عود سازی
بربط يا عود سازي زهي است كه در خاور ميانه و كشورهاي عربي رايج است و از قديمي ترين سازهاي شرقي و ايراني به شمار مي رود . اين ساز در حقيقت نوعي سمبل تاريخي براي سازهاي ايراني است .
تاريخچه ي بربط
از آنجا كه پيشينه ي اين ساز به 1970 سال پيش از ميلاد مسيح باز مي گردد ، مي توان آن را از اصيل ترين سازهاي موسيقي ايران زمين به شمار آورد . آثار باستاني ميان رودان متعلق به هزاره ي دوم پيش از ميلاد ، نگاره ي مردي ايستاده را نشان مي دهد كه به نواختن بربط مشغول است .
در حقيقت سومري باستان نخستين مردمي هستند كه در آثار به جاي مانده از آنها ردپايي از اين ساز ديده مي شود . ساز عود در ايران پيش از اسلام به نام بربط شناخته مي شد و پس از سومري ها در دوران هخامنشيان رايج بود و در عهد ساساني بيش از همه ي ادوار رواج داشته است . فارمر پيشينهي بربط را به هنر حجاري هندي در سده يدوم پيش از ميلاد مي رساند (د.اسلام،چاپ اول ، ذيل”عود”) ، اما محققان ديگر كهن ترين نشانه هاي تصويري آن را ، كه در بلخ شمالي (ازبكستان امروزي) يافت شده است ، متعلق به سده ي نخست پيش از ميلاد مي دانند . وجود سازي شبيه به بربط در نقش برجسته هاي به جا مانده در ايران ، گسترش استفاده از بربط در اين كشور و وجود شواهد روشن تر در اين باره موجب شده تا فامر ضمن آوردن باربيتوس در شمار برخي از آلات موسيقي بيگانه كه به يونان راه يافته ، آن را همان بربط يا”عود قديم” بداند و به ايراني بودن آن تصريح كند (سامي، ص20). احتمالاً متغير بودن مرزهاي شرقي ايران و دست به دست گشتن برخي ولايات در پي جنگ ها ، موجب شده كه فارمر ، با آن كه خاستگاه اوليه ي بربط را به هند مي رساند ، آن را هم چنان سازي ايراني بداند . برخي از محققان معتقدند كه بربط سازي يوناني است . اما اگر نظر بعضي از نويسندگان فرنگي را بپذيريم كه سازهاي با برش طولي گلابي شكل ، منشأ هندي و ايراني دارند (ملكي، ص32) ، ديگر نبايد در نادرستي انتساب بربط به يونان ترديد داشت به بربط از همان آغاز پيدايش ، در نقاط مختلف جهان توجه شده است ؛ در سده ي سوم در چين رايج شد و در زبان چيني «پي پا» نام گرفت(جنكينز واولسن، ص121). چون در سده ي سوم ميلادي چيني ها بر شبه جزيره ي كره دست يافتند و به ژاپن نزديك شدند ، بربط از راه كره به ژاپن رفت و “بي وا” ناميده شد ، و سپس به كشورهاي آسياي جنوب شرقي چون ويتنام و كامبوج ، راه يافت (فروغ،1356ش،ص59-60؛ ايرانيكا ، همان جا ؛ جنكينز واولسن ، همان جا). در سده يششم ميلادي ، از طريق حيره ، در مغرب رود فرات كه مدت ها متأثر از فرهنگ ايراني بود ، به ميان اعراب رفت و در اوايل دوره ي اسلامي قبول همگاني يافت ظاهراً اعراب ، سازي به نام مِزهَر داشتند كه شبيه بربط بود و سطح آن را با پوست مي پوشاندند . اما چون به ساز ايراني بربط كه سطح آن چوبي و از مزهر كاملتر بود ، دست يافتند ، آن را عود (=چوب) ناميدند و به جاي مزهر به كار گرفتند بر پايه ي برخي از اسناد “ابن سريح ايراني نژاد” نخستين كسي كه در عربستان و در قرن يكم هجري عود فارسي يا بربط را نواخت و نوازندگي آن را آموزش داد . الاغاني مي گويد : آشنايي او با عود از آن جا شروع شد كه “عبدالله ابن زبير” جمعي از ايرانيان را به مكه دعوت كرده بود تا خانه ي كعبه را تعمير كنند . ديوارنگاران ايراني عود مي نواختند و اهل مكه از ساز و موسيقي ايشان لذت مي برند و آن را تحسين مي كردند ، پس از آن ابن سريح به عود زدن پرداخت .