نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: هنرهای نمایشی

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,415
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    adab هنرهای نمایشی

    بنام خدا


    هفتم فروردین سال 1397 مصادف با روزسه شنبه، بنام روز هنرهای نمایشی نامیده شده است که مطالب ذیل تقدیم می کردد


    این روز بر تمامی هنرمندان کشورمان مبارک باد


    حسنعلی ابراهیمی سعید
    https://www.uplooder.net/img/image/32/87041b217fc3e5f178e268c87e1de27d/hasa-n-a-li____ebrahimi___said________%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8 %B9%D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB% 8C%D9%85%DB%8C_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_.jpg

    امضاء




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,415
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    هنرهای نمایشی
    شکلی از هنر است که برخلاف هنرهای پلاستیکی، هنرمند در آن با استفاده از بدن و فیزیکِ خود در وهلهٔ نخست و سپس بهره‌گیری از امکانات دیگر به خلق هنر خود می‌پردازد. اصطلاح «هنرهای نمایشی» برای اولین بار در سال ۱۷۱۱ در زبان انگلیسی برای مجموعه‌ای از هنرهای دیداری متکی به بازیگر مورد استفاده قرار گرفت.[۱]


    تقسیم‌بندی


    هنرهای نمایشی شامل: انواع رقص، موسیقیِ زنده، اپرا، تئاتر (زنده و عروسکیسینما، شعبده‌بازی و تردستی، داستان‌گویی، نمایش‌های سیرک (بندبازی، معرکه گیری، کار با حیوانات و نمایش‌های پهلوانی) و سایر هنرهای مشابه است.


    هنرمندانِ این نمایش‌ها با عنوان‌هایی چون: هنرپیشه، کمدین، رقصنده، شعبده‌بازان، نوازندگان و خوانندگان نام برده می‌شوند.


    رقص


    رقص برف


    مقالهٔ اصلی: رقص




    رقص معمولاً به حرکت‌های انسان که برای بیان یک حالت انجام می‌گیرد گفته می‌شود. رقص می‌تواند در یک محیط اجرایی، روحانی یا اجتماعی اجرا شود.

    به افرادی که به انجام رقص می‌پردازند رقصنده می‌گویند و به خودِ کنشِ رقص، رقصیدن یا رقص گفته می‌شود.
    در فرهنگ معاصر ایرانی، رقاص لفظی است با بار منفی که به رقصندگان باشگاه‌های شبانه ازجمله رقص عریان عربی و رقص برهنهٔ غربی اطلاق می‌شود. به‌کار بردن این لفظ برای کسانی که حرفهٔ آنان نوعی از انواع رقص‌های هنری است ناپسند است.




    انواع هنر رقص: رقص باله، رقص فولکلر، رقص بالروم، رقص آیینی.




    اپرا









    مقالهٔ اصلی:اپرا




    اُپرا آمیزه‌ای ازموسیقی و تئاتر است تا حقیقت به تصویر کشیده شود. ازاین‌رو برای خلق آثار اپرایی باید در دو بخش موسیقی و نمایش آگاهی داشت تا بتوان پدیده‌ای درخور تحسین ایجاد کرد.

    اپرا مجموعه‌ای است از هنرهای مختلف: موسیقی، ادبیات، فن بازیگری، طراحی صحنه، دکور و کارگردانی. اپرا از ارزنده‌ترین پدیده‌های جهان موسیقی است. طی چندین قرن، اپرا با تحولات فراوان، همه گونه رویدادها و سبک‌های موسیقی را تجربه کرد و به تکامل رسید.[۲]
    آوازهای اپرا شامل دو قسمت است:

    • آریا (Aria) که قسمت اصلی اپراست و خواننده در آن با آرایش‌های آوازی، قدرت و مهارتش را ابراز می‌دارد.
    • گفت‌آواز (به فرانسوی: Recitatif) که نوعی از فن بیان و مکالمهٔ آوازی است و غالباً پیش از آریا قرار می‌گیرد. در اپرای ایتالیایی، گفت‌آواز رابط بین دو آریاست:

    الف- گفت‌آواز خشک Recitatif Secco که آواز بدون ارکستر است و فقط با چند آکورد کوتاه همراهی می‌شود.
    ب- گفت‌آواز همراهی‌شونده Recitatif accampagne که خواننده به همراهی ارکستر می‌خواند و بیشتر در اپراهای فرانسوی معمول است.
    تئاتر








    اگر عبارت «هرگاه A نقش B را برای C بازی کند یک نمایش شکل گرفته‌است» را برای تعریف نمایش بپذیریم وابستگی غیرقابل انکار هنرهای نمایشی به سه مقوله (بازیگر، نقش و تماشاگر) مشخص می‌شود.[۳] تئاتر در ساده‌ترین تعریف شکلی از نمایش است که علاوه بر این سه عامل وابسته به عوامل دیگری چون «محل نمایش، متن نمایشی، زمان اجرا و فرایند تولید تا ارائه دارد» با این تعریف نمایش‌های غیر داستانی در ردیف تئاترها قرار نمی‌گیرند.[۴]

    تئاتر از کلمهٔ یونانی «تئاترون» به‌معنی تماشاخانه یا محل تماشا گرفته شده‌است و شامل انواع مختلفی چون نمایش زنده بابازیگر، نمایش‌های عروسکی، پانتومیم، تئاتر تلویزیونی،اپرا، باله، نمایش‌های موزیکال، نمایش رادیویی، نمایش‌های آیینی (به شرط داشتن ساختار روایی) و شکل‌های خاصی از نمایش‌های سنتی ملل و اقوام (برای نمونه: نقالی، پرده‌خوانی، نمایشنامه‌خوانی،تخت حوضی، تعزیهدر ایران) و نمونه‌های متعدد دیگری است.

    تئاتر امروزه ازنظر ساختار و شکل ارائه گستردگی فراوانی یافته و شکل‌های گاه بدیعی چون (تئاتر خیابانی، تئاتر محیطی، تئاتر مواجه، تئاتر پوچی و…) که برخی از آنها در شکل اجرا و تعدادی نیز در ساختار نمایشنامه دست به نوآوری زده‌اند.[۵]

    ریچارد فورمن، پیتر بروک، یرژی گروتوفسکی، خوان آکالایتیس، رابرت ویلسون، الیزابت لکامپت، پیتر سلارز، ژوزف اسووبودا، آندره سربن، آرین منوشکین و مارتا کلارک از جمله کارگردان‌هایی هستند که تئاتر را به گوناگونی شیوه‌ها و سیستم‌های ارتباطی آن تجربه کرده‌اند.[۶]

    سیرک


    مقاله اصلی: سیرک




    رومیان اولین کسانی بودند که واژهٔ سیرک را به‌کار بردند در آن زمان به محوطهٔ وسیعی که محل نمایش‌های مهیجی همچون اسب دوانی، آکروبات، مسابقه ارابه رانی و کشتی بود سیرک گفته می‌شد. نوع جدید سیرک از سال‌های ۱۷۰۰ میلادی آغاز به کار کرده‌است و در آن از شعبده باز، دلقک، آکروبات باز و همه نوع حیوان رام شده و حتی شیر و خرس هم استفاده می‌شود.[۷]
    تاریخچه هنرهای نمایشی در غرب

    دوره کلاسیک


    سیرک




    در اوایل قرن ۶ قبل از میلاد اولین حرکت‌های رسمی برای ایجاد سنت‌های نمایشی کلاسیک در یونان آغاز شد. نمایش‌های تراژدی و شادی‌نامه که ریشه در آئین‌های مذهبی یونان باستان داشتند شکل گرفت و با وجود نویسندگان بزرگی چون سوفوکل، اوریپید، آریستوفان و… به سرعت پیشرفت کرد. این سنت بعدها توسط رومی‌ها ادامه یافت و شکل کپی برداری شده‌ای از نمایشها در روم همزمان باسایر نمایشهای سرگرم‌کننده دیگر چون «گلادیاتوربازی» و «مبارزات خونین پهلوانی» پیشرفت کرد. همزمان شکل جدیدی از نمایش پانتومیم در روم بوجود آمد که نوعی از تئاتر بی کلام بود. با ظهور دین مسیحیت و رشد قدرت و نفوذ کلیساها برای مدتی هرگونه فعالیت نمایشی ممنوع و حرام دانسته شد. اما حرکت هنر نمایش هرگز بطور کامل متوقف نشد و اینبار در قالب نمایشهای کارناوالی با موضوع «زندگی و آلام مسیح و حواریون» ونیز شکل جدیدی از نمایش‌های اخلاقی در فاصله قرون ۹ تا ۱۴ پدید آمد.[۸]

    دوره رنسانس


    نمایشگران دوره‌گرد





    رنسانس در سال‌های ۱۳۰۰ از ایتالیا آغاز شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا انتشار یافت. به ندرت در دوره‌ای چنین کوتاه از نظر تاریخی، رخدادهای متعددی به وقوع می‌پیوندد. حال آنکه این قرن‌ها سرشار از تغییرات اساسی و فعالیت‌های بزرگ است. جهان امروزی نتیجهٔ همین فعالیت هاست، زیرا رنسانس پایه‌های اقتصادی، سیاسی، هنری و علمی تمدن‌های کنونی غرب را بنا نهاد.[۹]
    دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای سدهٔ پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی به رُنِسانس (یعنی نوزایش) مشهور شده‌است. دانشمندان، سرایندگان و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل روم و یونان با دیدگانی تازه‌تر به جهان می‌نگریستند. نقاش‌ها به مطالعهٔ کالبد انسان پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوهٔ واقع‌گرایانه‌ای نقاشی می‌کردند. فرمانروایان ساختمان‌ها و کارهای

    بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در سراسر اروپا گسترش یافت.[۱۰]




    در تاریخ هنر معمولاً دوران رنسانس را به این مراحل، بخش می‌کنند:[۱۱]





    • آغازین (حدود ۱۳۰۰ – حدود ۱۴۲۰)



    • پیشین (حدود ۱۴۲۰- حدود ۱۵۰۰)




    • پسین یا اوج (حدود ۱۵۰۰ – حدود ۱۵۲۷)[۱۲]



    در این دوران شکل‌های جدیدی از هنرهای نمایشی مانند کمدیادلارته و باله که گونه‌ای رقص نمایشی بود به‌وجود آمدند.[۱۳] اولین بالماسکه‌هاو نمایش‌های بداهه در قرن ۱۶ در انگلیس با ظهور بزرگان عرصه نمایش چون شکسپیر، بن جانسن، کریستوفر مارلو پدید آمدند که ترکیبی بودند از حرکات نمایشی، رقص همراه با موسیقی که هنرمندان آن با پوشیدن لباسهای عجیب که بطور استادانه‌ای طراحی شده بودند به هنرنمایی می‌پرداختند.[۱۲]




    تاتر کودک ونوجوان در ایران وتشکیل گروه‌های نمایشی و اجرا در مدارس و مهد کودک‌ها کارگاه تاتر کودک (بومرنگ) از پیش رویان تاتر کودک ونوجوان در ایران با تولید نمایش‌های موزیکال ازسال ۱۳۸۴ و اجرای آنها در آمفی‌تئاترهای ایران بخش خصوصی در تئاتر را توسعه داده و تولیداتش از پرمخاطب‌ترین تاترهای کودک ونوجوان بوده

    امضاء




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,415
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    انواع نمایش ها...

    نمایش روزنامه‌ای:
    بعد از کودتای 1968 دربرزیل ‌، گروه‌های تئاتری امکان فعالیت مانند گذشته را از دست دادند و همین امر موجب شد که شیوه های جدیدی را برای ارتباط با مخاطب به کار بندند ‌و نمایش روزنامه‌ای یکی از آن شیوه‌هاست‌. هدف این نوع نمایش افشا‌ی دروغ‌هایی بود که در روزنامه‌های کودتاچیان به چاپ میرسید. در نمایش روزنامه‌ای مرز بین بازیگر و تماشاگر برداشته خواهد شد. و بازیگر رو در رو حقیقت را برای مخاطب آشکار و به او منتقل می‌کند؛ همین‌طور نیازی به بازیگر تربیت شده نمی باشد و هر کسی می‌تواند نقشی داشته باشد ‌و در هر مکانی امکان اجرا وجود دارد ، زیرا هدف ارائه کاری هنری و زیباشناسانه نیست. ‌‌در اجرای نمایش روزنامه‌ای باید قواعد زیر را رعایت نمود: ساده خواندن ، تمام وکمال خواندن ، به دنبال هم خواندن ، ریتمیک خواندن ، مستندخواندن (نشان دادن مستندات هنگام خواندن‌) ، پانتومیم خواندن (برای تفهیم بیشتر نوشته در جریان خواندن از پانتومیم استفاده می‌شود) ، نمایشی خواندن (نوعی خواندن که تماشاگر احساس دیدن رویداد را داشته باشد) ، تاریخی خواندن (ارتباط دادن خبر امروز با رویدادی از این دست اما تاریخی و قدیمی) ، مقایسه‌ای خواندن (مقایسه خبر تشییع جنازه یک شخصیت متمول با یک انسان معمولی‌) و قرینه خواندن (دو خبر همسان را یکی بعد از دیگری خواندن‌)
    نمایش نامریی:
    در این نمایش مخاطب بدون آگاهی و اطلاع خود به شمایل بازیگر در‌می‌آید یعنی فرقی بین بازیگر و تماشاگر وجود ندارد‌. این نوع نمایش ‌هر جا که جمعی از مردم حاضر باشند، قابل اجرا‌ست. گروه نمایش مورد نظر را به اجرا می‌گذارند و در پایان به کسی ‌نمی‌گویند که این‌ها بازیگر بودند و شما شاهد یک نمایش ‌بودید. به عنوان مثال زمانی در دانمارک ملکه حامله ‌شد همه روزنامه ها و رسانه‌ها به این مطلب ‌پرداختند و بیمارستانی به ملکه و فرزندش اختصاص داده شد‌. ‌گروهی نمایشی ‌، به میان مردم رفتند‌‌ و این سوژه را به نمایش ‌گذاشتند. به این شکل که در میان جمعیت جمع شده زنی حامله از حال می‌رود و بیهوش می گردد؛ بقیه گروه ‌به روشنگری این مسئله می‌پردازند ‌که‌‌ شهر برای ملکه قرق شده است و ز‌نانی اینچنین باید بدون امکانات در خیابان زایمان کنند. در این نوع نمایش تماشاگر‌ ناظر بر تمام رخدادهاست و نیازی به سکو نیست‌؛ از هر جایی می‌توان به جای سکو استفاده کرد. ا‌لبته بازیگران و گروه باید با درایت و هوشیاری کامل عمل کنند و تمام احتمالاتی که امکان بروز آن در اجرا وجود دارد را در نظر بگیرند؛ آنان باید به صورت های متفاوتی تمرین کنند تا آمادگی هر نوع برخورد تماشاگران ر‌ا داشته باشند. از جمله ایجاد هرج و مرجی که به دخالت پلیس منجر شود. چون اگر گروه مجبور شوند خود رامعرفی کنند ، در آن صورت نمایش از حالت نامرئی خارج می‌شود. تیز‌هوشی و درایت گروه جای هر نوع ارائه دیدگاه را برای تماشاچیان ‌باز می‌گذارد‌ و به این ترتیب از مشارکت آنان سود می‌جوید.‌ ‌این نوع نمایش مستلزم مشارکت تماشاگر است و باید درمکان‌های پرجمعیت به اجرا گذاشته شود؛ زیرا در‌ این صورت تاثیر ماندگارتری برجای خواهد گذاشت.

    نمایش شورایی:
    اجرای این نوع نمایش راه و رسم‌‌ خود را دارد. مشکلات‌، خواسته‌ها و اهداف مشترک گروه، چگونگی اجرا را تعیین می‌کند. یعنی ‌سلیقه‌های گوناگون درگروه موجب پرباری نمایش خواهد شد. در واقع اجرا برآمدی از اهداف وخواسته‌های مشترک گروه (بازیگران وتماشاگران ) است‌. به این شیوه که وقتی ‌نمایش شروع می‌شود، در هر جا که تماشاگری احساس کند ‌آرا ‌‌و دیدگاه‌های مطرح شده از طرف بازیگران کمکی به رفع مشکل مشترک نمی‌کند‌، نمایش را قطع و خودش به جای کسی که از نمایش خارج شده و در جایگاه تماشاگر قرار گرفته‌، بازی می‌کند. این روند تا زمانی که همه به یک نتیجه و روش مطلوب برسند، ادامه خواهد داشت‌. برای مثال اگر چند کارگر یا کارمند بخواهند در مورد ‌اخراج یکی از همکاران خود با مدیر کارخانه مذاکره کنند‌، قبلا این بحث را میان گروه امتحان می‌کنند. بدین گونه که یکی نقش رئیس و دیگری نقش کارمند اخراجی را بازی می‌کند این تمرین آن قدر ‌تکرار می‌شود تا به بهترین شیوه برخورد وگفت و گو برسند؛ آنگاه کارگر یا کارمند اخراجی به تنهایی یا به همراه چند همکار نزد رئیس می‌روند و به مذاکره می‌پردازند. این نوع نمایش نیز به مکان خاصی برای اجرا نیاز ندارد همه جا می‌تواند سکوی این نوع نمایش باشد. در امریکای لاتین این نوع نمایش از گروه‌های کوچک و در میان جمعیت کم اجرا می‌شد‌؛ اما در اروپا مخاطبان بیشتری داشت‌.‌

    نمایش پیکره (مجسمه‌):
    افرادی که دارای اهداف مشترکی هستند مثلا بیکاران، افرادی با مشکلات خانوادگی‌، کسانی که به اعتیادگرایش دارند و ... سوژه‌های این گونه نمایشی را تشکیل می‌دهند. گروهی از افراد که همه تماشاگر‌ند و همه بازیگر یکی را به عنوان مجسمه‌ساز معرفی می‌کنند و از او می‌خواهند که دیدگاه خود رادر مورد مسائلی چون بیکاری‌، مشکلات خانوادگی‌، اعتیاد و ...... اعلام کند و آن را به صورت تابلو‌ یا مجسمه‌ای به دیگران نشان دهد. او می‌تواند از بازیگران به جای موم ، خمیر یا گل استفاده کند. بازیگرانی که این نقش را برعهده دارند حق هیچ گونه حرکت و تحرکی ندارند ، زیرا مانند جسمی بی جان از آنان استفاده می‌شود. وقتی تابلو یا پیکر آماده شد‌، از طرف مجسمه‌ساز اول به دومی که تماشاگر بوده تحویل داده می‌شود تا آن را تمام کند یا تغییر دهد‌. این زنجیره تغییرات آن قدر ادامه می‌یابد تا به تابلو یا پیکری مشترک برسند. این نمایش نیز از این مزیت برخوردار است که در هر مکانی قابل اجراست .

    پرده خوانی:
    پرده خوانی، نوعی نمایشِ مذهبی ایرانی است. در این نمایش کسی با عنوان «پرده خوان» از روی تصاویر منقوش بر پرده، مصایب اولیای دین به ویژه اولیای مذهب شیعه را با کلامی آهنگین روایت می کند. پرده خوانی را «شمایل گردانی» ، «پرده داری» و «پرده برداری» نیز می نامند . پرده خوانی برآمده از نقالی و نقاشیِ مردمی است . پیشینة تاریخی آن را می توان با نوعی «قوالی» (نقالی توأمانِ موسیقی و آواز) در ادوار پیش از اسلام مربوط دانست که پس از ورود اسلام به ایران، به دلیل محدودیتهای موسیقی، به نوعی نقالی ملی مذهبی تغییر یافته است ؛ به ویژه در زمان صفویه که انواع نقالی مذهبی (روضه خوانی، حمله خوانی، پرده داری، صورت خوانی و سخنوری) شکل گرفت. به گفتة جابر عناصری در جنگ شاه اسماعیل صفوی با ازبکها برای تهییج سپاهیان ایران از این نمایش استفاده می شده است . ساختار پرده خوانی بر دو رکنِ «پرده» و «پرده خوان» استوار است. پرده پارچه ای است که یک یا چند رخداد مصیبت بار خاندان پیامبر (ص) بر آن نقش شده است. موضوعِ اصلی این نقشها، واقعة کربلا و حوادث پیش و پس از آن بوده، اما رفته رفته داستانهای اخلا قی پندآموز مانند جوانمرد قصاب نیز به آن افزوده شده است . معمولاً به لحاظ قداست عدد 72 و ارتباط آن با واقعة کربلا در هر پرده 72 مجلس فرعی و اصلی وجود دارد . پرده خوان کسی است که معمولاً همراه با اشاره کردن به تصاویر پرده، با چوب دستی ای به نام مِطْرق، این تصویرها را با صدایی رسا و آهنگین باز می خواند. اساساً این نمایش متکی بر »کلام« است . پرده خوان از پرده به دو روش بهره می برد : تزیینی و طوماری. او در روش تزیینی، پرده را صرفاً برای جلب توجه تماشاگران می آویزد و داستان را براساس آن نقل نمی کند؛ اما در روش طوماری، داستان بر مبنای نقشهای پرده و گشودن تدریجی پردة منقوش روایت می شود . روی پرده مجموعه ای از تصاویر کوچکتر نقش شده که به صورت پی درپی ماجراهای داستان را نشان می دهد . پرده خوانها را درویش نیز می خواندند؛ از مشهورترین آنها درویش بلبل قزوینی بود .

    نقالی:
    نقّالی یکی از جلوه های مهم و اصیل در نمایشهای سنتی ایران است، که بر پایه سنت قصه خوانی، روایتگری، همراه با اصول و فنون و برخوردار از یک نوع آگاهی دقیق و تسلط بر قواعد و آموخته ها در جهت بهترین ارتباط با مخاطب است. نقّالی از دیدگاه متخصصان تاریخ نمایش جهان یکی از سه عامل عمده (آیین، تقلید، نقل( در پیدایش خاستگاه تئاتر است. نقّالان افرادی بودند که به نقل یک قصه و روایت یک واقعه به شعر و نثر در برابر جمع به منظور سرگرم کردن و برانگیختن هیجانات و عواطف آنها به وسیله حالات، بیان مناسب و حرکات نمایشی که بیننده هر لحظه او را به جای قهرمان داستان ببیند، می پرداختند. آنها سعی می کردند به تنهایی بتوانند نقش همه شخصیتها را بازی کنند . تکیه آن بیشتر بر احساسات تماشاگران است تا منطق ایشان. از آن رو که موضوع آن، داستانها و قهرمانان فوق طبیعی هستند و قصه ها واقع بینی صرف ندارند.

    تعزیه:
    تعزیه به نمایش های مذهبی -حماسی گفته می شود که به منظور گرامیداشت قیام و شهادت حضرت امام حسین(ع) و یارانش بر پا می شود چلکووسکی درباره انگیزه اجرای تعزیه توسط ایرانیان مسلمان مینویسد: "تعزیه به عنوان شکلی از نمایش ، ریشه در اجتماعات و مراسم یادکرد شهادت امام حسین (ع) در ایام محرم دارد و در طول تکاملش، بازنمایی محاصره و کشتار صحرای کربلا محور اصلی آن بوده و هیچگاه ماهیت مذهبی اش را از دست نداده است . از آنجا که شیعیان مرگ حسین(ع) را عملی مقدس و رهایی بخش می دانستند، اجرای مراسم محرم را نوعی تلاش به سوی نجات و رستگاری به حساب می آوردند؛ بعدها نیز پنداشتند که مشارکت در نمایش های تعزیه، خواه در ردیف بازیگران، خواه تماشاگران آنان را از شفاعت حسین (ع) در روز قیامت بهره مند خواهد ساخت.


    منابع:: http://bazigartv.ir/?p=72

    http://shekspir.blogfa.com/post/31
    امضاء




  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,415
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    انواع سبکهای نمایشی در تئاتر


    لازم به ذکر است که این سبکها مختص و منحصر به هنر نمایش نمیباشد و در اصل یک سبک و روش و تکنیکی است که تمامی هنرها را در بر میگیرد و هنر نمایش نیز چون سایر هنرها از این سبکها متاثر میباشد و در سراسر دنیا و کشور خودمان اجرا میشود … اما بسیار دیده ام که بسیاری که ادعای کارگردانی میکنناد حتی تفاوت بین رئالیسم و سورئالیسم را نمیدانند … و تاکیدم بر توضیح مختصر این سبکها در حوزه سبکهای نمایشی و انواع سبک تئاتر میباشد
    علی اکبر خداشناس
    سبکهای هنری یا بهتر است بگویم سبکهای نمایش به شرح زیر میباشند :



    اکسپرسیونیسم
    ( Expressionism)




    تئاترپوچی
    (Absurd)




    دادائیسم
    (Dadaism)




    رومانتیسم
    (Romanticism)



    رئالیسم
    (Realism)




    سمبولیسم
    (Symbolim)




    سورئالیسم
    (Surrealism)






    حال به توضیح مختصر هر کدام میپردازیم



    اکسپرسیونیسم
    ( Expressionism)




    این اصطلاح نخستین بار در نقاشی و برای تمایز بین عده ای از نقاشان که از سبک امپرسیونیسم جدا شده بودند،به کاررفت. دلمشغولی اکسپرسیونیست ها بیان تصورات، احساسات و رویاهایشان بود. همین رویکردنیز در تئاتر آلمان سال های بلافصل پیش از جنگ جهانی اول رواج یافت. اکسپرسیونیستهای آلمان نیز تلاش داشتند تا حالات درونی، و ناخوداگاه انسان را به نمایش بگذراند. آنها قراردادهای منطقی، نظم، تناسب یا قاعده های متداول و رسوم رفتار و آداب سخن را که بر نمایش رئالیستی و ناتورالیستی سده ی نوزدهم چیره بود کنار نهادند. شیوه ها و مضمون هایی که این نوع نمایش ها اغلب تکان دهنده و پر تضاد بود. نمایشنامه نویسان اکسپرسیونیست ، که نظرگاهشان در درجه نخست ذهنی بود، غالبا فقط به شخصیت اصلی نمایش عمق روانشناسانه می دادند. و از طریق او مکنونات ذهنی و درونی خود را آشکار می ساختند. عمر اکسپرسینیسم ناب چندان طولانی نبود ولی تأثیر ژرفی برنمایشنامه نویسانی همچون شون اکیسی، ساموئل بکت، اوژن یونسکو، ژان رنه و کارهای آغازین یوجین اونیل نهاد.






    تئاترپوچی
    (Absurd)




    تئاتر پوچی هیچ گاه به عنوان مکتبی واحد به وجود نیامد، بلکه مرکب از گروهی نمایشنامه نویس بود که کم و بیش درزمان واحدی ظهور یافتند و تقریبا دیدگاه مشابهی نسبت به زندگی داشتند. آنچه به این گروه اهمیت می بخشای ید، نظر بدبینانه ی آنها نسبت به هستی نبود، چه این کار پیش از آنها در روزگار اوریپید شده بود. مهم این حقیقت بود که کوشیدند”شکل” نمایش را با مضمون یا محتوای آن تطبیق دهند. به بیان دیگر این گروه ظاهرا معتقد بودند که اگر زندگی بی معنا و پوچ است این پوچی را فقط می توان به کمک شکلی همانقدر پوچ و بی معنا بیان کرد. از این حیث آنها وارثان هنری مکتب دادائیسم بودند. مشهورترین نمایشنامه نویسان این سبک ساموئل بکت با نمایشنامه های معروفی همچون “در انتظار گودو” و “پایان بازی” و اوژن یونسکو با نمایشنامه هایی چون “آوازه خوان طاس” و “صندلی ها ” هستند. اصطلاح پوچی را – به معنی بیان هستی بی معنی و کوشش های بیهوده ی انسان – برای نخستین بار آلبر کامو درمقاله اش به نام “اسطوره ی سیزیف“برای شرح موقعیت انسان به کار برد. ( بنا به اساطیر یونان، سیزیف به سبب گناهی که مرتکب شده است، محکوم است تا ابد تخته سنگی را از دامنه ی کوهیبه طور دائم از پایین به بالا حمل کند، ام وقتی سنگ با زحمت زیاد به قله کوه برده می شود، دوباره به پایین می غلطد، و سیزیف ناگزیر است تا کار خود را دوباره تکرار کند. کار سیزیف نمادی از بیهودگی و بی حاصلی است.)






    دادائیسم (Dadaism)




    با وقوع جنگ جهانی اول و وقوع کشتار و ویرانی های بسیار، تکان عمیقی به نفسانیات اروپاییان وارد آمد. یکی از این واکنش ها مربوط به برخی از هنرمندان آلمانی به این آشفتگی، پی ریزی جنبش دادا بود. این جنبش به تمامی نهیلیستی بود و معتقد بود که چون جهان فاقد معنا است، فقط یک هنر بی معنا می تواند واکنش درستی نسبت به آن باشد. آنها می کوشیدند تا با از بین بردن تمام معیارهای سنتی هنر به بورژوازی بقبولانند که دنیایش تا چه اندازه کریه است . از این رو رونمایشنامه های آنها کاملا نامتعارف بود. نمایش های آنها در واقع چیزی نبود جز بازیهای خلق الساعه و بی معنا. این نمایش ها گاه با واکش تند تماشاچیان مواجه می شد.






    رومانتیسم
    (Romanticism)



    این جنبش که در اواخر سده ی هجدهم شکل گرفت، هموازه تأکید داشت که احساسات و تجارب ذهنی شخصی، واقعی تر و مهم تر از چیزهای منطقی و عقلانی است. رومانتیسم در واقع گریز از قاعده های کلاسیسم است. رومانتیکها طبیعت را نه آن گونه که هست، بل آن گونه که آرزو می کردند، به صف در می آوردند. اولین نمود رومانتیسم در نمایش به جنبش “شوروش و کوشش” در آلمان مربوط می شود که با نمایشنامه های اولیه ی شیلر و گوته شکل گرفت. سپس این سبک در انگلستان با نمایشنامه های کیتس ،شلی و لرد بایرون تداوم یافت. البته بسیاری بر این عقیده اند که عمر این جنبش هنوز به سر نیامده و هنوز آثار زیادی را می توان سراغ گرفت که متأثر از این سبک هستند.






    رئالیسم
    (Realism)




    هنرمندان رئالیست می کوشند تا زندگی را آن چنان که در واقع هست نمایش دهند. ساختمان نمایشنامه های رئالیستی بر قوانین طبیعت و جامعه استوار است و پدبده های روانی انسان را در پرتو موقعیت محیطی و ویژگی های فردی می جوید. هنرمند رئالیست اجتماع را چون موجودی زنده و پویا می نگرد و انسان را نیز نه از جنبه ی زیست شناسانه بل انسان تاریخی و اجتماعی می داند و به جستجوی آن چیزهایی است که زیر لایه های زندگی پنهان هستند. از هنریک ایبسن به عنوان پیشرو و نمایشنامه نویسان رئالیست نام می برند. از دیگر نمایشنامه نویسان می توان به ماکسیم گورکی،آنتوان چخوف،تنسی ویلیامز، و آرتور میلر اشاره کرد.






    سمبولیسم
    (Symbolim)




    اولین انحراف از رئالیسم محسوب می شود. ایبسن که خود از جرگه رئالیست ها بود، به تدریج در آخرین آثار خود به سمت سمبولیسم یا نمادگرایی گرایش یافت. هنرمندان سمبولیست معتقد بودند که تئاتر رئالیستی بر ماوراءالطبیعه چشم پوشیده و لذا نگرشی یک بعدی از انسان به دست می دهد. در نظر اینا واقعیت عینی خارجی چیز بی اهمیتی بود و واقعیت حقیقی تر و نابتر در چیزهای درونی، ذهنی و مرموز نهفته بود. ولی چنین واقعیتی را نمی توان مستقیما از راه گفتار عمل و صحنه پردازی ارائه داد، بلکه باید با استفاده از نماد، استعاره و اسطوره به آن اشاره کرد. هدف آنها برانگیختن احسا برای درک غیرمستقیم واقعیت بود. به گمان آنها هرچقدر نماد را کمتر بتوان با عبارات خاص تعریف کرد، موثرتر خواهد بود. این جنبش که در ربع آخر سده ی نوزدهم پدیدار شد، بیش از همه در آثار نمایشی موریس مترلینگ تجلی یافت. همچون نمایشنامه های “شاهدخت مادلن”،”مزاحم”، “کوران”،”اندرون خانه“.






    سورئالیسم
    (Surrealism)





    جنبش ادبی وهنری دهه های ۲۰ و ۳۰ سده بیستم در اروپا. هنرمندان این جنبش فرم را به عنوان کار خودانگیخته ذهنی ناب مطرح می کردهد که با ابزاری چون کلام ، نوشته و جز این جریان واقعی اندیشه را بیان می کند. لذا بیان اندیشه بی حضور نظارت عقلی وفارغ از تمام زیبایی شناسی یا شگفتی اخلاقی صورت می گیرد. از این جهت سورئالیست ها شباهت هایی با رومانتیست ها داشتند. با این تفاوت که سورئالیست ها حیطه و اختیار هنرمند را فراتر از حدود رومانتیسم بردند. هدف آنها کشف منظم و مدام حیطه ها و حوزه های غیر عقلانی بود. و اساس کار آن اندیشه ی ضمیر ناخودآگاه و کیفیات وهمی و رویا گونه و تداعی آزادمعانی بود. و از این رو به خلاقیت هنری جنبه ی خودانگیخته دادند. در نمایش سورئالیستی ، یا شاهد رویاها و تصورات غریب او هستیم. جنبش سورئالیسم دوام چندانی نیاورد و با ظهور فاشیسم در اروپا قدرت آن کم فروغ شد



    http://sunpage.ir/2017/09/26/%D8%A7%...7%D8%AA%D8%B1/
    امضاء




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi