صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 32 , از مجموع 32

موضوع: ویژه نامه گرامیداشت روز پدر {شکوه صبر و صلابت }

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    پدر ای وجودم از تو قدرت و توان گرفته
    ای که از دم نفسهات هستی من جان گرفته

    پدر ای که از تو جاری خون زندگی تو رگهام
    ای که از نور دو چشمت نور زندگی به چشمام

    پدر امروز به پاهام دیگه نای رفتنی نیست
    جز دریغی رو لبهام دیگه حرف گفتنی نیست

    پدر ، پیچ و خم راهم نمیخوام بی راهه باشه
    گل سرخ آرزوهام توی فکر غنچه باشه

    پدر دست یاری تو اگه دستامو نگیره
    کوره راه رفتن من مثل شبهام میشه تیره






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,290
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,070
    مورد تشکر
    4,330 در 2,034
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    شب بود و ماه واختر و شمع ومن وخیال


    خواب از سرم به نغمه مرغی پریده بود


    در گوشه اتاق فرو رفته در سکوت


    رویای عمر رفته مرا پیش دیده بود


    درعالم خیال به چشم آمدم پدر


    کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود


    موی سیاه او شده بود اندکی سپید


    گویی سپیده از افق شب دمیده بود


    یاد آمدم که در دل شبها هزار بار


    دست نوازشم به سر و رو کشیده بود


    از خود برون شدم به تماشای روی او


    کی لذت وصال بدین حد رسیده بود


    چون محو شد خیال پدر از نظر مرا


    اشکی به روی گونه زردم چکیده بود



    امضاء




صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi