ویژگیهای انسان شناسی دینی
با توجه به اشکالاتی که متوجه انواع انسان شناسی است، جای طرح این سئوال وجود دارد، که از چه راهی میتوان شناختی مطابق با واقع و همه جانبه از انسان کسب کرد. در پاسخ باید گفت بهترین راه برای شناخت انسان، روش دینی و وحیانی است، چرا که حقیقت انسان، همانند کتابی است که نیازمند شرح و تفسیر است و فقط خداوند که خالق انسان است به خوبی میتواند حقیقت وجود انسان را شرح و تفسیر کند، و خداوند سبحان هم حقیقت انسان را بوسیله انبیاء و اولیاء و فرشتگان خود برای ما بیان کرده است و با بیان اینکه آدمی از کجا آمده و به کجا می رود و در چه راهی گام برمیدارد، او را هم با خودش آشنا میکند و هم با آفریدگارش و هم با گذشته و حال و آیندهاش. در نتیجه انسان باید برای شناخت حقیقی خود به خدا مراجعه کند، و اگر انسان حقیقت خود را برای شرح به خدا نسپارد دیگران او را شرح کرده و انسان شناسی برایش مینگارند، در نتیجه هرگز به شناخت حقیقی از خود و سعادت و راه رسیدن به آن دست نخواهد یافت. و همچنین دیگران اموری بیگانه را بعنوان خواستههایش بر او تحمیل مینمایند و خواستههای حقیقی او را جا به جا میکنند.[2] البته باید توجه داشت که در ادیانی مانندمسحیت و یهودیت و سایر ادیان الهی تحریف صورت گرفته است، و لذا بر اساس متون مقدس آن ادیان نمیتوان به شناخت انسان دست یافت. ولی این مشکل در مورد اسلام که متن مقدس آن یعنی قرآن، مصون از هر گونه تحریف بوده و بیانات مفسران واقعی آن یعنی اهل بیت (ع) هم، موجود است وجود ندارد. لذا میتوان با مراجعه به قرآن (ثقل اکبر) و تفسیر آن بوسیله حضرات معصومین (ثقل اصغر) به انسان شناسی دینی واقعی دست یافت.