منابع مقاله:
مجموعه آثار جلد چهاردهم، مطهری ، مرتضی؛
در میان علوم اسلامی، اولین علمی که تکون یافت علم قرائت و پس از آن علم تفسیر بود.علم قرائت مربوط به لفظ قرآن است که چگونه خوانده شود، و علم تفسیر مربوط به مفاهیم و معانی کلام الله مجید است.
در علم قرائت، اصول و قواعد وقف و وصل و مد و تشدید و ادغام و غیره بیان میشود.بعلاوه بعضی از کلمات قرآن کریم که به شکلهای مختلف قرائتشده است، شکلهای مختلف قرائت آنها بیان میشود.
صحابه قرآن را از پیغمبر اکرم میآموختند.رسول اکرم بعضی از صحابه را مستقیما تعلیم میدادند و آنان را که قرآن را آموخته بودند مامور تعلیم برخی دیگر میکردند.تابعین که عصر رسول اکرم را درک نکرده بودند قرآن را از صحابه آموختند.در همین وقتبود که گروهی متخصص قرائت و تعلیم صحیح قرآن به وجود آمد و عامه مسلمانان که در این هنگام زیاد شده بودند و با حرص و ولع شدید به تعلم قرآن رو کرده بودند، به این متخصصان رو میآوردند.این متخصصان کیفیت قرائتخود را از ائمه یا از صحابه روایت میکردند و هر کدام به نوبه خود شاگردان و متخصصانی تربیت میکردند که در کتب تواریخ و تراجم ضبط شده است. این که علت اختلاف قرائات چیست، آیا در زمان رسول اکرم هم قرائات مختلف وجود داشته یا نه، و به فرض اول آیا خود آن حضرت اجازه داده بودند که برخی کلمات به وجوه مختلف قرائتشود و به عبارت دیگر آیا از اول برخی کلمات قرآن با وجوه مختلف به آن حضرت وحی شده است و یا آنکه علت اختلاف قرائات همان چیزی است که در سایر کتابها به واسطه اختلاف نقل راویان پیدا میشود، مطلبی است که در جای دیگر باید بحثشود.آنچه مسلم است این است که مسلمین نهایت کوشش را به کار میبردند تا قرآن کریم را آنچنان قرائت کنند که شخص رسول اکرم قرائت میکردهاند.لهذا قرآن را نزد کسانی میآموختند که بلا واسطه یا مع الواسطه از رسول اکرم آموخته بودند.