جنبش امل و امام موسي صدر (قسمت سوم)
پيدايش جنبش امل
با تمام اين عوامل لازم بود كه امام پنهاني براي تأسيس امل آستين همت بالا زند.وقتي انفجار به وقوع پيوست،امام در برابر حادثه اندوهگين ايستاد. اكنون بايد ميانديشيد كه چگونه اين حادثه را اعلام كند. اما چگونه؟ و كجا؟
چون خبر انفجار هولناك را براي امام صدر نقل كردند، بيدرنگ شمار قربانيان را پرسيد. سپس اسامي قربانيان و روستاهاي آسيبديده فراروي وي گذارده شد؛ 35 تن كشته، 100 تن زخمي؛ شماري از سازمان فتح كه بر پادگان نظارت ميكردند و در بين آنان خود مربي بود، كه به هنگام تدريس چگونگي به كارگيري خمپاره، گلوله آن در دستهايش منفجر شد. قربانيان انفجار از بيشترمناطق لبنان، بيروت، جنوب، بقاع و پارهاي نيز از جبل بودند. امام بيدرنگ و با كمال دقت دربارة چگونگي رويارويي با حادثه انديشيد. هنگام بررسي موضوع در حضور برخي از يارانش، دربارة اعلام موجوديت، يا سكوت، شيوههاي زير را مطرح كرد:
1. نميخواهم من را نارس بخورند. منظور وي اين بود كه طرفهاي ديگر تا زماني كه ايشان سرپا نايستاده، نتوانند وي را سرنگون كنند.
2. درعينحال نميخواهم كسي پاي مرا به جنگ داخلي بكشاند.
3. ولي نميتوانم خونهاي اين قربانيان را ناديده بگيرم. وفاداري اقتضا ميكند كه به خاطر آن حركت كنم، تا بيهوده بر باد نرود. بدينسان امام موسيصدر تصميم گرفت شاخه نظامي جنبش محرومان، «امل» را تأسيس كند.
اين تصميم دريك كنفرانس مطبوعاتي از سوي امام موسي صدر در هتل «لولايت» در ده كيلومتري اعلام، و از همانجا تحرك تازهاي شروع شد.