امامان هدایت
«انقلاب نبوى» آغازى بر زندگى اجتماعى بر پایه بنیان هاى الهى بود و «سلسله امامت» پاسدار آن نظام جاودانى است. از این روى نقش امامت، پاسدارى مداوم از اركان دین محمّدى صلى الله علیه وآله وسلم است. و وظیفه امّت در نبود پیامبر، تمسّك به این زنجیره هدایت مى باشد. سلمان فارسى مى گفت: رسول اكرم صلى الله علیه وآله وسلم در خطبه اى فرمود:
«معاشر الناس انّى راحل عنكم عن قریب و منطلق الى المغیب، أوصیكم فى عترتى خیرا، ايّاكم و البدع، فانّ كلّ بدعة ضلالة و كلّ ضلالة و أهلها فى النّار؛
اى مردم! من به زودى از میان شما مى روم و به سراى دیگر راهى مى شوم. شما را سفارش مى كنم كه با عترتم به نیكى رفتار كنید و از بدعت بپرهیزید؛ زیرا هر بدعتى، گمراهى است و هر گمراهى و اهل آن، در آتش دوزخ خواهند بود.»
سپس فرمود:
«معاشر النّاس من افتقد الشّمس فلیتمسّك بالقمر و من افتقد القمر فلیتمسّك بالفرقدین و من افتقد الفرقدین فلیتمسّك بالنّجوم الزّاهرة بعدى. اقول قولى و استغفر اللّه لى و لكم؛
اى مردم! كسى كه خورشید را از دست داد، به ماه متمسك شود و آن كه ماه را گم كرد، به فَرْقَدَيْن (دو ستاره پر نور) باید تمسّك جوید و آن كه فرقدین را از دست داد، باید به ستارگان نورانى تمسّك بجوید. حرفم را زدم و براى خود و شما طلب غفران مى كنم.»
وقتى سلمان در این باره از پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم سؤال كرد، حضرت چنین توضیح داد:
«خورشید، من هستم و قمر، على است. وقتى مرا از دست دادید، به على تمسّك جویید. اما فرقدان، حسن و حسین اند. وقتى ماه را از دست دادید، به آن دو تمسّك جویید. اما ستارگان درخشان، ائمّه نه گانه از صلب حسین اند كه نهمین آنها مهدى شان است.»(1)
امامان، دین را از خطر استحاله و دینداران را از خطر گمراهى و قرائت هاى بیمارگونه نجات مى دهند.
امام حسن عسكرى علیه السلام نیز خود را به عنوان «نجمى از نجوم زاهره» هدایتگر امّت در مسیر دین محمّدى مى دید و در كوران حوادث و نا آرامى هاى سیاسى عصر عباسى، غوغاى مذاهب ساختگى و عصر بدعت و نوآورى هاى آلوده، با شیوه هاى كارآمد «پرچم دین» را همواره در اهتزاز نگاه داشت. امام عسكرى علیه السلام نقش هدایتگرانه پیامبر و اهل بیت و عترت را چنین یادآور شد:
«اِنّ للّه تعالى بجوده و رأفته قد مَنّ على عباده بنبيّه محمّد صلى الله علیه وآله وسلم بشیرا و نذیرا و وفّقكم لقبول دینه و اكرمكم بهدایته...؛ خداى متعال با بخشش و مهربانى خود، به وجود مقدّس پیامبرش بر بندگان منّت نهاد و او را براى «بشارت و بیم دادن» برانگیخت و شما را براى پذیرش آیین خود توفیق داد و با هدایتش گرامى داشت. در دل گذشتگان شما، كه خدا رحمتشان كند ـ و آیندگانتان ـ كه خدا حامىشان باشد و عمرشان را در اطاعت خدا طولانى كند، بذر محبّت و علاقه «عترت هدایت گر» را كاشته است. هر یك از آنان كه در مسیر صحیح و راه راست گام برداشتند، در جایگاه رستگاران وارد شدند و پاداش كارهاى قبلى خویش را یافتند و آنچه را پیش فرستاده بودند، به دست آوردند.»(2)