هنرمندان ایرانی در ترسیم نقوش پارچههای قلمکار، با استفاده از قالبهای چوبی کندهکاری شده و با سود جستن از رنگهای طبیعی به هنرنمایی پرداخته و بخوبی توانستهاند صفحهء زرین دیگری را بر دامنهء هنرهای ایرانی بگشایند.هنرمند قلمکار گاه از طراحی و رنگآمیزی کاشیها و گاه نیز از دیگر هنرها ایرانی تقلید و یا الهام میگیرد،زیرا در ارائه بارههای اندیشه و تفکر که در طراحی و رنگآمیزی اثرش بکار میبندد همان ارزشهایی را برمیگزیند که در دیگر آثار ایرانی رخ نموده است.آنان درواقع از وحدت اندیشه سود میجویند و راه خود را از اسلاف خویش جدا نمیپندارند و این ارتباط و همبستگی را در گذر تاریخ حفظ و حراست نمودهاند.در این تصاویر شاهد بکارگیری نقوشی هستیم که نه تنها در هنر کاشیکاری،بلکه در دیگر هنرهای ایرانی نیز بکار رفته است.
هرچند عمل حکاکی(گراوور)که به عنوان چاپهای دستی در ایران مشهور است؛هنرمند حکاک را غالبا با محدودیت در تنوع رنگذاری مواجه میکند،و مشکلات فراوانی در رنگآمیزی آثارش بوجود میآورد، معذلک،زمانیکه او نیاز حضور رنگی را احساس مینماید،به هیچوجه از بکار بردن رنگ عاجز نمیماند.درواقع هنرمندانی که با صبر و حوصلهء وصفناپذیر در سطوحی کوچک به ارائه پیچیدهترین طرحها میپردازند چگونه ممکن است از محدودیت و دشواری رنگذاری در حکاکی بهراسند؟جا دارد متذکر شویم،که این هنرمندان حتی زمانیکه امکان رنگذاری در حکاکی را نداشته و با چنین تکنیکی آشنا نبودهاند، گاه اتفاق افتاده که بعد از اتمام آثار خویش آنها را با رنگهای گوناگون آراستهاند.
از اولین آثاری که توسط حکاکی به روی چوب ساخته و پرداخته شد،میتوان به کتاب قانون در طب و یا به کتاب نجات ابن سینا اشاره کرد که به سال 1002 هجری قمری،مطابق با 1593 میلادی در رم شکل گرفت و چه بسا حضور چنین نمونههایی در ایران سبب رشد این تکنیک و هنر شده باشد.