صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 33

موضوع: رنجهای یاس نبی علیهما السلام

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    5 - عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام قَالَ بَیْنَا أَنَا وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم إِذِ الْتَفَتَ إِلَیْنَا فَبَکَی فَقُلْتُ مَا یُبْکِیکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَبْکِی مِمَّا یُصْنَعُ بِکُمْ بَعْدِی فَقُلْتُ وَ مَا ذَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَبْکِی مِنْ ضَرْبَتِکَ عَلَی الْقَرْنِ وَ لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدَّهَا وَ طَعْنَةِ الْحَسَنِ فِی الْفَخِذِ وَ السَّمِّ الَّذِی یُسْقَی وَ قَتْلِ الْحُسَیْنِ قَالَ فَبَکَی أَهْلُ الْبَیْتِ جَمِیعاً فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا خَلَقَنَا رَبُّنَا إِلَّا لِلْبَلَاءِ قَالَ أَبْشِرْ یَا عَلِیُّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ عَهِدَ إِلَیَّ أَنَّهُ لَا یُحِبُّکَ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا یُبْغِضُکَ إِلَّا مُنَافِقٌ. (7)


    حضرت علی بن ابیطالب علیهما السلام فرمود:
    در زمانی که من و فاطمه و حسن و حسین نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودیم آن حضرت به ما رو کرد و گریست. من گفتم چرا گریه می‌کنید یا رسول اللَّه؟
    فرمود می‌گریم برای آنچه با شما عمل می‌شود، گفتم آن چیست یا رسول اللَّه؟
    فرمود گریه می‌کنم از ضربتی که بر فرق تو زنند و از سیلی که بر گونه فاطمه زنند و نیزه‌ای که بر ران حسن زنند و زهری که به او داده شود و از قتل حسین علیه السلام.
    حضرت علی علیه السلام فرمود:
    همه اهل بیت گریستند، گفتم یا رسول اللَّه خدا ما را نیافریده جز برای بلا، فرمود:
    بشارت می‌دهم تو را ای علی که خدای عزّوجلّ با من عهد کرده که دوست ندارد تو را جز مؤمن و دشمن نمی‌دارد تو را جز منافق.
    حضرت امام باقر و امام صادق علیهما السلام و مظلومیّت حضرت زهراء علیها السلام







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    حضرت امام باقر و امام صادق علیهما السلام و مظلومیّت حضرت زهراء علیها السلام

    1 -تفسیر العیاشی عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا قَال: …. فَأَرْسَلَ أَبُوبَکْرٍ إِلَیْهِ أَنْ تَعَالَ فَبَایِعْ فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام لَا أَخْرُجُ حَتَّی أَجْمَعَ الْقُرْآنَ فَأَرْسَلَ إِلَیْهِ مَرَّةً أُخْرَی فَقَالَ لَا أَخْرُجُ حَتَّی أَفْرُغَ فَأَرْسَلَ إِلَیْهِ الثَّالِثَةَ عُمَرُ رَجُلًا یُقَالُ لَهُ قُنْفُذٌ فَقَامَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ علیها السلام تَحُولُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ عَلِیٍّ علیه السلام فَضَرَبَهَا فَانْطَلَقَ قُنْفُذٌ وَ لَیْسَ مَعَهُ عَلِیٌّ فَخَشِیَ أَنْ یَجْمَعَ عَلِیٌّ النَّاسَ فَأَمَرَ بِحَطَبٍ فَجَعَلَ حَوَالَیْ بَیْتِهِ ثُمَّ انْطَلَقَ عُمَرُ بِنَارٍ فَأَرَادَ أَنْ یُحْرِقَ عَلَی عَلِیٍّ بَیْتَهُ وَ عَلَی فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ: فَلَمَّا رَأَی علیه السلام ذَلِکَ خَرَجَ فَبَایَعَ کَارِهاً غَیْرَ طَائِع. (8)

    در تفسیر عیاشی توسط بعضی از راویان، از یکی از آن دو بزرگوار (حضرت امام محمد باقر یا امام جعفر صادق علیهما السلام) … نقل شده که فرمودند:
    … پس ابوبکر کسی را نزد او (حضرت علی علیه السلام ) فرستاد که بیا و بیعت کن. پس حضرت علی علیه السلام فرمود:
    (از منزل) خارج نمی‌شوم تا قرآن را جمع نمایم.

    پس بار دیگر به سوی او فرستاد و حضرت فرمود:بیرون نمی‌آیم تا کارم تمام شود. پس در مرتبه‌ی سوم عمر فردی را به نام قُنفذ به سوی او فرستاد. پس حضرت فاطمه علیها السلام دختر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بین او و بین حضرت علی علیه السلام فاصله شد. قنفذ حضرت فاطمه علیها السلام را زد و برگشت در حالی که حضرت علی علیه السلام همراه او نبود.

    پس ترسید که حضرت علی علیه السلام مردم را جمع کند (به کمک خود بیاورد) بنابراین دستور داد هیزم بیاورند و آن را در اطراف خانه‌ی او قرار داد. آنگاه عمر با آتش رفت (به در خانه‌ی حضرت علی علیه السلام ) پس اراده کرد که خانه را به همراه علیّ و فاطمه و حسن و حسین: بسوزاند. پس چون (حضرت علی علیه السلام ) چنان دید خارج شد و بیعت کرد البته با اکراه و نه از روی رغبت.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    2 - عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهما السلام قَالَا: إِنَّ فَاطِمَةَ علیها السلام لَمَّا أَنْ کَانَ مِنْ أَمْرِهِمْ مَا کَانَ أَخَذَتْ بِتَلَابِیبِ عُمَرَ فَجَذَبَتْهُ إِلَیْهَا ثُمَّ قَالَتْ أَمَا وَ اللَّهِ یَا ابْنَ الْخَطَّابِ لَوْ لَا أَنِّی أَکْرَهُ أَنْ یُصِیبَ الْبَلَاءُ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ لَعَلِمْتَ أَنِّی سَأُقْسِمُ عَلَی اللَّهِ ثُمَّ أَجِدُهُ سَرِیعَ الْإِجَابَةِ. (9)

    امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند:
    چون آن مردم کردند آنچه کردند، (در خانه‌اش را آتش زدند و علی علیه السلام را به مسجد بردند) فاطمه علیها السلام گریبان عمر را گرفت و او را پیش کشید، و فرمود:
    همانا به خدا ای پسر خطاب! اگر من از رسیدن بلا به بی‌گناهان کراهت نداشتم، می‌فهمیدی که خدا را سوگند می‌دادم و او را زود اجابت‌کننده می‌یافتی. (یعنی من نفرین می‌کردم و به زودی بلا نازل می‌شد و تو را و بی‌گناهان را شامل می‌گشت ولی نمی‌خواهم بی‌گناهان به آتش تو بسوزند)


