دین شناسی استاد مطهری (بخش دوم )
قلمرو دین
بحث از قلمرو و گستره ی دین، به دلیل نقش و اهمیتی که دین در زندگی انسان ها دارد، همواره مورد توجه متفکران و متدینان بوده و هست، چرا که انسان از سویی پرسش گر است و می خواهد به امور مربوط به خود، آگاهی یابد و از سوی دیگر می کوشد، از هر چیزی در مسیر تکامل و رسیدن به اهداف خود بهره گیرد. با این حال، بحث از قلمرو دین، برخلاف آنچه در غرب گذشته است، میان اندیشمندان مسلمان قدمتی ندارد. (کریمی، 1382 ، 21) با این حال، با تأمل درمنابع روایی و کتاب های متفکران پیشین مسلمان، می توان مطالبی را دریافت که جزو قلمروشناسی دین است.
یکی از رویکردهایی که در تعیین و تبیین قلمرو دین می تواند مطرح شود، رویکردی است که برخی از حکیمان و متکلمان اسلامی در تبیین ضرورت بعثت انبیا و جهت گیری دعوت آنها ارائه کرده اند. بر همین اساس، دیدگاه استاد مطهری را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.
به طور کلی، برداشت های گوناگونی از قلمرو پیام پیامبران و جهت گیری دعوت انبیا را می توان به سه تصویر عمده ارجاع داد: (فرامرز قراملکی، 1376)
1 ) تصویر دنیاگرایانه: دیدگاهی که هدف پیامبران را در امور دنیایی و زندگی این جهانی می جوید.
2 ) تصویر عقباگرایانه: دیدگاهی که قلمرو پیام پیامبران را در مقوله ی اخلاق و حیات آخرتی بشر می داند.
3 ) تصویر جامع گرایانه: نظریه ای که جهت گیری دعوت انبیا را جامع و فراگیر نسبت به حیات دنیوی و آخرتی انسان معرفی می کند.
می توان گفت، دیدگاهی که استاد مطهری در باب قلمرو دین و هدف بعثت انبیا دارد، دیدگاهی جامع گرایانه است. ایشان در آثار مختلف خویش، بارها بر گستردگی قلمرو دین تأکید کرده و اسلام را دینی جامع نگر می داند:
«اسلام» مکتبی است جامع و واقع گرا، در اسلام، به همه ی جوانب نیازهای انسانی، اعم از دنیایی و یا آخرتی، جسمی یا روحی، عقلی و فکری یا احساسی و عاطفی، فردی یا اجتماعی توجه شده است. (مطهری، 1381 ، 63)
استاد، آموزه های دین اسلام را به سه بخش تقسیم می کند که بیان گر گستردگی قلمرو آن است. این سه بخش عبارتند از :
الف) اصول عقاید، یعنی چیزهایی که وظیفه ی هر فرد کوشش درباره ی تحصیل عقیده درباره ی آنهاست.
ب ) اخلاقیات، یعنی خصلت هایی که وظیفه ی یک فرد مسلمان است که
خویشتن را به آن خصلت ها و خوبی ها بیاراید و خویشتن را از اضداد آنها دور نگه دارد.
ج ) احکام، یعنی دستورهایی که مربوط است به فعالیت های خارجی و عینی انسان، اعم از فعالیت های معاشی و معادی، دنیایی و آخرتی، فردی و اجتماعی. (همان، 63)
بدین ترتیب، از نظر استاد مطهری، جهت گیری دعوت انبیا، افزون بر این که شامل مباحث خداشناسی و اخلاقی می شود، عرصه ی فقه و حقوق، یعنی مسایل فردی و اجتماعی، دنیایی و آخرتی را نیز در بر می گیرد.
ایشان در کتاب نبوت، ضمن بحث از نیاز به رسالت، این مسأله را طرح می کند که آیا در زندگی اجتماعی و دنیایی بشر نیازی به پیامبران هست؟ استاد پاسخ این سؤال را از قرآن جسته، می فرماید:
آیا در قرآن به این مسأله عنایتی هست یا قرآن فقط توجه به عالم آخرت دارد؟ ما می بینیم قرآن تنها مسأله ی عالم آخرت را بیان نمی کند؛ مسأله ی زندگی دنیا را هم از نظر هدف انبیا مطرح می کند؛ خیلی واضح و صریح، در آیه ی معروف: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید / 25)؛ پیامبران خودمان را با دلایل و بینات فرستادیم کتاب و مقیاس همراه آنها فرستادیم تا در میان مردم عدالت برپا شود؛ پس معلوم می شود قرآن این را یک نیازی دانسته و برای این اصالتی قائل شده است، و در اینجا حتی آن هدف دیگر [شناخت خدا[ را هیچ ذکر نمی کند. در جاهای دیگر ذکر می کند، ولی در اینجا این هدف را ذکر نمی کند. شاید برای این که نشان بدهد که این هم اصالتی دارد و واقعا این جهت مورد نیاز است و باید باشد. پس قرآن که نظر داده است که از ضرورت های زندگی بشر وجود عدالت است، وجود پیغمبران را برای برقراری عدالت لازم و ضروری می داند. (مطهری، 1373 ، 175)
چنان که دیدیم، استاد مطهری، تفسیری جامع گرایانه از دعوت انبیا ارائه می دهد، اما گاه در آثار و سخنان وی مطالبی دیده می شود که موهم این معناستکه استاد، دیدگاهی دنیاگرایانه یا آخرت گرایانه از هدف بعثت دارند، که با اندک تأملی این توهم رفع می شود. استاد مطهری، در کتاب ختم نبوت، نبی را وسیله ی ارتباطی میان جهان انسانی و جهان غیبی می داند (مطهری، 1375 ج، 153)، که این تعبیر شاید از نظر برخی موهم این معنا باشد که استاد به نظریه ی آخرت گرایانه معتقد است، در حالی که ایشان، رابطه ی انسان با جهان غیب را یکی از دو هدف نبی (یعنی ظلم ستیزی و بسط عدالت و شناخت خدا) می داند. در واقع، استاد مطهری دو هدف اصلی را برای پیامبران قائل است؛ یکی سعادت دنیایی و دیگری سعادت آخرتی. بنابر این، استاد مطهری دیدگاهی جامع نگر در باب هدف بعثت دارد که براساس آن، آموزه های پیامبران همه ی شؤون حیات بشری (حیات دنیایی و آخرتی) را در برمی گیرد. در این دیدگاه دنیا و آخرت در یک جهت و در تعامل با یکدیگر قرار دارند و در عین حال، از آخرت به صورت نشئه ی مهم تر حیات یاد می کند. ایشان در کتاب وحی و نبوت، در یک نتیجه گیری، دو هدف ذیل را اصلی ترین هدف پیامبران از دیدگاه قرآن می داند. (مطهری، 1381 ب، 175-176)