صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17

موضوع: خاتمیت، انقطاع وحی تشریعی: پاسخ ایت الله سبحانی به دکتر سروش

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تناقض در گفتارها


    آری در اینجا ما گلة خاصی از شخص آقای سروش داریم و آن اینکه اگر دیگران این پرسش را مطرح کنند تا حدی معذور هستند ولی جناب ایشان به یک رشتة اصولی معتقدند که هرگز با ختم نبوت و انقطاع وحی سازگار نیست، این اصول عبارتند از:


    الف- تداوم وحی نبوی


    ب- اعتقاد به پلورالیسم دینی و صراطهای مستقیم


    ایشان دربارة موضوع نخست چنین می نویسد: تجربة نبوی یا تجربة شبیه به تجربة پیامبران کاملاً قطع نمی شود و همیشه وجود دارد. و دربارة موضوع دوم ایشان به جای یک صراط به صراط های متعددی معتقد است و پلورالیسم را به معنای وسیعی پذیرفته و همه قرائت ها از اسلام را حق و مایة نجات می داند.


    در این صورت با این اعتقاد چگونه قرائت شیعه را در باب امامان تخطئه می کند و به قرائت مقابل آن معتقد می شود. و به اصطلاح خار را در چشم دیگران می بیند اما تیر را در چشم خود نمی بیند. ایشان در تعابیری می گوید:


    ۱. این نکته را باید به گوش جان شنید و تصویر و منظر باید عوض کرد و به جای آنکه جهان را واجد یک خط راست و صدها خط کج و شکسته ببینیم باید آن را مجموعه ای از خطوط راست دید که تقاطع ها و توازی ها و تطابق هایی با هم پیدا می کنند، بل حقیقت در حقیقت غرقه شد.


    اگر ایشان اعتقاد دارد که همة اعتقادات صحیح است چگونه اعتقاد شیعه را در باب مرجعیت علمی ائمه خط کج و شکسته می بیند. این سخنان متعارض نشانه چیست؟


    ۲. اسلام سنی فهمی است از اسلام و اسلام شیعی فهمی دیگر. و اینها و توابع و اجزای شان همه طبیعی اند و رسمیت دارند.


    اگر بنا به گفتة ایشان اسلام شیعی فهمی است از اسلام و طبیعی و رسمی است چگونه ایشان اعتقاد شیعه به مرجعیت علمی ائمه را غیرطبیعی می داند و به رسمیت نمی شناسد؟!


    نظریه قبض و بسط و لوازم غیر صحیح آن


    هنگامی که ایشان در مجلة کیهان فرهنگی نظریة قبض و بسط را مطرح نمود و اینکه هر نوع تبدیل و دگرگونی در یکی از اندیشه های بشری تغییر و دگرگونی در کلیه اندیشه ها و فرضیه ها از جمله اندیشه های دینی را در پی دارد اینجانب در مقاله ای در نقد این نظریه یادآور شدم:


    ۱. قبض و بسط در فهم شریعت تعبیر محترمانه ای از سوفیسم و شکاکیت است که در یونان ظهور کرد سپس به وسیله حکیمان یونانی مانند ارسطو و غیره از صحنه خارج گردید.[10]


    ۲. گزارة قبض و بسط در فهم شریعت انتحار خود را به وسیلة خود فراهم ساخته است. زیرا این نظریه خود را نیز در بر می گیرد چه بسا ممکن است همین نظریه در پرتو یک رشته فرضیه ها در علوم و دانش ها به گزاره عمیق تر و احیاناً متناقض تبدیل گردد.


    ۳. این نظریه با خاتمیت سازگار نیست و خاتمیت یکی از اصول مسلم اسلام است هرگاه فرض کنیم که اندیشه ها و گزاره ها در حال تبدیل و دگرگونی است مسأله خاتمیت نیز یکی از گزاره ها است که باید در پرتو دگرگونی در گزاره ها همین اصل نیز دگرگون گردد.


    این نقد به قدری روشن و شکننده بود که حتی یکی از طرفداران وی در کتابی که به عنوان نقد بر برخی از معترضان این نظریه نوشته بود نقد اینجانب را بسیار موجه دانسته بود. اکنون چه شده که با آن مبانی تجربه نبوی و استمرار وحی و اعتقاد به صراط های مستقیم و پلورالیسم دینی و تایید قرائت های مختلف از دین به فکر انتقاد از تفکر شیعی افتاده و آن را مطرح می کند ! من در این مورد متحیرم باید خود ایشان پاسخگو باشد.


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    محور دوم: ویژگی های انبیا


    ایشان می گوید انبیا دارای ویژگی های سه گانه هستند:


    الف- دانش آنان بدون واسطه از جانب خدا است.


    ب- آنان در گفتار و رفتار معصوم از گناه و خطا می باشند.


    ج- سخنان آنان برای دیگران حجت می باشد.


    آنگاه نتیجه می گیرد هرگاه ما دانش امامان شیعه را بدون واسطه و اکتسابی ندانیم و از این طرف آنان را در گفتار و روش معصوم بشناسیم و سخنانشان برای دیگران حجت باشد در این صورت با انبیاء تفاوتی نداشته و مسألة خاتمیت کاملاً مخدوش می شود.


    در تحلیل گفتار ایشان یادآور می شویم اولاً: درست است که پیامبران این سه ویژگی را دارند ولی آنان علاوه بر آن سه ویژگی، ویژگی چهارمی نیز دارند که در امامان نیست. آنها دارای منصب نبوت و صاحب شریعت اند و وحی الهی به آن جهت بر آنان نازل شده است که آنان آورندة شریعت و پایه گذار آن می باشند. ولی امامان فاقد این ویژگی چهارم اند یعنی نه منصب نبوت دارند و نه صاحب شریعت. آنها بر اثر عنایات الهی بازگوکنندگان شریعت می باشند. و ثانیاً: درست است که پیامبران از این سه ویژگی برخوردارند ولی آنچنان نیست که هر کس که دارای این سه ویژگی است پیامبر است. و به قول معروف هر گردویی گرد است ولی هر گردی گردو نیست. و به تعبیر منطقیان میان این ویژگی های سه گانه و نبوت، عموم و خصوص مطلق است یعنی هر نبی دارای این سه خصوصیت است ولی آن گونه نیست که دارندگان این سه ویژگی نبی باشند.


    دربارة ویژگی اول یعنی علم لدنی می توان گفت: چه بسا بر قلب نورانی انسان های وارسته حقایقی از عالم بالا الهام می شود و دریافت خود را اکتسابی نمی دانند ولی هرگز پیامبر نمی باشند و نمونه های آن گذشت.


    دربارة ویژگی دوم که عصمت است یادآور می شویم که عصمت از ویژگی انحصاری نبوت نیست. مریم عذرا به حکم آیة قرآن پیراسته از گناه بود ولی هرگز نبیّه نبوده است.


    دربارة ویژگی سوم می توان گفت که حجیت سخن ملازم با نبوت نیست به گواه آنکه حکم خرد بر همگان حجت است ولی خرد، نبی نیست و نیز فتوای فقیهان بر دیگران حجت می باشد ولی هیچ فقیهی نبی نیست.


    خلاصه آنکه این ویژگی ها چه تک تک و چه جمعی، از علائم انحصاری پیامبران نیست. هر چند همة پیامبران دارای این ویژگی ها هستند ولی آنچه که مایة امتیاز پیامبران از دیگران است این است که صاحب شریعت بوده و به عنوان پایه گذار شریعت می باشند. اما هرگز این ویژگی اخیر در امامان نیست و کسی ادعای آن را ندارد.


    ما از نویسنده سؤال می کنیم چه اشکالی دارد که خدا گروهی را آموزش دهد تا آنچه را بر صاحب شریعت فرو فرستاده ولی زمان مهلت تبیین آن را نداده است به مردم ابلاغ کنند و آنها را در زندگی پیراسته از گناه سازد و به مردم بگوید گزارش آنان از صاحب شریعت بر شما حجت است آیا یک چنین موهبت الهی محال است؟!

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    به بهانه حفظ خاتمیت دیگر آموزه ها را انکار نکنیم


    پیامبر خاتم(ص) آورندة آیین اسلام که دین خود را دین خاتم و احکام خود را ثابت و جاودانه معرفی کرده است خود در تعابیری بسیار روشن از وجود این ویژگی دربارة امامان شیعه خبر داده است:


    ۱. از جهتی آنان را عدل و همتای قرآن معرفی می کند و می فرماید: «کتاب الله وعترتی». ناگفته پیدا است لنگة کتاب معصوم که همان عترت باشد باید مانند خود کتاب بر مردم حجت و از عصمت برخوردار باشد.


    ۲. پیامبر به مردم دستور می دهد که پیروی از عترت مایة هدایت و سرپیچی از گفته های آنان مایة گمراهی است چنانچه می فرماید: «ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا.» باز دربارة امیرمؤمنان می فرماید: «انا مدینة العلم وعلی بابها.»


    آیا آگاهی امامان به مسائل عقیدتی و علمی یک آگاهی عادی بوده مانند شاگردی که در کلاس از آموزگار و استاد خود تعلیم می بیند یا این آموزه ها به صورت غیرعادی بوده همچنان که مصاحب موسی را چنین مقامی بود. (و علمناه من لدنا علما).


    اگر واقعاً امامان معصوم مانند انسان های عادی بودند این همه تأکید بر پیروی از آنانچه معنا داشت بنابراین نباید تنها به بهانة حفظ خاتمیت دیگر آموزه ها را نادیده بگیریم.


    گذشته از این معارف و آموزه هایی که از امامان به دست ما رسیده است محال است که زاییدة آموزش های عادی باشد بلکه کثرت و عظمت و عمق آنان حاکی از آن است که گفته های آنان میوة باغ دگر است.

  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    محور سوم: نقش امامان در حفظ و پاسداری از شریعت


    وی معتقد است امامان معصوم در حفظ و پاسداری شریعت نقشی ندارند زیرا شیعیان چیزی افزون بر آنچه دیگران دارند ندارند بلکه پی افکن های علوم و عرفان در میان دیگران بیش از آن است که در شیعه وجود دارد. او در این باره می نویسد: «سمت و صفت پاسداران علم پیامبر و مستحفظان شریعت است که شما به پیشوایان شیعه داده اید و امامت را بدین سبب واجب شمرده اید و امام غایب را نیز مستحفظ معاصر خوانده اید و همین را حجت حضور غائبانه او دانسته اید... جد و جهد این حافظان چه چیز را برای شیعیان محفوظ نگه داشته است که غیرشیعیان از آن محروم مانده اند.»


    ادعای نویسنده را به طور خلاصه در دو بخش مطرح می نماییم:


    ۱. پاسداری ائمه یازده گانه از شریعت.


    ۲. پاسداری حضرت مهدی در دوران غیبت.


    دربار ة بخش نخست یادآور می شویم: مسلمانان جهان یعنی یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر مسلمان در روی زمین دو مدال افتخاری دارند که پاسداری از آنها به عهدة امامان بوده است:


    1. قرآن مجید که مسلماً به قرائت واحدی از جانب خدا فرو فرستاده شده ولی بعدها بر اثر تشتت صحابه و اختلاف لهجه های عرب به صورت قرائت های هفتگانه درآمد که مسلماً جز یک قرائت بقیه ارتباطی به وحی الهی ندارد. چنانکه امام باقر(ع) می فرماید: «ان القرآن واحد نزل من عند واحد ولکن الاختلاف یجیء من قبل الرواة». و همین قرائت رسمی از قرآن به روایت حفص از عاصم از قرائت علی بن ابی طالب(ع) برگرفته شده است.


    ۲. سنت پیامبر اکرم(ص) -گفتار و رفتار او- به وسیلة کتاب علی و احادیث وی و احادیث امامان که متصل به پیامبر است محفوظ مانده است زیرا بعد از درگذشت پیامبر نگارش حدیث و نقل و مذاکره آن- مگر در موارد خاصی- تا یک قرن ممنوع اعلام شد. حال علت آن چه بوده فعلاً مطرح نیست.


    از طرفی حدیثی که یک قرن نوشته نشود و آموزش ها تعطیل شود تکلیف آن روشن است و در این میان برخی از یهودیان و مسیحیان مسلمان نما مانند کعب الاحبار و وهب بن منبه و تمیم داری- داستان سرای مدینه- و مانند آنان اسرائیلیات و مسیحیات را وارد حوزه های حدیثی مسلمانان کردند که تاکنون دامنگیر محدثان اسلامی می باشد.


    اگر افسانه غرانیق -که ریشة کتاب آیات شیطانی است- و روایات حاکی از تجسیم و تشبیه و جبر دامنگیر صحاح گردیده است همگی از این اصل سرچشمه می گیرد و ما در کتاب «الحدیث النبوی بین الروایة والدرایة» بر قسمتی از این احادیث انگشت نهاده ایم و این مقاله جای بازگویی آنها نیست. ولی ائمة شیعه به پیروی از علی(ع) به این نهی از مذاکره حدیث و نگارش آن اعتنا نکرده از همان زمان رحلت رسول خدا تا دوران غیبت به نشر احادیث و آموزه ها پرداختند که هیچ فردی نمی تواند ارزش آنان را که جنبة پاسداری از سنت پیامبر دارد انکار کند و پاسداری امامان از حدیث نبوی در صورتی روشن می شود که از بازار داغ جعل حدیث در عصر خلفای اموی آگاه شویم.


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فرمان جعل حدیث


    معاوی ه با صدور دو فرمان، محدثان را برای جعل حدی ث دربارة فضائل عثمان، سپس دربارة دو خلی فه نخست ترغی ب کرد و چی زی نگذشت که با دادن جوایز، روایات فراوانی در مورد فضی لت آنان در صحنه حدی ث ظاهر گشت.


    او نخست بخشنامه ای به شرح زی ر نوشت و به تمام کارگزاران فرستاد: «هرکس از دوستداران عثمان و علاقمندان وی و کلی ة کسانی که روایاتی در فضی لت وی نقل می کنند و در سرزمی ن تحت فرمانروای شما زندگی می کنند، شناسایی کنی د و به خود نزدی ک سازی د و اکرامشان بنمایی د و آنچه را که ایشان در فضی لت عثمان نقل می کنند، برای من بنوی سی د و اسم گوی نده و نام پدر و خاندانش را ثبت کنی د».


    بدی ن سبب هر کس روایتی از پی امبر(ص) در فضائل عثمان نقل می کرد، به صورت ی ک سند دولتی در می آمد و به دربار خلافت اموی ارسال می شد. آنچنان این فرمان اجرا گشت، که فضائل عثمان و روایاتی که متضمن فضائل عثمان بود، فزونی ی افت؛ زی را معاوی ه پول و خلعت و جایزه و املاک و زمی ن و آنچه در دست داشت، بی دری غ، و با سخاوت تمام در این راه به کار می گرفت و آن را می ان اعراب و موالی پخش می نمود. بنابراین جعل روایت در هر شهر از شهرهای کشور اسلام بالا گرفت و دنی اپرستان برای به دست آوردن آن به مسابقه با ی کدی گر پرداختند!


    پس از این بخشنامه، بخشنامه دی گری از خلافت مرکزی صادر شد: «حدی ث در مورد عثمان زی اد شده و در تمام شهرها و نواحی بلاد اسلام نشر گردی ده است. هنگامی که نامة من به دست شما رسی د، مردم را دعوت کنی د تا در فضائل صحابه و خلفای اولی ه نقل حدی ث نمایند و هر روایتی را که مردم در مورد ابوتراب نقل کرده اند نگذاری د نقل شود، مگر اینکه نقی ض آن را در مورد صحابه برای من بی اوری د؛ زی را این کار بی شتر چشم مرا روشن می کند و برای من محبوب تر می باشد و دلایل ابوتراب و شی عی انش را بی شتر می شکند و از مناقب عثمان و فضائل وی برای آنها سخت تر است!»


    با توجه به این نوع از تحری ف حقایق، می توان به عظمت پاسداری امامان از اسلام ناب محمدی پی برد.


    تا اینجا به نوعی بس فشرده به تلاش های فرهنگی امامان شی عه اشاره شد، امّا در دی گر قلمروها، خلافت علی، ی ادآور دوران رسالت پی امبر شد و جامعة اسلامی را تا حدی توانست از افراط و تفری ط باز دارد ولی اموی ها بعد از شهادت او چهرة اسلام را دگرگون ساختند تا جایی که ی زی د به عنوان جانشی ن پی امبر اکرم(ص) وحی را منکر شد و شعار او این بود: «فلا خبر جاء ولا وحی نزل». سکوت مرگباری بر جامعة آن روز حاکم بود، شهادت حسی ن بن علی (ع) جامعه را از سکوت مرگبار نجات داد و روح جدی دی از جهاد و تلاش در کالبد آنان دمی د و پس از حسی ن بن علی انتفاضه ها و جنبش ها و خی زش های متعددی صورت گرفت تا شجرة خبی ثه از بی خ و بن کنده شد.


    هر ی ک از امامان معصوم، در عصر خود به افراط ها، انحراف ها و عدم برداشت صحی ح از اسلام و سنت پی امبر معترض بوده و به خاطر همی ن به حبس و مرگ محکوم گردی دند.


    تاری خ گواه است که هر موقع برای امامان معصوم فرصتی دست می داد آنان در نشر شری عت و پاسداری از دی ن حداکثر کوشش را می نمودند. حسن بن علی وشاء می گوی د: من در مسجد کوفه نهصد استاد حدی ث دی دم که هر ی ک می گفتند: «حدثنی جعفربن محمد». ابوحنی فه با آن گرایش های غی رصحی ح، به کمال و درایت امام صادق(ع) اذعان کرده و می گوی د: من دو سال در محضر او بودم؛ لولا السنتان لهلک نعمان.


    متأسفانه مقالة ما گنجایش خدمات ائمه را نسبت به دی ن و شری عت ندارد ولی در این مورد به نوشتة علاّمه سی دمرتضی عسکری مراجعه فرمایی د تا می زان خدمات آنان و پاسداری از حری م شری عت روشن شود.


    عقاید شی عه سراسر تنزی ة خدا از تجسی م و وصف او به عدل و داد است، ولی در عقاید طرف مخالف اعتقاد به تجسی م و جهت داشتن و عدم پی راستگی خدا از عدل فراوان دی ده می شود. به عنوان نمونه دو کتاب را که در ی ک قرن دربارة توحی د نگاشته شده در کنار هم بگذاری د و داوری کنی د:


    1. توحی د ابن خزی مه (متوفای 311) که احادی ثی از پی امبر نقل می کند که در آن تجسی م و جهت داشتن خدا و دوری از عدل کاملاً پی داست و مسلماً او اسرائی لی ات را به جای حدی ث اسلامی پذی رفته است.


    2. توحی د صدوق (متوفای 381) که سراسر تنزی ه و پی راستگی و وصف خدا به عدل و دی گر صفات کمال و جلال است.


    نه تنها مسألة تجسی م و تشبی ه است که دامنگی ر کتاب اوّل شده است، بلکه احادی ث فراوانی پی رامون مسألة جبر زی نت بخش این کتاب است. نه تنها این کتاب بلکه دو کتاب صحی ح (بخاری و مسلم) همان راهی را رفته است که بعدها ابن خزی مه آن را رفته است.


    دربارة حضرت مهدی مسأله به گونه ای دی گر است. انتظار از ولیّ غائب بسان ولیّ حاضر دور از انصاف است ولی او در عصر غی بت مانند مصاحب موسی کارهایی صورت می دهد که افراد عادی از آنان آگاه نی ستند. مصاحب موسی کشتی را سوراخ کرد ولی نه صاحب کشتی از آن آگاه شد و نه مسافران ولی سرانجام به مصلحت کشتی بان تمام شد. دی وار مشرف بر وی رانی را آباد کرد که کسی از گنج های مدفون در زی ر آن آگاه نگردد. در مورد فوائد وجود امام زمان(عج) به کتاب هایی که در این باره نوشته شده مراجعه گردد. و ما در مقاله ای گسترده نقش اعتقاد به رهبر زنده را در حفظ اصالت ها و تشکل ها ثابت نموده ایم.

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    محور چهارم: رهاسازی عقل انسانی پس از رحلت پی امبر(ص)


    از گفتار ایشان استفاده می شود که وی معتقد است که «پس از ختم نبوت و با درگذشت خاتم رسولان، آدمی ان در همه چی ز بالاخص در فهم دین به خود وانهاده اند و دی گر هی چ دست آسمانی آنان را پا به پا نمی برد تا شیوة راه رفتن بی اموزند و هی چ ندای آسمانی تفسی ر درست و نهایی دی ن را در گوش آنان نمی خواند تا از بدفهمی مصون بمانند... این رهایی از دخالت مستقی م آسمان را، شی عی ان از دوران غی بت مهدی آغاز می کنند و دی گر مسلمانان به گفتة اقبال از هنگام رحلت محمد(ص)...».


    در این جا ی ادآور می شوی م: عقل ی کی از ادلة چهارگانه است که فقه شی عه بر آن تأکی د می کند ولی آنچه مهم است تبی ی ن قلمرو عقل است. عقل در مورد عقاید، حجت بلامنازع است و همگان به دی دة احترام به آن می نگرند. امّا در مورد احکام عملی و فرعی فقط در محدودة خاصی که به نام حسن و قبح عقلی معروف است می تواند حجت باشد و در غی ر این دو مورد، عقل بشری باید تا روز رستاخی ز از وحی الهی بهره بگی رد و هر نوع اندی شه و گزاره ای در غی ر این دو مورد از حکم الهی سرچشمه نگی رد قرآن آن را حکم جاهلی می نامد.


    اینکه نوی سنده می گوی د جامعة بشری بعد از رحلت پی امبر به امامان معصوم نی ازی ندارد بلکه از پرتو عقل باید راه زندگی را بپی ماید، پی امد بدی دارد زی را: وانهادن زندگی فردی و اجتماعی انسان برعهدة عقل جمعی نتی جه ای جز ی ک «آنارشی سم معرفتی» چی زی ندارد. ایا بی ان وظایف، برعهده کدام ی ک از عقول جمعی واگذار شده است؟ امروز نحله های مختلف اعم از مادی و معنوی سوسی الی سم و کمونی سم و لی برالی سم و اگزی ستانسی الی سم هر کدام مدعی رهبری جامعه و ترسی م راه و رسم زندگی می باشند. ولی این عقول جمعی تاکنون نتوانسته اند در الفبای اقتصاد به وحدت کلمه برسند تا چه رسد در هدایت بشر.


    ایا واقعاً واگذاری بشر به رهنمود انسان های والا که تاری خ زندگی آنان بر تقوا و طهارت و علم و دانش آنان گواهی می دهد، بهتر است ی ا اینکه حی ات بشری را در بستری بی ابی م که با صدها «ایسم» مدعی رهبری می باشند و انسان را در صحنه های گوناگون با چالش های جدی مواجه می سازند. همگان می دانی م که لنی ن و استالی ن با عرضة مکتب سوسی الی سم منشأ چه خونری زی ها گردی دند و چه خفقانی به ارمغان آوردند که تاری خ کمتر به خود دی ده است. ایا نازی سم با طرح این مکتب توانست ملت آلمان را سعادتمند سازد ی ا اینکه تخم عداوت در می ان جامعه های بشری پاشی د و نژادپرستی را بار دی گر زنده کرد.


    ... هنرش نی ز بگو


    1. جناب سروش! سوابق شما در نظر دوستان بسی ار درخشان است، شما از فارغ التحصیلان مدرسة علوی تهران می باشید که ایمان و اخلاق، عجی ن وجود آنها می باشد و مسئولیت ادارة نظام اسلامی در گذشته و حالا بر دوش آنان سنگی نی می کند.


    2. در اوایل دهة شصت در معی ت حضرتعالی و دوست عزی زمان آقای دکتر حداد عادل و چند نفر دی گر برای شرکت در سمی نار «اسلام و ملی گرایی» به دعوت مرحوم «کلی م صدی قی»، رهسپار لندن شدی م من با چشم خود دی دم که حضرتعالی پس از ادای فری ضة صبح، مشغول ادعی ه بودی د.


    3. در گردهمایی سالانة هی أت امنای «بنی اد دانشنامة جهان اسلام»، موقع ادای نماز ظهر و عصر، حضرتعالی، دی رتر از دی گران جایگاه نماز را ترک می کردی د چون مقی د به خواندن تعقی بات بودی د.


    4. در مناظره ای که در معی ت ایت اللّه مصباح ی زدی با آقای احسان طبری داشتی د، خوب درخشی دی د، موقعی که آقای طبری در تعری ف ماده گفت: موجود ماده است، شما در پاسخ گفتی د: تعری ف از مقولة چی ستی هاست، نه هستی ها.


    5. در منزل جناب فاضل می بدی پس از مذاکرة طولانی پی رامون قبض و بسط، ی ادآور شدم که حضرتعالی خلائی را که پس از شهادت مرحوم مطهری در دانشگاه پدی د آمده با تدری س و سخنرانی خود پر کنی د و در حوزة متدی نان باقی بمانی د نه در جمع دی گران، زی را آنها فقط چند صباحی بی ش با تو همراه نی ستند! حالا این سوابق کجا و این نوع سخنرانی و تشکی ک در مبانی تشیع کجا؟!


    نگارندة این نامه را با ی ادآوری فرا رسی دن سالروز تولد جنابعالی در آبان ماه سال جاری که حاکی از مرور شصت بهار (1324- 1384) از فصول عمر شما است، به پایان می رسانم. و در مثل آمده: چون که شصت آمد نشست آمد... . و بهتر است در راه و روش خود تجدی دنظر فرمایی د:


    گفتگوی من و دلدار مرا پایان نی ست آنچه آغاز ندارد، نپذی رد انجام

  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پاورقی ها:


    [1]. ص/ ۴۰.


    [2]. مائده/ ۳.


    [3]. مائده/۴۹.


    [4]. مائده/۵۰.


    [5]. سوره غافر‎/۸۵-۸۴.


    [6]. کهف/۶۵.


    [7]. نمل/ ۴۰.


    [8]. آل عمران‎/۴۲.


    [9]. قصص‎/۷.






صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi