نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: زندگي نامه كامل شحات محمد انور

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,797
    تشکر
    3,949
    مورد تشکر
    5,829 در 2,368
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض زندگي نامه كامل شحات محمد انور

    ولادت:
    استاد شحّات محمد اَنور قارى مسجد امام رفاهى در روز 1 ژوئيه 1950ميلادى در روستاى كفر الوزير كه مركزى دور افتاده در استان قهليه است در يك خانواده كم جمعيّت متولد شد بيش از 3 ماه از ولادت او نگذشته بود كه پدرش وفات يافت و كودك خردسال نتوانست طعم پدرداشتن را بچشد، پدرى كه او را در سن كودكى ترك كرده و در حالي كه طفل خردسال و يتيمى بود با امواج زندگى و گردش روزگار با همه شيريني‌ها و تلخى‌هايش مواجه ساخت.

    چون هيچ مهر و عطوفتى مانند مهرمادرى نيست، مادرش فرزند كوچك را به دامن گرفته و براى اقامت در منزل پدرش رهسپار شد تا با دائى هاى او زندگى كند؛ چرا كه دائى او وى را همچون پسر خود دوست داشت.

    او به يادگيرى و حفظ قرآن اقدام كرد و در خانه قرآن نشأت گرفت و رشد و نمو كرد. تأثير زيادى در تمام كردن حفظ قرآن كريم در حاليكه 8 ساله بود داشت و بواسطه دائى اش استاد حلمى محمد مصطفى بارها به قرآن رجوع مي‌كرد، وقتى به سن 10 سالگى رسيد دائى اش او را به يكى از روستاهاى مجاور (كفر المقام) برد تا تجويد قرآن را به دست مرحوم استاد سيد احمد فرارحى كه سرپرستى او را مي‌كرد و رعايت و اهتمام خاصى به او داشت فراگيرد؛ چراكه استعدادى كه او را شايسته مى ساخت تا يكى از مشهورترين قاريان مصر بلكه همه جهان باشد را در خود داشت،
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2. تشكر


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,797
    تشکر
    3,949
    مورد تشکر
    5,829 در 2,368
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زندگي نامه كامل شحات محمد انور

    استاد شحّات خاطرات ايّام كودكى را به ياد مى آورد :

    در آن دوره من با حفظ كردن قرآن كريم سعادتى وصف ناشدنى يافتم مخصوصاً پس از اتمام حفظ قرآن و در اثناء يادگيرى تجويد آن، و بخاطر اينكه صداى زيبائى داشتم و اداءِ لحن من شبيه اداء قاريان بزرگ بود بر هم دوره اى هايم پيشى گرفته و در ميان آنان به استاد كوچك شناخته مي‌شدم و اين موضوع ايشان را خوشنود مى ساخت.
    هم كلاسى هايم در مكتب به دنبال فرصت بودند كه استاد مشغول كارى شود تا از من بخواهند كه با تجويد، آيات قرآن را برايشان بخوانم و چنان مرا تشوق مى كردند كه گوئى من قارى بزرگى هستم و يكبار استاد از دور صداى مرا شنيد و ايستاد و به من گوش مى داد تا اينكه از تلاوت فارغ شدم و از آن پس اهتمام بيشترى به من مى كرد و تمركز بيشترى به من داشت چرا كه آينده خوب و روشنى را از من متوقع بود به ياد مى آورم كه در ضمن يادگيرى قرآن كريم براى همكلاسى هايم زياد تلاوت مي‌كردم.

    روزى يكى از ايشان فكرى كرد، او يك قوطى كبريت تهيه كرد و جعبه آن را توسط يك نخ بلند به كِشُو آن متصل كرد، من يك قسمت را در مقابل دهانم مى گرفتم و مي‌خواندم گوئى كه ميكرفون است و هر يك از دوستانم قسمت ديگر را به گوش مى چسباندند تا طنين صدا را از آن بشنوند كه زيبا و قوىّ مى شد.
    همه اينها راه و هدفم را در حالى كه طفلِ خردسالى بودم مشخص كرد و باعث شد كه من هر راه و هر وسيله اى را كه بواسطه آن از قرآن كريم متمكّن مي‌گرديدم را جستجو كنم كه از دستم نرود، بالاخص پس از آنكه جوانى شدم و بعد از وفات دائى ام كه سرپرستى خانواده را به عهده داشت. من بايد به خود و مادر و پدر بزرگم تكيه مي‌كردم.
    هر گاه مى شنيدم يكى از بزرگان فوت كرده است و از يكى از مشاهير قُرّاء براى احياء مجلس عزاء دعوت به عمل آمده من در حاليكه طفل 12 الى 15 ساله اى بودم به مكان عزاء مى رفتم تا به قرآن گوش فرا دهم و از قارى چيزى ياد بگيرم و در فضاى آن مناسبت قرار بگيرم تا اينكه اگر به چنين مجلسى دعوت شدم مثل همين مشاهير باشم.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,797
    تشکر
    3,949
    مورد تشکر
    5,829 در 2,368
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زندگي نامه كامل شحات محمد انور

    ابتداى كار استاد شحّات با هر ميزاني كه بسنجيم ابتداى سختى بود. دگرگونى هاى زندگى به كودكى كه هنوز نياز داشت تا كسى دستش را بگيرد و سفره مهربانى برايش بگسترد و حصار عطوفت اطرافش بكشد به او رحم نكرد بلكه به جاى اينها بى خوابى و شب بيدارى را راه رسيدن دانست و به راستى چگونه چشمان او آرام بگيرد و بخوابد.

    در حاليكه بايد به يك خانواده كامل خرجى بدهد، بنابر اين شروع به پاسخگويى دعوتهايى مىكرد كه از هر جا به سمت او روان شده بود اين در حالى بود كه پسرى 15 ساله بود قرآن كريم را درهمه روستاهاى شمال مصر با دستمزد كمى در آن موقع مي‌خواند دستمزدى كه از سه چهارم يك جُنيه تجاوز نمي‌كرد.
    استاد شحّات توانست در زمان بسيار اندكى از خود يك شخصيت قوى بسازد و در اين امر آنچه خداوند در او از بلند نظرى و عزت نفس و روشن بينى و هوشِ قوى و محافظت بر سر و وضعش و…به وديعت گذارده بود او را كمك مى كرد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. تشكر


  7. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,797
    تشکر
    3,949
    مورد تشکر
    5,829 در 2,368
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زندگي نامه كامل شحات محمد انور

    ملحق شدن به راديو:
    اينچنين جوانى كه مرتبّاً مى درخشيد و قرآن كريم از حنجره او مانند آب جارى در آب راه، جريان داشت و شهرت او بر سنّ او بسيار سبقت گرفته بود شايسته بود تا رئيس مركز شهر (ميت غمر) در سبعينات دعوت نامه اى به او بفرستد كه اورا به يكى از مناسبتهاى دينىكه مرحوم دكتر كامل البوهى اولين رئيس راديو در آن حضور داشت فرامىخواند و اين در سال 1975 بود استاد شحات مي‌گويد:

    من دوستِ كارمندى در مجلس شهرِ ميت غمر داشتم او به من گفت : رئيس مركز براى مراسم افتتاحيّه يك محفل دينى تو را دعوت كرده است كه مسؤولين بلند پايه و رئيس راديو در آن حضور دارند و محفل در مسجد زنفلى در شهر ميت غمر برگزار خواهد شد من قبول كردم و رفتم، وقتى مرحوم دكتر البوهى صداى مرا شنيدگفت: شما با اين استعداد چرا اقدام نمىكنى كه در راديوقرائت كنى ؟ و مرا تشجيع كرد…

    من رفتم و تقاضانامه اى نوشتم و… نامه اى با تاريخ آزمون برايم آمد، طبق تاريخ رفتم ولى هيئت داوران على رغم اعجاب شديدشان نسبت به خواندن من گفتند: تو بايد يك مدّت براى فراگيرى نغمه ها ودستگاه ها كلاس ببينى من از استاد محمود كامل و استاد احمد صدقى از چگونگى كار سوال كردم ايشان مرا به آموزشگاه موسيقى راهنمايي كردند من 2 سال رفتم و همه مَقامات موسيقى را با كيفيّت عالى فرا گرفتم و در 1979 تقاضانامه را دوباره نوشتم …سرانجام موفّق شده و برنامه اىبراى تلاوت هايم به من داده شد و از آن پس به راديو راه يافتم.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. تشكر


  9. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,599
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,995
    مورد تشکر
    11,093 در 2,971
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زندگي نامه كامل شحات محمد انور

    وفات




    محمد انور به تاریخ: 23 دیماه سال 1386 هجری شمسی ، مطابق با 13 ژانویه سال 2007 میلادی، در سن 58 سالگی و در مصر درگذشت.






    وي كه قاري مسجد امام رفاهي مصر بود، در سال 1950 و در روستاي كفرالوزير، منطقه‌اي دور افتاده در استان قهليه مصر، به دنيا آمد.




    شحات انور در سن هشت سالگي همه قرآن را حفظ كرده بود و در پانزده سالگي آن را با صداي خوش قرائت مي‌كرد.




    امضاء


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi