نتیجه گیری
درایران باوقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷و با ایجاد تحول اساسی فکری و فرهنگی ،اصول و مبادی تفکر غرب ونتایج و آثارش (( به طوراعم )) ویافته های آن و علوم انسانی ((به طور اخص)) بشدت به زیر سئوال و نقد کشیده شد.ازآنجایی که این انقلاب خود را متکی به یک فرهنگ غنی و مستقل وپرتوان می دید وتمدن اخیر غرب راانحرافی در مسیرتعالی وتکامل بشرمی دانست درخود این شجاعت و توانایی را می دید که هجوم خود را به پایه های این تمدن آغاز کند .
از این رو انقلاب اسلامی با وقوف به نقش اساسی و اصولی علوم انسانی در پی ریزی و بسط و گسترش این تمدن ،نقطه اصلی هجوم منطقی خود را در این بخش می دید .بحثها و مجادلات گسترده و پر دامنه ای که از بدو استقرار نظام در این زمینه آغاز گردید جامعه و اهل تفکر را در برگرفت انعکاس این ستیز فرهنگی بود . بجد می توان گفت :یکی از محوری ترین اهداف انقلاب فرهنگی تخریب بنیانها ومبادی غربی علوم انسانی و پی ریزی شالوده اسلامی برای این علوم بود .درچند سال اخیر بواسطه حوادث و رویدادهای سیاسی کشور این رویه که بنظرمیرسید نسبت به سالهای نخستین انقلاب روبه افول وازوسعت و گستره کمتری برخوردار بوده است ،دوباره به بحث محوری جامعه و فضاهای علمی و آکادمیک بدل شده است.
در این میان جامعه شناسی ازجمله علومی ست که بیش ازسایررشته ها مورد توجه قرار گرفته و مباحث متعددی را در این عرصه مطرح ساخته است ازجمله مقوله مهم ایجاد "جامعه شناسی اسلامی" به عنوان تلفیقی از یک تفکر بنیادی وعلم بشری ، که درراستای تحقق آن پرداختن به اصطلاحات و مفاهیم اساسی مانند دین دراین حوزه ضرورت می یابد .
مفاهیم انتزاعی و نظری به ویژه مفاهیمی که مرتبط با هستی وحیات فردی و اجتماعی انسان اند ، به طور عمده چالش برانگیزند لذا مفهوم دین نیزبه عنوان مقوله ای که ازبدوحیات برای بشرمطرح بوده است؛ از این وضعیت مستثنا نیست به همین دلیل، همواره در میدان نظرات مختلف قرار داشته است و تاکنون به توافق مشترک تحویل نیافته است .
در این میان دینشناسان مسلمان، غالباً از منظر درون دینی و کلامی به تعریف دین پرداختهاند.این برخلاف روش دینشناسان غربی است که غالباً با نگاهی برون دینی (فلسفی، جامعهشناسی، روانشناختی و...) دین را تعریف کردهاند. وآنچه که دراین نوشتار بدان پرداخته شده است در راستای طرح این دونوع دیدگاه و تلاش برای روشن شدن مبادی واصول اساسی موردتوجهشان درارتباط با مقوله دین بوده است که نتایج زیر را بدست داده است:
اختلاف در روش شناسی تعریف دین در قرآن و جامعه شناسی :
در جامعه شناسی بر اساس پژوهش های تجربی و کارکردهای خارجی به تعریف دین پرداخته شده است درحالی که درقرآن با مفهوم پیشینی و قطعی بدست آمده از وحی ومنطبق براستدلال عقلی ازدین مواجهیم که ازموضعی بالاتر از عالم طبیعت وتجربه مادی به واقعیت می نگرد که درنتیجه محدودیتها و نواقص شناخت بدست آمده از روشهای صرفآتجربی را ندارد .