پيش از پرداختن به اين پرسش که چگونه فرزندانمان را به برپايي نماز صبح دعوت کنيم، بايد بپرسيم چرا، گاه فرزندان نماز نمي خوانند؟ علل و عواملي چند در اين بازدارندگي يا سهل انگاري و بي رغبتي مؤثرند:
۱- عوامل و علل اعتقادي: وقتي کودک و نوجوان فاقد باور عميق و ريشه دار نسبت به خدا و معاد باشد نه پشتوانه اي از عشق دارد تا او را برانگيزد و نه انگيزه اش چون خوف و هراس از بازخواست اخروي تا او را به اداي تکليف ديني وادارد. آن که صبحگاهان با وجود همه جاذبه هاي خواب، بستر را رها مي کند و به نماز مي ايستد يا از سر عشق و شيفتگي و معرفت به پروردگار است يا لااقل ترس از مجازات و آن که روشني يقين در دل ندارد شوق برپايي نماز نخواهد داشت.
۲- نمادها و نمودهاي نامطلوب دينداران: کودکان و نوجوانان کنجکاوانه و دقيق زندگي ما را مي کاوند، اگر ما به نمازشان بخوانيم و آنها ا را به عنوان نمازگزار در ارتکاب گناه و ناشايسته بي پروا ببينند ميان "نماز" و "رفتار" به جست وجوي رابطه مي پردازند و احيانا چنين داوري و نتيجه گيري مي کنند که نمازگزاران چنين اند. همين کافي است که نماز را متهم کنند و از آن گريز و پرهيز پيدا کنند.
۳- رفتارهاي گناه آلود و ناروا: اگر نماز از فحشا و منکر باز مي دارد، فحشا و منکر نيز مي تواند بازدارنده از نماز باشد! وقتي فضاي زندگي ما از دروغ، فريب، حرام خواري، غيبت و حرمت شکني تباه و سياه شود، بازتاب آن نه تنها در نماز ما که در نماز و کنش هاي ديني فرزندانمان محسوس و مشهود است. نه خود گناه کنيم و نه فضايي لغزاننده و گناه زا براي فرزندانمان فراهم کنيم. رهاورد چنين فضاي مهذبي اقبال فرزندان به نماز خواهد بود.
هنگام نشاط، بهترين فرصت براي عبادت
۴- جزر و مدها و زيرو بم هاي دروني: روح انسان دستخوش دگرگوني هاي دائمي است. عناصر و عوامل گوناگوني در جان انسان آشوب مي آفرينند. در هنگام اقبال و نشاط بهترين فرصت براي دعوت به عبادت حتي عبور از مرز "فرائض" به نوافل است و در هنگام بي نشاطي يا ادبار، خط قرمز ورود به حوزه نوافل و درنگ و توقف در قلمرو فرائض. شناخت اين جزر و مدها و ايجاد ارتباط سنجيده در آن موقعيت، در رفتارها، موضع گيري ها و نگرش هاي آينده فرد بسيار مؤثر است.