بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین
فدک یک سند تاریخى جعفر انوارى تاریخ اسلام فرازهاى مختلف و گوناگونى دارد که برخى از آنها مورد قبول و تسالم همگان بوده و چندان جاى بحث و گفتگو در آنها نیست. ولى برخى دیگر این چنین نبوده و آثاراختلاف نظر در آنها کاملا مشهود است. اینگونه مباحث گرچه نیاز بیشترى به تحقیق و تحلیل تاریخ دارند، اما چه بسا نتایجبهتر و اساسىترى را نیز در بر داشته باشند. مساله تاریخى فدک در شمار مباحث تاریخى قرار دارد، که در این مقاله ابعاد مختلف آن مورد تحلیل و بررسى قرار خواهد گرفت. ضرورت طرح این موضوع ممکن استبعضى چنین تصور کنند که پس از گذشت چهارده قرن از این موضوع، چه ضرورتى ایجاب مىکند که این مساله اختلافى مطرح شود؟ و اصولا طرح اینگونه موضوعات چه سودى را در بر خواهد داشت؟
ولى در اینجا از این نکته نباید غافل شد که، بحث پیرامون «فدک» علاوه بر روشن کردن یک بحث مهم تاریخى، از جنبه عقیدتى نیز مىتواند راهگشا باشد، چه اینکه: اولا: فضیلتبزرگى براى ایشان ثابت مىگردد زیرا عنایتخداوند نسبتبه حضرتش با فرمان و ات ذاالقربى حقه. و نزدیک بودن به پیامبر(ص) با عنوان ذاالقربى مورد توجه و عنایت قرار گرفتهاست. ثانیا: یک سند زنده تاریخى براى اثبات حقانیت مکتب تشیع قرار گیرد. گرچه برخى از کوتهاندیشان به بهانه حفظ وحدت میان مسلمانان با طرح اینگونه مسائل مخالفت مىورزند; اما از این نکته غافلند که طرح این مسائل در چارچوب استدلال، با استفاده از مدارک معتبر اهل سنت و به دور از هر گونه تعبیر تند و نابجا، نه تنها خدشهاى به مساله وحدت وارد نمىسازد و هیچگونه تنشى میان گروههاى مختلف مسلمان ایجاد نمىکند، بلکه در روشن شدن حقیقت و پاسدارى از مرزهاى عقیده و مکتب نقش مؤثرى ایفا خواهد کرد و روزنه تحقیق بیشتر را بروى محققان و پژوهشگران منصف خواهد گشود.
موقعیت فدک
فدک، یکى از دهکدههاى آباد نزدیک خیبر بود. وقتى در سال هفتم هجرى قلعههاى خیبر به دست مسلمانان فتح گردید و قدرت مرکزى یهود در هم شکسته شد، ساکنان فدک از در صلح و تسلیم نیمى از سرزمین خود را به پیامبر(ص) واگذار کردند. با توجه به آیه6 سوره حشر «مساله فىء» این سرزمین از آن رسول گرامى گردید و آن حضرت مجاز بود که آنجا را براى خود برداشته یا به یکى از مصارفى که در آیه7 سوره حشر آمده برساند. زمینهاى خیبر که با جنگ و قدرت نظامى فتح شده بود (که در اصطلاح فقهى مفتوحة عنوة نامیده مىشود) مىبایست در میان مسلمانان تقسیم گردد ولى زمینهاى فدک از آنجا که بدون جنگ بدست آمده بود، جز انفال و فىء بشمار مىرفت و اختیار اینگونه زمینها با پیامبر(ص) بود. قرآن در این باره مىفرماید: «و ما افاء الله على رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل و لا رکاب ...» آنچه را که خداوند به رسولش از آنها (یهود) باز گرداند، چیزى است که شما براى تحصیل آن نه اسبى تاختید و نه شترى ... این آیه شریفه خود دلیل بر این است که در مواردى که براى به دست آوردن غنیمت هیچگونه جنگى رخ نداده باشد; هر چه بدست آید بطور کامل در اختیار پیامبر قرار خواهد گرفت. طبق روایتى که در کتاب صحیح مسلم (از کتب بسیار معتبر اهل سنت) نقل شده عمر بنخطاب این چنین اظهار داشت: «کانت اموال بنى النضیر مما افاء الله على رسوله مما لم یوجف علیه المسلمون بخیل و لا رکاب فکانت للنبى خاصة ...» اموال بنىنضیر چون بدون جنگ بدست آمده جزء فىء بشمار مىرود و مخصوص پیامبر مىباشد. پیامبر هم طبق ماموریت الهى «و ات ذاالقربى حقه» - حق نزدیکان را ادا کن - این زمین را به حضرت زهرا(س) بخشید. جلالالدین سیوطى از مفسران اهل سنت در تفسیر این آیه از ابىسعید خدرى و ابنعباس نقل مىکند که پیامبر اسلام طبق دستور خداوند فدک را به حضرت زهرا واگذار فرمود.«عن ابىسعید الخدرى - رضى الله عنه - قال لما نزلت هذه الایة ... و ات ذاالقربى حقه ... دعا رسول الله فاطمة فاعطاها فدک. و عن ابنعباس - رضى الله عنه - قال: لما نزلت و ات ذاالقربى حقه اقطع رسول الله فاطمة فدکا...» تنها ایرادى که از سوى برخى مفسران اهل سنت متوجه استدلال به این آیه شده این است که: این سوره یکى از سورههاى مکى است (نزول آن در مکه بوده) با اینکه موضوع فدک مربوط به مدینه مىباشد. پاسخ این ایراد - طبق بیان مرحوم علامه طباطبایى«ره» - این است که: مفاد این آیه و آیات قبل از آن شباهت زیادى به آیات نازل شده در مدینه دارد بنابر این نمىتوان براى اثبات مکى بودن آنها به یک روایتیا اجماع منقول استناد جست. ابو عبدالله زنجانى مىگوید سوره اسرا مکى است جز آیات26 و 32و33و57 و از آیه73 تا انتهاى آیه 80. بعضى از مفسران توجیه دیگرى براى این ایراد بیان کردهاند به این صورت که: مفهوم آیه یک مفهوم جامعى است که هم در مکه ىبایستبه آن عمل شود و هم در مدینه .. تنها چیزى که در اینجا باقى مىماند جمله «لما نزلت هذه الآیة» در روایت ابوسعید خدرى است که ظاهرش این است که: اعطاى فدک بعد از نزول آیه بوده است. ولى اگر لما را در اینجا به معنى علتبگیریم نه به معنى زمان خاص، این مشکل نیز حل مىشود و مفهوم روایت این خواهد بود که پیامبر(ص) به خاطر این دستور الهى فدک را به فاطمه(س) عطا کرد، به علاوه گاه آیاتى از قرآن دو بار نازل شدهاست. اصولا نزول سورهاى در مکه یا مدینه دلیل بر آن نیست که تمام آیات آن سوره مکى یا مدنى باشد چون در اکثر سور قرآنى آیاتى مورد استثناء قرار گرفته است. پیامبر اکرم فدک را به حضرت زهرا واگذار فرمود ولى پس از رحلت آن حضرت این سرزمین توسط ابوبکر مورد مصادره قرار گرفت و حضرت فاطمه رسما خواستار استرداد آن شد. بلاذرى از مورخان اهل سنت مىگوید: «قالت فاطمه لا بىبکر ان رسول الله جعل لى فدک فاعطنى ایاها...» توجیه مصادره فدک ابوبکر براى توجیه کار خود این حدیث را از پیامبر اکرم(ص) نقل کرد که: ما پیامبران از خود ارثى به یادگار نمىگذاریم و آنچه از ما بماند صدقه است. (نحن معاشر الانبیاء لانورث ما ترکناه صدقه) قبل از نقد و بررسى این حدیث، توجه به این نکته ضرورى است که غیر از فدک املاک دیگرى از پیامبر(ص) به ارث رسیده بود که مورد مصادره قرار گرفته است. آیتالله حسنزاده آملى در اینباره مىگوید: بدون شک فدک ملک خالص پیامبر(ص) بوده استبه چند دلیل: الف: آیه6 سوره حشر. ب: اعتراف خود ابوبکر: زیرا که به حدیث عدم ارث تمسک کرد. اگر آنجا را ملک پیامبر(ص) نمىدانست دلیلى نداشت که این حدیث را پیش بکشد. ج: ابوبکر از حضرت زهرا(س) شاهد و گواه طلب کرد و این خود دلیل دیگرى است که آنجا را ملک پیامبر مىدانسته زیرا هبه (یا ارث) فقط در صورت مالک بودن امکانپذیر است. «لا هبة الا فى ملک».. . و با توجه به اینکه ملک خالص پیامبر بوده پس مساله هبه در کار است نه ارث زیرا ارث اختصاصى به حضرت زهرا(س) نداشته است.
نتیجه اینکه حضرت زهرا دو نوع ادعاداشت: جلالالدین سیوطى از مفسران اهل سنت در تفسیر این آیه از ابىسعید خدرى و ابنعباس نقل مىکند که پیامبر اسلام(ص) طبق دستور خداوند فدک را به حضرت زهرا(س) واگذار فرمود.
و بعید استبگوییم حضرت در مرتبه اول ادعاى نحله وهبه داشته و سپس ادعاى ارث نموده باشد ... در نقل گفتار بلاذرى نیز این چنین بیان شد که حضرت زهرا(س) از ابوبکر خواستار استرداد فدک شد و هیچگونه سخنى از ارث به میان نیاورد. 1- فدک به عنوان هبه و بخشش 2- ارث از اموال و املاک پیامبر(ص) غیر از فدک.