تأثیر مبانی وجودشناختی بر نفس شناسی ملاصدرا
مقدّمه
یکی از مباحث اساسی در حکمت متعالیه، بررسی مسائل مربوط به نفس است؛ به گونهای که بخش قابل توجّهی از این فلسفه را مبحث نفس به خود اختصاص داده است. ملاصدرا فیلسوفی است که دیدگاههای او در باب نفس، هنوز هم دیدگاههایی زنده محسوب میشوند و با تقریر جدیدی از آنها، میتوان در عرصة مباحث فلسفة ذهن معاصر، سخنهای جدیدی را مطرح ساخت.
فهم دقیق دیدگاههای صدرالمتألهین در خصوص نفس، در گروی توجّه دقیق به مبانی فلسفی اوست. به دست آوردن فهرست مبانی وجودشناختی ملاصدرا در مبحث نفس و چگونگی تأثیر آن مبانی بر نفسشناسی این فیلسوف، میتواند چشمانداز روشنی از مسائل نفسشناسی را به ارمغان آورد. این مطلب، زمینة پیگیری و پاسخ به این پرسش را فراهم میآورد که ملاصدرا، با استمداد از چه مبانی و قواعدی، به مطالعه و شناخت نفس مبادرت ورزیده است؟ پاسخ به این سؤال، با بهرهگیری از آثار اصلی این فیلسوف، به ویژه الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، الشواهد الربوبیة و المبدأ و المعاد، ممکن میباشد. به نظر میرسد ملاصدرا با تدوین اصول فلسفی قصد داشته است به گونهای بنای رفیع نفسشناختی خود را بر آنها استوار سازد که کمتر دستخوش تغییر قرار گیرد. هر چند پیدایش تمام این مبانی را نمیتوان به ملاصدرا نسبت داد؛ اما در اینکه این فیلسوف بزرگ، به شیوهای بدیع و دقیق به تدوین این اصول پرداخته، تردیدی وجود ندارد.
این نوشتار، با دوری جستن از اطناب، مبانی وجودشناختی ملاصدرا را استخراج کرده و سپس نحوة تأثیر هر کدام از مبانی و قواعد را بر نفسشناسی، با استفاده از کلمات خود ملاصدرا بررسی کرده است. نحوة چینش مطالب نیز به گونهای انتخاب شده که اصول و مبانی مهمتر در آغاز کلام قرار گیرد. قابل ذکر است که در این تحقیق، از روش توصیفی ـ تحلیلی بهره جسته ایم.