    3 - عَنْ أبی جَعْفَرٍ مُحَمَّد بْنِ عَلّیِ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهم السلام عَنْ أبیه عَنْ جَدِّه عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمّار بْنِ یاسِر قالَ سَمِعْتُ أبی یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ الله صلی الله علیه و آله و سلم یَقُول لِعَلّیِ یَوْمَ زَوَّجَهُ فاطِمَة یا عَلی اِرْفَعْ رَأسَکَ إلی السَّماء فَانْظُر ما تَری فَقالَ أرَی جَوارِیَ مُزَیَّناتٍ مَعَهُنَّ هَدایا قالَ فَهِیَ خَدِمَکَ وَ خَدِمَ فاطِمَة فِی الْجَنَّةِ اِنْطَلِقْ إلی مَنْزِلِکَ وَ لا تُحَدِّث شَیئاً حَتّی آتیکَ فَما کانَ إلا کَلا وَ لا حَتَّی مَضَی رَسُولُ الله إلی مَنْزِلِهِ وَ أمَرَنی أنْ أهدی لَهُما طیباً قالَ عَمَّار فَلَمّا کانَ مِنَ الْغَدِ جئتُ إلی مَنْزِلِ فاطِمَة وَ مَعی الطّیب فَقالتَ یا أباالیقظان ما هذا الطیّب قُلْتُ طیبٌ أمَرَنی بِهِ أبُوکِ أنْ أهْدیهِ لَکِ فَقالَتْ وَالله لَقَدْ أتانی مِنَ السَّماءِ طیبٌ مَعَ جِوار مِنَ الْحُورِ الْعین وَ إنّ فیهِنَّ جاریةٌ حَسناء کَأنَّها الْقَمَرَ لَیْلَةُ الْبَدْرِ فَقُلْتُ مَنْ بَعَثَ بِهذا الطّیب فَقالَتْ بَعَثَهُ رِضْوان خازِنُ الجِنانِ وَ أمَر هؤلاء الجواری أنْ یَنْحَدِرْنَ مَعی وَ مَعَ کُلّ واحِدَةٍ مِنْهُنَّ ثَمرةٌ مِن ثِمار الجنان فِی الْیَدِ الْیُمْنی وَ فِی الْیَدِ الْیُسْری طاقَةً مِنْ رَیاحینِ الجَنَّة وَ نَظَرتُ إلی الجَواری وَ إلی حُسْنَهُنَّ فَقُلْتُ لِمَنْ أنْتُنَّ فَقُلْنَ لَکِ وَ لأهْلِ بَیْتِکَ وَ لِشیعَتِکِ مِنَ الْمُؤمِنین فَقُلْتُ أفیکُنَّ مِن أزواجِ ابن عمّی أحدٌ قُلْن أنْتَ زَوْجَتُهُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَة وَ نَحْنُ خَدِمَکِ وَ خَدِم ذُریَّتِکِ قالَ وَ حَمَلَتْ بِالْحَسَنِ فَلَمَّا رَزقْتهُ حَمَلَتْ بَعْدَ أرْبَعینَ یَوْمَاً بِالْحُسَیْنِ ثُمَّ رَزَقْتُ زَیْنَب وَ أمّ کُلْثُوم وَ حَمَلَتْ بِمُحْسن فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم وَ جَری ما جَری فِی یَوْم ِدُخُولِ الْقَوْمِ عَلَیْها دارَها وَ أخرج ابْنِ عَمَّها اَمیرالمُؤمِنین وَ ما لِحَقها مِنَ الرَّجُلِ أسْقَطَتْ بِهِ وَلَداً تَماماً وَ کانَ ذلکَ أصْلُ مَرَضِها وَ وَفاتِها علیها السلام. (10)

    از ابی جعفر محمّد بن علی بن الحسین: از پدرش از جدّش از محمّد بن عمّار بن یاسر نقل شده که گفت:
    شنیدم پدرم می‌گفت:
    شنیدم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روزی که فاطمه را به ازدواج علی درآورد فرمود:
    یا علی به آسمان نگاه کن و بگو چه می‌بینی؟
    فرمود:
    می‌بینم کنیزانی که زینت داده شده‌اند و هدایایی با آنهاست.
    فرمود:
    آنها خدمتکاران تو و خدمتکاران فاطمه در بهشت می‌باشند. به منزل خود برو و کاری انجام مده تا نزد تو بیایم پس طولی نکشید تا آنکه پیامبر به منزل او تشریف برد و امر کرد که به آنها عطری را هدیه نمایم. عمّار گوید روز بعد به منزل فاطمه رفتم و آن عطر با من بود. پس فاطمه فرمود:
    ای ابایقظان (لقب عمّار) چیست این عطر؟
    گفتم:
    این عطریست که پدرتان به من امر کردند آن را به شما هدیه بدهم. پس فرمود:
    به خدا از آسمان با کنیزانی از حورالعین برای من عطر آوردند که در بین آنها کنیزی بسیار زیبا مانند ماه شب چهارده بود و من پرسیدم چه کسی این عطر را فرستاده آن کنیز گفت:
    رضوان کلیددار بهشت فرستاده و امر کرده به این کنیزان که با من فرود آیند و با هر کدام از آنها میوه‌ای از میوه‌های بهشتی در دست راست و در دست چپ آنها شاخه‌ای از گلهای بهشتیست (و فاطمه علیها السلام فرمود) نگاه کردم به کنیزان و به زیبایی آنها و گفتم از آنِ کیستید شما؟
    گفتند:
    از آنِ شما و اهل بیت شما و شیعیان شما از مؤمنین.
    گفتم آیا بین شما از همسران پسر عموی من کسی هست؟
    گفتند شما همسر او در دنیا و آخرت هستید و ما خدمتکاران شما و فرزندانتان هستیم. عمّار گفت:
    حضرت زهرا علیها السلام به امام حسن علیه السلام حامله شد و 40 روز بعد از تولد امام حسن به امام حسین علیهما السلام حامله گشت. سپس زینب و امّ کلثوم را خدا به آنها عطا فرمود و سپس به حضرت محسن باردار شد پس چون رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفت و اتّفاق افتاد آنچه که اتّفاق افتاد در روزی که مردم به خانه‌ی او هجوم بردند و بیرون کشیدند پسرعمویش امیرالمؤمنین علی علیه السلام و آنچه به او رسید از آن مرد (عُمَر) که محسن را بینداخت و او فرزندی کامل بود و این سقط جنین سبب مریضی و شهادتش بود.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    February 2018
    شماره عضویت
    11086
    نوشته
    1
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    1 بار در 1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تسلیت میگم منم ایام فاطمیه رو به همه هموطنان
    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    4 - [کامل الزیارات عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله و سلم قِیلَ لَهُ إِنَّ اللَّهَ مُخْتَبِرُکَ فِی ثَلَاثٍ لِیَنْظُر کیْفَ صَبْرُکَ قَالَ أُسْلِمُ لِأَمْرِکَ یَا رَبِّ وَ لَا قُوَّةَ لِی عَلَی الصَّبْرِ إِلَّا بِکَ فَمَا هُنَّ قِیلَ أَوَّلُهُنَّ الْجُوعُ وَ الْأَثَرَةُ عَلَی نَفْسِکَ وَ عَلَی أَهْلِکَ لِأَهْلِ الْحَاجَةِ قَالَ قَبِلْتُ یَا رَبِّ وَ رَضِیتُ وَ سَلَّمْتُ وَ مِنْکَ التَّوْفِیقُ وَ الصَّبْرُ وَ أَمَّا الثَّانِیَةُ فَالتَّکْذِیبُ وَ الْخَوْفُ الشَّدِیدُ وَ بَذْلُکَ مُهْجَتَکَ فِیَّ وَ مُحَارَبَةُ أَهْلِ الْکُفْرِ بِمَالِکَ وَ نَفْسِکَ وَ الصَّبْرُ عَلَی مَا یُصِیبُکَ مِنْهُمْ مِنَ الْأَذَی وَ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ وَ الْأَلَمِ فِی الْحَرْبِ وَ الْجِرَاحِ قَالَ یَا رَبِّ قَبِلْتُ وَ رَضِیتُ وَ سَلَّمْتُ وَ مِنْکَ التَّوْفِیقُ وَ الصَّبْرُ وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ فَمَا یَلْقَی أَهْلُ بَیْتِکَ مِنْ بَعْدِکَ مِنَ الْقَتْلِ أَمَّا أَخُوکَ فَیَلْقَی مِنْ أُمَّتِکَ الشَّتْمَ وَ التَّعْنِیفَ وَ التَّوْبِیخَ وَ الْحِرْمَانَ وَ الْجَهْدَ وَ الظُّلْمَ وَ آخِرُ ذَلِکَ الْقَتْلُ فَقَالَ یَا رَبِّ سَلَّمْتُ وَ قَبِلْتُ وَ مِنْکَ التَّوْفِیقُ وَ الصَّبْرُ وَ أَمَّا ابْنَتُکَ فَتُظْلَمُ وَ تُحْرَمُ وَ یُؤْخَذُ حَقُّهَا غَصْباً الَّذِی تَجْعَلُهُ لَهَا وَ تُضْرَبُ وَ هِیَ حَامِلٌ وَ یُدْخَلُ عَلَی حَرِیمِهَا وَ مَنْزِلِهَا بِغَیْرِ إِذْنٍ ثُمَّ یَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لَا تَجِدُ مَانِعاً وَ تَطْرَحُ مَا فِی بَطْنِهَا مِنَ الضَّرْبِ وَ تَمُوتُ مِنْ ذَلِکَ الضَّرْبِ قَالَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ قَبِلْتُ یَا رَبِّ وَ سَلَّمْتُ وَ مِنْکَ التَّوْفِیقُ وَ الصَّبْر … (11)
    حماد بن عثمان از امام صادق علیه السلام نقل کرده که حضرت فرمود:
    وقتی پیامبر در شب معراج به آسمانها رفت، خطاب آمد، ای محمد، خداوند تو را در سه چیز امتحان خواهد کرد تا ببیند صبر تو چگونه است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
    خداوندا، من تسلیم امر تو هستم. ولی ای خدای من، تو باید در صبر کردن به من نیرو بدهی، آن سه چیز کدامند؟
    خطاب آمد:
    اولی، گرسنگیست و ایثار کردن خودت به اهل حاجت و ایثار اهل بیتت نسبت به حاجتمندان. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد:
    خداوندا، قبول کردم و تسلیم شدم و از تو توفیق می‌خواهم. باز هم خطاب آمد:
    اما دومی، این که تو را تکذیب می‌کنند و باید خوف و وحشت زیادی را متحمل شوی و همه تلاش خود را در راه مبارزه با کفار بکار ببری. با مال و جانت مبارزه کنی و هر چه مصیبت و بلا از آنها به تو برسد صبر کنی و رنجهای جنگ و زخمی شدن در جنگ را تحمل کنی. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عرض می‌کند:
    خداوندا. راضی شدم و از تو در این مبارزه هم توفیق می‌خواهم.
    باز خطاب آمد:
    اما سومی، کشتار و قتلیست که بعد از تو نسبت به اهل بیتت انجام می‌شود. اما برادرت علی از امتت مورد شتم و ضرب قرار می‌گیرد و او را توبیخ و سرزنش کرده و از حقّش محروم می‌سازند و درباره او ستم می‌کنند، آخرش هم او را به قتل می‌رسانند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد:
    خداوندا، تسلیم توأم و قبول کردم، از تو توفیق و صبر طلب می‌کنم. امّا دخترت بعد از تو مظلوم واقع می‌شود، حقّ او را غصب می‌کنند و در حال حاملگی او را مورد ضرب قرار داده، بدون اجازه به خانه او داخل می‌شوند و بعد هم به وی اهانت می‌کنند، بعد هم آنچه را که در شکمش بوده سقط می‌کند و عاقبت هم از همین ضرب به شهادت می‌رسد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید:
    من گفتم:
    خداوندا، این را هم قبول کردم و تسلیم شدم و از تو توفیق و صبر می‌طلبم ….
    توجه!
    روایت بعدی (شماره‌ی 5) بسیار طولانی‌ست و فقط قسمتهای مورد نیاز آورده شده است. خوانندگان محترم می‌توانند به کتاب شریف بحارالأنوار جلد 53 صفحه‌ی اول مراجعه فرمایند.
    5 - عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَأَلْتُ سَیِّدِیَ الصَّادِقَ علیه السلام هَلْ لِلْمَأْمُورِ الْمُنْتَظَرِ الْمَهْدِیِّ علیه السلام مِنْ وَقْتٍ مُوَقَّتٍ یَعْلَمُهُ النَّاسُ فَقَالَ حَاشَ لِلَّهِ أَنْ یُوَقِّتَ ظُهُورَهُ بِوَقْتٍ یَعْلَمُهُ شِیعَتُنَا قُلْتُ یَا سَیِّدِی وَ لِمَ ذَاکَ قَالَ لِأَنَّهُ هُوَ السَّاعَةُ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْساها … (12)
    از مفضل بن عمر روایت شده‌ست که گفت:
    از آقایم حضرت صادق علیه السلام پرسیدم:
    آیا مأموریت مهدی منتظر وقت معینی دارد که باید مردم بدانند کی خواهد بود؟
    فرمود:
    حاشا که خداوند وقت ظهور او را طوری معین کند که شیعیان ما آن را بدانند. عرض کردم:
    آقا برای چه؟
    فرمود:
    زیرا وقت ظهور او همان ساعتیست که خداوند می‌فرماید:
    یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْساها (13)؛
    …. وَ ضَرْبَ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ وَ إِشْعَالَ النَّارِ عَلَی بَابِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ: لِإِحْرَاقِهِمْ بِهَا وَ ضَرْبَ یَدِ الصِّدِّیقَةِ الْکُبْرَی فَاطِمَةَ بِالسَّوْطِ وَ رَفْسَ بَطْنِهَا وَ إِسْقَاطَهَا مُحَسِّناً وَ سَمَّ الْحَسَنِ علیه السلام وَ قَتْلَ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ ذَبْحَ أَطْفَالِهِ وَ بَنِی عَمِّهِ وَ أَنْصَارِهِ وَ سَبْیَ ذَرَارِیِّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَ إِرَاقَةَ دِمَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ: وَ کُلِّ دَمٍ سُفِکَ وَ کُلَّ فَرْجٍ نُکِحَ حَرَاماً وَ کُلَّ رَیْنٍ وَ خُبْثٍ وَ فَاحِشَةٍ وَ إِثْمٍ وَ ظُلْمٍ وَ جَوْرٍ وَ غَشْمٍ مُنْذُ عَهْدِ آدَمَ علیه السلام إِلَی وَقْتِ قِیَامِ قَائِمِنَا علیه السلام کُلُّ ذَلِکَ یُعَدِّدُهُ عَلَیْهِمَا وَ یُلْزِمُهُمَا إِیَّاهُ فَیَعْتَرِفَانِ بِهِ ثُمَّ یَأْمُرُ بِهِمَا فَیُقْتَصُّ مِنْهُمَا فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ بِمَظَالِمِ مَنْ حَضَرَ ثُمَّ یَصْلُبُهُمَا عَلَی الشَّجَرَةِ وَ یَأْمُرُ نَاراً تَخْرُجُ مِنَ الْأَرْضِ فَتُحْرِقُهُمَا وَ الشَّجَرَةَ ثُمَّ یَأْمُرُ رِیحاً فَتَنْسِفُهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً قَالَ الْمُفَضَّلُ یَا سَیِّدِی ذَلِکَ آخِرُ عَذَابِهِمَا قَالَ هَیْهَاتَ یَا مُفَضَّلُ وَ اللَّهِ لَیُرَدَّنَّ وَ لَیَحْضُرَنَّ السَّیِّدُ الْأَکْبَرُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَ الصِّدِّیقُ الْأَکْبَرُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ الْأَئِمَّةُ: وَ کُلُّ مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً وَ لَیَقْتَصَّنَّ مِنْهُمَا لِجَمِیعِهِمْ حَتَّی إِنَّهُمَا لَیُقْتَلَانِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ أَلْفَ قَتْلَةٍ وَ یُرَدَّانِ إِلَی مَا شَاءَ رَبُّهُمَا.
    و زدن سلمان فارسی، و آتش زدن در خانه امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و حسن و حسین: و تازیانه زدن به بازوی صدیقه کبری فاطمه زهرا و در به پهلوی او زدن، و سقط شدن محسن و سمّ دادن به امام حسن و کشتن امام حسین و اطفال و عموزادگان و یاوران آن حضرت و اسیر کردن فرزندان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و ریختن خون آل محمد، و هر خونی که به ناحق ریخته شده، و هر زنی که مورد تجاوز قرار گرفته، و هر خیانت و اعمال زشت و گناه و ظلم و ستم که از زمان حضرت آدم تا موقع قیام قائم از بنی آدم سرزده همه و همه را بگردن اولی و دومی انداخته و بر آنها ثابت نموده و مجبورشان می‌گرداند تا آنها هم اعتراف کنند. آنگاه دستور می‌دهد هر کس حاضر است و از آنها ظلمی دیده قصاص کند.
    آنها هم قصاص می‌کنند، سپس آنها را دوباره بر همان درخت به دار می‌کشد، و امر می‌کند آتشی از زمین بیرون آمده آنها را با درخت می‌سوزاند آنگاه به باد دستور می‌دهد تا خاکسترشان را به آب دریاها بپاشد. مفضّل عرض کرد:
    آقا این عذاب آخر آنهاست؟
    فرمود:
    نه! نه! ای مفضّل به خدا قسم فردای قیامت هر مؤمن و کافری به صحرای محشر می‌آیند و آقای بزرگ، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و صدّیق اکبر امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین و ائمه اطهار: نیز حاضر می‌شوند و همه‌ی آنها آن دو نفر را قصاص می‌کنند و تا جایی که آن دو نفر را در هر شبانه روز هزار بار می‌کُشند و باز به امر خداوند به صورت اول برمی گردند تا باز عذاب شوند.
    ثُمَّ یَسِیرُ الْمَهْدِیُّ علیه السلام إِلَی الْکُوفَةِ وَ یَنْزِلُ مَا بَیْنَ الْکُوفَةِ وَ النَّجَفِ وَ عِنْدَهُ أَصْحَابُهُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ سِتَّةٌ وَ أَرْبَعُونَ أَلْفاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ سِتَّةُ آلَافٍ مِنَ الْجِنِّ وَ النُّقَبَاءُ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ نَفْسا.
    سپس مهدی از مدینه به کوفه می‌رود و در بین کوفه و نجف فرود می‌آید در آن روز یارانش چهل و شش هزار فرشته و شش هزار نفر جن و سیصد و سیزده تن از پاکان می‌باشند.
    وَ تَقُصُّ عَلَیْهِ قِصَّةَ أَبِی بَکْرٍ وَ إِنْفَاذِهِ خَالِدَ بْنَ الْوَلِیدِ وَ قُنْفُذاً وَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ وَ جَمْعِهِ النَّاسَ لِإِخْرَاجِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام مِنْ بَیْتِهِ إِلَی الْبَیْعَةِ فِی سَقِیفَةِ بَنِی سَاعِدَةَ وَ اشْتِغَالِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَ جَمْعِ الْقُرْآنِ وَ قَضَاءِ دَیْنِهِ وَ إِنْجَازِ عِدَاتِهِ وَ هِیَ ثَمَانُونَ أَلْفَ دِرْهَمٍ بَاعَ فِیهَا تَلِیدَهُ وَ طَارِفَهُ وَ قَضَاهَا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم.
    سپس داستان اولی (ابوبکر) را نقل می‌کند که چگونه خالد بن ولید و قنفذ و عمر بن الخطاب و جمعی را فرستاد تا امیرالمؤمنین علیه السلام را از خانه خود برای بیعت گرفتن در سقیفه بنی ساعده ببرند، و امیرالمؤمنین بعد از شهادت پیامبر مشغول جمع آوری قرآن گردید، و قرض حضرتش را که هشتاد هزار درهم بود، با فروش دارایی خود، همه آنها را پرداخت.
    وَ قَوْلِ عُمَرَ اخْرُجْ یَا عَلِیُّ إِلَی مَا أَجْمَعَ عَلَیْهِ الْمُسْلِمُونَ وَ إِلَّا قَتَلْنَاکَ وَ قَوْلِ فِضَّةَ جَارِیَةِ فَاطِمَةَ إِنَّ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام مَشْغُولٌ وَ الْحَقُّ لَهُ إِنْ أَنْصَفْتُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ وَ أَنْصَفْتُمُوهُ وَ جَمْعِهِمُ الْجَزْلَ وَ الْحَطَبَ عَلَی الْبَابِ لِإِحْرَاقِ بَیْتِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ زَیْنَبَ وَ أُمِّ کُلْثُومٍ وَ فِضَّةَ وَ إِضْرَامِهِمُ النَّارَ عَلَی الْبَابِ وَ خُرُوجِ فَاطِمَةَ علیها السلام إِلَیْهِمْ وَ خِطَابِهَا لَهُمْ مِنْ وَرَاءِ الْبَابِ وَ قَوْلِهَا وَیْحَکَ یَا عُمَرُ مَا هَذِهِ الْجُرْأَةُ عَلَی اللَّهِ وَ عَلَی رَسُولِهِ تُرِیدُ أَنْ تَقْطَعَ نَسْلَهُ مِنَ الدُّنْیَا وَ تُفْنِیَهُ وَ تُطْفِئَ نُورَ اللَّهِ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ انْتِهَارِهِ لَهَا وَ قَوْلِهِ کُفِّی یَا فَاطِمَةُ فَلَیْسَ مُحَمَّدٌ حَاضِراً وَ لَا الْمَلَائِکَةُ آتِیَةً بِالْأَمْرِ وَ النَّهْیِ وَ الزَّجْرِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ مَا عَلِیٌّ إِلَّا کَأَحَدِ الْمُسْلِمِینَ فَاخْتَارِی إِنْ شِئْتِ خُرُوجَهُ لِبَیْعَةِ أَبِی بَکْرٍ أَوْ إِحْرَاقَکُمْ جَمِیعاً.
    و هم چنین نقل می‌کند که چگونه عمر گفت یا علی بیرون بیا و در آنچه مسلمانان شرکت کرده‌اند تو نیز شرکت کن وگرنه گردنت را می‌زنیم، فضّه گفت:
    امیرالمؤمنین علیه السلام مشغول کاریست که اگر انصاف داشته باشید، خواهید دانست که او از آمدن معذور است، ولی آنها گوش نکردند و هیزم آوردند تا درب خانه‌ای را که امیرمؤمنان و فاطمه و حسن و حسین و زینب و ام کلثوم و فضه در آن بودند آتش بزنند، و بالاخره، آن در را هم آتش زدند.
    حضرت فاطمه علیها السلام پشت در آمد و از همان جا صدا زد:
    ای عمر و ای بر تو چگونه بر خدا و پیغمبر جسارت ورزیدی که با این کار می‌خواهی نسل پیغمبر را از روی زمین براندازی و از میان ببری و نور خدا را خاموش کنی، با اینکه خدا نمی‌گذارد نورش خاموش شود. عمر گفت:
    ای فاطمه! فعلاً نه محمد حاضر است و نه فرشتگان از جانب خدا برای امر و نهی و ترساندن می‌آیند، و علی هم مانند یک نفر از مسلمین است، اگر می‌خواهی بگو بیرون بیاید و با ابوبکر بیعت کند وگرنه همه شما را آتش می‌زنم.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    فَقَالَتْ وَ هِیَ بَاکِیَةٌ اللَّهُمَّ إِلَیْکَ نَشْکُو فَقْدَ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ وَ صَفِیِّکَ وَ ارْتِدَادَ أُمَّتِهِ عَلَیْنَا وَ مَنْعَهُمْ إِیَّانَا حَقَّنَا الَّذِی جَعَلْتَهُ لَنَا فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ عَلَی نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ فَقَالَ لَهَا عُمَرُ دَعِی عَنْکِ یَا فَاطِمَةُ حُمْقَاتِ النِّسَاءِ فَلَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَجْمَعَ لَکُمُ النُّبُوَّةَ وَ الْخِلَافَةَ وَ أَخَذَتِ النَّارُ فِی خَشَبِ الْبَابِ وَ إِدْخَالِ قُنْفُذٍ یَدَهُ لَعَنَهُ اللَّهُ یَرُومُ فَتْحَ الْبَابِ وَ ضَرْبِ عُمَرَ لَهَا بِالسَّوْطِ عَلَی عَضُدِهَا حَتَّی صَارَ کَالدُّمْلُجِ الْأَسْوَدِ وَ رَکْلِ الْبَابِ بِرِجْلِهِ حَتَّی أَصَابَ بَطْنَهَا وَ هِیَ حَامِلَةٌ بِالْمُحَسِّنِ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ وَ إِسْقَاطِهَا إِیَّاهُ وَ هُجُومِ عُمَرَ وَ قُنْفُذٍ وَ خَالِدِ بْنِ الْوَلِیدِ وَ صَفْقِهِ خَدَّهَا حَتَّی بَدَا قُرْطَاهَا تَحْتَ خِمَارِهَا وَ هِیَ تَجْهَرُ بِالْبُکَاءِ وَ تَقُولُ وَا أَبَتَاهْ وَا رَسُولَ اللَّهِ ابْنَتُکَ فَاطِمَةُ تُکَذَّبُ وَ تُضْرَبُ وَ یُقْتَلُ جَنِینٌ فِی بَطْنِهَا وَ خُرُوجِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام مِنْ دَاخِلِ الدَّارِ مُحْمَرَّ الْعَیْنِ حَاسِراً حَتَّی أَلْقَی مُلَاءَتَهُ عَلَیْهَا وَ ضَمِّهَا إِلَی صَدْرِهِ وَ قَوْلِهِ لَهَا یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ عَلِمْتِی أَنَّ أَبَاکِ بَعَثَهُ اللَّهُ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ فَاللَّهَ اللَّهَ أَنْ تَکْشِفِی خِمَارَکِ وَ تَرْفَعِی نَاصِیَتَکِ فَوَاللَّهِ یَا فَاطِمَةُ لَئِنْ فَعَلْتِ ذَلِکِ لَا أَبْقَی اللَّهُ عَلَی الْأَرْضِ مَنْ یَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ لَا مُوسَی وَ لَا عِیسَی وَ لَا إِبْرَاهِیمَ وَ لَا نوح [نُوحاً] وَ لَا آدَمَ وَ لَا دَابَّةً تَمْشِی عَلَی الْأَرْضِ وَ لَا طَائِراً فِی السَّمَاءِ إِلَّا أَهْلَکَهُ اللَّهُ.

    حضرت فاطمه علیها السلام در حالی که می‌گریست، فرمود:
    پروردگارا! شکایت فقدان پیغمبر و رسول برگزیده‌ات و ارتداد امتّت و ممانعت کردن از رسیدن به حقّی را که تو در کتاب خود برای ما قرار داده‌ای به عمل آوردند، به تو می‌کنم. عمر گفت:
    ای فاطمه این حرفهای زنانه را کنار بگذار. خدا نبوت و خلافت را یک جا برای شما جمع نمی‌کند. سپس هیزم را آتش زد و قنفذ ملعون دستش را داخل نمود تا در را بگشاید، و عمر با تازیانه به بازوی حضرت فاطمه علیها السلام زد به طوری که بازویش همچون بازوبند سیاهی ورم کرد، و سپس با پا به در نیم سوخته زد تا به شکم دختر پیغمبر خورد و او که حامله بود محسن شش ماهه خود را سقط کرد. عمر و قنفذ و خالد بن ولید به درون خانه هجوم آوردند.
    حضرت فاطمه علیها السلام با صدای بلند گریه می‌کرد و می‌گفت:
    ای پدر! ای پیغمبر خدا! دخترت را دروغگو می‌دانند و می‌زنند! و بچّه‌اش را کشتند!! سپس امیرالمؤمنین علیه السلام در حالی که چشمش از شدت غضب سرخ شده بود از داخل خانه بیرون آمد و عبایش را درآورد و روی حضرت فاطمه که غش کرده بود، انداخت و او را به سینه چسبانید و به حضرت زهرا علیها السلام فرمود:
    ای دختر پیغمبر خدا! می‌دانی که خداوند پدر بزرگوارت را برای هدایت جهانیان برانگیخت. مبادا مقنعه‌ی خود را از سر برداری و نفرین کنی! ای فاطمه به خدا قسم اگر چنین کنی یک نفر در روی زمین نمی‌ماند که بگوید محمد و موسی و عیسی و ابراهیم و نوح و آدم پیغمبر خداست و خداوند هر جنبنده‌ای را که در زمین و هر پرنده‌ای را که در آسمان است، نابود می‌کند.

    ثُمَّ قَالَ یَا ابْنَ الْخَطَّابِ لَکَ الْوَیْلُ مِنْ یَوْمِکَ هَذَا وَ مَا بَعْدَهُ وَ مَا یَلِیهِ اخْرُجْ قَبْلَ أَنْ أَشْهَرَ سَیْفِی فَأُفْنِیَ غَابِرَ الْأُمَّةِ فَخَرَجَ عُمَرُ وَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِیدِ وَ قُنْفُذٌ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَبِی بِکْرٍ فَصَارُوا مِنْ خَارِجِ الدَّارِ وَ صَاحَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ بِفِضَّةَ یَا فِضَّةُ مَوْلَاتَکِ فَاقْبَلِی مِنْهَا مَا تَقْبَلُهُ النِّسَاءُ فَقَدْ جَاءَهَا الْمَخَاضُ مِنَ الرَّفْسَةِ وَ رَدِّ الْبَابِ فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً فَقَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَإِنَّهُ لَاحِقٌ بِجَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم فَیَشْکُو إِلَیْهِ وَ حَمْلِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ لَهَا فِی سَوَادِ اللَّیْلِ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ زَیْنَبَ وَ أُمِّ کُلْثُومٍ إِلَی دُورِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ یُذَکِّرُهُمْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ عَهْدِهِ الَّذِی بَایَعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ بَایَعُوهُ عَلَیْهِ فِی أَرْبَعَةِ مَوَاطِنَ فِی حَیَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَ تَسْلِیمِهِمْ عَلَیْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ فِی جَمِیعِهَا فَکُلٌّ یَعِدُهُ بِالنَّصْرِ فِی یَوْمِهِ الْمُقْبِلِ فَإِذَا أَصْبَحَ قَعَدَ جَمِیعُهُمْ عَنْهُ.

    آنگاه حضرت علی علیه السلام به عمر فرمود:
    ای پسر خطاب وای بر تو از این کار که امروز نمودی و از عواقب آن. از خانه من بیرون رو پیش از آنکه شمشیرم را از غلاف درآورده و امّت جفا جوی را بِکُشَم عمر هم با خالد بن ولید و قنفذ و عبدالرحمن بن ابی بکر بیرون رفتند. امیرمؤمنان علیه السلام فضّه را صدا زد و فرمود:
    ای فضّه بانوی خود زهراء را دریاب که از ضرب لگد و گشوده شدن در خانه، دچار درد زائیدن شده است. چون فضّه آمد دید که محسن سقط شده است. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
    این بچّه به جدّش رسول خدا ملحق شده و به حضرتش شکایت می‌کند. امیرالمؤمنین در تاریکی شب حضرت زهرا را به اتفاق حسن و حسین و زینب و ام کلثوم به در خانه مهاجر و انصار می‌برد، و آنها را بیاد خدا و پیغمبر و بیعت و پیمانی که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در زمان حیات خود در چهار مکان برای حضرتش گرفته و در هر مورد مسلمانان او را امیرالمؤمنین دانستند می‌آورد و همه وعده می‌دادند که فردای آن شب به یاری حضرتش قیام کنند ولی چون صبح می‌شد هیچ کس حرکتی از خود نشان نمی‌داد.


