صفات ثبوتیه و سلبیه
مفاهیم را بطور کلی میتوان به مفاهیم ثبوتی و مفاهیم سلبی تقسیم کرد مفاهیم ثبوتی گاهی از موجودات محدود یا حیثیت محدودیت و نقص آنها حکایت میکنند بگونهای که اگر از جهت محدودیت و نقص آنها صرف نظر شود به مفاهیم دیگری تبدیل میشوند مانند همه مفاهیم ماهوی و یک دسته از مفاهیم غیر ماهوی که نشانگر ضعف مرتبه وجود و نقص و محدودیت آن است نظیر مفاهیم قوه و استعداد بدیهی است چنین مفاهیمی را نمیتوان برای خدای متعال اثبات کرد ولی سلب آنها را میتوان بعنوان صفات سلبیه قلمداد کرد مانند سلب شریک و ترکیب و جسمیت و زمان و مکان .یک دسته دیگر از مفاهیم ثبوتی از کمالات وجود حکایت میکنند و متضمن هیچ جهت نقص و محدودیتی نیستند گو اینکه ممکن است بر مصادیق محدودی هم اطلاق شوند مانند مفهوم علم و قدرت و حیات اینگونه مفاهیم را با شرط عدم محدودیت مصداق میتوان بعنوان صفات ثبوتیه به خدای متعال نسبت داد و سلب آنها صحیح نخواهد بود زیرا لازمهاش سلب کمال از موجود بینهایت کامل است .بنا بر این همه مفاهیمی را که حکایت از کمالات وجودی مینمایند و متضمن معنای نقص و محدودیتی نیستند میتوان بعنوان صفات ثبوتیه برای خدای متعال اثبات کرد و همچنین سلب همه مفاهیمی را که متضمن نوعی نقص و محدودیت هستند میتوان از صفات سلبیه واجب الوجود بشمار آورد و اگر تاکیدی بر عدم استعمال اسماء جعلی در مورد خدای متعال شده بدین جهت است که مبادا مفاهیمی بکار گرفته شود که متضمن معنای نقص و محدودیت باشد .و اما کسانی که صفات ثبوتیه خدای متعال را هم به معنای سلبی تاویل کردهاند پنداشتهاند که بدین وسیله میتوانند به تنزیه مطلق دستیابند و از نسبت دادن مفاهیمی که در مورد ممکنات هم بکار میرود به خدای متعال خودداری کنند در صورتی که اولا سلب یکی از نقیضین در حکم اثبات دیگری است و اگر ملتزم به اثبات نقیض دیگر نشوند میبایست ارتفاع نقیضین را تجویز کنند و ثانیا هنگامی که مثلا علم تاویل به نفی جهل میشود در واقع معنای عدمی جهل از ساحت الهی سلب میگردد و تصور این معنای عدمی بدون تصور مقابل آن علم ممکن نیست پس بایستی در رتبه مقدم علم را اثبات کرده باشند