اصول مذهب معتزله
مذهب معتزله بر پایه پنج اصل استوار است که عبارتند از:
توحید: از مراتب یا اقسام توحید آنچه بیش از همه مورد تأکید معتزله قرار گرفته توحید صفاتی است. یعنی صفات زاید بر ذات را از خداوند نفی کردهاند، و بدین جهت گاهی از آنان به نافیان صفات یا قائلان به نیابت ذات از صفات یاد شده است. ولی حق این است که آنان صفت کمال را از خداوند نفی نکردهاند، بلکه معتقد به عینیت صفات با ذات خداوند بوده و در این مسئله با امامیه همعقیدهاند. این مطلب از کلام شیخ مفید در «اوائل المقالات» (88)؛ و شهرستانی در «ملل و نحل» (89) به روشنی استفاده میشود؛ و مؤلفان کتاب «تاریخ فلسفه در جهان اسلامی» نیز بر آن تصریح کردهاند.
عدل: معتزله عدل الهی را بر پایه اصل حسن و قبح عقلی تفسیر کردهاند و در این جهت با امامیه همعقیدهاند. ولی در برخی از فروعات، مسئله عدل الهی مانند بحث مربوط به اختیار انسان که قائل به تفویض شدهاند، عقیده دیگری دارند. به دلیل این که آنان – همچون امامیه– عدل را بر اساس حسن و قبح عقلی تفسیر نموده، و آن را از اصول مذهب خویش دانستهاند این دو مذهب کلامی را «عدلیه» مینامند.
وعد و وعید: در این مطلب که اصل وعده و وعید از مصادیق قاعده لطف کلامی است میان معتزله و امامیه اختلافی وجود ندارد. همچنین وجوب وفای به وعده، به حکم عقل مورد قبول هر دو مذهب است ولی اکثریت معتزله بر خلاف امامیه عمل به وعید را نیز واجب دانستهاند، بدین جهت آنان را «وعیدیه» نیز مینامند. ولی آن دسته از معتزله که مانند امامیه عمل به وعید را واجب نمیدانند «تفضیلیه» میگویند.
منزلتی میان دو منزلت: این اصل نخستین اصل مذهب معتزله است که توسط پیشوای آن یعنی واصلبنعطا مطرح شد و مفاد آن، چنان که پیش از این اشاره شد این است که کسی که مرتکب گناه کبیرهای بشود نه مؤمن نامیده میشود و نه کافر و اگر بدون توبه از دنیا برود، عقوبت او قطعی و جاودانه خواهد بود. شیخ مفید آنجا که مذهب معتزله را معرفی کرده، گفته است، هر کس در این مسئله با معتزله همعقیده باشد، معتزلی خواهد بود، هر چند در مسایل دیگر با آنان اختلاف نظر داشته باشد. (90)
امر به معروف و نهی از منکر: این اصل یکی از احکام ضروری اسلام است؛ و هیچ یک از مذاهب اسلامی منکر آن نیست، و از این جهت از ویژگیهای مذهب معتزله و هیچ مذهب دیگری به شمار نمیآید. ولی معتزله با اصل قرار دادن آن خواستهاند اهتمام خود را نسبت به آن نشان دهند. به گفته زمخشری، عقیده معتزله درباره این مسئله این است که از واجبات کفایی و مشروط به شرایط ویژهای است و شدیدترین مرتبه آن (قتال) از شئون حکومت و وظایف رهبری اسلامی است. (91)