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    فَقَالَتْ وَ هِیَ بَاکِیَةٌ اللَّهُمَّ إِلَیْکَ نَشْکُو فَقْدَ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ وَ صَفِیِّکَ وَ ارْتِدَادَ أُمَّتِهِ عَلَیْنَا وَ مَنْعَهُمْ إِیَّانَا حَقَّنَا الَّذِی جَعَلْتَهُ لَنَا فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ عَلَی نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ فَقَالَ لَهَا عُمَرُ دَعِی عَنْکِ یَا فَاطِمَةُ حُمْقَاتِ النِّسَاءِ فَلَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَجْمَعَ لَکُمُ النُّبُوَّةَ وَ الْخِلَافَةَ وَ أَخَذَتِ النَّارُ فِی خَشَبِ الْبَابِ وَ إِدْخَالِ قُنْفُذٍ یَدَهُ لَعَنَهُ اللَّهُ یَرُومُ فَتْحَ الْبَابِ وَ ضَرْبِ عُمَرَ لَهَا بِالسَّوْطِ عَلَی عَضُدِهَا حَتَّی صَارَ کَالدُّمْلُجِ الْأَسْوَدِ وَ رَکْلِ الْبَابِ بِرِجْلِهِ حَتَّی أَصَابَ بَطْنَهَا وَ هِیَ حَامِلَةٌ بِالْمُحَسِّنِ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ وَ إِسْقَاطِهَا إِیَّاهُ وَ هُجُومِ عُمَرَ وَ قُنْفُذٍ وَ خَالِدِ بْنِ الْوَلِیدِ وَ صَفْقِهِ خَدَّهَا حَتَّی بَدَا قُرْطَاهَا تَحْتَ خِمَارِهَا وَ هِیَ تَجْهَرُ بِالْبُکَاءِ وَ تَقُولُ وَا أَبَتَاهْ وَا رَسُولَ اللَّهِ ابْنَتُکَ فَاطِمَةُ تُکَذَّبُ وَ تُضْرَبُ وَ یُقْتَلُ جَنِینٌ فِی بَطْنِهَا وَ خُرُوجِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام مِنْ دَاخِلِ الدَّارِ مُحْمَرَّ الْعَیْنِ حَاسِراً حَتَّی أَلْقَی مُلَاءَتَهُ عَلَیْهَا وَ ضَمِّهَا إِلَی صَدْرِهِ وَ قَوْلِهِ لَهَا یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ عَلِمْتِی أَنَّ أَبَاکِ بَعَثَهُ اللَّهُ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ فَاللَّهَ اللَّهَ أَنْ تَکْشِفِی خِمَارَکِ وَ تَرْفَعِی نَاصِیَتَکِ فَوَاللَّهِ یَا فَاطِمَةُ لَئِنْ فَعَلْتِ ذَلِکِ لَا أَبْقَی اللَّهُ عَلَی الْأَرْضِ مَنْ یَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ لَا مُوسَی وَ لَا عِیسَی وَ لَا إِبْرَاهِیمَ وَ لَا نوح [نُوحاً] وَ لَا آدَمَ وَ لَا دَابَّةً تَمْشِی عَلَی الْأَرْضِ وَ لَا طَائِراً فِی السَّمَاءِ إِلَّا أَهْلَکَهُ اللَّهُ.

    حضرت فاطمه علیها السلام در حالی که می‌گریست، فرمود:
    پروردگارا! شکایت فقدان پیغمبر و رسول برگزیده‌ات و ارتداد امتّت و ممانعت کردن از رسیدن به حقّی را که تو در کتاب خود برای ما قرار داده‌ای به عمل آوردند، به تو می‌کنم. عمر گفت:
    ای فاطمه این حرفهای زنانه را کنار بگذار. خدا نبوت و خلافت را یک جا برای شما جمع نمی‌کند. سپس هیزم را آتش زد و قنفذ ملعون دستش را داخل نمود تا در را بگشاید، و عمر با تازیانه به بازوی حضرت فاطمه علیها السلام زد به طوری که بازویش همچون بازوبند سیاهی ورم کرد، و سپس با پا به در نیم سوخته زد تا به شکم دختر پیغمبر خورد و او که حامله بود محسن شش ماهه خود را سقط کرد. عمر و قنفذ و خالد بن ولید به درون خانه هجوم آوردند.
    حضرت فاطمه علیها السلام با صدای بلند گریه می‌کرد و می‌گفت:
    ای پدر! ای پیغمبر خدا! دخترت را دروغگو می‌دانند و می‌زنند! و بچّه‌اش را کشتند!! سپس امیرالمؤمنین علیه السلام در حالی که چشمش از شدت غضب سرخ شده بود از داخل خانه بیرون آمد و عبایش را درآورد و روی حضرت فاطمه که غش کرده بود، انداخت و او را به سینه چسبانید و به حضرت زهرا علیها السلام فرمود:
    ای دختر پیغمبر خدا! می‌دانی که خداوند پدر بزرگوارت را برای هدایت جهانیان برانگیخت. مبادا مقنعه‌ی خود را از سر برداری و نفرین کنی! ای فاطمه به خدا قسم اگر چنین کنی یک نفر در روی زمین نمی‌ماند که بگوید محمد و موسی و عیسی و ابراهیم و نوح و آدم پیغمبر خداست و خداوند هر جنبنده‌ای را که در زمین و هر پرنده‌ای را که در آسمان است، نابود می‌کند.

    ثُمَّ قَالَ یَا ابْنَ الْخَطَّابِ لَکَ الْوَیْلُ مِنْ یَوْمِکَ هَذَا وَ مَا بَعْدَهُ وَ مَا یَلِیهِ اخْرُجْ قَبْلَ أَنْ أَشْهَرَ سَیْفِی فَأُفْنِیَ غَابِرَ الْأُمَّةِ فَخَرَجَ عُمَرُ وَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِیدِ وَ قُنْفُذٌ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَبِی بِکْرٍ فَصَارُوا مِنْ خَارِجِ الدَّارِ وَ صَاحَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ بِفِضَّةَ یَا فِضَّةُ مَوْلَاتَکِ فَاقْبَلِی مِنْهَا مَا تَقْبَلُهُ النِّسَاءُ فَقَدْ جَاءَهَا الْمَخَاضُ مِنَ الرَّفْسَةِ وَ رَدِّ الْبَابِ فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً فَقَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَإِنَّهُ لَاحِقٌ بِجَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم فَیَشْکُو إِلَیْهِ وَ حَمْلِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ لَهَا فِی سَوَادِ اللَّیْلِ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ زَیْنَبَ وَ أُمِّ کُلْثُومٍ إِلَی دُورِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ یُذَکِّرُهُمْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ عَهْدِهِ الَّذِی بَایَعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ بَایَعُوهُ عَلَیْهِ فِی أَرْبَعَةِ مَوَاطِنَ فِی حَیَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَ تَسْلِیمِهِمْ عَلَیْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ فِی جَمِیعِهَا فَکُلٌّ یَعِدُهُ بِالنَّصْرِ فِی یَوْمِهِ الْمُقْبِلِ فَإِذَا أَصْبَحَ قَعَدَ جَمِیعُهُمْ عَنْهُ.

    آنگاه حضرت علی علیه السلام به عمر فرمود:
    ای پسر خطاب وای بر تو از این کار که امروز نمودی و از عواقب آن. از خانه من بیرون رو پیش از آنکه شمشیرم را از غلاف درآورده و امّت جفا جوی را بِکُشَم عمر هم با خالد بن ولید و قنفذ و عبدالرحمن بن ابی بکر بیرون رفتند. امیرمؤمنان علیه السلام فضّه را صدا زد و فرمود:
    ای فضّه بانوی خود زهراء را دریاب که از ضرب لگد و گشوده شدن در خانه، دچار درد زائیدن شده است. چون فضّه آمد دید که محسن سقط شده است. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
    این بچّه به جدّش رسول خدا ملحق شده و به حضرتش شکایت می‌کند. امیرالمؤمنین در تاریکی شب حضرت زهرا را به اتفاق حسن و حسین و زینب و ام کلثوم به در خانه مهاجر و انصار می‌برد، و آنها را بیاد خدا و پیغمبر و بیعت و پیمانی که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در زمان حیات خود در چهار مکان برای حضرتش گرفته و در هر مورد مسلمانان او را امیرالمؤمنین دانستند می‌آورد و همه وعده می‌دادند که فردای آن شب به یاری حضرتش قیام کنند ولی چون صبح می‌شد هیچ کس حرکتی از خود نشان نمی‌داد.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    ثُمَّ یَشْکُو إِلَیْهِ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام الْمِحَنَ الْعَظِیمَةَ الَّتِی امْتُحِنَ بِهَا بَعْدَهُ وَ قَوْلِهِ لَقَدْ کَانَتْ قِصَّتِی مِثْلَ قِصَّةِ هَارُونَ مَعَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ قَوْلِی کَقَوْلِهِ لِمُوسَی «قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ» (14) فَصَبَرْتُ مُحْتَسِباً وَ سَلَّمْتُ رَاضِیاً وَ کَانَتِ الْحُجَّةُ عَلَیْهِمْ فِی خِلَافِی وَ نَقْضِهِمْ عَهْدِیَ الَّذِی عَاهَدْتَهُمْ عَلَیْهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ احْتَمَلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لَمْ یَحْتَمِلْ وَصِیُّ نَبِیٍّ مِنْ سَائِرِ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ سَائِرِ الْأُمَمِ حَتَّی قَتَلُونِی بِضَرْبَةِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُلْجَمٍ وَ کَانَ اللَّهُ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ فِی نَقْضِهِمْ بَیْعَتِی.

