مباهله
از غدیر و عقبه و منزلت که بگذریم چه بسا دیگر در مورد احتجاج زهرا علیهاالسلام به دیگر فضایل و مناقب علی علیهالسلام نص خاصی نداشته باشیم اما طبیعی است که حضرت به آنها هم اشاره داشته گرچه در اخبار وارده به آنها تصریح نشده باشند. هم چنان که خود حضرت امیر علیهالسلام در جاهای مختلف از سقیفه گرفته تا شورا، رحبهی کوفه، جمل صفین و...، به مناسبت از فضایل خود و سفارشهای رسول در حق او برمیشمرد تا آنجا که گفته شده در احتجاجش با ابوبکر در یک مجلس تا بیش از چهل ویژگی از فضایل و ویژگیهای خود را بیان کرد [230] و در مسجد پیامبر نیز در هنگام فراخواندن به بیعت، تمامی آنها را برشمرد. [231] .
از این رو مناسبت دیدم به بعضی از فضایل آن حضرت که خودش هم بسیار ازآنها نام میبرد و احتجاج میکرد اشارهای داشته باشم.
در سال دهم هجرت در پی نامهی رسول خدا صلی الله علیه و آله به اسقف نجران- بخش خوش آب و هوا با هفتاد دهکده در مرز حجاز و یمن و تنها منطقهی مسیحینشین حجاز- مبنی بر پذیرش اسلام یا جزیه یا جنگ، تعدادی از مسیحیان نجران، به عنوان هیأت نمایندگی وارد مدینه شدند و پس از بحثهای فراوان، پیامبر صلی الله علیه و آله به امر خدا به آنان پیشنهاد «مباهله» و نفرین بر یکدیگر را داد.
(فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین). [232] .
به این گونه که دو طرف در صحرایی گرد آمده و هر کدام علیه دیگری نفرین و از بین رفتن آن را که بر باطل است، طلب کنند. آنان پیشنهاد رسول خدا صلی الله علیه و آله را پذیرفتند و از آن جا که موضوع مباهله اثبات حقانیت دین اسلام بود، حتما ضرورت داشت افرادی در آن شرکت کنند که ارتباط شدید با خدا داشته از مقربان خاص درگاه الهی باشند و دعای آنان هم چون معجزاتی که رسول صلی الله علیه و آله ربای اثبات رسالت خود ظاهر میکرد، در اثبات حقانیت رسول صلی الله علیه و آله مؤثر باشد. به هر حال باید از کسانی باشند که در پیشگاه ربوبی دارای ارزشی خاص بوده و از عزیزترین افراد نزد پروردگار باشند، به طوری که هیچ احتمال رد و ردعی در دعای ایشان نرود. به راستی چه فضیلتی بالاتر از این که رسول صلی الله علیه و آله اینها را واسطهی بین خود و خدا برای استجابت دعایش قرار دهد.
روز موعود فرارسید و تمامی مردم برای دیدن آن امر مهم اجتماع کردند. ناگهان منظرهی جالب توجهی نظرها را به خود متوجه ساخت. همه دیدند که رسول صلی الله علیه و آله باعلی علیهالسلام و دو فرزندش حسن و حسین علیهماالسلام که دستشان در دست رسول صلی الله علیه و آله بود و نیز زهرا علیهاالسلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله در پشت سر ایشان از منزل خارج شده و موضعی را به جهت مباهله در نظر گرفتند.
به اتفاق تمام مفسریا و محدثان و سیره نویسان، رسول خدا صلی الله علیه و آله جز علی علیهالسلام و زهرا علیهاالسلام و حسنین علیهماالسلام، احدی را برای مباهله همراه خود نبرد و این عده همان افرادی بودند که در آیهی مباهله به عنوان ابنائنا (فرزندان) و نسائنا (زنان) و انفسنا (پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیهالسلام) بیان شده بودند و رسول صلی الله علیه و آله هم بر اساس فرمان الهی رفتار کرد.
از آنجا که علی علیهالسلام داخل در ابناء نیست پس تنها کسی است که به شهادت این سوره، نفس رسول خدا صلی الله علیه و آله خوانده شده است.
رهبران نصارا که خیال میکردند رسول صلی الله علیه و آله با عده و تشکیلات زیادی برای مباهله بیرون میآید، چون این عدهی معدود را با دور پیامبر صلی الله علیه و آله مشاهده کردند، پرسیدند: اینان چه ارتباطی با محمد دارند؟ گفتند: آنان محبوبترین اشخاص نزد او هستند. این در حالی بود که نصارا از قبل به یکدیگر گفته بودند اگر محمد با یاران و اصحاب خود به میدان مباهله بیاید بر باطل است و اگر با فرزندان و جگرگوشههایش بیاید بر حق؛ زیرا معلوم میشود خیلی به خود اطمینان دارد.
در این هنگام «شرحبیل بن وداعه» که از دانایان روسای نجران بود، به یاران خود گفت: «به خدا قسم! من صورتهایی را میبینم که اگر از خداوند بخواهند کوهها را از جای خود برکند، حتما انجام میشود. بترسید و مباهله نکنید. هیچ کس با پیامبری از پیامبران مباهله ننمود مگر آن که هلاک شد و اگر مباهله کنیم یک نفر ازنصارای نجران باقی نمیماند، از من بشنوید و این مرتبه مرا اطاعت کنید».
این بیانات همراه با هیبت رسول صلی الله علیه و آله و اهلبیت در آنان مؤثر افتاد و اضطراب عجیبی سراپای وجودشان را فراگرفت، فورا کسی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله فرستادند و تقاضای ترک مباهله و بنای صلح و قبول جزیه را گذاردند. پس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «عذاب، سایهی شوم خود را بر نمایندگان مردم نجران گسترده بود و اگر لعن و نفرین میکردند، مسخ میشدند و در آتشی که در بیابان برافروخته میشد، میسوختند و دامنهی عذاب به سرزمین «نجران» کشیده میشد».
از عایشه نقل شده که: روز مباهله، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چهار تن همراه خود را زیر عبای مشکی رنگی وارد کرد و این آیه را تلاوت نمود: (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا). [233] .
من این داستان را کمی مفصل آوردم چون این سرگذشت و مفاد آیهی مباهله علاوه بر این که سند همیشگی حقانیت اسلام است، گواهی روشن و زنده بر فضیلت «اصحاب کساء» به ویژه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میباشد؛ زیرا در این آیه، علی علیهالسلام نفس رسول صلی الله علیه و آله خوانده شده است. و به همین دلیل در جریان خواندن سورهی برائت در حج، جبرییل نازل میشود و به رسول صلی الله علیه و آله میگوید: این سوره را یا خود باید بخوانی یا کسی که از «نفس» و جان توست. و اگر هیچ فضیلتی نبود مگر همین واقعه، برای عظمت علی علیهالسلام کافی بود. [234] .
اهمیت و فضیلت مباهله تا آنجاست که امام علی علیهالسلام در احتجاج با ابوبکر به عنوان یکی از مهمترین فضایل خود از آن یاد میکند. [235] امام رضا علیهالسلام نیز در برابر مأمون آنجا که از حضرت میخواهد تا بزرگترین فضیلتی را که در قرآن برای علی علیهالسلام آورده شده است، مطرح کند، آیهی مباهله را قرائت میکند. [236] .