عینیت ذات و صفات واجب الوجود
مقدمه
اتصاف خداوند متعال به صفات عموماً با اثبات و اعتقاد به ذات او همراه است و زمان دقیق اولین مستنداتی که از خدای دارای صفت نام برده شده است به هزاران سال قبل می رسد.
در کتب فلسفی و کمالی نیز یکی از مهمترین بخشهای الهیات را صفات واجب و مسائل مرتبط با آن تشکیل می دهد چرا که هر سخن و برهانی درباره واجب و یا هر محمولی که الهیات بالمعنی الاخص بر او حمل می شود در واقع متصف کردن او به یک صفت است.
در مورد صفات واجب تعالی، تقسیمات آن، حقیقت صفات و نسبت آنها با ذات، در میان متفکران مسلمان نیز نظرات مختلفی وجود دارد که تقریبا قریب به اتفاق آنان پس از اثبات توحید واجب تعالی و براهین متعدد ان به بحث صفات حق پرداخته اند.
حکما صفات ذاتی حق را عین ذات واجب و هر یک را نیز عین دیگری می دانند و در این مسئله اختلافی ندارند. علیرغم اختلافات کثیری که در مسائل و مبانی فلسفی میان نحله های مختلف فلسفه اسلامی در طی 14 قرن مشاهده می شود اثبات عینیت ذات واجب الوجود در آثار مشائیان و اشراقیان و پیروان حکمت متعالیه موضوع واحدی است. گرچه صدرالمتالهین با ذوق عرفانی خود به این بحث بطور مجزا و پررنگ تر پرداخته و اشکالات و شبهات را به نحو دقیق تری پاسخ داده است و پس از او نیز اتباع او چنین کرده اند.
عمده پاسخ های فلاسفه به نظریات متکلمین و گاه عرفا بوده است که با عدول از راه مستقیم به غلو یا قصور در موضوع صفات حق افتاده اند. اشاعره (صفاتیون) صفات را اموری زاید بر ذات واجب و ملازم با آن می دانند و لذا آنها را قدیم به قدم ذات می شمارند.کرامیه صفات را زاید بر ذات و حادث می دانند.
و معتزله (معطلون و نافون صفات) معنای اتصاف ذات واجب به صفات را نیابت واجب از آن صفات می دانند یعنی فعل صادر از ذات واجب چونان فعل کسی است که واجد آن صفات می باشد بدون اینکه واجد آن صفات باشد.
در این میان دیدگاه حکما صحیح بوده و آراء سایرین باطل بوده با ادله محکم رد می شود که در ضمن براهین اثبات عینیت ذات و صفات اشاره می شود. همچنین حکما بر اعتقاد خود براهین عقلی اقامه کرده اند کما اینکه شواهدی از نقل نیز بر این مدعا وجود دارد .
صدر المتالهین در میان دیدگاههای روشن و متقن فلسفه خود عینیت صفات الهی با ذات وی و عینیت صفات با یکدیگر را اثبات می کند و اتباع او همچون حکیم سبزواری و علامه طباطبایی نیز همین راه را پیموده اند.
آنچه در ادامه می آید بررسی نظریه عینیت ذات و صفات الهی در کلام ملاصدرای شیرازی و حکیم سبزواری می باشد.
در این تحقیق سعی شده است بیان اصول و براهین عینیت ذات و صفات و پاسخ به اشکالات وارده از منظر این دو متاله بزرگ آورده و به ظرافت ها و شبهات موجود در این بحث نیز اشاره شود.
در مسأله صفات الهی بررسی آیات و روایات موجود در این زمینه که گروهی را بر اثر تاویل نادرست به نفی صفات کشانده است و همچنین برخی نظرات عرفا که راهنمای صدرالمتالهین در نظرات ابتکاری خود در بحث صفات واجب بوده است جای بررسی و تأمل داشتند که مجال رسیدگی به این مباحث میسر نشد.
منابع اصلی ما در این تحقیق کتاب گرانسنگ الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه با شرح آن توسط آیت الله جوادی آملی ( بخش دوم از جلد ششم) و شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری با تقریر امام خمینی -رحمه الله علیه- در کتاب تقریرات فلسفه تألیف آیت الله سید عبدالغنی اردبیلی ، و نظرات شارحان و صاحبنظران حکمت متعالیه در مورد ذات و صفات واجب تعالی می باشد.
در تنظیم این تحقیق از سایر کتب صدرالمتألهین همچون المبدأ و المعاد با ترجمه احمد بن محمد الحسینی اردکانی به کوشش عبد الله نورانی و المظاهر الالهیه و المشاعر به تصحیح و تعلیقه استاد سید جلال الدین آشتیانی و دررالفوائد تعلیقه ارزشمند شیخ محمد تقی آملی بر شرح منظومه حکیم سبزواری نیز در زمینه صفات الهی بهره بردم.
در حکمت الهی عموما پس از اثبات واجب الوجود و قبل یا بعد از بحث از توحید به بحث صفات الهی پرداخته می شود کما اینکه در یک نگاه وحدت را نیز می توان از صفات الهی شمرد و آنرا در بحث از صفات واجب به برهان آورد. برای شروع بحث ابتدا به تقسیم صفت می پردازیم: