صفحه 3 از 20 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 197

موضوع: توبه آغوش رحمت

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    یکی از همسران پیامبر می گوید: از رسول الهی پرسیدم

    بم یعرف المومن: قال: بوقاره ولین کلامه و صدق حدیثه (49)
    مومن به چه برنامه ای شناخته می شود؟ فرمودند: با متین بودن و نرمی کلام و راستی در گفتار.
    داوود پیامبر به بنی اسراییل گفت:
    اجتمعوا فانی ارید ان قوم فیکم بکلمتین فاجمتعوا علی بابه فخرج علیهم فقال: یا بنی اسرائیل ، لا یدخل اجوافکم الا طیب ولا یخرج من افواهکم الا طیب (50)
    جمع شوید می خواهم دو کلمه به شما بگویم، مردم کنار خانه ی داوود اجتماع کردند، داوود در برابر آنان قرار گرفت و گفت : ای بنی اسراییل! جز حلال و پاک نخورید،. و جز ثواب و حق مگویید.
    جابر می گوید: شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به کعب بن عجره فرمودند:
    لا یدخل الجنه من نبت لحمه من السحت النار اولی به (51)
    کسی که گوشش از مال حرام روییده شده وارد بهشت نمی شود، آتش به او سزاوارتر است!




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند







  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    از امیر المومنین (علیه السلام) روایت شده:


    من نقله اللَّه من ذل المعاصی الی عز التقوی اغناه بلا مال و اعزه بلا عشیره و آنسه بلا انیس(52)
    آن کس که خداوند او را از ذلت معاصی به عزت تقوا انتقال دهد، بدون مال بی نیازش نموده و بدون قوم و قبیله عزتش داده و بدون انیس به او انس داده.
    عن امیر المومنین (علیه السلام) الدنیا دار ممر و الناس فیها رجلان: رجل باع نفسه فاوبقها و رجل ابتاع نفسه فاعتقها (53)
    امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند دنیا گذر گاه است و مردم در آن دو مردند: مردی که خود را به دنیا فروخت بنابراین خود را نابود کرد و مردی که خدا را از دنیا خرید و بر این اساس وجودش را آزاد نمود.
    روایت شده مردی به محضر حضرت حسین (علیه السلام) شرف یاب شد و عرض کرد:
    مردی گنهکارم و در برابر گناه صبر و طاقت ندارم، مرا مواعظه کن، حضرت به او فرمودند: پنج چیز را انجام بده، بعد از آن هر گناهی را خواستی مرتکب شو،
    اول: رزق خدا را نخور، هر گناهی را انجام ده، دوم: از ولایت خدا خارج شو آنگاه گناه کن: سوم: جایی را بطلب که خداوند تو را نبیند، آنگاه گناه کن، چهارم: وقتی ملک موت برای گرفتن جانت آمد او را از خود دفع کن: سپس گناه انجام بده ، پنجم : زمانی که مالک دوزخ تو را وارد دوزخ کرد تو وارد آتش مشو، سپس هر معصیتی خواستی انجام ده)) (54)
    قال علی بن الحسین (علیه السلام): ان المعرفه و کمال دین المسلم ترکه الکلام فیما لا یعنیه و قله مرائه و حلمه و صبره و حسن خلقه (55)
    حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) فرمودند: همانا معرفت و کمال و دین مسلمان در این امور است: ترک سخن در امور بی فایده ، کمی نزاع و جدال و بردباری خویشتن داری و خوش اخلاقی.
    عن الباقر (علیه السلام) من صدق لسانه زکی عمله و من حسنت نیته زید فی رزقه و من حسن بره باهله زید فی عمره(56)
    امام باقر (علیه السلام) فرمودند کسی که زبانش زبان راستی باشد کردارش پاک شود و هر کس نیتش نیت نیکو باشد روزیش زیاد گردد و کسی که نیکی اش به خانواده اش خوب باشد عمرش طولانی گردد.
    عن ابی عبداللَّه (علیه السلام) اورع الناس من وقف عند الشبهه، اعبد الناس من اقام الفرائض ، ازهد الناس من ترک الحرام اشد الناس اجتهادا من ترک الذنوب (57)
    امام صادق (علیه السلام) فرمودند: پاک دامن ترین مردم کسی است که خود را از شبهه نگاه دارد. بنده ترین مردم کسی که واجبات را به جای آورد. زاهدترین مردم کسی است که حرام را ترک نماید کوشاترین مردم کسی است که گناهان را رها کند.



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    امام هفتم (علیه السلام) به هشام بن حکم فرمودند:

    رحم اللَّه من استحیی من اللَّه حق الحیا فحفظ الراس و ما حوی و البطن و ما وعی و ذکر الموت و البلی و علم ان الجنه محفوفه بالمکاره و النار محفوفه بالشهوات (58)
    خداوند رحمت کند کسی که از خداوند آن گونه که سزاوار است شرم کند ، پس سر و چشم و گوش و زبان را از گناه ، و شکم را از خوراکی و. آشامیدنی حرام حفظ نماید مرگ و پوسیدن قبر به یاد آورد و بداند که بهشت پیچیده به رنج تکالیف و جهنم پیچیده به لذت شهوات است.
    در زمینه ی این امور سعادت بخش و حافظ انسان از هلاکت و شقاوت مسایل بسیار مهمی از انبیا و امامان در معتبرترین و مفصل ترین کتب روایت شده، که آنچه در قسمتهای گذشته خواندید، نمونه ای اندک از آن دریای بیکران پرگوهر است، از اهل دل نیز مواعظه و حکمی نقل شده که مجموعه ی آنها برای انسان نسخه ای درمان کننده و. راهی به سوی سلامت و تن درستی و طریقی برای نجات از آلودگیها و گناهان است که نمونه ای از آن حکمت ها را در سطور زیر می خوانید:
    بیداری فرموده: چهار چیز را در چهار چیز طلب کردیم ولی راهش را اشتباه کردیم ، دیدیم در چهار چیز دیگر است: بی نیازی را در ثروت و مال طلبیدم در قناعت یافتم ، مقام را در حسب طالب شدیم، در تقوا پیدا کردیم ، راحتی را در زیادی مال خواستیم، در کمی مال دیدیم، نعمت را در لباس و خوراک و رسیدن به لذتها طلب کردیم ولی در سلامت بدن یافتیم (59)
    در وصایای لقمان به فرزندش آمده، فردا در پیشگاه خداوند قرار گرفتی از چهار چیز سؤال می شوی ، جوانی ات را در چه چیز کهنه کردی و عمرت را در چه برنامه ای تمام کردی و ثروتت را از کجا به دست آوردی ، و مال به دست آورده را کجا خرج کردی؟ برای خداوند جواب آماده کن (60)
    اهل حالی می گوید: دانشمندان بر چهار کلمه اتفاق کرده اند و من آنها را از چهار کتاب انتخاب کرده ام:
    تورات: کسی که قناعت کرد، سیر شد، زبور: آن کس که سکوت کرد به سلامت رسید، انجیل: هر کسی از امور غیر حق و مردم ناباب کناره جست نجات یافت، قرآن هر کس به پناه خدا رود، به راه مستقیم هدایت شود.(61)
    سلیمان علی به حمید طویل گفت: مرا موعظه کن: حمید گفت، اگر در جای خلوت خدا را معصیت کنی و بدانی خداوند تو را می بیند، بر کار بسیار بزرگی جرائت کرده ای، و از گمان بری تو را می بیند بر کار بسیار بزرگی جرائت کرده ای و اگر گمان بری تو را نمی بیند کافر شدی (62)
    در قطعه بر قیمت آمده جبریل گفت : ای محمد اگر عبادت ما در روی زمین بود سه برنامه انجام می دادیم:
    نوشاندن آب به مسلمانان کمک به دارندگان زن و بچه ، پوشاندن گناهان مردم، (63)
    بزرگی فرموده: خداوند بزرگترین طاعت در قلبم امید به توست و شیرین ترین سخن در زبانم ثنای توست و محبوب ترین ساعت نزد من وقت لقای توست (64)
    اهل حالی فرموده ابلیس معلون به پنج برنامه بدبخت شد:
    به گناه اقرار نکرد ، از گناه پشیمان نشد، خود را سرزنش ننمود، عزم توبه نکرد و از رحمت خداوند مایوس شد و آدم (علیه السلام) به پنج چیز سعادتمند شد: به گناهش اقرار کرد، بر معصیتش پشیمان شد خود را سرزنش نمود ، در توبه شتاب کرد و از رحمت حق ناامید نشد (65)
    یحیی بن معاذ گفت: پرخور، قدرت و قوتش زیاد می شود و هر کس قدرتش زیاد شود و هر کس قدرتش زیاد شود شهوتش اضافه می شود و هر کس شهوتش زیاد شود، گناهش فراوان می گردد و هر کس گناهش فراوان شود، سنگدل می گردد و هر کس سنگدل شود در آفات دنیا و زر و زیورش غرق می گردد.(66)
    درباره ی صفات اولیا گفته شده، اینان را سه خصلت است: اول سکوت و حفظ زبان است که در نجات می باشد، دوم خالی بودن شکم است که آن کلید خیرات است : سوم: به زحمت انداختن نفس در عبادات و روزه ی روز و عبادت شب است. (67)
    بدون شک هر گناهکاری اگر به نسخه ی شفا بخش حق و پیامبر و امام معصوم و عالم ربانی عمل کند گناهش بخشیده و روح بیمارش درمان می شود.
    گناهکار باید به این حقیقت توجه کند که بعثت انبیاء و امامت امامان و علم و حکمت عالمان بر این بوده که بیماریهای فکری و روحی و اخلاقی و عملی انسانها معالجه شود بنابراین معنا ندارد گنهکار به منزل ناامیدی بنشیند و قلب خود را آلوده به یاس کند و گناهش را ادامه دهد، و بر شقاوت و بدبختی اش بیفزاید ، بلکه بر او واجب است با توجه به تعالیم حق و دستورات انبیاء و ائمه و بخصوص با نظر به رحمت واسعه ی حق و توبه پذیری خداوند ، و لطف و مغفرت حضرت محبوب اقدام به توبه نماید.



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    توبه واجب فوری است

    در سطور گذشته با این معنا اشاره شد که بر اساس آیات قرآن و معارف الهیه گناه بیماری است آن هم بیماری قابل علاج ، و برای علاج این بیمار طبیبانی چون خداوند کریم ، پیامبران و امامان و عالمان ربانی است که بیمار برای درمان خود باید به این طبیبان مراجعه نماید و به نسخه ی آنان عمل کند تا از بیماری شفا گرفته به عرصه ی با عظمت صحت و سلامت بار گردد و در کاروان عباد شایسته ی حق قرار گیرد.
    بیمار گناه باید به این حقیقت توجه داشته باشد همانگونه که به وقت ظهور بیماری تن باشتاب و عجله برای درمان بیماری به طبیب مراجعه می کند تا علاوه بر این که از درد رهایی یابد ، بیماری ریشه در بدن ندواند و مزمن و غیر قابل علاج نشود نسبت به درمان بیماری گناه هم باید عجله و شتاب به خرج دهد و به سرعت بر اساس نسخه ی حق وارد مدار نورانی توبه و انابه شود، تا سایه ی شوم گناه و ظلمت و معصیت و شر شیطان و هوای نفس از خیمه ی حیات رخت بربندد و نور قلبی توبه و انابه و ضیاء رحمت و مغفرت و روشنایی صحت و سلامت بر فضای زندگی تابد.
    گنهکار به محض بیرون آمدن از چاه غفلت و توجه به وضع ناهنجار خویش و احساس این معنا که در برابر آن همه لطف و احسان و کرم و نعمت های حق عمر خود را شبانه روز به جای منور نمودن به نور طاعت و عبادت و خدمت و محبت به خلق به تاریکی و سیاهی و معصیت و خطا و گناه و آلوده نموده واجب است با تمام گناهان درونی و برونی ترک رابطه کند ، و از بندگی شیطان و هوا دست بردار و به حضرت حق رجوع نموده با قرار گرفتن در صراط مستقیم حیا و شرمندگی و عبادت و بندگی و خدمت به عباد خدا گذشته ی خود را جبران نماید.
    این واجب از نظر فقهی و شرعی واجب فوری است یعنی همان لحظه توجه گنهکار به گناه و اینکه با چه وجود مقدسی به مخالفت برخاسته و نعمت چه منعمی را تبدیل به گناه و معصیت کرده و در برابر چه مولای کریمی به مبارزه و جنگ برخاسته و رو در رو با چه وجود مهربانی شده بدون معطلی و وقفه و منهای با تاخیر انداختن درمان درد باید توبه کند و ریشه ی گناه را در سرزمین وجود خود با حرارت ندامت و آتش حسرت بسوزاند و زباله ی فحشا و منکرات را از صفحه ی جان و تن، و قلب و روح پاک نماید و از این راه مغفرت و رحمت حضرت محبوب را از افق وجود خود طلوع دهد که به تاخیر انداختن توبه به امید آینده بدون شک نوعی گناه و صورتی از معصیت و امن از مکر الهی است، و ماندن در این حالت از گناهان کبیره است.
    حضرت عبدالعظیم حسنی از حضرت جواد (علیه السلام) از حضرت رضا (علیه السلام) از موسی بن جعفر (علیه السلام) از حضرت صادق (علیه السلام) روایت می کند که در پاسخ عمر و بن عبید که از حضرت پرسید گناهان کبیره کدام است؟ و امام تمام گناهان کبیره را از قرآن مجید بای او بیان کرد از جمله کبائر فرمود: امن از مکر اللَّه است (68)
    گنهکار برای توبه و انابه حق ندارد تعیین زمان کند و برنامه ی رجوع به حق را موکل به آینده نماید و علاج درد و درمان بیماری را در ایام پیری و سستی به خود نوید دهد.
    چه ضمانتی برای اهل گناه وجود دارد که به آینده ای که به آن چشم دوخته اند برسند؟ چه کسی به شخص جوان تعهد داده که جوانی را پشت سر گذاشته به پیری برسد؟ از کجا به هنگام غفلت از حق و آلوده بودن گناه و غرق بودن در شهوات ناگهان مرگ در نرسد؟
    چه بسیار گنهکارانی که به خود نوید و رجوع در آینده دادند ولی به آینده نرسیدند.
    چه بسیار جوانان آلوده دامنی که به خود گفتند، فعلا تا جوانیم از شهوات و لذایذ بهرمند شویم و به وقت پیری توبه کنیم ولی مرگ در همان زمانی گریبان آنان را گرفت.
    چه بسیار گنهکارانی که به خود نوید توبه و بازگشت به حق دادند ولی تکرار گناه و ادامه ی معصیت نفس آنان را به اسارت هوا و شیطان برد، و روح گنهکاری در آنان ثابت و پا بر جا گذاشت ، و قدرت و قوت توبه از دست آنان رفت و هرگز موفق به انابه و رجوع به حضرت محبوب نشدند علاوه بر آن بر اثر کثرت گناه و تداوم معصیت، و تراکم خطا، و سنگینی ظلمت، و دوری شدید از حق، و جدایی و فراق از طاعت، دچار تکذیب علایم و نشانه های حق، و انکار عذاب و عقوبت، و آیات الهی به مسخره گرفتند، و با دست خود، درب رحمت و مغفرت و توبه را و انابه را به روی خود بستند؟
    ثم کان عاقبه الذین اساءوا، و السوءی ان کذبوا بایات اللَّه و کانوا بها یستهزوون (69)
    آنگاه عاقبت کسانی که کارهای زشت انجام دادند به جایی رسید که به تکذیب آیات حق برخاستند و دچار مسخره کردن آن آیات شدند؟
    گناه جذام وار ایمان و عقیده، اخلاق و شخصیت، کرامت و انسانیت گنهکار را می خورد، و برنامه ی حیات آدمی را جایی می رساند که آلوده به تکذیب آیات خدا شود و سر از مسخره کردن انبیا و امامان و قرآن مجید در آورد و موعظه و پند اندرز را از هر که باشد بی اثر نماید.
    بنابراین بر اساس آیه ی شریفه ی:
    وسارعوا الی مغفره من ربکم و جنه عرضها السماوات و الارض اعدت للمتقین (70)
    به جانب مغفرت پروردگارتان و بهشتی که عرض آسمانها و زمین است و برای اهل تقوا آماده شده بشتابید
    واجب است برای شستشو برود و درون از گناه به خاطر دست یافتن به مغفرت و بهشت و اقدام فوری نموده و برای تحقق توبه و انابه، شتاب و عجله به خرج داد که تاخیر توبه حتی در یک لحظه روا نیست، زیرا با توجه به آیات قرآن مجید واگذاردن توبه به هر علتی که باشد ستم و ظلم است و این ستم و ظلم بدون تردید گناهی علاوه بر گناهان دیگر است.
    ...و من لم یتب فاولئک هم الظالمون(71)
    گنهکار باید به این حقیقت واقف باشد که ترک توبه او را در کاروان ستمکاران قرار می دهد و ستمکاران طایفه ی هستند که خداوند آنان را دوست ندارد.
    و اللَّه لا یحب الظالمین (72)
    گنهکار باید بداند اهل گناه به شدت مورد نفرت و خشم و غضب خداوند و انبیاء و اولیای الهی هستند تا جاییکه حضرت مسیح به حواریون خود هشدار می دهد:
    یا معشر الحواریین تحببوا الی اللَّه ببغض اهل المعاصی و تقربوا الی اللَّه بالتباعد منهم و التمسوا رضاه بسخطهم (73)
    ای یاران ، به دشمنی و کینه نسبت به اهل گناه خود را محبوب خدا نمایید و به دوری جستن از آلودگان به خداوند نزدیک شوید و خوشنودی حق را از خشم و غضب نسبت به گنهکاران بجویید؟
    گنهکار باید توجه داشته باشد که با ارتکاب هر یک گناه از ارزش و کرامت و شخصیت و والایی او در پیشگاه خداوند کم می شود و تا پایه ی حیوانات بلکه پست تر از آنان سقوط می کند و در قیامت به صورت غیر انسان وارد محشر می شود.
    امیرالمومنین به براء به عازب فرمودند: دین را چگونه دیدی؟ عرضه داشت: پیش از آنکه به تو برسیم ، و دست به دامان امامت و ولایت تو بزنیم و از تو متابعت و پیروی کنیم مانند یهود بودیم عبادت و بندگی، و طاعت و خدمت بر ما کم ارزش و سبک بود ، با تجلی حقایق ایمان در قلوبمان، و پیروی از حضرت تو ارزش عبادت و بندگی را یافتیم حضرت با او فرمودند: دیگران در قیامت به ارزش الاغ محشور می شوند و هر یک از شما با ورود به محشر به سوی بهشت حرکت خواهد کرد.(74)




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    توبه واجب اخلاقی است

    بینایان راه، عالمان آگاه ، و اندیشمندان پاکدل ، کتابهای با عظمتی در مسایل اخلاقی نوشته اند و اخلاق را در دو بخش حسنات اخلاقی و سیئات اخلاقی شرح داده اند کبر و عجب و خودبینی را در باب سئیات و تواضع و فروتنی و خاکساری را در فصل حسنات به طور مفصل تفسیر کرده اند.
    گناه را محصول تکبر انسان از حق و توبه و انابه را میوه ی شیرین تواضع و فروتنی در پیشگاه حق دانسته اند.
    وضع ناهنجاری که برای ابلیس پیش آمد و او را به فرموده ی قرآن. گرفتار لعنت و رجم و طرد از حریم حق نمود معلول کبر او در برابر امر خدا می دانند و توبه و قبول آن را از جانب خدا در ارتباط با آدم و همسرش ، محصول تواضع و فروتنی او نسبت به حق به حساب می آورند، و در این زمینه نظر می دهند به خاطر این که تکبر باعث رانده شدن انسان از حریم حق ، و دوری او از رحمت خدا می شود، واجب است از تکبر کناره گرفت و به علت این که تواضع و فروتنی ، انسان را به مقام قرب آراسته می کند و او را از بندگی و عبادات می کشاند و او را وادار می نماید از گناهان و معاصی اش در پیشگاه حق عذر خواهی کند و اقدام به توبه نماید، واجب است وجود خود را به خاکساری در برابر حق زینت دهد و بر خاک با عظمت حریم دوست سر ذلت نهد، و با حالت خشوع و تواضع و چشمی گریان به جانب محبوب رود ، و تعهد نماید برای همیشه از گناه گیری کند و به جبران گذشته برخیزد.
    خداوند مهربان به موسی (علیه السلام) بن عمران خطاب کرد:
    یابن عمران هب من عینیک الدموع و من قبلک الخشوع و من بذلک الخصوع ثم ادعنی فی ظلم اللیالی تجدنی قریبا مجیبا(75)
    پسر عمران به پیشگاه من از دو دیده ات اشک و از قلبت خشوع و از بدنت فروتنی بیاور آنگاه در تاریکی شبها مرا بخوان نزدیک و جواب دهنده ام یابی.
    قرآن درباره ی ابلیس می گوید:
    قال ما منعک الا تسجد اذ امرتک قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین ، قال فاهبط منها فما یکون لک ان تتکبر فیها فاخرج انک من الصاغرین
    خداوند به او فرمود ، تو را بر سجده بر آدم چه برنامه ای مانع شد که چون تو را دستور دادم انجام ندادی پاسخ داد من از او بهترم مرا از آتش و از خاک به وجود آورده ای آتش کجا و خاک کجا؟
    خداوند به او فرمان داد از این مقام ملکوتی و هویت معنوی فرود آی تو را نرسد که نخوت و کبر به میان آوری از حریمم بیرون رو که تو از زمرده ی فرومایگانی
    قرآن پستی و بدبختی و شقاوت و تیره روزی ابلیس را میوه ی تلخ تکبر او از فرمان خدا می داند کبری که باعث پستی و هلاکت و خروج او از حریم ملکوت شد بنابراین انسان باید از کبر بپرهیزد که این حالت شیطانی مانع از او و اجرای فرمان خداوند است.
    قرآن مجید درباره ی آدم و همسرش می فرماید:
    قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرء لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین (76)
    هر دو گفتند: خداوند ما بر خود ستم روا داشتیم اگر ما را مورد مغفرت و رحمت قرار ندهی هر آینه از زیانکاران خواهیم بود.
    قرآن اقرار و اعتراف آدم و همسرش را را به مخالفت با فرمان حق و طلب مغفرت و رحمت حضرت محبوب را که امری پسندیده و محمود است به عنوان بازگشت و توبه ی آدم می داند، و در آیه ی 37 سوره ی بقره
    قبولی این توبه را اعلام می کند ولی باید به این حقیقت توجه داشت که اقرار و اعتراف و توبه و بازگشت ، و چون از نظر علمای اخلاقی تکبر حجابی سنگین بین عبد خدا و تواضع و خاکساری راهی همواره و دری باز بین انسان و حضرت حق است و بقای بر کبر گناهی عظیم ، و دست برداشتن از نخوت واجبی بزرگ ، و آراسته شدن به تواضع عملی ملکوتی ، و به کارگیری آن برای دست شستن از گناه و آراسته شدن به عبادت و بندگی مساله ای لازم و ضروری است؛ بر این اساس توبه از گناه که در حقیقت نشان دادن تواضع به حریم حق و دور شدن از کبر و نخوت است، واجب اخلاقی است.
    درباره ی کبر در روایات می خوانیم:
    عن حکیم قال سالت ابا عبداللَّه (علیه السلام) عن ادنی الالحاد فقال ان الکبر ادناه (77)
    کبر در بدترین مردم است از هر جنسی که باشند بزرگی برازنده ی حق است، هر کس با خداوند در رادی برازنده ی او به ستیزه برخیزد ، خداوند جز پستی بر او نیفزاید.
    امام باقر (علیه السلام) فرمودند:
    العز ردا اللَّه و الکبر ازاره فمن تناول شیئا منه اکبه اللَّه فی جهنم(78)
    عزت روپوش خدا، و کبر همچون زیرپوش حق است هر کس به یکی از آنها دست انداز خداوند او را در جهنم سرنگون کند.
    درباره ی تواضع در روایات می خوانیم:
    امام ششم (علیه السلام) فرمودند:
    ان فی السماء ملکین موکلین بالعباد فمن تواضع للَّه رفعاه و من تکبر وضعاه (79)
    همانا در آسمان دو فرشته اند که هر دو را بر بندگان گماشته اند هر کس برای خدا فروتنی و خاکساری کند او را رفعت دهند، و هر که تکبر ورزد او را پست و ذلیل نمایند.
    رسول خدا فرمودند:
    فان من تواضع للَّه رفعه للَّه و من تکبر خفضه اللَّه و من اقتصد فی معیشته رزقه اللَّه و من بذر حرمه اللَّه و من اکثر ذکر الموت احبه اللَّه (80)
    همانا هر که برای خود فروتنی نماید خداوند او را بالا برد و هر که تکبر نماید خداوند او را پست و خوار کند و هر که در زندگی میانه روی پیشه گیرد خداوند روزیش دهد و هر کس ولخرجی نماید خداوند عنایتش را از او منع کند و هر که زیاد یاد مرگ کند پروردگار او را دوست دارد.
    خداوند به داوود خطاب کرد:
    یا داوود کما ان اقرب الناس من اللَّه المتواضعون کذلک ابعد الناس من اللَّه المتکبرون (81)
    ای داوود چنانکه نزدیکترین مردم به خداوند فروتنانند هم چنین دورترین مردم از خدا متکبرانند
    و انی لغفاره لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدی



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    بازگشت به حق

    گناهکاران و قدرت بر توبه


    هیچ مادری در جهان هستی ، فرزند خود را گنهکار نزاییده و کودک رحم را عاصی و خطا کار به دنیا نیاورده.
    کودک در حالی قدک به عرصه گاه حیات می گذارد که از علم و دانش و تفکر و اندیشه خالی است و از آنچه در اطرافش می گذارد از علم و دانش و تفکر و اندیشه خالی است و از آنچه در اطرافش می گذرد کاملا بی خبر است.
    طفل وقتی وارد فضای این جهان می شود جز گریه کردن و مکیدن شیر در لحظات اول در عین اینکه ناله می زند و شیر می خورد غافل است . غرایز و احساسات و شهوات او به تدریج وارد میدان فعالیت می شود و آنچه را باید برای بر پا کردن خیمه ی حیات تعلیم بگیرد، از اطرافیان خود و فعل و انفعالات طبیعی یاد می گیرد.
    هم چنانکه بدن او در طول زندگی در معرض انواع بیماریها قرار می گیرد ، فکر و روحش ، و نفس و قلبش نیز در معرض خطا و اشتباه می رود و در عمل و اخلاق مبتلای به گناه می گردد ، بنابراین گناه همچون بیماری بدن عارضی است نه ذاتی.
    بیماری بدن و جسم او با دارویی که طبیب تجویز می کند معالجه می شود فکر و روح و نفس بیمارش نیز با اجرای دستورات حضرت حق درمان می پذیرد.
    گنهکار با عرفان به وضع خویش و معرفت به حلال و حرام خدا، با رجوع به طبیب روحانی و دستور العمل گرفتن از او، برای توبه از گناه آماده می شود و با، امید و دلگرمی به رحمت حضرت حق از عرصه ی گناه بیرون می آید و همچون روزی که از مادر متولد شده است پاک می گردد.
    گنهکار نمی تواند ادعا کند نمی توانم توبه کنم زیرا کسی که قدرت بر گناه دارد بدون شک قدرت بر توبه هم دارد.
    آری انسانی که توانایی بر خوردن و آشامیدن ، رفتن و آمدن ، گفتن و شنیدن ازدواج و کسب و کار، و ورزش و ریاضت مسافرت و معاشرت و زور آزمایی دارد و اگر طبیبی به خاطر بیماری خاصش او را از بسیاری از غذاها و نوشیدنیها پرهیز دهد او را از ترس ریشه دار شدن بیماری با کمال قدرت از خوردن آن غذاها و نوشیدنیها خودداری می کند ، می تواند از گناهی که به آن دچار است بپرهیزد و از معصیت هایی که به آن گرفتار است خوداری نماید.
    عذر هیچ گناهی در عدم قدرت بر توبه در پیشگاه حضرت قابل قبول نیست اگر قدرت بر توبه برای اهل گناه نبود از جانب خداوند دعوت به توبه و انابه نمی شدند.
    گنهکار باید این حقیقت را باور کند که در هر شرایطی و در هر موقعیتی قدرت بر ترک گناه را دارد و بر اساس آیات قرآن خداوند مهربان و توبه پذیر توبه اش را قبول می کند و گناهانش را گر چه به عدد ریگ بیابان باشد ، در معرض عفو و مغفرت و رحمت قرار می دهد و پرونده ی سیاهش را به سپیدی چشم پوشی از همه ی گناهانش آراسته می کند.
    گنهکار باید این معنا را آگاه باشد که اگر ترک گناه و شستشوی درون و برونش برنخیزد و عصیان و خلافش را ادامه بدهد خداوند او را به اشد عذاب دچار می نماید و جریمه و عقوبت سنگینی را بر او بار خواهد کرد.
    خدای بزرگ در قرآن مجید بدین گونه خود را را معرفی می کند:
    غافر الذنب و قابل التوب شدید العقاب...
    خداوند، بخشنده ی گناه و پذیرنده ی توبه گنهکار ، و دارای عقابی شدید است.
    امام معصوم در دعای افتتاح بدین صورت خداوند را معرفی می نماید:
    و ایقنت انک ارحم الراحمین فی موضع العفو و الرحمته و اشد المعاقبین فی موضع النکال و النقمه
    یقین و باور دارم که تو مهربان ترین مهربانانی در جای عفو. و رحمت و شدیدترین عقاب کنندگانی در محل عقاب و انتقام
    خداوند مهربان در قرآن مجید به گنهکاران اعلام نموده:
    قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه اللَّه ان اللَّه یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم
    به بندگانم آنان که بر خود اسراف کردند بگو از رحمت خدا ناامید نباشید خداوند تمام گناهان را می آمرزد همانا او آمرزنده ی مهربان است
    بنابراین با توجه به توبه پذیری حق و قدرتی که گنهکار بر ترک گناه دارد و آیاتی که در قرآن به گنهکار، مژده ی عفو و رحمت می دهد ، برای اهل گناه در ترک گناه هیچ عذری باقی نیست ، به همین خاطر بر گنهکار توبه از گناه واجب فوری و واجب اخلاقی و واجب عقلی است.
    گنهکاری که توبه بر نخیزد و به جبران گذشته اقدام ننماید و درون و برون را از گناه پاک نکند چنانکه در دنیا در پیشگاه پاکان و عقل وجدان و حکمت و منطق محکوم است ، در آخرت در پیشگاه حضرت حق به طریق اولی محکوم است چنین کاری در قیامت با اندوه و حسرت و ندامت و پشیمانی فریاد می زند:
    لو ان لی کره فاکون من المحسنین (82)
    کاش برای من زمینه ی بازگشتی به دنیا بود تا از نیکو کاران می شدم!
    خداوند در جوابش می گوید:
    بلی قد جاء تک آیاتی فکذبت بها و استکبرت و کنت من الکافرین(83)
    آری محققا آیات من برای دستگیری و هدایتت به تو رسید تو آنها را تکذیب نمودی و راه سرکشی از دستورات من را پیش گرفتی ، و تو از ناسپاسان بودی.
    در آن روز است که برای نجات گنهکار عوضی به جای دین و عمل از او قبول نمی کنند و بر پیشانی وجود او مهر محکومیت می زنند.
    ولو ان للذین ظلموا نا فی الارض جمیعا و مثله معه لا فتدوا به من سوء العذاب یوم القیامه و بدا لهم من اللَّه ما لم یکونو یحتسبون(84)
    اگر اهل ستم تمام آنچه را در زمین است و همانند آن را در اختیار داشته باشند هر آینه همه را فدا کنند تا از عذاب سخت قیامت برهند ولی چنین چیزی نخواهد شد و از جانب حق برای آنان برنامه هایی آشکار گردد که گمان نمی برند.
    امیر المومنین (علیه السلام) در دعای کمیل در اینکه در دنیا و آخرت گنهکار را در عدم توبه عذری در پیشگاه حق نیست و خدا را نسبت به گنهکار حجت کامل و تمام است می گوید:
    فلک الحجه علی فی جمیع ذلک ولا حجه لی جری علی فیه قضاءک...
    تو را بر من در تمام آنچه از خطا و معصیت و گناه و هوا و هوس و متابعت از شیطان گذشته حجت است ، و برای من در آنچه در قضاوت بر آن جاری شده هیچ گونه حجتی نیست.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    گناهکاران و قدرت بر توبه

    هیچ مادری در جهان هستی ، فرزند خود را گنهکار نزاییده و کودک رحم را عاصی و خطا کار به دنیا نیاورده.
    کودک در حالی قدک به عرصه گاه حیات می گذارد که از علم و دانش و تفکر و اندیشه خالی است و از آنچه در اطرافش می گذارد از علم و دانش و تفکر و اندیشه خالی است و از آنچه در اطرافش می گذرد کاملا بی خبر است.
    طفل وقتی وارد فضای این جهان می شود جز گریه کردن و مکیدن شیر در لحظات اول در عین اینکه ناله می زند و شیر می خورد غافل است . غرایز و احساسات و شهوات او به تدریج وارد میدان فعالیت می شود و آنچه را باید برای بر پا کردن خیمه ی حیات تعلیم بگیرد، از اطرافیان خود و فعل و انفعالات طبیعی یاد می گیرد.
    هم چنانکه بدن او در طول زندگی در معرض انواع بیماریها قرار می گیرد ، فکر و روحش ، و نفس و قلبش نیز در معرض خطا و اشتباه می رود و در عمل و اخلاق مبتلای به گناه می گردد ، بنابراین گناه همچون بیماری بدن عارضی است نه ذاتی.
    بیماری بدن و جسم او با دارویی که طبیب تجویز می کند معالجه می شود فکر و روح و نفس بیمارش نیز با اجرای دستورات حضرت حق درمان می پذیرد.
    گنهکار با عرفان به وضع خویش و معرفت به حلال و حرام خدا، با رجوع به طبیب روحانی و دستور العمل گرفتن از او، برای توبه از گناه آماده می شود و با، امید و دلگرمی به رحمت حضرت حق از عرصه ی گناه بیرون می آید و همچون روزی که از مادر متولد شده است پاک می گردد.
    گنهکار نمی تواند ادعا کند نمی توانم توبه کنم زیرا کسی که قدرت بر گناه دارد بدون شک قدرت بر توبه هم دارد.
    آری انسانی که توانایی بر خوردن و آشامیدن ، رفتن و آمدن ، گفتن و شنیدن ازدواج و کسب و کار، و ورزش و ریاضت مسافرت و معاشرت و زور آزمایی دارد و اگر طبیبی به خاطر بیماری خاصش او را از بسیاری از غذاها و نوشیدنیها پرهیز دهد او را از ترس ریشه دار شدن بیماری با کمال قدرت از خوردن آن غذاها و نوشیدنیها خودداری می کند ، می تواند از گناهی که به آن دچار است بپرهیزد و از معصیت هایی که به آن گرفتار است خوداری نماید.
    عذر هیچ گناهی در عدم قدرت بر توبه در پیشگاه حضرت قابل قبول نیست اگر قدرت بر توبه برای اهل گناه نبود از جانب خداوند دعوت به توبه و انابه نمی شدند.
    گنهکار باید این حقیقت را باور کند که در هر شرایطی و در هر موقعیتی قدرت بر ترک گناه را دارد و بر اساس آیات قرآن خداوند مهربان و توبه پذیر توبه اش را قبول می کند و گناهانش را گر چه به عدد ریگ بیابان باشد ، در معرض عفو و مغفرت و رحمت قرار می دهد و پرونده ی سیاهش را به سپیدی چشم پوشی از همه ی گناهانش آراسته می کند.
    گنهکار باید این معنا را آگاه باشد که اگر ترک گناه و شستشوی درون و برونش برنخیزد و عصیان و خلافش را ادامه بدهد خداوند او را به اشد عذاب دچار می نماید و جریمه و عقوبت سنگینی را بر او بار خواهد کرد.
    خدای بزرگ در قرآن مجید بدین گونه خود را را معرفی می کند:
    غافر الذنب و قابل التوب شدید العقاب...
    خداوند، بخشنده ی گناه و پذیرنده ی توبه گنهکار ، و دارای عقابی شدید است.
    امام معصوم در دعای افتتاح بدین صورت خداوند را معرفی می نماید:
    و ایقنت انک ارحم الراحمین فی موضع العفو و الرحمته و اشد المعاقبین فی موضع النکال و النقمه
    یقین و باور دارم که تو مهربان ترین مهربانانی در جای عفو. و رحمت و شدیدترین عقاب کنندگانی در محل عقاب و انتقام
    خداوند مهربان در قرآن مجید به گنهکاران اعلام نموده:
    قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه اللَّه ان اللَّه یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم
    به بندگانم آنان که بر خود اسراف کردند بگو از رحمت خدا ناامید نباشید خداوند تمام گناهان را می آمرزد همانا او آمرزنده ی مهربان است
    بنابراین با توجه به توبه پذیری حق و قدرتی که گنهکار بر ترک گناه دارد و آیاتی که در قرآن به گنهکار، مژده ی عفو و رحمت می دهد ، برای اهل گناه در ترک گناه هیچ عذری باقی نیست ، به همین خاطر بر گنهکار توبه از گناه واجب فوری و واجب اخلاقی و واجب عقلی است.
    گنهکاری که توبه بر نخیزد و به جبران گذشته اقدام ننماید و درون و برون را از گناه پاک نکند چنانکه در دنیا در پیشگاه پاکان و عقل وجدان و حکمت و منطق محکوم است ، در آخرت در پیشگاه حضرت حق به طریق اولی محکوم است چنین کاری در قیامت با اندوه و حسرت و ندامت و پشیمانی فریاد می زند:
    لو ان لی کره فاکون من المحسنین (82)
    کاش برای من زمینه ی بازگشتی به دنیا بود تا از نیکو کاران می شدم!
    خداوند در جوابش می گوید:
    بلی قد جاء تک آیاتی فکذبت بها و استکبرت و کنت من الکافرین(83)
    آری محققا آیات من برای دستگیری و هدایتت به تو رسید تو آنها را تکذیب نمودی و راه سرکشی از دستورات من را پیش گرفتی ، و تو از ناسپاسان بودی.
    در آن روز است که برای نجات گنهکار عوضی به جای دین و عمل از او قبول نمی کنند و بر پیشانی وجود او مهر محکومیت می زنند.
    ولو ان للذین ظلموا نا فی الارض جمیعا و مثله معه لا فتدوا به من سوء العذاب یوم القیامه و بدا لهم من اللَّه ما لم یکونو یحتسبون(84)
    اگر اهل ستم تمام آنچه را در زمین است و همانند آن را در اختیار داشته باشند هر آینه همه را فدا کنند تا از عذاب سخت قیامت برهند ولی چنین چیزی نخواهد شد و از جانب حق برای آنان برنامه هایی آشکار گردد که گمان نمی برند.
    امیر المومنین (علیه السلام) در دعای کمیل در اینکه در دنیا و آخرت گنهکار را در عدم توبه عذری در پیشگاه حق نیست و خدا را نسبت به گنهکار حجت کامل و تمام است می گوید:
    فلک الحجه علی فی جمیع ذلک ولا حجه لی جری علی فیه قضاءک...
    تو را بر من در تمام آنچه از خطا و معصیت و گناه و هوا و هوس و متابعت از شیطان گذشته حجت است ، و برای من در آنچه در قضاوت بر آن جاری شده هیچ گونه حجتی نیست.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    روایتی عجیب در مساله ی حجت حق بر بندگان

    عبدالا علی مولی آل سام می گوید از حضرت صادق (علیه السلام) شنیدم، می فرمودند: در قیامت زنی زیبا چهره را که در به خاطر زیباییش در دنیا دچار فتنه شد به دادگاه الهی می آورند می گوید، از پروردگارا مرا زیبا آفریدی تا جایی که به خاطر زیباییم برخورد کردم به آنچه برخورد کردم ، در آن هنگام حضرت مریم (علیه السلام) را می آورند و در جواب آن زن گفته می شود: تو نیکوتری یا مریم؟ ما مریم را نیکو آفریدیم ولی خود را از فتنه حفظ کرد، جوانی نیکو صورت را می آورند که در دنیا محض زیبایی چهره اندامش دچار فتنه شد عرضه می دارد: خداوند! به من چهره ی زیبا دادی تا جایی که دیدم از زنان آنچه را دیدم، در آن وقت یوسف را می آورند و در پاسخ آن جوان گفته می شود ، تو زیباتری یا یوسف؟ ما یوسف را زیبا آفریدیم ولی او به خاطر زیباییش دچار فتنه شد مبتلا به بلا را می آورند که به خاطر بلایش و صبر نکردنش گفتار فتنه شد می گوید : خداوندا بلا را بر من سخت گرفتی، من هم تاب و طاقتم را از دست دادم و دچار فتنه شدم، ایوب (علیه السلام) را می آورند و به شخص بلا کشیده می گویند، بلای تو شدیدتر بود یا ایوب؟ او به بلا دچار شد ولی گرفتار فتنه نشد (85)




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    توبه میراث آدم و حوا

    آدم به عنوان خلیفه ی خداوند و نایب حضرت رب العزه آفریده شد، و پس از اعتدال و استواء بدن، روح خدایی در او جلو کرد (86) و شایسته ی مقام علم الاسمایی گشت و فرشتگان به خاطر عظمت و کرامتش ، به امر حضرت حق در برابر او سجده کردند آنگاه به فرمان خداوند همراه با همسرش در بهشت ساکن شد (87)
    تمام نعمت های بهشت در اختیار او قرار گرفت و استفاده از آن مجموعه برای او و همسرش بلا مانع اعلام شد جز اینکه از هر دو خواستند به درختی معین نزدیک نشوند که با نزدیک شدن به آن درخت از ستمکاران خواهند شد (88) شیطان که به خاطر سر تافتن از سجده بر آدم از حریم حق رانده شده بود و آثار لعنت حق او را زجر می داد، و تکبر و خودبینی اش نمی گذاشت به پیشگاه مقدس یار برگردد از باب کینه و دشمنی نسبت به آدم و همسرش ، در مقام وسوسه نمودن آنان بر آمد ، تا آنچه را از اندامش پنهان بود آشکار سازد، و با اطاعت نمودن از او مقام کرامت و عظمتشان را از دست بدهند و، و از بهشت عنبر بهشت اخراج شوند، و روی رحمت و لطف حق از آنان برگردد.
    او با این جمله به وسوسه کردن آنان برای خوردن از میوه ی آن درخت اقدام کرد:
    ای آدم و حوا! خداوند شما را از این درخت نهی نکرد جز به این علت که اگر از آن بخورید فرشته می شوید یا در این باغ سرسبز و خرم تا ابد خواهید ماند.
    و برای اینکه پای وسوسه ی خود را در قلب آن دو نفر محکم و ثابت نماید برای آنان سوگند خورد که من جز خیر شما را نمی خواهم (89)
    وسوسسه ی پر جاذبه و قسم شیطان حرص آن دو نفر را شعله ور ساخت حرص بین، آنان و نهی حق حجاب شد ، به وسوسه ی او فریب خوردند و مغرور شدند ، و به عرصه ی تاریک نافرمانی از خداوند در افتادند و بر مخالفت با خواسته ی حق جرات یافتند و باطل در نظرشان زیبا آمد!
    از آن درخت خوردند اندامشان آشکار شد، لباس وقار و هیبت و نو و کرامت از دست دادند ، شروع کردند به قرار دادن برگهای بهشتی بر یکدیگر تا آنان را در پوشد، پروردگارشان آنان را مورد خطاب قرار داد که آیا شما را از نزدیک شدن به آن درخت نهی نکردم؟ و اعلام ننمودم که شیطان برای شما دشمنی است آشکار (90)
    آدم و حوا از بهشت اخراج شدند مقام خلافت و علم و مسجود ملائکه بودن برای آنان کاری نکرد از آن مقامی که به آنان داده شده بود هبوط کردند و برای ادامه حیات در زمین قرار گرفتند.
    دوری از مقام قرب، از دست دادن همنشینی با فرشتگان، محروم شدن از بهشت، بی توجهی به نهی حق و اطاعت از شیطان، غمی سنگین و اندوهی سخت و حسرتی درد آور بر دوش جانشان گذاشت از زندان مخوف و محدود خود پسندی و خود دیدن که علت محرومیت و ممنوعیت از رحمت و عنایت محبوب و افتادن در دام ماسوی اللَّه است در آمدند و به فضای بیداری و عشق و علاقه و ایمان به دوست وارد شدند ، فضایی که منافع سرشاری در دنیا ، و سود بی نهایتی در آخرت نصیب انسان می کند.
    چون به این صورت به خود آمدند، فریاد بر داشتند که وقتی در زندان منیت و غفلت از یار افتادیم و در تاریکی خودخواهی و حرص و غرور قرار گرفتیم دچار ظلمنا انفسنا شدیم.
    این توجه به وضع خویش، مقدمه ی ورود به عرصه گاه حریت و آزادی و عامل نجات از بند شیطان ، و روی آوردن به جانب حضرت محبوب، و باعث تواضع و فروتنی در پیشگاه حضرت رب است که اگر شیطان هم به همین صورت می نمود رجم از حریم نمی شد و به لعنت ابدی گرفتار نمی گشت.
    آدم و حوا در فضای پر قیمت نور و اندیشه و تفکر و تعقل و توجه و بینایی و بیداری که همراه با ندامت و پشیمانی و اشک چشم بود آنچنان ادب و خاکساری نشان دادند که نگفتند اعرفنا ما را بیامرز بلکه عرضه داشتند:
    و ان لم تعرفنا اگر ما را نبخشی و به عرصه گاه رحمت در نیاوری لنکونن من الخاسرین (91) از زیان کاران خواهیم شد.
    به دنبال این توجه و بیماری و فروتنی و خاکساری ، و ندامت و پشیمانی و گریه و انابه و درآمدن از خودی و خدایی شدن ابواب رحمت به روی آنان باز شد لطف دوست به دستگیری از آنان شتافت عنایت محبوب به استقبال از آنان آمد:
    فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم
    آدم از پروردگارش دریافت کلمات نمود پس توبه اش پذیرفته شد همانا خداوند توبه پذیر و مهربان است.
    نور ربوبیت در کلمات تجلی کرد و به جان آدم راه یافت با پیوستگی این سه حقیقت، یعنی نور ربوبی و کلمات و جان آدم توبه تحقق پیدا کرد، توبه ای که گذشته را جبران و آینده ای روشن پیش روی تائب قرار داد.
    از حضرت باقر (علیه السلام) روایت شده کلمات عبارت بود از:
    اللهم لا اله انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فاغفر لی انک خیر الغافرین اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فارحمنی انک خیر الحراحمین اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فتب علی انک انت التواب الرحیم (92)
    و نیز روایت شده: آدم اسماء بزرگ و گرانقدری را مکتوب بر عرش حق دید در رابطه با آنها پرسید به او گفته شد: برترین موجودات از نظر منزلت نزد خدایند: محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین،، آدم، برای قبول توبه و بالا رفتن درجه و منزلتش به حقیقت آن اسماء متوسل شود و از برکت آن حال و قال توبه اش را پذیرفتند (93)
    آری همین که باران الهامات حق برای جلوه ی کلمات بر دانه ی عشق و محبت آدم فرو ریخت، نبات اقرار و اعتراف ظلم به نفس رویید و کار آدم از چاه بشری به دعا و گریه و استغاثه کشید، درخت اجتباء از سرزمین روحش سرکشید و گل توبه بر آن درخت شکفت:
    ثم اجتباه ربه فتاب علیه و هدی
    سپس پروردگارش او را برگزید، و توبه اش را پذیرفت و بر او لباس هدایت خاص در پوشاند.


    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    گناهان


    امام صادق (علیه السلام) در قطعه ای بسیار زیبا و جالب که صورت توبه نامه دارد به گناهانی که توبه از آنها واجب فوری و واجب اخلاقی و شرعی است، بدین صورت اشاره دارند گناهانی که اگر جبران نشود و با توبه ی حقیقی از صفحه ی پرونده زدوده نگردد موجب عذاب الهی در روز جزا و اختلال در زندگی در عرصه گاه دنیاست: ضایع کردن واجبات خداوند و توقف از فرایض و تضییع حق پروردگار از قبیل نماز، زکات ، روزه ، جهاد ، حج، عمره ، وضوی کامل، غسل عبادت شب ، کثرت ذکر، کفاره ی قسم استرجاع در مصیبت و روی گرداندن از حقایقی که در به جا آوردنش از واجب و مستحب کوتاهی شده.
    ارتکاب گناهان کبیره روی آوردن به معاصی، انجام گناهان ، کسب زشتیها برخورد به شهوات ، به عهد گرفتن خطا و خلاصه انجام هر مصیبت به عهد و اشتباه، و در پنهان و آشکار.
    ریختن خون با ناحق عقوق والدین، قطع رحم، فرار از جبهه، تهمت به پاکدامن، خوردن مال یتیم به ظلم و ستم شهادت دروغ کتمان شهادت دین فروشی به بهانه اندک، ربا خواری ، خیانت نال حرام، جادو ، کهانت ، فال بد زدن ، شرک، ریا، دزدی ، شرابخوری، کم گذاشتن از کیل، خیانت و ظلم در ترازوی داری، کینه و دشمنی، دو رویی ، پیمان شکنی، افترازدن، مکر و حیله شکستن، تعهد در برابر اهل ذمه ، قسم ، غیبت، سخن چینی، بهتان ، عیب جویی، و خرده گیری، بدگویی، لقب هایی بد دادن به اشخاص آزار همسایه ورود به خانه ی مردم بدون اجازه، فخر فروشی ، کبر، اصرار بر گناه، روحیه ی استکباری، راه رفتن به کبر و بزرگ منشی ، ستم در حکم راندن ، ظلم به هنگام خشم ، تعصب ورزیدن ، تقویت ستمکار، کمک بر گناه و دشمنی ، کمی عدد در اهل و مال ، بدگمانی به مردم ، متابعت هوی، عمل به شهوت ، امر به منکر، نهی از معروف ، فساد در زمین ، انکار حق روی آوردن به ستمگران در غیر حق ، مکر، خدعه، بخل، گفتار، به نادانی ، خوردن میته و خون گوشت خوک، و آنچه برای غیر خدا ذبح شده، حسد، تجاوز دعوت، به زشتی ، آرزو بردن به آنچه از جانب خدا عنایت شده ، خود پسندی، منت گذاشتن در بخشش ستمگری، انکار قرآن، تحقیر یتیم، راندن سائل ، شکستن سوگند، قسم دروغ، ستم به مردم، در اموال و موی و صورت و آبرو ، بد دیدن، بد شنیدن، بد گفتن، بد عمل کردن با دست قدم بر برداشتن به بدی لمس کردن به زشتی ها حدیث نفس نمودن، قسم باطل. (94)
    ترک آنچه واجب است و آلوده شدن به آنچه حرام است، در این مقاله ی ملکوتی به وسیله ی امام ششم بیان شده و به عنوان گناهانی که توبه از آنان ضروری است به شمار آمده.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






صفحه 3 از 20 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi