مسئله استعانت و شفاعت از منظر قرآن
استعانت منحصر به خداست
در آيه (اياک نعبد و اياک نستعين) به دو موضوع بسيار مهم اشارت آمده است، يکي موضوع عبادت است و دوم موضوع استعانت است که در اين نوشتار به توضيح آن مي پردازيم و اينک مي گوييم: عقلاً و شرعاً هيچ گونه محذور و مانعي ندارد که انسان در افعال و مقاصدش از غيرخدا و از مخلوقات و حتي از اعمال و افعال، استعانت بجويد و از آن ها مدد و ياري بخواهد و استمداد کند، خداوند متعال در اين باره مي فرمايد:
(وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ.) (1)
از صبر و نماز ياري بجوييد!
(وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى.) (2)
در راه نيکي و پرهيزکاري با هم تعاون همکاري کنيد!
(قَالَ مَا مَکَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ.) (3)
[ذوالقرنين] گفت: آن چه پروردگارم در اختيار من گذارد، بهتر است [از آن چه شما پيشنهاد مي کنيد] مرا با نيرويتان ياري دهيد!
از اين آيات چنين بر مي آيد که استمداد و ياري جستن اختصاص به خدا ندارد از همه کس و از همه چيز مي توان ياري و مدد خواست و کمک گرفت.
بنابراين، منظور از استعانت در آيه شريفه «....و اياک نستعين» که به ذات اقدس پروردگار اختصاص يافته است، هر استعانتي نيست بلکه منظور از آن ياري و کمک خواستن براي عبادت بهتر و خالص تر و توفيق يافتن براي عبادت بيش تر و سزاوارتر است.
اختصاص دادن چنين استعانتي به خداوند براي نشان دادن اين حقيقت است که امور و اعمال اختياري بشر در ميان دو حالت جبر و تفويض انجام مي گيرد، بدين گونه که کار و عبادت با اختيار و اراده انسان از وي سر مي زند.
اين است که در جمله «اياک نعبد» انجام دادن عبادت به خود وي نسبت داده شده است ولي اين افعال در عين اختياري و ارادي بودن به کمک و مدد خداوند وابسته مي باشد که هر آن بايد از طرف او افاضه و عنايت شود، عنايت هميشگي و غير مقطوع «عطا غير مجذوذ» به طوري که اگر اين کمک و مدد يک لحظه قطع شود بنده قادر به اتمام آن نخواهد بود و هيچ عبادت و عمل نيکي از او صادر نخواهد گرديد.
اين عقيده و نظريه، همان نظريه بين جبر و تفويض است و بهترين نظريه اي است در اعمال و افعال انسان که ايمان خالص به خدا اين نظريه را اقتضا و تأييد مي کند، زيرا عقيده به جبر مستلزم آن است که خداوند گنهکاران را در برابر اعمالي که در انجام آن مجبورند، عذاب و شکنجه کند، در صورتي که عذاب در برابر عمل غيراختياري، ظلم و خلاف عدالت است که ساحت قدس پروردگار از اين نسبت، پاک و مبراست. «سبحانه و تعالي عما يقولون علوّا کبيرا»
عقيده به تفويض هم مستلزم اين است که به خالق ديگري غير از خدا قائل شويم زيرا برگشت مفهوم تفويض بر اين است که بندگان در اعمال و کردار خودشان مستقلند. خالق و به وجود آورنده ي اعمال خويشند و اين طرز تفکر هم موجب شرک به خداي بزرگ و عقيده به تعدد خالق مي باشد.
اين است که بايد گفت: عقيده به جبر و تفويض هر دو باطل و در ميان آن دو، راه سومي وجود دارد و آن اين که: افعال و کردار بندگان خدا افعال و کردار خود آنان است و با اختيار خود، آن ها را انجام مي دهند و بدين سبب سزاوار ثواب و عقاب مي گردند و از سوي ديگر خداوند نيز در اعمال بندگان دخالت دارد که حيات، قدرت و مقدمات لازم افعال را به طور مداوم و مستمرّاً بر آنان افاضه مي کند و اين افاضه هيچ لحظه و آني قطع نمي شود.
پس انسان در اعمال و افعال خود مستقل نيست و کوچک ترين امکان تصرف در برابر تسلط و قدرت پروردگار ندارد.
ما موضوع جبر و اختيار را در بحث اعجاز همين کتاب مشروحاً بيان نموديم و در اين جا احتياج به تکرار و توضيح بيش تر از اين نيست.
اين بود خلاصه معناي آيه شريفه و علت اختصاص دادن استعانت به ذات اقدس پروردگار. بنابراين معني، اگر افاضه و عنايت خداوند نباشد، هيچ فعل و عملي نمي تواند از بندگان سر بزند. گر چه در به وجود آوردن آن عمل، تمام انس و جن دست ياري به هم داده و مددکار هم باشند زيرا موجود ممکن که در وجود و هستي خودش محتاج و نيازمند است و از خود استقلالي ندارد، محال است که در ايجاد و انجام کارهايش مستقل و غير محتاج باشد.
از اين بيان علت تأخير جمله ي «اياک نستعين» از «اياک نعبد» نيز روشن مي گردد زيرا خداوند نخست با جمله ي «اياک نعبد» عبادت و پرستش را به خودش اختصاص مي دهد که بايد مؤمنان به جز خدا کسي را پرستش نکنند، آن گاه با جمله ي «اياک نستعين» براي آنان روشن مي سازد که اين عبادت و پرستش گر چه از آنان صادر مي شود ولي به وسيله ي کمک و نيروي خداوند است.
بنابراين، هر بنده اي مرهون افاضه و مشيت پروردگار است و خداوند به اعمال نيک بندگانش از خود آنان مؤثرتر و سزاوارتر است زيرا اوست که نيرو و توفيق عمل و عبادت به بنده خويش مي دهد چنان که هر بنده اي به اعمال زشت وگناهان خويش از خداوند سزاوارتر است زيرا اوست که به اختيار خود، اين اعمال زشت را انجام مي دهد.(4)