    سپس امیرالمؤمنین علیه السلام با محنتهای عظیمی که بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دیدند، امتحان شده لذا به آن حضرت شکایت می‌کنند و می‌فرمایند:

    یا رسول اللَّه داستان من مانند داستان هارون است و من به شما همان را می‌گویم که هارون به موسی گفت:

    ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ
    یعنی: «فرزند مادرم مردم مرا تنها گذاشتند و نزدیک بود مرا بکشند پس تو کاری نکن که دشمن به من سرزنش کند، و مرا با مردم ظالم قرار مده» من هم صبر کردم و تسلیم حوادث شدم و راضی به رضای خدا گشتم و با مخالفتی که با من نمودند و نقض عهد خود، که با آنها درباره من معاهده نمودی، حجت بر آنها تمام گشت. یا رسول اللَّه! من متحمل رنجها و گرفتاریهائی شدم که هیچ جانشین پیغمبری در هیچ امّتی متحمّل نگشت، تا جایی که با ضربت عبدالرّحمن بن ملجم مرا به قتل رساندند و خداوند شاهد نقض بیعت با من است.

    وَ خُرُوجِ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرِ بِعَائِشَةَ إِلَی مَکَّةَ یُظْهِرَانِ الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ وَ سَیْرِهِمْ بِهَا إِلَی الْبَصْرَةِ وَ خُرُوجِی إِلَیْهِمْ وَ تَذْکِیرِی لَهُمُ اللَّهَ وَ إِیَّاکَ وَ مَا جِئْتَ بِهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَلَمْ یَرْجِعَا حَتَّی نَصَرَنِیَ اللَّهُ عَلَیْهِمَا حَتَّی أُهْرِقَتْ دِمَاءُ عِشْرِینَ ألف [أَلْفاً] مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ قُطِعَتْ سَبْعُونَ کَفّاً عَلَی زِمَامِ الْجَمَلِ فَمَا لَقِیتُ فِی غَزَوَاتِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ بَعْدَکَ أَصْعَبَ یَوْماً مِنْهُ أَبَداً لَقَدْ کَانَ مِنْ أَصْعَبِ الْحُرُوبِ الَّتِی لَقِیتُهَا وَ أَهْوَلِهَا وَ أَعْظَمِهَا فَصَبَرْتُ کَمَا أَدَّبَنِیَ اللَّهُ بِمَا أَدَّبَکَ بِهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» (15) وَ قَوْلِهِ «وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلَّا بِاللَّهِ» (16) وَ حَقَّ وَ اللَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ تَأْوِیلُ الْآیَةِ الَّتِی أَنْزَلَهَا اللَّهُ فِی الْأُمَّةِ مِنْ بَعْدِکَ فِی قَوْلِهِ وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ.

    طلحه و زبیر، عایشه را به بهانه ادای مراسم حج و عمره به مکه بردند ولی او را نهایتاً به بصره آوردند. من هم ناچار برای جلوگیری از فتنه و آشوب مردم را بسیج کرده، خدا و شما را به یاد آنها آوردم، ولی آنها برنگشتند تا اینکه خداوند مرا بر آنها پیروز گردانید تا آنجا که خون بیست هزار نفر از مسلمانان ریخته و هفتاد دست که می‌خواست مهار شتر عایشه را نگهدارد بریده شد. یا رسول اللَّه: آنچه در جنگهای شما و جنگهای بعد از شما دیدم از جنگ جمل بر من دشوارتر نبود زیرا آن جنگ از سخت‌ترین و هول انگیزترین و بزرگترین جنگهائی بود که من دیدم. همان طور که مرا بار آوردی و به این آیه: فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُواالْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ؛ و آیه وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلَّا بِاللَّهِ من نیز صبر کردم.






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    یا رسول اللَّه به خدا قسم تأویل این آیه «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ» واقعاً بعد از شما تحقّق یافت که خداوند می‌فرماید:
    محمّد هم پیغمبریست که پیش از او هم پیغمبران بودند، آیا اگر او مُرد یا کشته شد شما به طریقه (جاهلیت سابق) خود بازمی‌گردید؟ (این را بدانید که) هر کس (بعد از پذیرفتن اسلام) به طریقه سابق خود برگردد، هیچ گونه ضرری نمی‌تواند به خدا برساند.
    ثُمَّ یَقُومُ الْحُسَیْنُ علیه السلام مُخَضَّباً بِدَمِهِ هُوَ وَ جَمِیعُ مَنْ قُتِلَ مَعَهُ فَإِذَا رَآهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم بَکَی وَ بَکَی أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لِبُکَائِهِ وَ تَصْرُخُ فَاطِمَةُ علیها السلام فَتُزَلْزَلُ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَیْهَا وَ یَقِفُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنُ علیهما السلام عَنْ یَمِینِهِ وَ فَاطِمَةُ عَنْ شِمَالِهِ وَ یُقْبِلُ الْحُسَیْنُ علیه السلام فَیَضُمُّهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم إِلَی صَدْرِهِ وَ یَقُولُ یَا حُسَیْنُ فَدَیْتُکَ قَرَّتْ عَیْنَاکَ وَ عَیْنَایَ فِیکَ وَ عَنْ یَمِینِ الْحُسَیْنِ حَمْزَةُ أَسَدُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ جَعْفَرُ بْنُ أَبِی طَالِبٍ الطَّیَّارُ وَ یَأْتِی مُحَسِّنٌ تَحْمِلُهُ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ هُنَّ صَارِخَاتٌ وَ أُمُّهُ فَاطِمَةُ تَقُولُ «هذا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ» (17) «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً» (18) قَالَ:
    فَبَکَی الصَّادِقُ علیه السلام حَتَّی اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ لَا قَرَّتْ عَیْنٌ لَا تَبْکِی عِنْدَ هَذَا الذِّکْرِ قَالَ وَ بَکَی الْمُفَضَّلُ بُکَاءً طَوِیلًا ثُمَّ قَالَ یَا مَوْلَایَ مَا فِی الدُّمُوعِ یَا مَوْلَایَ فَقَالَ مَا لَا یُحْصَی إِذَا کَانَ مِنْ مُحِقٍّ ثُمَّ قَالَ الْمُفَضَّلُ یَا مَوْلَایَ مَا تَقُولُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ «إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» (19) قَالَ:
    یَا مُفَضَّلُ وَ الْمَوْؤُدَةُ وَ اللَّهِ مُحَسِّنٌ لِأَنَّهُ مِنَّا لَا غَیْرُ فَمَنْ قَالَ غَیْرَ هَذَا فَکَذِّبُوهُ قَالَ الْمُفَضَّلُ یَا مَوْلَایَ ثُمَّ مَا ذَا قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام تَقُومُ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم فَتَقُولُ اللَّهُمَّ أَنْجِزْ وَعْدَکَ وَ مَوْعِدَکَ لِی فِیمَنْ ظَلَمَنِی وَ غَصَبَنِی وَ ضَرَبَنِی وَ عَنِی بِکُلِّ أَوْلَادِی فَتَبْکِیهَا مَلَائِکَةُ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ وَ سُکَّانُ الْهَوَاءِ وَ مَنْ فِی الدُّنْیَا وَ مَنْ تَحْتَ أَطْبَاقِ الثَّرَی صَائِحِینَ صَارِخِینَ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی فَلَا یَبْقَی أَحَدٌ مِمَّنْ قَاتَلَنَا وَ ظَلَمَنَا وَ رَضِیَ بِمَا جَرَی عَلَیْنَا إِلَّا قُتِلَ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ أَلْفَ قَتْلَةٍ دُونَ مَنْ قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا یَذُوقُ الْمَوْتَ وَ هُوَ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ * فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون». (20)
    آنگاه امام حسین علیه السلام با بدنی آغشته به خون، خود و یارانش که با وی کشته شدند، در جلو پیغمبر می‌ایستد. چون پیغمبر او را می‌نگرد زار زار می‌گرید. از گریه او اهل آسمان و زمین نیز گریه می‌کنند.
    حضرت فاطمه‌ی زهراء علیها السلام هم ناله جانکاه از دل پر اَلَم برمی‌آورد. از ناله و شیون و گریه و زاری آن حضرت زمین و اهل زمین متزلزل می‌گردند. سپس امیرالمؤمنین علیه السلام و امام حسن علیه السلام در سمت راست پیغمبر و فاطمه‌ی زهرا علیها السلام در سمت چپ آن حضرت قرار می‌گیرند. پیغمبر او را در آغوش می‌گیرد و می‌گوید:
    یا حسین فدایت گردم! دیدگانت روشن باد و دیدگان من هم روشن باشد سپس حمزه سید الشهداء عموی پیغمبر در سمت راست آن حضرت می‌ایستد و در سمت چپ جعفر بن ابیطالب (طیّار) قرار می‌گیرد. ناگاه خدیجه‌ی کبری و فاطمه دختر اسد (مادر امیرالمؤمنین علیه السلام ) محسن سقط شده‌ی فاطمه زهراء را به دست گرفته ناله کنان به نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و مادرش فاطمه علیها السلام می‌آورند این آیه قرآن را می‌خوانند:
    هذا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ، یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً یعنی این است آن روزی که به شما وعده شده بود. امروز هر کس کار نیکی کرده یا عمل بدی نموده، کرده‌ی خود را خواهد یافت، امروز هر کس آرزو می‌کند که کاش میان او و عمل بدش زمان متمادی فاصله بود. مفضل گفت:
    در این وقت حضرت صادق علیه السلام چنان گریست که محاسن مبارکش از سیلاب اشک‌تر شد! سپس فرمود:
    روشن مباد چشمی که با این گفته نگرید!! مفضل هم بسیار گریست و آنگاه عرض کرد:
    آقا این گریه چقدر ثواب دارد؟
    فرمود:
    وقتی از روی حقیقت باشد، به شماره نمی‌آید! سپس مفضل عرض کرد:
    آقا چه می‌فرمائید درباره این آیه: وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ یعنی: روز قیامت از کسی که به خاک سپرده شده سؤال می‌شود به چه جرمی کشته شده است؟
    فرمود:
    ای مفضل به خدا قسم این «مؤوده» و به خاک سپرده شده، محسن بچّه فاطمه علیها السلام است. زیرا مقصود از این آیه مائیم و هر کس جز این بگوید او را تکذیب کنید.
    مفضل عرض کرد:
    آقا آنگاه چه می‌شود؟
    فرمود:
    فاطمه زهراء برخاسته و عرض می‌کند:
    خدایا! آن روزی که به من وعده فرمودی از کسانی که به من ظلم کرده‌اند و حق مرا غصب نمودند و مرا زدند و اولاد مرا به گریه‌آوردند، انتقام بگیر! به وعده خود وفا کن.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    در این وقت فرشتگان هفت آسمان و حاملین عرش الهی و ساکنان هوا و اهل دنیا و آنها که در زیر طبقات زمین هستند، با ناله و فریاد می‌گریند و به خدا شکایت می‌کنند در آن روز تمام قاتلان و ظالمان به ما و آنها که از آنچه بر سر ما آمده، راضی بودند هزار بار به قتل می‌رسند، نه مثل کشته شدن آنها که در راه خدا شهید می‌شوند زیرا شهیدان در حقیقت نمی‌میرند چنان که خدا فرمود:
    وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ یعنی گمان مکن آنها که در راه خدا کشته شدند مرده‌اند، نه! آنها زنده و در نزد خدایشان روزی می‌برند، آنها از آنچه خداوند از فضل خودش به آنان روزی داشته‌ست خوشحالند، و هم از آنان که هنوز به آنها ملحق نشده و از پشت سر آنها می‌آیند، مسرورند و شادند، که ترسی بر آنها نیست و آنها غمگین نمی‌باشند.


    6 - [تفسیر القمی عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ دُعِیَ مُحَمَّدٌ فَیُکْسَی حُلَّةً وَرْدِیَّةً ثُمَّ یُقَامُ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ ثُمَّ یُدْعَی بِإِبْرَاهِیمَ فَیُکْسَی حُلَّةً بَیْضَاءَ فَیُقَامُ عَنْ یَسَارِ الْعَرْشِ ثُمَّ یُدْعَی بِعَلِیٍّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ فَیُکْسَی حُلَّةً وَرْدِیَّةً فَیُقَامُ عَنْ یَمِینِ النَّبِیِّ ثُمَّ یُدْعَی بِإِسْمَاعِیلَ فَیُکْسَی حُلَّةً بَیْضَاءَ فَیُقَامُ عِنْدَ یَسَارِ إِبْرَاهِیمَ ثُمَّ یُدْعَی بِالْحَسَنِ فَیُکْسَی حُلَّةً وَرْدِیَّةً فَیُقَامُ عَنْ یَمِینِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ یُدْعَی بِالْحُسَیْنِ فَیُکْسَی حُلَّةً وَرْدِیَّةً فَیُقَامُ عَنْ یَمِینِ الْحَسَنِ ثُمَّ یُدْعَی بِالْأَئِمَّةِ فَیُکْسَوْنَ حُلَلًا وَرْدِیَّةً فَیُقَامُ کُلُّ وَاحِدٍ عَنْ یَمِینِ صَاحِبِهِ ثُمَّ یُدْعَی بِالشِّیعَةِ فَیَقُومُونَ أَمَامَهُمْ ثُمَّ یُدْعَی بِفَاطِمَةَ علیها السلام وَ نِسَائِهَا مِنْ ذُرِّیَّتِهَا وَ شِیعَتِهَا فَیَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِسَابٍ ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ مِنْ قِبَلِ رَبِّ الْعِزَّةِ وَ الْأُفُقِ الْأَعْلَی نِعْمَ الْأَبُ أَبُوکَ یَا مُحَمَّدُ وَ هُوَ إِبْرَاهِیمُ وَ نِعْمَ الْأَخُ أَخُوکَ وَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ نِعْمَ السِّبْطَانِ سِبْطَاکَ وَ هُمَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ نِعْمَ الْجَنِینُ جَنِینُکَ وَ هُوَ مُحَسِّنٌ. (21)

    در تفسیر قمی از حضرت صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند روز قیامت که می‌شود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را می‌خواهند و حلّه‌ای گلرنگ بر پیکر او می‌پوشانند و در طرف راست عرش می‌ایستد سپس ابراهیم خلیل را می‌خواهند او را حلّه‌ای سفید می‌پوشانند و در طرف چپ عرش می‌ایستد بعد علی بن ابیطالب علیهما السلام را می‌خواهند حلّه‌ای گلرنگ نیز بر پیکر او پوشانیده و در طرف راست پیامبر می‌ایستد. آنگاه حضرت اسماعیل را می‌خواهند حلّه‌ای سفید بر تن او پوشانیده و در طرف چپ ابراهیم می‌ایستد. بعد حضرت امام حسن علیه السلام را می‌خواهند و حلّه‌ای گل رنگ به او می‌دهند و در طرف راست امیرالمؤمنین علیه السلام بعد حضرت امام حسین علیه السلام را می‌خواهند و حلّه‌ای گل رنگ بر او می‌پوشانند طرف راست حضرت امام حسن علیه السلام می‌ایستد بعد یک یک از امامان: را می‌خوانند و هر کدام حله‌ای گلرنگ می‌پوشند و در اطراف راست دیگری می‌ایستد. بعد شیعیان را می‌خوانند در جلو امامان می‌ایستند آنگاه حضرت فاطمه‌ی زهرا علیها السلام و زنان از نژاد آن سرور و ارادتمندانش را می‌خوانند اینان داخل بهشت می‌شوند بدون حساب. آنگاه یک منادی از طرف پروردگار از دل عرش و افق اعلی فریاد می‌زند خوب پدری داشتی ای محمّد که ابراهیم است و خوب برادری داری که علیست و خوب فرزندانی داری که حسن و حسین هستند و خوب فرزندی در نهاد مادر داشتی که محسن است.


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi