اقوال ديگري نيز در اينجا هست که ذکر آنها ضرورت ندارد.
محل تولد « ام البنين » را به طور مشخص نمي دانيم، ليکن پيداست که قبيله ي « بني کلاب » در جزيرة العرب و کوفه ساکن بودند و از طريق « وادي عَرعَر » يا « وادي عُذَيب » با يک ديگر ارتباط داشتند.
ديدگاهي که رجحان دارد اين است که « ام البنين » در مدينه به دنيا آمد و رشد و پرورش يافت.
لبيد بن ربَيعه عامري، درباره ي پدران ام البنين، براي نعمان بن منذر- پادشاه حيره- مي سرايد:
نحن بنو اُمُّ البنين الأربعة *** و نَحنُ خَيرُ عامر بن صَعصَعَة
الضّاربونَ الهامَ وَسطَ المَعمَعَة
- ما پسران چهارگانه ي ام البنين هستيم و ما بهترين نسل عامر بن صعصعة مي باشيم؛ ضربه ي شمشيرمان را درست بر فرق سر دشمن فرود مي آوريم.
نُعمان ( و هيچ يک از عرب ) بر « لبيد » اين سخن را انکار نکرد؛ چرا که آنان شرافتي انکار ناشدني داشتند (11).
لبيد بن ربيعه، عموي ام البنين است؛ و گفته اند: عموي حِزام ( پدر ام البنين ) مي باشد. (12)
مُلاعِب الأسّنَّه- عامر بن مالک کلابي- جد مادري ام البنين، در شجاعت، مثال زدني است و لبيد بن ربيعه، از شاعران برجسته به شمار مي آمد، همو که مي سرايد:
أَلا کُلُّ شيء ما خَلا اللهُ باطلُ *** وَ کلُّ َنعيمٍ لا محالَة زائلُ
- آگاه باشيد که هر چيزي جز « الله » باطل و پوچ است و هر نعمتي ناگزير [ روزي ] از بين مي رود.
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: راست ترين سخني که عرب بر زبان آورد، سخن « لبيد » است (13).
اين متون ( و ديگر داده هاي تاريخي ) تأکيد دارد بر اينکه « بني کلاب » ميان مکه و مدينه آمد و رفت داشتند، به کوفه مي رفتند و گاه در آنجا سکنا مي گزيدند و « وَحيِدَه » نام مکاني بود که پدران ام البنين ( که از بزرگان مدينه به شمار مي آمدند ) در آن مي زيستند. ميان « وحيده » و « مکه » چند فرسخ فاصله بود.
اگر قائل شويم که نسبت « وحيديه » به ام البنين، به جهت اين منطقه است، در آن صورت، ام البنين، از نظر محل ولادت و رشد و خانواده، مدني مي باشد.
اما اگر به کوفي بودن ام البنين گرايش يابيم ( با اعتماد بر آنچه ابن اثير از پسر برادر ام البنين حکايت مي کند ) وي کوفي مي شود، و عمر حضرت عباس (عليه السّلام) در کربلا، 24 سال خواهد بود ( زيرا امام (عليه السّلام) به کوفه درنيامد مگر پس از خلافت ظاهري اش در سال 35 هجري ) و اين برخلاف همه ي حقايق تاريخي است مگر اينکه قائل شويم مقصود از « کوفه » حدد موازي آن با مدينه [ ناحيه و خط مرزي مشترک ] است؛ يعني قبيله ي ام البنين، ميان کوفه و مدينه در آمد و شد بود؛ کساني که از کوفه سويش مي آمد او را کوفي مي انگاشت و آنان که از مدينه پيش ام البنين مي آمدند او را مدني مي شمردند، و اين کلام به راستي دور از صواب است.
و يا بگوييم سخن ابن حزام عامري « عندنا بالکوفه » (14) تحريف شده ي « عندنا بالمدينه » است.
به اين ترتيب، مي توانيم دو ديدگاه را با هم سازگاري دهيم، ليکن جمع ميان اين دو قول، کار دشواري مي باشد.