شفاعت ؛ مقاله ای از حضرت آیت الله احدی
شفاعت:
بحثهای مختلفی در اینجاست که اجمالاً به برخی از آن بحثها پرداخته می شود.
ب۱) شفاعت چیست؟
نکته اوّل: شفاعت از شَفع یعنی جفت، در واقع مثل اینکه شخصی شفاعت کننده با شفاعت شونده در برداشتن ناقص جفت می شوند. مثل اینکه زید بتنهایی نمیتوانست معامله کند با عمر شریک شد تا اینکه جبران خسارتهای گذشته خود را بکند.
نکته دوّم: شفاعت در جلب منفعت و خیر و دفع ضرر و شرّ است البته خیر دو گونه اند:
۱- اسباب طبیعی آن خیر را میطلبد مانند تشنگی، گرسنگی اینجا علل طبیعی آن را بسمت آب و غذا می کشاند.
۲- گاهی قوانین عمومی یا خصوصی جامعه، خیر و ضرر را طلب می کند در این صورت شفیع مطرح است. مثل اینکه عبد در برابر اوامر مولی سرپیجی کرده و مشمول مجازات خداوند است شفیع می خواهد تا این عقاب را از او دفع کند. و یا اینکه میخواهد بخیر و کمال معنوی برسد ولی اسباب اجتماعی او را نمی رساند کسی را میخواهد که او را بآن خیر برساند؟ او را شفیع می گویند. پس شفاعت متمم سبب است یعنی اراده شخصی، و راهنمائی شفیع اما کسی که نمیخواهد، شفاعت برای او معنی ندارد.
نکته سوّم: سؤال: آیا شفیع با شفاعت خود تاثیر در اراده خداوند می گذارد؟
ج: خیر؛ شفیع از خداوند درخواست نمی کند که از مقام خداوندیت و عبودیّت بنده ات دست بردار یا اینکه از حکم و تکلیف خود صرفنظر کن و یا قانون مجازات خود را چشم پوشی کن بلکه به یکی از جهات زیر متوسل می شود:
۱) اوصافی که مستوجب عفو و اغماض است مانند برزگی و کَرَم و بخشش و شرافت او.
۲) اوصاف ترحم
۳) عوامل آمرزش در حق بنده مانند ذلّت و فقر و کوچکی و پریشان حالی. پس شفیع می گوید « خدایا از این
بنده در گذر » چون تو مهربانی و کریمی نه از عقاب او سودی می بری و نه گذشت از گناه این بنده ضرری به تو می رساند.
نکته چهارم: س: آیا شفاعت نیاز به اسباب دارد؟
ج: بله، سبب دو چیز است: اوّل: اسبابی که به خداوند منتهی می شود و تکوینی است مانند خلقت که بدون اسباب نخواهد بود مانند رحمت، آفرینش، احیاء و رزق. شاهد: « له ما فی السموات و الارض فی سته ایام ثم استوی علی العرش یدبر الامور ما من شفیع الامن بعد اذنه » شفاعتی که در این آیات ذکر شده در مورد تدبیر خلقت اوست و این همان شفاعت تکوینی است یعنی وساطت اسباب در میان او مخلوقاتش در تنظیم وجود و بقاء آنهاست.
دوّم:ججنبه ی تشریع: مانند شفاعت ائمه و صالحان، محبان ائمه، علماء، شهداء. « و لاتنفع الشفاعة الا لمن اذن له »
سبأ/ ۲۳ ، « و لایشفعون الا لمن ارتضی » انبیاء/۲۸، « فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات » فرقان/۷۰ خداوند می تواند بر اثر شفاعت عملی را بعمل دیگر تبدیل کند.
س: آیا برای همگان شفاعت خواهد بود؟
ج: خیر. چون شفاعت شفیع جبران نقص و کمبودی است هر نقصی و کمبودی را نمیشود جبران کرد آن نقص را میشود تدارک بخشید که لیاقت برای تدارک داشته باشد فرد عوام را نمیتوان جفت عالم قرار داد چون جفت باید با جفت دیگر هم سنخ باشد بعنوان مثال: بیماری که محتاج به تزریق خون است باید خون ثبت را در مثبت و منفی را در منفی تزریق کنند اگر خون بیمار مثبت بود و خون مثبتی پیدا نشد نمیتوانند خون منفی را بآن تزریق کنید چون قابل جفت با او نیست. کسی که اوباش وارازل است و لا ابالی در مذهب است چگونه شفیع او را شفاعت کند.
حدیث: قال النبی صلی الله علیه و آله: « انما شفاعتی لاهل الکبائر من امّتی » آنگاه سؤال شد کسی که گناهان کبیره
انجام میدهد مورد مرض خداوند نیست. حضرت کاظم علیه السلام فرمودند: مؤمن اگر گناه کبیره کند پشیمان می شود آن وقت، او را شفاعت می کنیم و الا بخشیده نخواهد شد و اگر بخواهد اصرار بر گناه کبیره کند « المیزان ص۱۸۱ ج ۱ ».