صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13

موضوع: کلیات دین شناسی (3)-ضرورت و رسالت دین

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,892
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    معیار قلمرو شناسی دین


    درباره این که از چه راهی و براساس چه معیاری می توان قلمرو دین را شناخت چند نظریه مطرح شده و یا قابل طرح است:


    1 . بحث قلمرو شناسی دین یک رویکرد برون دینی است، و راه شناخت آن تعیین انتظارهای بشر از دین است; یعنی باید ببینیم دین برای چه آمده و چه می تواندبکند.


    انسان باید نخست نیازهای خود را به اصلی و فرعی تقسیم کند، و براین اساس قلمرو دین را مشخص سازد، حال اگر پیش فرض انسان درباره دین این باشد که دین آمده است تا به همه نیازهای انسان اعم از اصلی و فرعی پاسخ گوید، قلمرو دین بسی گسترده خواهد بود، چنین فردی می کوشد تا از کم ترین اشاره های دینی بیش ترین استفاده را بنماید تا آموزش های دینی را با دیدگاه و انتظار خود هماهنگ سازد، واگر پیش فرض دین شناسی او این باشد که دین برای پاسخ گویی به مسایل اصلی زندگی آمده است، سطح انتظار او از دین نیز محدود به همین بخش خواهد شد. یعنی دین آمده است تا به نیازهایی پاسخ گوید که از طریق غیردین برطرف نمی شود (22) .


    در این که انسان شناسی فی الجمله در انتظار بشر از دین مؤثر است، جای تردیدنیست; زیرا هدف کلی دین هدایت بشر و پاسخ گویی به نیازهای اصیل اوست، ولی این مطلب در سطح کلی عام استوار است، بر پایه این ملاک، از دین انتظار می رود که به همه ابعاد وجودی انسان توجه کند، هم بعد فکری و عقلانی، و هم بعد عاطفی واحساسی، و هم بعد غریزی و مادی، ولی از آن جا که درک عقلی و علمی بشر در شناخت همه زوایای وجودی خویش رسا نیست، و معرفت وحیانی فراتر و برتر از معرفت عقلانی وتجربی است، در کشف نیازهای اصیل انسان به طور جزئی و مشخصی باید از دین و معرفت وحیانی کمک گرفت، و هرگاه میان معرفت بشری و وحیانی در مورد نیازهای انسان و خطمشی زندگی او تعارضی رخ دهد، معرفت وحیانی حجت خواهد بود، نه معرفت انسانی.


    2 . بحث قلمرو شناسی دین یک رویکرد درون دینی است، و محدوده آن را باید بارجوع به نصوص دینی تشخیص داد، دانش های عقلی و تجربی بشر در این باره ارزش واعتباری ندارد. این رویکرد از آن کسانی است که در دین شناسی از روش تعبدی محض پیروی می کنند و داده های عقلی و حسی را معتبر نمی دانند، یعنی طرفداران مذاهب ظاهر گرایی و اشعری گری در دنیای اهل سنت، و اخباری گری در جهان تشیع.


    از آن چه در نقد نظریه قبل بیان گردید، وجه ناتمام بودن این نظریه نیز روشن شد، زیرا گرچه در درک نیازهای اصیل بشر و انتظارهای او از دین در زمینه جزئیات و مسایل دقیق، یگانه معیار رجوع دین و پیروی از وحی است، ولی اثبات دین و ضرورت وحی در گرو درک عقلانی و علمی نسبت به ابعاد وجودی انسان و نیازهای اصیل او ست،براین اساس است که اولا، نیاز بشر به دین اثبات می گردد، و ثانیا، می توان در موردجامعیت و کمال و نقص ادیان داوری کرد. توضیح این مطلب در تبیین نظریه سوم خواهدآمد.


    3 . بحث درباره قلمرو و رسالت دین مشتمل بر دو رویکرد است: برون دینی و درون دینی. نخست براساس شناخت عقلانی درباره خدا اثبات می گردد که خداوند حکیم که خالق انسان است، و آفرینش او حکمیانه و هدفدار است، انسان را برای نیل به غرض وغایتی آفریده است، واین غایت متناسب با استعدادها و توانایی های آفرینش انسان است، واز آن جا که در انسان استعداد نیل به کمالات عقلانی و فراتر از جهان طبیعت وجود دارد، غرض خلقت او وصول به آن کمالات است.


    آن گاه براساس این اصل بدیهی که وصول به هر مقصدی راهی می خواهد، نیاز بشر به راهی برای نیل به غایت آفرینش، خود اثبات می گردد.


    این راه باید به گونه ای باشد که پیمودن آن در توان انسان باشد، یعنی بااستفاده از سرمایه های آفرینشی خود بتواند آن را بپیماید، و از طرفی همه این سرمایه در طی کردن این راه به کار گرفته شود تا لغو و عبث در دستگاه آفرینشی حکیمانه الهی راه نیابد.


    وجود اختلاف نظرهای فلسفی و علمی درباره شیوه زندگی و طرز استفاده از قوای طبیعی و سرمایه های آفرینشی، گویای نارسایی عقل و علم بشر برای تعیین خط مشی کامل برای زندگی بشر است.


    پس این کار را باید خداوند که آفریدگار انسان است و از همه زوایا و اسراروجودی او آگاه است انجام دهد، و این که بشر چه رفتارهای ویژه ای را در زندگی فردی و اجتماعی خود باید انجام دهد تا به غایت مطلوب آفرینشی خود دست یابد، تنها ازطریق وحی الهی و دین آسمانی باید تبیین شود.



    بنابراین، براساس یک تحلیل عقلانی درباره وجود خدا و انسان سه مطلب اثبات می شود:


    الف) ضرورت دین، نیازمندی بشر به هدایت الهی.


    ب) نوع دین، نیازمندی بشر به هدایت تشریعی.


    ج) لزوم توجه دین به ابعاد مختلف وجود انسان وبه کارگیری همه سرمایه های آفرینشی او.


    دو مطلب اول مربوط به انتظار بشر از خالق خویش است، و مطلب سوم ناظر به انتظار بشر از قانون الهی (: دین) است.


    اما در مسایل جزئی و زمینه های خاص دانش عقلی و علمی بشر کافی نیست، و باید ازتعالیم دین و معرفت های وحیانی استمداد نمود، و حدود رسالت ها و قلمرودین را به دست آورد. کاری که عقل و معرفت های بشری در این زمینه می توانند انجام دهند تفسیرو تبیین تعالیم دینی است، و این کاری است که دانشمندان دین شناس در حوزه های کلام،فقه، تفسیر و حدیث عهده دار آن بوده و می باشند.





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,892
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    دین و گمشده بشر


    در پایان این بحث، نقل مطلبی را که برخی از محققان در زمینه نقش دین در به دست دادن گمشده بشر بیان نموده اند، سودمند می دانیم:


    بشر گمشده ای دارد که نیازمند یافتن آن است. نام این حقیقت هرچه باشد بایدپاسخ گوی سوالات اصلی او باشد که بدون پاسخ به آن ها، جز بن بست نهیلیستی منزلی دیگر پیش رو نخواهد داشت، همان بن بستی که بسیاری از انسان های امروزی در داخل آن با کمال اضطراب در جا می زنند. این سوالات عبارت است از: من کیستم؟ از کجا آمده ام؟


    به کجا آمده ام؟ در این جا با کیستم؟ به کجا می روم؟ برای چه آمده ام؟


    پاسخ مثبت به این سوالات به قدری حیاتی است که بشر خصوصابشر محصور در تمدن جدید به جهت بی اعتنایی به آن ها، توانایی پذیرش هیچ اصلی را ندارد. از این رو،او در امروزهایی زندگی می کند که نه دیروزی داشته است و نه فردایی، یعنی اگر بشردر امروز خویش رفاه و آسایش و لذت گرایی اش را اشباع کند، همه چیز و از جمله گذشته و آینده اش را دارا می باشد، و به همین جهت می توان گفت که انسان معاصر«اکنون زده » است.


    سررشته تمامی اصول و قوانینی که تکلیف آدمی را در ارتباطات چهارگانه مشخص می کند در همان گم شده دینی دین است، این ارتباطات عبارتند از:


    1 . ارتباط انسان با خویشتن;


    2 . ارتباط انسان با خدا;


    3 . ارتباط انسان باجهان هستی;


    4 . ارتباط انسان با هم نوع خود.


    این گمشده، یک حقیقت خیالی نیست، بلکه اصالت بخش همه حقایق است و بدون آن هیچ واقعیت بد و خوب، و وجدان و ارزشی نمی تواند مطرح باشد.


    عاملی که باعث می شود آدمی نخست خود را بیابد و سپس گمشده اش را، توجه به این واقعیت است که بشر جزئی معنادار از یک جهان معنادار است که برای به ثمر رسیدن استعدادها و سرمایه عالی شخصیتش در این جهان باید اموری را در بعد عمل و نظر رعایت کند.


    که این امور و اصول درچهره دین قوام خود را هم چون حکمت وجودی انسان ازمبدا هستی آفرین دریافت می کنند. با درک واقعیت مذکور است که آدمی خود را و سپس گمشده اش را می یابد.


    اما این که چرا این گم شده فقط از طریق دین یافت می شود باید توجه داشت که:


    اولا مدتی است بس طولانی که در برخی از جوامع، عده ای از دین اعراض نموده اند ومی خواهند مفاهیمی مانند اخلاق جهانی، حقوق جهانی، فرهنگ جهانی و به طور کلی اصطلاح جالب «اومانیسم » را جانشین «دین » نمایند، و همان گونه که دیده ایم این اصطلاحات نه از نظر استدلال و نه در قلمرو عمل، نتوانست گمشده اصلی بشر را به ارمغان آورد.


    ثانیا: به فرض این که بشر بتواند مفاهیم مزبور رااز قلمرو دانشگاهی و آکادمیک پایین آورد و آن ها را مورد عمل و استفاده قرار دهد، تنها ره آورد آن، تامین زندگی صحیح و منطقی در عرصه طبیعت و روابط اجتماعی است، ولی گم شده حقیقی که باید با پاسخ به پرسش های ششگانه گذشته پیدا شود بدون دین پیدا نخواهد شد، والاجوامع شرق و غرب دنیای امروز، این همه ناله و شیون برای پوچی سر نمی دادند.


    آری گردانندگان بزرگ جوامع برای زدودن اصالت آن گمشده از عقول و دل های بشرآمپول مخدری کشف نموده اند تا با تزریق آن به عقل و روح آدمیان حداکثربهره برداری را بکنند و آن مخدر چیزی نیست جز هستی داشتن و بودن به هر شکل ممکن (23) .

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,892
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پی نوشتها


    .1 شماره های 13 و 14 پیام حوزه.


    .2سوره بقره (2): 38 .


    .3سوره انعام (6): 161 .


    .4سوره بقره (2): 185 .


    .5 سوره آل عمران (3): 4.


    .6 سوره انسان (76): 32 .


    .7 سوره کهف (18):29 .


    .8 سوره آل عمران (3):164 .


    .9 سوره بقره (2):129 .


    .10 اصول کافی، ج 1، باب اول، ح 1،2،5،6.


    .11همان، ج 1، باب النوادر، حدیث 11 .


    .12 همان، باب 1، ح 4 .


    .13 همان، باب من عمل بغیر علم، ح 1 .


    .14 تلخیص المحصل، ص 367.


    .15 شرح اشارات، ج 2 ، ص 371 374 .


    .16ارشادالطالبین، فاضل مقداد، ص 298 300; گوهر مراد، عبدالرزاق لاهیجی، ص 353.


    .17 سوره اعلی (87):1716.


    .18 سوره قیامت (75): 20 21 .


    .19 ماهنامه کیان، شماره 28 ، مقاله «آخرت و خدا هدف بعثت انبیا» از مهدی بازرگان.


    .20 المیزان، ج 2، ص 130 .


    .21 وحی و نبوت، استاد شهید مرتضی مطهری ، ص 4241 .


    .22 ماهنامه کیان، شماره 23،مقاله «آن که به نام بازرگان بود نه به صفت »ازعبدالکریم سروش.


    .23 فلسفه دین ، دفتر نخست، استاد علامه محمدتقی جعفری، ص 96 وصص 107104 .


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi