صفحه 5 از 10 نخستنخست 123456789 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 94

موضوع: شادی و نشاط

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    3) حزن در مصائب اهل بیت علیهم السلام
    اساس خلقت و فطر و بهشت بر شادی است. حزن و اندوه در موارد خاصی مطلوب و ممدوح است. یکی از آن موارد حزن و اندوه در مصائب اهل بیت علیهم السلام است. چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام خصوصیت شیعیان اهل بیت علیهم السلام را این چنین بیان می کند:
    اِنّ اللهَ اطَّلَعَ فَاخْتارَنا وَ اخْتارَلَنا شیعَتَنا یَنْصُرونَنا وَ یَفْرَحونَ بِفَرَحِنا وَ یَحْزَنُونَ بِحُزْنِنا؛(2)به راستی که خداوند نگریست و ما را برگزید و شیعیان ما را برای ما برگزید که ما را یاری کنند و به شادی ما شادمان و به اندوه ما اندوهگین شوند.
    حزن و اندوه در حزن و اندوه اهل بیت علیهم السلام ، یکی از ویژگی های شیعیان است که آنان را از سایرین ممتاز می کند. آنچنان ارتباط قوی است که همه حالات اهل بیت علیهم السلام از حزن و شادی در آنان جریان دارد. و ایام حزن اهل بیت علیهم السلام فرصتی است برای استحکام پیوندهای معنوی با آن بزرگواران و ابراز محبت و جان نثاری به ساحت مقدس آنان.





    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #42

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    همدلی با اهل بیت علیهم السلام



    محزون بودن در حزن و اندوه اهل بیت علیهم السلام یکی از عوامل تعالی¬بخش
    ص: 69
    ________________________________________
    1- 1. عیون الحکم، ص 380؛ تصنیف غرر الحکم، ص 321.
    2- 2. تحف العقول، ص 123.
    روحی و معنوی است و دوش به دوش عبادت و بندگی خداوند، انسان را به اوج کمال می رساند. امام صادق علیه السلام فرمودند:
    نَفس المَهْموُمِ لِظُلمِنا تَسبیحٌ وَ هَمَّهُ لَنا عِبادَهٌ؛(1) نفس کشیدن اندوهگین، به خاطر ستمی که بر ما رفته است، به منزله تسبیح خداوند و «سبحان الله» گفتن است و اندوه او به خاطر ما عبادت است.
    اگر امام علیه السلام چنین فرمودند، به این خاطر است که یاد اهل بیت و همدلی و همراهی آل الله، همسان با تسبیح و عبادت خداوند است. اصلاً ذکر و یاد آنان، یاد خداست. چنان که امام صادق علیه السلام فرمودند:
    اِنّ ذِکْرَنا مِنْ ذِکْرِ اللهِ؛(2) در حقیقت یاد ما اهل بیت از یاد خداست.
    و از ذکر و یاد خدا جز آرامش و اطمینان خاطر چه انتظار می رود. ارتباط معنوی و روحانی با آل الله، اتصال به دریای بی کران آرامش، و پشتوانه برای آسایش خاطر انسان است. همان گونه که اولیای الهی خوف و حزنی ندارد، کسانی هم که به آنان متصل می شوند، از این موهبت بهره مند خواهند بود.




    امضاء


  4. Top | #43

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    باطن مصائب


    هر چند در باطن و روحِ مصائب اهل بیت علیهم السلام ، فرح و شادی خوابیده است و چنانچه به عمق مصائب بنگریم و از بُعد الهی آن را بررسی کنیم، می بینیم که باطن همه آن ها زیبایی و شادمانی است، ولی چه کنیم که به ما فرموده اند در مصائب اهل بیت علیهم السلام اندوهناک باشید.
    اگر می بینیم در برخی از مقاتل نوشته اند که هر چه بلا و مصیبت در
    ص: 70
    ________________________________________
    1- 1. الکافی، ج 2، ص 226؛ الامالی للمفید، ص 338؛ بحارالانوار، ج 2، ص 64.
    2- 2. الکافی، ج 2، ص 186؛ وسائل الشیعه، ج 16، ص 345؛ بحارالانوار، ج 71، ص 258.
    کربلا بیشتر می شد، چهره امام حسین علیه السلام بشاش تر و شاداب تر می گشت، این بیانگر حقیقت و باطن مصائبی است که انسان در راه خداوند متحمل می شود. این نشاط و شادابی نشأت گرفته از نزدیک شدن ملاقات با خداوند است. کسی که می خواهد به ملاقات معشوق و محبوب خود برود، چرا شاداب و شادمان نباشد؟!
    امام سجاد علیه السلام فرمودند:
    روز عاشورا، آن گاه که کار بر حسین بن علی بن ابی طالب شدت گرفت، دشمنان به او نگریستند و مشاهده کردند که حالات او برخلاف آنان است. چرا که هرگاه کار شدت می گرفت، رنگ صورتشان دگرگون می شد، بدنشان می لرزید و دل هایشان هراسان بود. «وَ کانَ الحُسَینُ علیه السلام وَ بَعْضُ مَنْ مَعَهُ مِنْ خَصائِصِهِ تَشْ_رِقُ اَلْوانُهُمْ وَ تَهْدَأُ جَوارِحُهُمْ وَ تَسْکُنُ نُفُوسُهُمْ؛ و امام حسین علیه السلام و برخی از یاران او رنگ چهرشان می درخشید، اعضا و جوارحشان آرام و جان هایشان از آرامشی خاص برخوردار بود.»
    برخی از دشمنان به یکدیگر می گفتند: «اُنْظُرُوا لایُبالی بِالمَوْتِ؛ بنگرید که چگونه باکی از مرگ ندارد.»(1)
    مگر شب عاشورا، امام حسین علیه السلام از قاسم بن حسن نپرسید مرگ در نزد تو چگونه است؟ قاسم چه جواب داد؟ پاسخ داد: «اَحْلی مِنَ الْعَسَلِ؛(2) مرگ در کام من از عسل شیرین تر است.»
    آدمی وقتی در راه خدا امتحان می دهد و سرافراز بیرون می آید و رضایت
    ص: 71
    ________________________________________
    1- 1. معانی الاخبار، ص 288؛ بحارالانوار، ج 44، ص 297.
    2- 2. الهدایه الکبری، ص 204؛ نفس المهموم، ص 230.
    خدا را می بیند، هر چند طبیعت و بدن انسان در فشار و آزار و اذیت باشد، ولی جنبه روحی انسان خوشحال و شادمان است. از این که امانت را به صاحب آن برگردانده است و خشنودی خدا را فراهم ساخته است، از یک رضایت خاطری برخوردار است. بنابراین، بلا و مصیبت، با نشاط و شادی قابل جمع است. از یک بعد می توان خوشحال بود و از بُعد دیگر در بلا و گرفتاری.



    امضاء


  5. Top | #44

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    رضا در مصیبت

    عموماً بچه ها با میل و رغبت به مدرسه نمی روند، و این را از وقتی که بوی تعطیلی به مشامشان می خورد و خوشحال می شود می توان فهمید. دوست دارند بدون زحمت کسب دانش کنند.
    حاج آقای دولابی می فرمودند: از بچگی از مکتب و مدرسه فراری بودم. دلم می خواست خدا خودش به من چیزی یاد بدهد. همین طور هم بود. خدا و اهل بیت علیهم السلام به ایشان بسیار عنایت کردند.
    می فرمودند: در یک روز زمستانی که برف آمده بود، زمین خوردم و دستم شکست. از این که دستم شکسته بود، ناراحت بودم و اذیت می شدم، ولی از این که زمینه ای فراهم شده بود که چند روزی به مدرسه نروم، خوشحال بودم. انسان ممکن است از یک بعد ناراحت، ولی از چند بعد دیگر خوشحال و خشنود باشد.
    امام حسین علیه السلام وقتی عزیزانش را در راه خدا می دهد، از بُعد طبیعت و بُعد خَلقی و بشری ناراحت می شود، حتی گریه می کند. چنان که در مقاتل آمده است که آن حضرت در چند جا گریه کرده اند. اما درونش چه بود؟ دل ایشان آکنده از رضایت و خشنودی خداوند بوده است. در اوج مصائب می گوید:
    ص: 72
    اِلهی رِضاً بِقَضائِکَ لا مَعْبُودَ سِواکَ؛(1) خداوندا، به قضای تو خشنودم، معبودی جز تو نیست!
    و این رضایت و خشنودی، در چهره اش نمایان است. این شور و شوق را هم در اصحاب امام حسین علیه السلام به خوبی می توان مشاهده کرد. از شوخی هایشان در شب عاشورا، از سبقت گرفتنشان از یکدیگر برای رفتن به میدان نبرد، و از شوق و اشتیاقشان به شهادت.
    زن_ده ک_دام است ب_ر ه_وشیارآن که بمیرد ب_ه سر کوی یار
    اگر لذت نمی بردند و کیف نمی کردند، این چنین نشاط و شور و اشتیاق در آنان نمایان نمی شد.
    لذت زیر تیغ
    چرا عابس بن ابی شبیب شاکری در میدان نبرد کلاهخود از سر خود بر می دارد، زره خود را از تن بیرون می آورد؟(2) معلوم می¬شود از این که در راه خدا و در رکاب امام حسین علیه السلام نیزه و شمشیر بر بدنش می خورد، لذت می برد؛ وگرنه این کار را نمی کرد.
    وقت آن آمد که من عریان شوم
    کربلا بزم و گلستان من است
    مرغ حقم تیر بارانم کنید
    آزمودم مرگ من زین زندگی است
    جسم بگذارم سراسر جان شوم
    نیزه و شمشیر ریحان من است
    زیر تیغ و نیزه پنهانم کنید
    چون رهم زین زندگی پایندگی است
    آیا اگر انسان را از یک قفس تنگ بیرون بیاورند و پروازش دهند،
    ص: 73
    ________________________________________
    1- 1. شرح اصول کافی، ج 1، ص 96.
    2- 2. وقعه الطّف، ص 237؛ بحارالانوار، ج 45، ص 29.
    لذت بخش نیست؟ کسی که به این مرحله رسیده و این حقیقت را درک کرده است، چرا شور و نشاط و شادی نداشته باشد؟! اگر غیر از این باشد، جای تعجب است.
    چرا حضرت امیر علیه السلام وقتی شمشیر زهرآلود به فرق مبارکشان اصابت می کند، می فرمایند: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعبَهِ؛(1) به پروردگار کعبه رستگارم شد.» چون لحظه لقای خداوند نزدیک شده و زمینه آزادی از زندان دنیا فراهم گشته است.
    بر عکس اهل بیت علیهم السلام که هنگام مرگ و ملاقات خدا خوشحال بودند، دشمنانشان در هول و اضطراب به سر می بردند؛ چون در همان هنگام، آتش دوزخ و فرشتگان عذاب را احساس می کردند.
    بنابراین، ممکن است اولیای الهی از جنبه خَلقی، یا به خاطر فراق احبه و دوستانشان ناراحت باشند و حتی گریه کنند، ولی جنبه روحی و درونی و ذاتشان از ملاقات با خدا خوشحال و خرسند است.
    اگر به ما فرموده اند در حزن اهل بیت علیهم السلام محزون باشیم، این به خاطر همراهی با جنبه خَلقی و بشری آنان است. و دیگر این که ادب اقتضا می کند که با مصیبت زده با روی خندان و شاد برخورد نکنیم، بلکه با حالت تأثر از مصیبت با صاحب مصیبت همدردی کنیم و تسلای خاطر او باشیم.

    ________________________________________
    1- 1. تحف العقول، ص 57؛ نهج البلاغه، حکمت 32؛ بحارالانوار، ج 68، ص 217.
    نزد آنان فرستاده می شوند و به آن ها می گویند: ما و این غلمان بهشتی مشتاق شماییم! ولی آنان برای آن سرور و کرامتی که در مجلس امام حسین علیه السلام می بینند، سر به سوی حورالعین بلند نمی کنند.(1)




    امضاء


  6. Top | #45

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    جامه ماتم برای چه؟

    سید بن طاووس شخصیت بسیار بزرگی است. کتاب بسیار ارزشمندی در مقتل امام حسین علیه السلام و تاریخ وقایع کربلا نوشته است و آن را «اللهوف
    ص: 74
    ________________________________________
    1- 1. خصائص الائمه علیهم السلام ، ص 63؛ مناقب آل ابی طالب علیهم السلام ، ج 3، ص 312؛ بحارالانوار، ج 41، ص 2.
    علی قتلی الطفوف»، یعنی اشک و افسوس بر کشتگان کربلا نامیده است. معمولاً بزرگان ما در روایت تاریخ کربلا به آن استناد می کنند. ایشان در مقدمه کتاب «لهوف» می فرماید:
    اگر ما در دنیا نبودیم و اهل دنیا رسم و عادتشان بر این نبود که در مصائب باید گریه و عزاداری کنند، و اگر نبود امتثال امر و دستور سنت و کتاب که باید در چنین مواردی لباس عزا و مصیبت بپوشیم، از آن جهت که پیشوایان هدایت ما، توسط ارباب ضلالت و گمراهی به فیض شهادت نائل آمده اند و سیاه پوشی ما به خاطر تأسف از دست دادن این سعادت بزرگ و دریغ و افسوس از نائل نشدن به چنین شهادتی است، جا داشت که در مقابل این نعمت بزرگ و وصال به حق، لباس های شادی و سرور بر تن کنیم و شادمانی نماییم.
    ولی چون در پوشش لباس مصیبت و عزا، رضایت و خشنودی حضرت حق و رضایت و علاقه بندگان نیکوکار و صالح نهفته است، پس جامه ماتم به تن می کنیم و با فروریختن اشک های چشم انس و عادت می یابیم.



    امضاء


  7. Top | #46

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    شوق شهادت

    فهم و درک این مسأله برای عموم سنگین است و الّا از این نظر که اولیای خدا به شرف شهادت و ملاقات خدا نائل شدند، باید جشن گرفت. از همان نظر که عابس زره خود را در می آورد و به مصاف دشمن می رود و از تیر و نیزه و شمشیر با بدن خود استقبال می کند و لذت می برد و برای دیدار خداوند لحظه شماری می کند.
    مگر بچه های جبهه شب های عملیات خوشحال نبودند. این به خاطر این بودکه خود را در معرض ملاقات خدا می دیدند.
    ص: 75
    یکی می گفت: رفتم به یکی از گردان ها سربزنم، دیدم همه بچه های گردان نشسته اند و دارند گریه می کنند. گفتم چرا؟ گفتند: بنا بود ما برای عملیات برویم، متأسفانه گردان دیگری را به جای ما فرستاده اند. از این باب ناراحت بودند و گریه می کردند که توفیق حضور در عملیات و فیض شهادت از آنان گرفته شده بود.
    البته اهل دنیا این مطالب را درک نمی کنند، شاید هم حمل بر بی عقلی و دیوانگی کنند؛ چون خودشان از اسم مرگ فرار می کنند.
    مطلب سید بن طاووس را کلاس اهل دنیا درک نمی کنند، بسیاری هم به سید بن طاووس ایراد کرده اند که این چه حرفی است که زده است.
    مگر ندیدید که برخی از خانواده های شهدا می گفتند: به ما تسلیت نگویید، به ما تبریک بگویید! اگر خانواده شهیدی رشد کرد و گفت به ما تبریک بگویید، این بد است؟
    مگر امام راحل در پیام های خود برای شهدا، هم تسلیت نمی گفتند و هم تبریک؟! این از دو جهت و دو بعد بود. از این جهت که آنان را از دست دادیم، تسلیت می گفتند. و از آن جهت که مقام شامخ شهادت نایل شده بودند، تبریک می گفتند.
    بنابراین، در مصائب اهل بیت علیهم السلام از جنبه خلقی و ظاهری باید محزون بود.




    امضاء


  8. Top | #47

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    در مصائب طبیعی


    گاهی مصائبی بر انسان وارد می شود که حزن بر انسان عارض می شود و این بر اساس فطرت و طبیعت است که این هم ناپسند نیست.
    انس بن مالک خادم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می گوید: ابراهیم، فرزند خردسال
    ص: 76
    پیامبر خدا را دیدم که داشت جان می داد و از چشمان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم اشک فرو می ریخت. آن¬گاه فرمودند:
    تَدْمَعُ الْعَیْنُ وَ یَحْزَنُ الْقَلْبُ وَلا نَقُولُ اِلّا ما یَرْضی رَبُّنا وَ اِنَّا بِکَ یا اِبراهیمُ لَمَحْزونُونَ؛(1) چشم اشک می ریزد و دل غمین می گردد، ولی جز به آنچه پروردگارم راضی است، سخنی بر زبان جاری نمی کنم. و ای ابراهیم، حقیقتاً ما برای تو اندوهناکیم.
    البته این بر اساس فطرت و خلقت انسان است که در فراق عزیزان خودش محزون می شود. و پیامبر هم بر اساس همان جنبه خَلقی و بشری و مردمی خود، در از دست دادن ابراهیم عزیزش محزون می شود. و این حزن به نارضایتی پروردگار نمی انجامد.
    این طبیعی است که انسان در مصائبی که به او وارد می شود محزون شود؛ به خصوص مصیبت از دست دادن عزیزانش. و این براساس عاطفه و رأفتی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است.
    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم که آکنده از رأفت و مهر و عاطفه انسانی است، باید هم در مرگ خردسالش اشک بریزد و غمگین باشد. و آنچه تسلای دل پیامبر خداست، زودگذر بودن دنیا و ملحق شدن به گذشتگان است. چنان که خود خطاب به فرزند خردسالشان، ابراهیم که در حال جان کندن بود فرمودند:
    لَوْلا اَنَّ الماضِیَ فَرَطُ الْباقی وَ اَنَّ الآخِرَ لاحِقٌ بِالأوَّلِ لَحَزِنّا عَلَیْک یا إبراهیمُ؛(2) اگر نه این بود که درگذشته پیشاهنگ باقیمانده است و فرد بعدی به نخستین می رسد، ما ای ابراهیم، بر مرگ تو سخت
    ص: 77
    ________________________________________
    1- 1. مکارم الاخلاق، ص 22؛ بحارالانوار، ج 16، ص 235.
    2- 2. تحف العقول، ص 37؛ بحارالانوار، ج 74، ص 140.
    اندوهگین می بودیم.
    یعنی چون دیدار ما با تو نزدیک است و به زودی به تو ملحق می شویم، این خاطر ما را تسلا می دهد. وگرنه بر ما سخت می گذشت.
    بنابراین، اندوهی که به خاطر مصائب طبیعی برای انسان پدید می آید، بر اساس فطرت و طبیعت انسانی است. نه تنها ناپسند نیست، بلکه نشانه وجود احساس و عاطفه است.
    در پس اندوه
    حزن و اندوه برای انسان اصالت ندارد و در حقیقت چیز ناخوشایندی است که او را به نوعی آزار می دهد. از این رو خداوند آن جبران خواهد نمود.
    اندوه هایی که ممدوح و پسندیده است، در پس آن سرور و شادمانی فراوان و بی پایانی خواهد بود. چنان که در اندوه در برابر گناه و اندوه برای از دست دادن فرصت ها و یا اندوه برای آخرت آن را می توان مشاهده نمود. برخی از اندوه هایی که به انسان هجوم می آورند، کفارۀ گناهان و رفتار ناشایست اوست که این هم به نوعی تدارک نقصانی است که بر اثر گناه بر انسان وارد شده است.
    اما بعضی از غم و غصه ها مربوط به مصائب طبیعی است که ناخودآگاه بر دل انسان می نشیند. خداوند این را نیز به سرور و شادمانی جبران خواهد نمود. امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره فرمودند:
    لِکُلِّ هَمٍّ فَرَحٌ؛(1) برای هر اندوهی، یک فرح و شادمانی است.
    ص: 78
    ________________________________________
    1- 1. تصنیف غرر الحکم،ص 321.




    امضاء


  9. Top | #48

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    گفتار چهارم: اندوه ویرانگر

    اشاره


    مَنْ نَفَّسَ عَنْ مُؤمِنٍ کُرْبَهً نَفَّسَ اللهُ عَنْهُ کُرَبَ الآخِرَهِ وَ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ ثَلَجَ الفُؤاد؛(1) هرکسی اندوه مؤمنی را برطرف سازد، خداوند اندوه آخرت را از او برطرف سازد و با دلی شادمان و آرام از قبر خویش خارج شود.
    اندوه ویرانگر
    حزن و اندوه صرف نظر از مواردی که موجب تنبه و بیداری انسان می گردد و اسباب رهایی از سقوط را فراهم می سازد و به رشد و کمال می انجامد، ذاتاً مورد پسند نیست و موجب افسردگی و تباه شدن جسم و جان آدمی می شود. بدن را فرسوده می کند و از کار می اندازد و به پیری زودرس می انجامد. چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
    اَلهَمُّ نِصْفُ الهَرَمِ؛(2) اندوه نیمی از پیری است.
    و نیز فرمودند:
    الهَمُّ یُنْحِلُ البَدَنَ؛(3) اندوه بدن را گسسته می کند.
    و از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چنین نقل شده است:
    ص: 81
    ________________________________________
    1- 1. الکافی، ج 2، ص 199، ح 3؛ ثواب الاعمال، ص 149؛ بحارالانوار، ج 72، ص 23.
    2- 2. تحف العقول، ص 214؛ بحارالانوار، ج 75، ص 53.
    3- 3. عیون الحکم، ص 33؛ غررالحکم، ص 31.
    مَنْ کَثُرَ هَمُّهُ سَقِمَ بَدَنُهُ؛(1) هر که غصه اش افزون شود، جسمش بیمار گردد.
    بنابراین، حزن و اندوه ناپسند و بیجا جز ویرانگری برای جسم و جان چیزی به همراه ندارد. از این رو نه تنها به آن توصیه نشده که باید در صدد علاج آن برآمده و سرور و شادمانی را جایگزین آن کرد تا به آرامش فکر و انبساط خاطر دست یافته و از فشارها روحی و ویرانی جسم رهایی یابیم.
    کسانی که با حزن و اندوه خو گرفته اند و آن را به عنوان مونس خود برگزیده اند، در معرض سقوط قرار خواهند گرفت، که انس و دوستی با حزن و اندوه، انس و دوستی با یک دیو ویرانگر است. این است که نبی اکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
    تَعَوَّذوا بِاللهِ مِنْ حُبِّ الحُزْنِ؛(2) از دوست داشتن حزن و انس با آن به خدا پناه برید.



    امضاء


  10. Top | #49

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    1) رغبت به دنیا


    یکی از عوامل مهم اندوه ویرانگر، رغبت و حرص به دنیاست. طبیعت
    ص: 82
    ________________________________________
    1- 1. تحف العقول، ص 58؛ الامالی للطوسی، ص 512.
    2- 2. عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 2، ص 61؛ بحارالانوار، ج 70، ص 158.
    دنیا همانند لجنزاری است که انسان هر بیشتر به سوی آن برود، بیشتر در آن فرو می رود و نجات از آن مشکل تر می شود. رغبت و تعلق خاطر به دنیا، انسان را فریفته، دلبسته و وابسته به خود می کند و هر روز بر نگرانی های او افزوده می شود.
    نگران است که مبادا تعلقات دنیوی او از دستش برود و یا به خواسته ها و آمال و آرزوهای دنیایی اش دست نیابد. از این رو رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم رغبت و تعلق خاطر به دنیا را از عوامل افزوده شدن غم و اندوه انسان بر شمرده اند و راحت جسم و جان را در گروه بی تعلقی به دنیا بیان فرموده اند:
    الرَّغْبَهُ فِی الدُّنیا تَکْثِرُ الَهمَّ وَ الحُزْنَ وَ الزُّهْدُ فِی الدُّنیا یُریحُ الْقَلْبَ وَ الْبَدَنَ؛(1) علاقمندی به دنیا آشفتگی خاطر و اندوه و غم را می افزاید و زهد و بی رغبتی به دنیا، جان و جسم را راحتی می بخشد.
    2) گناه
    یکی دیگر از عوامل اندوه فراوانی گناه است. هنگامی که اهل ایمانی در گناه فرو می رود، خداوند او را به غم و اندوه مبتلا می کند تا کفاره گناهانش باشد. در حقیقت ابتلای به اندوه به منزله عقاب و مجازاتی است که خداوند در این دنیا برای گناهان اهل ایمان تدارک دیده است. در این زمینه از نبی اکرم اسلام چنین روایت شده است:
    اِذا کَثُرَتْ ذُنُوبُ الْم_ُؤْمِنِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ مِنَ الْعَمَلِ ما یُکَفِّرُها ابْتَلاهُ اللهُ بالحْ_ُزْنِ لِیُکَفِّرُها بِهِ عَنْهُ؛(2) هرگاه گناه مؤمن فراوان شود و عمل نیکی
    ص: 83
    ________________________________________
    1- 1. الخصال، ج 1، ص 73؛ بحارالانوار، ج 70، ص 91.
    2- 2. الدعوات، ص 121؛ بحارالانوار، ج 70، ص 157.
    که کفاره آن ها باشد، موجود نباشد، خداوند او را گرفتار پریشانی و اندوه می کند تا کفاره گناهان او باشد.
    در روایتی دیگر نیز از امام صادق علیه السلام چنین آمده است:
    اِنَّ الْه_َمَّ لَیَذْهَبُ بِذُنُوبِ المْ_ُسلِمِ؛(1) غم و اندوه گناهان مسلمان را از بین می برد.




    امضاء


  11. Top | #50

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    3) کوتاهی در عمل

    کوتاهی در عمل و از دست دادن فرصت ها می تواند عاملی برای اندوه باشد. چه بسا وقتی انسان به گذشته خود می نگرد و می بیند چه فرصت هایی را از دست داده و چقدر می توانسته است در کسب سعادت ابدی خودش کار کند و نکرده، دچار غم و اندوه می شود. و این اندوه در حقیقت به خاطر به هدر رفتن موقعیت های ارزشمند زندگی جاودان آخرت است. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
    مَنْ قَصَّرَ فِی الْعَمَلِ ابْتُلی بِالْه_َمِّ؛(2) کسی که در عمل کوتاهی کند، به غم و اندوه دچار می شود.




    امضاء


صفحه 5 از 10 نخستنخست 123456789 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi