هدفمندی جهان در نظر ادیان مختلف
در میان انبوهی از پرسشها که آدمی به حهت داشتن فطرت کنجکاو با آنها مواجه می شود ، این پرسشها که « از کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می روم آخر؟ ننمایی وطنم» بسیار اساسی و اندیشه سوزند.
نیافتن پاسخ مناسب برای این سوالها ، آدمی را دچار سرخوردگی می کند و زندگی او را به پوچی و نهیلیسم می کشاند.
ادیان همگی در القای این اندیشه که جهان هستی به طور کلی و انسان به عنوان بخشی از آن دارای هدف معینی است که با تدبیر خالقی حکیم ، قدرتمند ، توانا و خیر خواه برای آن تدبیر شده است ، اشتراک نظر دارند.
ادیان برای ما بینشی فراهم می کنند که در پرتو آن با حفظ همه هشیاری ها و کنجکاوی ها جهان را سکنای مطلوبی احساس کنیم. ادیان، دستگاهی از مقدسات و ارزش ها و افکار فراهم می کنند که ما را آشنا می کنند و آشتی می دهد و این آشتی و آشنایی با صاحب خانه است که ما را با این خانه انس می بخشد.
و به سوالات نهایی ما در باب آمدن و بودنمان در این جهان و رفتنمان از آن ، پاسخ های در خور می دهدو زندگی را معنادار می کند. ما در این جهان به میهمانی آمده ایم ، موجوداتی رانده و پرتاب شده و به گزاف و تصادفی متولد شده نیستیم.
پیامبران طبیبان بی منت و بی اجرتی بودند که این اندیشه فوق العاده کارساز را رایگان در اختیار همه آدمیان قرار دادند و ما را با این عالم کبیر آشنا کردند و آشتی دادند . مفهوم امن یا امان که هم ریشه ایمان است، از همین جا متولد می شود. ایمان یعنی آن چیزی که ایمنی می بخشد.
این اندیشه در ادبیات دینی و عرفانی ما بازتاب زیبایی یافته است. مانند مثال مولوی در داستان موسی و شبان.