صفحه 8 از 10 نخستنخست ... 45678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 96

موضوع: ویژه نامه وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام {ام المصائب }

  1. Top | #71

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تاريخ ازدواج ام البنين

    اقوال ديگري نيز در اينجا هست که ذکر آنها ضرورت ندارد.
    محل تولد « ام البنين » را به طور مشخص نمي دانيم، ليکن پيداست که قبيله ي « بني کلاب » در جزيرة العرب و کوفه ساکن بودند و از طريق « وادي عَرعَر » يا « وادي عُذَيب » با يک ديگر ارتباط داشتند.
    ديدگاهي که رجحان دارد اين است که « ام البنين » در مدينه به دنيا آمد و رشد و پرورش يافت.
    لبيد بن ربَيعه عامري، درباره ي پدران ام البنين، براي نعمان بن منذر- پادشاه حيره- مي سرايد:
    نحن بنو اُمُّ البنين الأربعة *** و نَحنُ خَيرُ عامر بن صَعصَعَة
    الضّاربونَ الهامَ وَسطَ المَعمَعَة
    - ما پسران چهارگانه ي ام البنين هستيم و ما بهترين نسل عامر بن صعصعة مي باشيم؛ ضربه ي شمشيرمان را درست بر فرق سر دشمن فرود مي آوريم.
    نُعمان ( و هيچ يک از عرب ) بر « لبيد » اين سخن را انکار نکرد؛ چرا که آنان شرافتي انکار ناشدني داشتند (11).
    لبيد بن ربيعه، عموي ام البنين است؛ و گفته اند: عموي حِزام ( پدر ام البنين ) مي باشد. (12)
    مُلاعِب الأسّنَّه- عامر بن مالک کلابي- جد مادري ام البنين، در شجاعت، مثال زدني است و لبيد بن ربيعه، از شاعران برجسته به شمار مي آمد، همو که مي سرايد:
    أَلا کُلُّ شيء ما خَلا اللهُ باطلُ *** وَ کلُّ َنعيمٍ لا محالَة زائلُ
    - آگاه باشيد که هر چيزي جز « الله » باطل و پوچ است و هر نعمتي ناگزير [ روزي ] از بين مي رود.
    پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: راست ترين سخني که عرب بر زبان آورد، سخن « لبيد » است (13).
    اين متون ( و ديگر داده هاي تاريخي ) تأکيد دارد بر اينکه « بني کلاب » ميان مکه و مدينه آمد و رفت داشتند، به کوفه مي رفتند و گاه در آنجا سکنا مي گزيدند و « وَحيِدَه » نام مکاني بود که پدران ام البنين ( که از بزرگان مدينه به شمار مي آمدند ) در آن مي زيستند. ميان « وحيده » و « مکه » چند فرسخ فاصله بود.
    اگر قائل شويم که نسبت « وحيديه » به ام البنين، به جهت اين منطقه است، در آن صورت، ام البنين، از نظر محل ولادت و رشد و خانواده، مدني مي باشد.
    اما اگر به کوفي بودن ام البنين گرايش يابيم ( با اعتماد بر آنچه ابن اثير از پسر برادر ام البنين حکايت مي کند ) وي کوفي مي شود، و عمر حضرت عباس (عليه السّلام) در کربلا، 24 سال خواهد بود ( زيرا امام (عليه السّلام) به کوفه درنيامد مگر پس از خلافت ظاهري اش در سال 35 هجري ) و اين برخلاف همه ي حقايق تاريخي است مگر اينکه قائل شويم مقصود از « کوفه » حدد موازي آن با مدينه [ ناحيه و خط مرزي مشترک ] است؛ يعني قبيله ي ام البنين، ميان کوفه و مدينه در آمد و شد بود؛ کساني که از کوفه سويش مي آمد او را کوفي مي انگاشت و آنان که از مدينه پيش ام البنين مي آمدند او را مدني مي شمردند، و اين کلام به راستي دور از صواب است.
    و يا بگوييم سخن ابن حزام عامري « عندنا بالکوفه » (14) تحريف شده ي « عندنا بالمدينه » است.
    به اين ترتيب، مي توانيم دو ديدگاه را با هم سازگاري دهيم، ليکن جمع ميان اين دو قول، کار دشواري مي باشد.


    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #72

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نشانه هاي کوفي بودن ام البنين

    در الفتوح آمده است:
    عبدالله بن [ ابي ] مُحِل بن حزام عامري ( پسر برادر ام البنين ) پيش عبيدالله بن زياد آمد و به او گفت: علي بن ابي طالب، در کوفه نزد ما بود، از ما زن خواست، دختر عمويمان را- که ام البنين بنت حزام ناميده مي شد- به ازدواج او درآوريم، وي براي علي « عبدالله » و « عثمان » و « جعفر » و « عباس » را به دنيا آورد. اينان پسران خواهر ما به شمار مي آيند و با برادرشان حسين بن علي اند. اگر اجازه دهي امان نامه اي از جانب تو براي آنها بنويسيم، منتي بر ما نهاده اي.
    عبيدالله به وي پاسخ مثبت داد. عبدالله بن ابي محل، امان نامه را نوشت و آن را عرضه داشت... (15).
    شگفت اينجاست که نام « عثمان » را ميان فرزندان ام البنين در متوني مانند: « الفتوح »، « المعارف »، « مروج الذهب »، « الجوهرة » نمي يابيم (16) در حالي که اين نام، در نص بلاذري و خليفة بن خياط و يعقوبي و ابن سعد و طبري هست (17).
    معلوم نيست اين نام، در آن منابع، افتاده يا [ به عمد ] حذف شده است تا به عدم چنين فرزندي براي امام علي (عليه السّلام) اشاره کند، يا اشاره به چيز ديگري باشد!


    امضاء


  4. Top | #73

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    • ابوالفضل عباس
    وي بزرگ ترين فرزند ام البنين است. بنا بر قول مشهور، در سال 26 هجري به دنيا آمد و عمر شريف آن حضرت در ماجراي کربلا 34 يا 35 سال بود و در زمان شهادت برادرش حسن 24 سال داشت.
    نقل شده است که وي، آن گاه که ديد جنازه ي برادرش امام حسن (عليه السّلام) از سوي بني مروان تيرباران شد، مي خواست به آنان حمله کند، امام حسين (عليه السّلام) او را از اين کار بازداشت (18).

    عبدالله
    عبدالله، بعد از 8 سال از برادرش عباس، زاده شد. هنگام شهادت 25 سال داشت (19).
    پوشيده نماند که عبدالله، برادري از ليلاي نهشلي داشت که به « ابوبکر » کنيت يافت و کوچک تر از وي بود و در کربلا شهيد شد. ميان اين دو، در موارد زيادي خلط و اشتباه پيش مي آيد.


    امضاء


  5. Top | #74

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    عثمان
    عثمان، فرزند سوم امام علي (عليه السّلام) از ام البنين است که دو سال بعد از برادرش عبدالله به دنيا آمد و عمرش در وقت شهادت، 23 سال بود (20).
    اهل سيره گفته اند:
    چون عبدالله بن علي کشته شد، حضرت عباس، عثمان را صدا زد و گفت: اي برادر، پيش بتاز ( چنان که به عبدالله گفت ) عثمان سوي ميدان جنگ رفت، شمشير مي زد و... (21)
    در انساب الأشراف مي خوانيم:
    عمر بن سعد، شمر را بر پياده نظام گمارد و لشکر را شبانگاه جمعه حرکت داد. شمر، بر خيمه گاه حسين ايستاد و گفت: پسران خواهرم کجايند؟ ( يعني عباس و عبدالله و جعفر و عثمان بن علي که مادرشان ام البنين، دختر حزام بن ربيعه کلابي شاعر ).
    آنان، بيرون آمدند؛ شمر گفت: شما در امانيد!
    گفتند: نفرين خدا بر تو و بر امان نامه ات باد! آيا ما را امان مي دهي و براي فرزند رسول خدا اماني نباشد (22).
    از ديدگاه هاي منحصر به فرد ابن ابي الحديد اين است که نام عثمان [ بن علي ] را که در ميان فرزندان امام علي (عليه السّلام) از ام البنين ثابت و معروف مي باشد به « عبدالرحمان » جايگزين مي کند (23). نگارنده، دليل اين کار را درنيافت؛ چرا که هيچ کس نگفته است که ام البنين از امام علي (عليه السّلام) داراي فرزندي به نام « عبدالرحمان » شد؛ اينکه ابن ابي الحديد اين اسم را از کجا آورده، معلوم نيست.
    همچنين ابن قتيبه در المعارف، (24) مسعودي در مروج الذهب، (25) شيخ مفيد در الإختصاص، (26) اسم « عثمان » را در ضمن اولاد امام علي (عليه السّلام) از ام البنين نياورده اند.
    اين سخن بدان معنا نيست که نگارنده مي خواهد در وجود فرزندي براي امام علي (عليه السّلام) به نام « عثمان » تشکيک کند؛ چرا که وي در واقعه ي کربلا وجود داشت و با برادرانش به شهادت رسيد. در زيارت ناحيه ي مقدسه مي خوانيم:
    السَّلامُ علي عُثمان ابن أميرالمؤمنين، سَميِّ عُثمان بن مَظعون؛ لَعَنَ اللهُ رامِيَهُ بالسَّهم خَوَليِّ بن يَزيد الأصبَحيَّ الأيادي [ الأبانِي ] الدارمي؛ (27).
    سلام بر عثمان، فرزند اميرالمؤمنين ( همنام عثمان بن مظعون ) نفرنين خدا بر خولي بن يزيد اَصبَحي ايادي دارمي، که او ر ا با تير هدف قرار داد.
    ليکن نگارنده، قصد دارد به آنچه دست مي يابد در اين پژوهش اشاره کند تا به نگرش جانبدارانه متهم نشود.


    امضاء


  6. Top | #75

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    آري، در مناقب ابن شهر آشوب آمده است که « عثمان » پس از برادرش « عمر بن علي » به ميدان آمد. ابوالفَرَج مي نويسد:
    آن گاه- پس از « عُمَر »- برادرش « عثمان بن علي » - به ميدان آمد، مادر او، ام البنين- دختر حزام بن خالد- از بني کلاب است، وي اين گونه رجز مي خواند:
    إني أنا عثمانُ ذو المفاخِر *** شيخي علي ذو الفَعال الظاهر
    و ابنُ عمٍّ للنَّبي الطاهر *** أخي حسينُ خَيرةُ الأخايِر
    وسيِّدُ الکِبار و الأصاغر *** بعدَ الرَّسول و الوَصيِّ الناصر
    - منم عثمان که مفاخر بي شماري دارم، پدرم علي است که نيک مردي هايش بر کسي پوشيده نيست.
    - پدرم، پسر عموي پيامبر پاک طينت است و برادرم حسين، سرآمد برگزيدگان.
    - برادرم حسين- پس از پيامبر و وصي پيروزمند او- آقا [ و مولاي ] همه ( بزرگ و کوچک ) است.
    در اين هنگام خولي بن يزيد اصبحي، تيري بر پيشاني اش زد و او از اسب بر زمين افتاد. مردي از بني ابان بن دارم، سرش را از تن جدا کرد (28).
    ابوالفرج مي گويد:
    يحيي بن حسن گفت [ به نقل ] از علي بن ابراهيم، از عبيدالله بن حسن و عبدالله بن عباس، آن دو گفتند: عثمان بن علي، در حالي که 21 ساله بود به قتل رسيد.
    ضحاک به اسنادش مي گويد: خولي بن يزيد، تيري به عثمان زد و او را از اسب سرنگون ساخت. مردي از بني ابان بن دارم، بر وي يورش آورد و سرش را جدا کرد.
    از علي (عليه السّلام) روايت شده که گفت: او را « عثمان » ناميدم [ براي زنده نگه داشتن ياد ] اسم برادرم عثمان بن مظعون (29).
    مجلسي- پس از نقل سخن ابوالفرج- مي گويد:
    ابوالفرج، نام عمر بن علي را در ميان کشته شدگان در آن روز، نياورده است (30).


    امضاء


  7. Top | #76

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    جعفر
    جعفر، دو سال بعد از عثمان به دنيا آمد. عمر شريف وي در وقت شهادت 21 سال بود. هيچ يک از اين چهار فرزند امام علي (عليه السّلام) از ام البنين نسلي از خود بر جاي نگذاشتند مگر حضرت عباس (عليه السّلام) که نسلش ادامه يافت.
    طبري از ابو مِخنَف نقل مي کند که گفت:
    و گمان کرده اند که عباس به برادران مادري اش ( عبدالله، جعفر، عثمان ) گفت:
    پيش افتيد [ و کارزار کنيد و کشته شويد ] تا از شما ارث ببرم! (31).
    در حالي که متن اصلي، چنين نمي باشد. ابوالفضل (عليه السّلام) برادرانش را بر شهادت تشويق کرد؛ زيرا اگر بعد از امام حسين (عليه السّلام) باقي مي ماندند، مصيبت ها و فتنه هايي به آنها مي رسيد و به شهادت در راه خدا توفيق نمي يافتند. حضرت عباس (عليه السّلام) آنان را براي جنگ پيش انداخت، تا جانشان را فداي امامشان حضرت حسين (عليه السّلام) کنند؛ چرا که اگر باقي مي ماندند، شمر بن ذي الجوشن آنان را شماتت مي کرد.
    متن درست که در الإرشاد و ديگر کتاب هاست، چنين است:
    چون عباس، کثرت کشته ها را ديد، به برادران مادري اش فرمودک اي برادرانِ مادري ام، پيش بتازيد تا ببينم [ و يقين يابم ] که براي [ رضاي ] خدا و پيامبرش، اندرزتان دادم! شما فرزندي نداريد [ که دل نگران آنها باشيد ] (32).
    در اين متن، واژه ي « أَراکم » ( شما را بنگريم ) به « أَرِثُکم » (ارث شما را ببرم ) تصحيف شده است.


    امضاء


  8. Top | #77

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    پي نوشت ها :

    1- به ام البنين « عامري » گفته مي شد؛ چون از شاخه ي قبيله ي « بني عامر » به شمار مي رفت؛ چنان که به او « وحيدي » گفته مي شد؛ زيرا از « بني وحيد » يکي از شاخه هاي « بني کلاب » بود.
    2- مروج الذهب 63:3؛ تاريخ يعقوبي 213:2؛ الکامل في التاريخ 262:3؛ الإصابة 169:2؛ جمهرة انساب العرب: 38 و 282؛ سر السلسلة العلويه: 88؛ قاموس الرجال 195:12.
    3- منتقلة الطالبيه: 261-262.
    4- مقاتل الطالبيين: 53؛ ابصار العين:56.
    5- عمدة الطالب: 356.
    6- مقاتل الطالبيين: 54؛ عمدة الطالب: 356 ( در اين مأخذ نام چهار تن از زنان را آورده است ).
    7- الخصائص العباسية ( کلباسي ): 74.
    8- تاريخ طبري 162:3، حوادث سنه 40؛ نيز بنگريد به، الکامل في التاريخ 662:3.
    9- زيرا در بعضي از اخبار آمده است: « فرزندش محمد، موهاي او را شانه مي کرد » اين عبارت به کهولت سن « خوله » اشاره دارد.
    10- قاموس الرجال 195:12؛ اعيان الشيعه 429:7 ( به نقل از عمدة الطالب ).
    11- لسان العرب 74:8 ( با اندکي تصرف )، و بنگريد به، جمهرة الأمثال ( عسکري ) 117:2؛ الأغاني 189:17، مجمع الأمثال 103:2.
    12- انساب الأشراف 412:2.
    13- تهذيب الآثار ( طبري ) 658:2؛ فيض القدي 524:1؛ تاريخ اصبهان 321:1؛ و بنگريد به، صحيح مسلم 1768:4؛ سنن ترمذي 140:5؛ تاريخ بغداد 42:5 ( و جلد 493:12 ) در اين مآخذ آمده است: خردمندانه ترين سخني که عرب گفت...
    14- الفتوح 93:5.
    15- الفتوح 93:5. ابن اعثم- در اين مأخذ- نام عثمان را ميان اولاد ام البنين نمي آورد، ليکن در صفحه 113، او را در ضمن کساني که با امام حسين (عليه السّلام) کشته شدند، نام مي برد.
    16- الفتوح 93:5- 94؛ المعارف: 88 و 211؛ مروج الذهب 63:3، الجوهرة في نسب الإمام علي (عليه السّلام) : 58.
    مسعودي در « التنبيه و الإشراف: 258 » هنگام ذکر فرزندان اميرالمومنين (عليه السّلام) مي گويد: و عباس ( مادرش ام البنين، دختر حزام است ) و عبدالله و جعفر و عثمان و محمد اصغر، که به ابوبکر کنيت يافت.
    17- انساب الأشراف 413:2 ( و جلد 3، ص 390-391 )؛ تاريخ خليفة: 234؛ تاريخ يعقوبي 213:2؛ طبقات ابن سعد 20:3؛ تاريخ طبري 162:3 و 313.
    18- العباس ( اثر مقرم ): 245.
    19- مقاتل الطالبيين: 53-54.
    20- مُوضِح عمري در « المجدي: 197 » مي گويد: عثمان بن علي به « ابو عمرو » کنيت يافت و 21 سال داشت که کشته شد؛ و کنيه ي جعفر « ابو عبدالله » بود و 29 سال داشت؛ و عبدالله به « ابو محمد اکبر » کنيت يافت و در 25 سالگي به دست بني دارم به قتل رسيد. مادر اين چهار تن، ام البنين ( دختر حزام کلابي ) است، همه شان در کربلا کشته شدند.
    در « مقاتل الطالبيين:55 » آمده است: و در ماجراي کربلا، عثمان بن علي به قتل رسيد، در حالي که 21 سال داشت. ضحاک مشرفي مي گويد: خولي بن يزيد، تيري به عثمان زد و او را از اسب به زير افکند. مردي از بني ابان بن دارم سويش حمله ور شد، او را کشت و سرش را بريد. عثمان، هموست که از علي روايت مي کند که گفت: همانا او [ پسرم ] را به نام برادرم، عثمان بن مظعون ناميدم.
    21- ابصار العين: 68.
    22- « انساب الأشراف 390:3؛ و بنگريد به، تاريخ طبري 314:3؛ الکامل في التاريخ 415:3؛ المنتظم 337:5.
    23- شرح نهج البلاغه 243:9.
    24- المعارف: 88 و 211.
    25- مروج الذهب 63:3.
    26- الاختصاص: 82.
    27- المزار ( مشهدي ) : 489؛ اقبال الأعمال 75:3؛ بحار الانوار 67:45.
    28- مناقب آل ابي طالب 255:3؛ بحار الانوار 37:45.
    29- مقاتب الطالبيين:55.
    30- بحار الانوار 37:45- 38.
    31- تاريخ طبري 332:3 الکامل في التاريخ 430:3.
    32- الإرشاد 224:2؛ اعلام الوري 466:1، الدر النظيم: 556؛ مثير الاحزان: 50.
    منبع مقاله :
    شهرستاني، سيدعلي؛ (1390)، نام خلفا بر فرزندان امامان (عليهم السّلام) ( بن مايه ها، پيراهه ها )، ترجمه: سيد هادي حسيني، قم: انتشارات دليل ما، چاپ اول



    امضاء


  9. Top | #78

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    بنال اي دل شب ام البنين است
    شب تاب و تب ام البنين است

    صداي قطره‌هاي آب لرزان
    غم روز و شب ام البنين است

    به طفلان حال عباس بگويد
    وفا چون مذهب ام البنين است

    ميان ناله‌ها امشب بنالد
    ابالفضلم گلِ ام البنين است

    اگر شد كار عباسش دليري
    شجاعت مكتب ام البنين است

    اگر عباس او باب كرم شد
    سخاوت منسب ام البنين است

    كتاب غيرت و عشق و شهادت
    نمي از مشربِ ام البنين است


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #79

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    من فاطمه بانوی بیت مرتضایم
    من همدم تنهایی شیر خدایم

    من همنشین فاتح و بدر و حنینم
    من مادر عباس علمدار حسینم

    روزی که من همخانه گشتم با شه عشق
    روزی که پایم را نهادم در ره عشق

    بر درب بیت شاه مردان ایستادم
    خم گشتم و بر دست زینب بوسه دادم

    گفتم به زینب من کنیزم در بر تو
    من نآمدم اینجا به جای مادر تو

    هر چند نامم فاطمه باشد عزیزم
    اما بدان بر مادرت زهرا کنیزم

    من که در این دلدادگی در شور و شینم
    تا زنده ام خاک کف پای حسینم

    ای زینب ای بانوی از غربت غمینم
    دیگر در این خانه مخوان ام البنینم

    امشب مدینه می دهد بوی گل یاس
    پر میزند ام البنین، مادر عباس

    ام البنین بانوی بیت مرتضی بود
    او روضه خوان ماجرای کربلا بود

    بر طفل خود عباس داد او درس ایثار
    از کودکی می گفت بر طفلش علمدار

    می گفت عباسم تو که در شور و شینی
    در کربلای عشق سقای حسینی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #80

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    نام شما را که می برم، بی اختیار دلم هوای مدینه را می کند
    دلم پرنده می شود و تا پشت دیوار بقیع، یک نفس بال می گشاید.

    نام شما را که می برم، هوا معطّر می شود
    و سکوت از عظمت نامتان جریان می گیرد.


    گاهی آن قدر، خود را ـ با تمام بزرگی ات ـ به من نزدیک می کنی که حس می کنم
    سر بر دامنت نهاده ام و تو با دستان سبز و گره گشا، اشک از چشمانم پاک می کنی،
    سر بر دامنت نهاده ام و بوی خوش بهشت را، ذرّه ذرّه، نفس می کشم.

    «چادر سیاه پاک، که انداخته خدا
    ماه شب چهاردهم را به دامنت»



    گاهی آن قدر بلند و رفیع می شوی که دیگر پرنده خیالم هر چه بال می زند
    به گردِ حضورتان هم نمی رسد!

    گاهی آن قدر نزدیکی، که به یک قدم، کنار شما می ایستم؛ کنار مهربانی تان، خوبی تان.

    گاهی آن قدر وسیع و دور و ناممکن که هر چه می دوم، دورتر می شوی
    و در ابتدای راه، فرو می مانم!
    باید خودت دست دلم را بگیری!
    خودت قدم به قدم به دلم راه رفتن بیاموزی!

    من کجا و مادر ماه بنی هاشم کجا؟!
    چه قدر پیش خدا حرمت داشتید که شایسته این انتخاب بودید!

    چه قدر پاک و مطهّر بودید!
    افتخار بیشتر از این که ما در فرزندان فاطمه علیهاالسلام باشی؟!
    قداست بالاتر از این که محرم دردهای علی علیه السلام باشی؟!

    بانو! دیگر شنیدن قصّه فرات و ادب سقّای تشنه لب، مرا به شگفتی نمی خواند
    آن سقّا که از مشک ادب تو، سیراب شود و عبّاس نشود، عجیب است.


    شنیده ام، زمزمه روزها و لالایی شب هایت این بود: «عبّاسم، مبادا فرزندان زهرا علیهاالسلام
    را برادر صدا بزنی؛ فرق است بین فرزندان فاطمه علیهاالسلام و ام البنین علیهاالسلام »
    شنیده ام که بارها و بارها، الفبای وفا و ادب را حرف به حرف، به گوش عبّاست هجی کردی.
    حالا گر ماه بنی هاشم، خدای ادب باشد عجیب نیست؟!

    آموزگار عشق و ارادت! آن قدر در لحظه هایت شگفتی آفریدی که تاریخ، انگشت
    تحیّر به دندان می کرد. کدام ماجرایت را بگویم؟

    کدام لحظه ات را بسرایم، که لحظه هایت، آن قدر مقدّسند که در واژه ها نمی گنجند.
    در هر ماجرا، عشق و ارادت و اخلاص می آموزی، آن گاه که قنداقه عباست را، روی دست می گیری
    و برای صدقه سری حسین علیه السلام ، دور سر مبارک ابا عبدالله می چرخانی... ،
    اگر فاطمه علیهاالسلام ، عبّاس تو را «پسرم» نخواند، عجیب است ...

    تو آمدی؛
    در یک روز خوب و قدم به خانه علی علیه السلام نهادی و سایه مهربانی ات
    را پناه کودکان داغدیده زهرا علیهاالسلام کردی.

    تو آمدی و خشتْ خشتْ خانه پر شد از بوی تنت.
    و تو لبریز از بوی فاطمه علیهاالسلام .

    بانوی چهار داغ!
    محبت از این بالاتر، که به همسر بگویی: «مرا فاطمه مخوان، چون حسن و حسین و زینب
    با شنیدن این نام محزون می شوند» و تو، ام البنین یگانه روزگار شدی.


    دسته دستاس، با دست های تو خو گرفت و...
    تو می روی و خانه، داغ رفتنت را ضجّه می زند.

    تو می روی؛ با تمام مهربانی ات؛ با سینه ای که داغ چهار کوه را به سوگ نشسته!
    و من، هنوز پشت دیوار بقیع، مهربانی ات را ضجّه می زنم.


    و من هنوز پشت دیوار بقیع، در جستجوی دست های گره گشای توام ...
    و من هنوز حس می کنم که سر بر دامن تو نهاده ام و بوی یاس را از دامن تو می شنوم.

    یا ام البنین ... !






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 8 از 10 نخستنخست ... 45678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

فاطمه کلابیه, فرزندان ام البنين, فرزندان ام البنین, قمر بني هاشم, ماجرای کامل معجزه حضرت أم البنين با کودکی به نام سجاد, مادر ماه, مادر سقای کربلا, متن و ترجمه زیارتنامه حضرت ام البنین علیه السلام, چگونگی ازدواج با حضرت علی, نسب ام البنين, همسر علی (ع), وفات حضرت ام البنین, وفات حضرت ام‌البنين (س), ویژه نامه وفات خانم ام البنين, گالری تصاویر ویژه شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها, پژوهشی در زندگی و شخصیت ام ‏البنین(س), البنین, السلام عليک ياام العباس, ام البنين, ام البنين سلام الله عليها, ام البنین, ام البنین مادر حضرت عباس, ام البنین همسر مولا علی, ام البنین علیهاالسلام, ام البنین(س) و تاریخ کربلا, ام الشهداء, بانوی مردآفرین, بررسی تاریخچة زندگانی ام البنین ( س ) در تاریخ اسلام, توسل به حضرت ام البنین علیها السلام, حضرت ام البنين, حضرت ام البنین, حضرت ام البنین (س), دانلود مداحی و روضه خوانی وفات حضرت ام البنین (س), رفتار ام البنین با یادگاران فاطمه (س), سوگ نشين نهرعلقمه

نمایش برچسب‌ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi