نتیجهگیری:
بشر مختار و آزاد آفریده شده است، انسانی که همیشه خود را بر سر چهارراهی میبیند. هیچ گونه اجباری ندارد، که فقط یک راه را انتخاب کند. و سایر راهها را بر خود بسته ببیند. انتخاب هر یک از آنها بنظر و فکر و ارادة او مربوط است. یعنی طرز فکر و انتخاب او معلوم میکند، که انتخاب او خوب بوده و آینده سعادتبخش و یا اینکه انتخاب او بد بوده و شقاوتباری را به همراه دارد.
تمام علل و اسباب مظاهر قضا و قدر الهی میباشد، در مورد هر حادثهای هر اندازه علل و اسباب مختلف و جریانهای مختلف متصوّر باشد، قضا و قدرهای گوناگون متصوّر است.
آن جریانها که واقع میشود هم متوقف به قضا و قدر الهی است. هرگز مسأله قضا و قدر دلیل بر تقی اختیار و آزادی اراده نبوده، و میان مسأله قضا و قدر و مسأله جبر فاصلة زیاد است اگر گروهی هم جبریگری را نتیجه اعتقاد به قضا و قدر داشتهاند، به دلیل بیاطلاعی از معارف اسلامی بوده است. قضاء الهی در سرنوشت انسانها جز این نیست، که خداوند از روز نخست بر اثر علم بیپایان که دارد میداند. که هر ملتی از روی اختیار و آزادی چه راهی را انتخاب میکند. همان را دربارة او مقتدر میکند. خلاصه اینکه خداوند بشر را با یک سلسله مواهب طبیعت را آفریده و راه سعادت و بدبختی او را به او نمایان کرده، و هر فرد را در انتخاب سرنوشت خود آزار گذارده است. و این ما هستیم که از روی اراده و اختیار سرنوشت خود را تعیین کرده و جز ما کسی طراح و سازندهی سرنوشت ما نیست. و علم و اطلاع او از آینده ما کوچکترین لطمهای به آزادی ما نمیزند.