ضرورت و خاستگاه دین از دیدگاه قرآن
بررسیهای دانشمندان نشان میدهد که تاریخ بشر با دین آمیخته بوده است.([1]) از دیدگاه قرآن خلقت انسان دارای هدف خاصّی است. خداوند متعال میفرماید:
)يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ(([2])؛ «ای انسان! یقیناً تو با کوشش و تلاشی سخت به سوی پروردگارت در حرکتی، پس او را [در حالی که مقام فرمانروایی مطلق و حکومت بر همه چیز ویژه اوست و هیچ حکومتی در برابرش وجود ندارد] دیدار میکنی.»
آیا غرض و هدف از خلقت انسان، بهرهگیری از لذّتهای دنیا بوده است؛ تا چند صباحی انسان در این دنیا زندگی کند و مراحلی را بگذراند، به دنیا بیاید و پس از سپری شدن عمر، دو مرتبه به خاک برگردد؟ اگر غرض از آفرینش انسان این امر بوده باشد، این امر با خلقت حیوانات نیز محقّق خواهد شد و دیگر لزومی برای آفرینش انسان وجود نداشته است. بر فرض که انسان برای این غرض به وجود آمده باشد، دیگر احتیاجی به فکر و شعور برای او نبود. براین اساس، قرآن کریم زندگی و حیاتی را که تنها هدف از خلقت انسان در آن، بهرهگیری از نعمتهای مادی دنیا باشد و انسان به یک زندگی دنیوی تن دهد و حرکت دورانی داشته باشد، لغو و بیهوده میشمارد و از تن دادن به چنین زندگیای نهی فرموده و آن را زندگی ذلّت باری میشمارد.
)وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ(([3])؛ «و زندگی دنیا [بدون ایمان به خداوند و عمل صالح] جز کالای فریبنده نیست.»
)اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ(([4])؛ «بدانید که زندگی دنیا [یی که دارندهاش از ایمان و عمل صالح تهی است] فقط بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشیتان به یکدیگر و افزون خواهی در اموال و اولاد است.»
این ندایقرآناست که میفرماید:
)أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ(([5])؛ «آیا به زندگی [زودگذر] دنیا بهجای آخرت دلخوش شدهاید؟ کالای زندگی دنیا در برابر آخرت جز کالایی اندک نیست.»
و همچنین در آیه نورانی دیگری میفرماید:
)وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ(([6])
با توجّه به این آیات روشن خواهد شد که زندگی انسان اگر به خاطر دنیا و امور دنیوی باشد، ارزشی نخواهد داشت. بنابراین غرض از خلقت انسان نیز بسیار والاتر از این است. آنچنان که زندگی در دنیا، باید وسیلهای برای رسیدن به تعالی و قرب به ذات حق تعالی باشد.
آیات نورانیقرآنکریم غرض و هدف و غایت خلقت انسان را اینگونه بیان میفرماید:
)وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ(([7])؛ «جنّ و انس را جز برای اینکه مرا عبادت کنند نیافریدم.»
حال که هدف از آفرینش مشخص شد، سؤال مهمتر این است که راه و رسم آن چگونه است؟ دستوراتی که باید مورد اطاعت قرار گیرند و اموری که از آنها نهی شدهاند کدامند؟ از کجا باید آنها را شناخت؟ آیا جز وحی و دین امر دیگری میتواند پاسخگوی این مهم باشد؟ پاسخ به تمام این سؤالات در دین مشخّص و معین شده و دورنمای زندگی ابدی و شیوه زندگی دنیوی را در قالب پرستش نمایان میکند.
زیرا خداوند دین را برای وصول انسانها به سعادت به ارمغان آورده است. بنابر نظر علّامه طباطبایی;:
«فَإنَّ الدِّینَ هُوَ الطَرِیقَةُ المَسلُوکَةُ... الَّتِی یُقصَدُ بِهَا الوُصُولُ إِلَی السَّعَادَةِ الحَقِیقِیَةِ([8])؛ دین همان روش پیموده شدهای است که هدف آن تنها وصول انسان به سعادت حقیقی است.»