نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: اسماء و صفات الهی(مفهوم اسماء حسنی)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,892
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض اسماء و صفات الهی(مفهوم اسماء حسنی)



    اسماء و صفات الهی(مفهوم اسماء حسنی)

    «برای خداست تمامی اَسمایی که بهترین اَسماء است پس او را عبادت کنید و با آنها به سویش توجه کنید»( سوره اعراف/ آیه ۸۰ )توصیف اسماء خدا به وصف «حسنی» دلالت می‌کند بر این که مراد به این اسماء، اسمایی است که در آن‌ها «معنای وصفی» بوده باشد، مانند آن اسمایی که جز بر ذات خدای تعالی دلالت ندارد، اگر چنین اسمایی درمیان اسماء خدا وجود داشته باشد، آن هم نه هر اسم دارای معنای وصفی، بلکه اسمی که در معنای وصفی‌اش «حسنی» هم داشته باشد، باز هم نه هر اسمی که در معنای وصفی‌اش حسن و کمال خوابیده باشد، بلکه آن اسمایی که معنای وصفی اش وقتی با ذات خدای تعالی اعتبار شود به غیر خود «احسن» هم باشد، بنابر این «شجاع» و«عفیف» هرچند از اسمایی هستند که دارای معنای وصفی‌اند و هر چند در معنای وصفی آنها حسن خوابیده لکن لایق به «ساحت قدس» خدا نیستند برای این که از یک خصوصیت جسمانی خبر می‌دهند.لازمه‌ی این که اسمی از اسماء خدا بهترین اسم باشد این است که «بر یک معنای کمالی دلالت کند، آن هم کمالی که مخلوط با نفس و یا عدم نباشد، واگر هم هست تفکیک معنای کمالی از آن معنای نقصی و عدمی ممکن باشد»تنها برای خداست اسماء حسنیهر اسمی که «احسن» در وجود باشد برای خدا بوده و احدی درآن با خدا شریک نیست. تنها برای خدا بودن آنها معنایش این است که «حقیقت این معانی فقط و فقط برای خداست و کسی در آنها با خدا شرکت ندارد» مگر به همان مقداری که او تملیک به اراده و مشیت خود کند.


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,892
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تقسیم بندی صفات الهی


    بعضی از صفات خدا صفاتی است که معنای ثبوتی را افاده می‌کند، از قبیل «علم» و «حیات» و اینها صفاتی هستند که مشتمل برمعنای «کمال» هستند، و بعضی دیگرآن صفاتی است که معنای «سلبی» را افاده می‌کند، مانند «سبّوح» و «قدّوس» و سایر صفاتی که خدای را منزه از نقایص می‌سازد، پس از این نظر می توان صفات خدا را به دو دسته تقسیم کرد: یکی «ثبوتیه» و دیگری «سلبیه»
    پاره‌ای از صفات خدا آن صفاتی است که عین ذات او است نه زاید بر آن. مانند «حیات» و« قدرت» و «علم به ذات»، و اینها صفات ذاتی هستند و پاره‌ای دیگر صفاتی هستند که تحقیقشان محتاج به این است که ذات قبل از تحقق آن صفات محقق فرض شود، مانند «خالق» و «رازق» بودن که صفات فعلی هستند، و اینگونه صفات زاید برذات و متنزع از مقام فعل هستند.
    همچنین «خلق» و «رحمت» و «مغفرت» و سایر صفات و اسماء فعلی خدا که برخدا اطلاق می‌شود، و خدا به آن اسماء نامیده می‌شود بدون این که خداوند به معانی آنها متلبس باشد، چنان که به حیات و قدرت وسایر صفات ذاتی متصف می‌شود، چه اگر خداوند حقیقتاً متلبس به آنها بود، باید آن صفات، صفات ذاتی خدا باشد نه خارج از ذات، پس از این نظر هم می‌توان صفات خدا را به دو دسته تقسیم کرد: یکی صفات «ذاتیه» و دیگری صفات«فعلیه»
    تقسیم دیگری که درصفات خدا هست، تقسیم به «نفسیت» و «اضافت» است، آن صفتی که معنایش هیچ اضافه‌ای به خارج از ذات ندارد صفات نفسی است مانند حیات، آن صفتی که اضافه به خارج دارد صفت اضافی است، و این قسم دوم هم دوقسم است، زیرا بعضی از اینگونه صفات نفسی هستند و به خارج اضافه دارند آنها را صفات نفسی ذات اضافه می‌نامیم و بعضی دیگر صرفاً اضافی‌اند مانند «خالقیت» و «رازقیت» که امثال آن را «صفات اضافی محض» نام می‌گذاریم.

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,892
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    تعداد اسماء حسنی


    در آیات کریمه‌ی قرآن دلیلی که دلالت کند برعدد اسماء حسنی و آن را محدود سازد نیست. هر اسمی درعالم باشد که ازجهت معنا احسن اسماء باشد آن اسم ازآن خداست، پس نمی‌توان اسماء حسنی را شمرده و به عدد معینی محدود کرد.
    آن مقداری که در خود قرآن آمده «صد و بیست و هفت» اسم است:
    الف – الاه، احد، اوّل، آخر، اعلی، اکرم، اعلم، ارحم‌الرّاحمین، احکم‌الحاکمین، احسن‌الخالقین، اهل‌التقوی، اهل‌المغفره، اقرب، ابقی.
    ب – باری، باطن، بدیع، بر، بصیر.
    ت – توّاب.
    ج – جبّار، جامع.
    ح – حکیم، حلیم، حی، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفی.
    خ – خبیر، خالق، خلّاق، خیر، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین،خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالرّاحمین، خیرالمنزلین.
    ذ – ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل‌العظیم، ذوالرحمه، ذوالقوه، ذوالجلال والاکرام، ذوالمعارج.
    ر- رحمن، رحیم، رئوف، رب، رفیع الدّرجات، رزّاق، رقیب.
    س – سمیع، سلام، سریع‌الحساب، سریع‌العقاب.
    ش – شهید، شاکر، شکور، شدید‌العقاب، شدید‌المحال .
    ص – صمد.
    ظ – ظاهر.
    ع – علیم، عزیز، عفو، علی، ، علّام‌الغیوب، عالم‌الغیب‌والشّهاده.
    غ – غنی، غفور، غالب، غافرالذنب، غفّار.
    ف – فالق‌الاصباح، فالق‌الحب‌والنّوی، فاطر، فتّاح.
    ق – قوی، قدّوس، قیّوم، قاهر، قهّار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، قائم‌ علی کل نفس بما کسبت.
    ک – کبیر، کریم، کافی.
    ل – لطیف.
    م – ملک، مؤمن، مهیمن، متکّبر، مصوّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مصیب، متعال، محیی، متین، مقتدر، مستعان، مبدی، مالک‌الملک.
    ن – نصیر، نور.
    و – وهّاب واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
    ه – هادی.
    معانی این اسماء را خدای تعالی به نحو اصالت داراست، و دیگران به تبع او دارا هستند، پس مالک حقیقی این اسماء خداست، و دیگران چیزی ازآن را مالک نیستند مگر آنچه را که خداوند به ایشان تملیک کرده باشد که بعد از تملیک هم باز مالک است، واز ملکش بیرون نرفته است.
    در قرآن هیچ دلیلی بر توقیفی بودن اسماء خدای تعالی نبوده بلکه دلیل بر عدم آن هست

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,892
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    صفات الهی

    ما جهات نقص و حاجتی را که در اجزای عالم مشاهده می‌کنیم از خدای تعالی نفی می‌کنیم، مانند «مرگ» و «فقر» وصفات کمال برای او اثبات می‌کنیم از قبیل «حیات»، «قدرت»، «علم» و امثال آن. این صفات در دار وجود ملازم با جهاتی از نقص و حاجت است و ما آن را از خدای تعالی نفی می‌کنیم. از طرف دیگر وقتی بنا شد تمامی نقایص و حوایج را از او سلب کنیم به این مساله می‌رسیم که داشتن حد هم از نقایص است، برای این که، چیزی که محدود بود به طور مسلم خودش خود را محدود نکرده، و موجود دیگری بزرگتر از آن و مسلط بر آن بوده که برایش حد تعیین کرده، لذا همه انحاء حد و نهایت را از خدای سبحان نفی می‌کنیم، و می‌گوییم: «خدای تعالی در ذاتش و همچنین در صفاتش به هیچ حدی محدود نیست، پس او وحدتی را داراست که آن وحدت برهر چیزی قادر است، و چون قادر است احاطه به آن هم دارد.»
    این جاست که قدم دیگری پیش رفته و حکم می‌کنیم به این که صفات خدای تعالی عین ذات اوست، و همچنین هریک از صفاتش عین صفت دیگر اوست، و هیچ تمایزی میان آنها نیست. مگر به حسب مفهوم – معنای کلمه – برای این که فکر می‌کنیم اگر علم او مثلاً غیر قدرتش باشد و علم و قدرتش غیر ذاتش بوده باشد، همان‌طور که در ما آدمیان این طور است، باید صفاتش هریک آن دیگری را تحدید کند و آن دیگری منتهی به آن شود، پس باز پای حد و انتها و تناهی به میان می‌آید.
    و همین است معنای صفت احدیت او که از هیچ جهتی ازجهات منقسم نمی‌شود و نه درخارج و نه در ذهن متکثّر نمی‌شود.

    منبع :
    معارف قرآن در المیزان

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi