نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: فریاد حق در اختناق

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    فریاد حق در اختناق

    فریاد حق در اختناق


    حضرت امام هادى و امام عسكرى علیهماالسلام به اجبار در سامراء بسر مى بردند كه در آن زمان پایتخت خلافت بود، و در محلى به نام "العسكر" كه محل نظامیان و پادگان نظامى بود، خانه براى ایشان انتخاب كرده بودند. حضرت امام حسن عسكرى(عليه السلام) مدت شش سال اقامت خود در سامراء ، یا در حبس بود و یا اگر آزاد بود، تحت نظر و ممنوع الملاقات بود.
    روایات متعددى از زندانى شدن امام عسكرى (عليه السلام) خبر مى دهد، از جمله آن كه المعتزبالله خلیفه عباسى ، به سعید حاجب دستور داده بود كه امام (عليه السلام) را به حبس ببرد. ابوالهیثم نگرانى خود را از این وضع به امام (عليه السلام) نوشت : و آن حضرت در جواب نوشتكه پس از سه روز گشایش حاصل مى شود، و پس از سه روز المعتز كشته شد.
    آوردن و ماندن هر دو امام هادى و امام عسكرى (عليه السلام) در سامراء به اكراه و اجبار، از جهاتى مانند سیاست مامون در آوردن امام رضا(عليه السلام) به نزد خود بوده است، تا بتوانند از نزدیك روابط امام (عليه السلام) را با شیعیانش كنترل نمایند، زیرا آنان كه در سراسر جهان اسلام پراكنده بودند، با امام هادى و امام عسكرى علیهماالسلام ارتباطات عمیق داشتند، به خصوص در دوره امام حسن عسكرى (عليه السلام) كه شیعیان اهل بیت(عليهم السلام) به میلیونها نفر رسیده بودند، و همه به این عقیده معتقد بودند كه حق امامان شان از طرف حكام ظالم غصب شده است، از این رو خمس و هدایا و سایر وجوهات شرعیه خود را به آن حضرت مى فرستادند و هیئت هایى از نمایندگان مردم وارد سامراء مى شدند و ضمن فراگیرى احكام شرعى، اموال و وجوهات شرعى خود را به امام تسلیم مى كردند. بدینسان پیشرفت و گسترش شبكه منظم و متشكل شیعیان كه از قبل شكل گرفته بود، براى حاكمیت عباسى ها خطر آفرین بود، لذا حضرت امام عسكرى(عليه السلام) شدیداً تحت مراقبت دارالخلافه قرار داشت و از آن حضرت خواسته بود كه تا همیشه ارتباط خود را با دستگاه خلافت برقرار كند، و در هر دوشنبه و پنجشنبه در دربار حضور یابد، و وضعیت به گونه ای بود كه مردم نمى توانستند به طور مستقیم با امام(علیه لاسلام) ملاقات نمایند.
    موقعیت اخلاقى و اجتماعى امام(علیه السلام) در میان مردم و حتى در میان افراد حكومت مشهود بود، و كسى در وقار و عفاف، و زیركى و بزرگ منشى چون او نبود.
    در" یوم النویة" - روز رفتن امام عسكرى (عليه السلام) به دارالخلافه - شور و شعفى در مردم به وجود آمده و خیابان ها مملو از جمعیت كه سوار بر مركب هاى خود بودند، مى شد. وقتى امام (علیه لاسلام) مى آمد همه هیاهوها خاموش مى گردید، و امام عسكرى (علیه السلام) از میان آنان عبور مى كرد و به دارالخلافه وارد مى گردید.
    اغلب این افراد مى توانستند از شیعیانى باشند كه از مناطق مختلف براى دیدار امام (عليه السلام) به سامراء مى آمدند.
    افزایش شیعه و رفت و آمدهاى هیئت هاى نمایندگى مردم، و اموال و دارایى فراوانى كه به امامان (عليه السلام) مى رسید، موجب مى شد كه خلفاء نسبت به امامان سخت گیرى نمایند و همین موجب شد كه ائمه معصومین علیهم السلام به پنهان كارى و كتمان و تقیه دست زنند. سخت گیرى ها و فشارها در زمان امام عسكرى (عليه السلام) بیشتر شد و امام عسكرى (عليه السلام) با مشاهده این وضعیت بیشتر امر خود را از دید خلفا و عمال آن مى پوشاند، و تقیه را پیشه خود قرار داده بود شدت تقیه و كتمان امور به اندازه اى بود كه امام عسكرى(عليه السلام) به شیعیان خود دستور داد كه وقتى به طرف كاخ خلیفه مى رود به آن حضرت اشاره نكنند و یا سلام ننمایند، زیرا تحت تعقیب قرار مى گرفتند، و كار به حبس و كشتن شان كشانده مى شد.
    على ابن جعفر از حلبى در این زمینه نقل مى كند كه ما در عسكر اجتماع كرده و منتظر امام عسكری علیه السلام برای رفتن به مركز حكومت بودیم كه نوشته ای از امام (عليه السلام) به ما رسید بدین مضمون كه كسى بر من سلام نكند، و بر من اشاره نیز نكند، زیرا شما بر خود ایمن نیستید: الا لا یسلمن احد ولا یشیر الى بیده ولا یؤمى فانكم لاتومنون على انفسكم
    این سخن امام به خوبى مى رساند كه حكام براى كنترل روابط امام (عليه السلام) با شیعیان تلاش فراوانى مى كردند . البته هم امام و هم شیعیان در فرصت هاى بسیارى همدیگر را ملاقات مى كرده اند و حتى این ارتباطات تحت پوشش بقال و روغن فروش و ... صورت مى گرفته است .
    مراقبت نسبت به امام عسكرى (عليه السلام) آن چنان شدید بود كه شب هنگام و بى خبرانه به خانه امام عسكرى (عليه السلام) هجوم مى بردند و خانه آن حضرت را تفتیش مى كردند. چنان كه بطحایى علوى نزد موكل سعایت كرده بود كه اسلحه و اموال در خانه عسكرى(عليه السلام) گردآورى شده است . سعید حاجب گوید: شب به سوى خانه او عازم شدم و نردبانى پشت خانه گذاشتم و از دیوار خانه حضرت بالا رفتم، سپس نردبان را در میان حیاط گذاشتم و فكر مى كردم چگونه در این تاریكى وارد خانه او شوم كه صدایى شنیدم : سعید همان جا باش تا شمعى برایت بیاورم كمى درنگ كردم كه شمعى برایم آوردند و با روشنایى آن وارد خانه شدم و جبه اى از پشم و كلاه و سجاده ای روى حصیر انداخته شده؛ دیدم، و یقین كردم امام(عليه السلام) در آن زمان نماز مى خوانده است، پس برایم گفت: اینك خانه و اطاق هایش را ببین و هر چه تفتیش كردم در آن چیزى نیافتم .
    خلفاء به دستگیرى و زندانى كردن امامان اكتفاء نمى كردند، بلكه یاران آن حضرت را نیز دستگیر و زندانى مى كردند، در سامراء گروهى از اصحاب امام عسكرى (عليه السلام) را دستگیر كرده بودند كه از آن جمله عبارتند: ابوهاشم جعفرى، داود ابن قاسم، حسن ابن محمد عقیقى، محمد ابن ابراهیم عمرى و غیر ایشان كه زیر نظر صالح ابن وصیف قرار داشتند.
    با ملاحظه این وضعیت چاره ای نبود جز این كه امامان (عليهم السلام) اسرار خود را كتمان نمایند و تقیه پیشه سازند و شیوه پنهان كارى را طى نمایند، ابوهاشم جعفرى از داود ابن اسود روایت كند كه گفت: مولایم حسن العسكرى(عليه السلام) مرا به سوى خود خواند، و تخته چوبى را كه مانند پایه اى - در- دراز و مدور بود به من داد و گفت : این چوب را براى عثمان ابن سعید عمرى كه وكیل آن حضرت بود برسان . به راه افتادم و در راه به یك نفر كه استرى داشت برخوردم، و استر او مزاحم راه رفتن من شد، و با چوبى كه با خود داشتم بلند كردم و استر را با آن زدم، و چوب شکست و كاغذ نوشته هایى را در میان شكستگى چوب نگریستم، و به سرعت آن را در میان چوب گذاشتم و چوب را در آستین خود پنهان كردم .
    اما در برگشت وقتى به نزدیك خانه امام (عليه السلام) رسیدم، عیسى خادم مرا استقبال كرد و گفت : مولا مى گوید: چرا استر را زدى و چوب را شكاندى؟ گفتم: نمى دانستم كه در داخل آن چیست؟ گفت:چرا كارى بكنى كه بعداً به توجیه و عذرخواهى محتاج شوى ؟ مبادا دیگر مثل این كار تكرار شود، هر گاه شنیدى كسى مرا دشنام مى دهد، راهى را كه به رفتن آن مأموریت یافته اى، در پیش گیر و مبادا واكنش نشان بدهى، و یا خود را معرفى نمایى كه كیستى، احوالت به من مى رسد.( شایان ذکر است که منظور امام از این سخن، حفظ جان شیعیان بوده چرا که اگر شیعیان توسط حکومت شناسایی می شدند یا به زندان می رفتند و یا کشته می شدند.)
    وجود یك دستگاه منظم كه هم پل ارتباطى باشد بین امام (عليه السلام) و مردم، و هم وجوهات و مالیات از نقاط دور دست جمع آورى شود و به دست امام (عليه السلام) برسد، ضرورى و لازم بود . و این دستگاه با تعیین وكلاء از ناحیه ائمه (عليه السلام) ایجاد گردید و با ارتباطى كه بین امام و وكلاء به وجود آمد، سعى شد تا راهنمایى هاى لازم دینى و سیاسى ارائه شود و این حركتى سابقه دار بود كه امام عسكرى(عليه السلام) نیز در گسترش این دستگاه و استفاده از آن مى كوشید و افرادى با پیشینه علمى و ارتباط محكم با امامان پیشین یا با خود آن حضرت براى وكالت گمارده مى شدند، و در نامه خود به وكلاء توصیه مى كرد كه نامه ها و مراسلات را از شیطان ها پوشیده نگهدارند و براى دوستانش ارائه دهند.
    مطالب فوق برخی از سیاست های امام حسن عسکری علیه السلام در آن جوّ اختناق بود که بدین وسیله با شیعیان خود ارتباط بر قرار کرده و از سویی برای پیشرفت اسلام تلاش می نمودند.




    1- شذرات سیاسیة من حیاة الائمه (علیهم السلام)، شبر، حسن، ص 342.
    2- حیات فكرى و سیاسى امامان شیعه،رسول جعفریان، ج 2، ص 282به نقل از الغیبه.
    3- همان، ص 129.
    4- همان، ص 187به نقل از الغیبة، ص 129.
    5- همان، صص 183- 182به نقل از الخرایج و الجرایح، ج 1 ص 439، پیشین، شبر به نقل بحارالانوار، ج 5، ص 269
    6، پیشین، شبر به نقل از ارشاد، ص 110، فصول المهمه، ص 298.
    7- همان، صص 208ـ 207به نقل از بحارالانوار، ج 56، ص 132.
    8 – حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، جعفریان، ج 2، صص 197ـ 193.

  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi