تعداد اسماء حسنی
در آیات کریمهی قرآن دلیلی که دلالت کند برعدد اسماء حسنی و آن را محدود سازد نیست. هر اسمی درعالم باشد که ازجهت معنا احسن اسماء باشد آن اسم ازآن خداست، پس نمیتوان اسماء حسنی را شمرده و به عدد معینی محدود کرد.
آن مقداری که در خود قرآن آمده «صد و بیست و هفت» اسم است:
الف – الاه، احد، اوّل، آخر، اعلی، اکرم، اعلم، ارحمالرّاحمین، احکمالحاکمین، احسنالخالقین، اهلالتقوی، اهلالمغفره، اقرب، ابقی.
ب – باری، باطن، بدیع، بر، بصیر.
ت – توّاب.
ج – جبّار، جامع.
ح – حکیم، حلیم، حی، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفی.
خ – خبیر، خالق، خلّاق، خیر، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین،خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالرّاحمین، خیرالمنزلین.
ذ – ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضلالعظیم، ذوالرحمه، ذوالقوه، ذوالجلال والاکرام، ذوالمعارج.
ر- رحمن، رحیم، رئوف، رب، رفیع الدّرجات، رزّاق، رقیب.
س – سمیع، سلام، سریعالحساب، سریعالعقاب.
ش – شهید، شاکر، شکور، شدیدالعقاب، شدیدالمحال .
ص – صمد.
ظ – ظاهر.
ع – علیم، عزیز، عفو، علی، ، علّامالغیوب، عالمالغیبوالشّهاده.
غ – غنی، غفور، غالب، غافرالذنب، غفّار.
ف – فالقالاصباح، فالقالحبوالنّوی، فاطر، فتّاح.
ق – قوی، قدّوس، قیّوم، قاهر، قهّار، قریب، قادر، قدیر، قابلالتوب، قائم علی کل نفس بما کسبت.
ک – کبیر، کریم، کافی.
ل – لطیف.
م – ملک، مؤمن، مهیمن، متکّبر، مصوّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مصیب، متعال، محیی، متین، مقتدر، مستعان، مبدی، مالکالملک.
ن – نصیر، نور.
و – وهّاب واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه – هادی.
معانی این اسماء را خدای تعالی به نحو اصالت داراست، و دیگران به تبع او دارا هستند، پس مالک حقیقی این اسماء خداست، و دیگران چیزی ازآن را مالک نیستند مگر آنچه را که خداوند به ایشان تملیک کرده باشد که بعد از تملیک هم باز مالک است، واز ملکش بیرون نرفته است.
در قرآن هیچ دلیلی بر توقیفی بودن اسماء خدای تعالی نبوده بلکه دلیل بر عدم آن هست