنسرو ماهي باشد ... اگر ديروقت بود، از اينكه در رختخواب كهنه بخوابد ابايي نداشت يا اينكه حتي تا سپيدهدم با صاحبخانه به گفتگو بنشيند. سپس نماز و نوشيدن چاي با كشيدن يك سيگار ... و خداحافظ.
مردم او را با اين صفات ميشناسند و بيتعارف از آن سخن ميگويند. در مقابل، كساني بودند كه موسيصدر را با اين گفته كه اين رفتارها درخور مرديبا موقعيت وي نبود، ملامت ميكردند. ولي رفتار وي در طول زندگيش چنين بود. مردم اعتقاد دارند كه اينها صفات رهبران و روحانيان راستين است، ولي ديگران فكر ميكنند كه اينها تحركات سياسي عمدي بوده است!