نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: تفاوت فلسفه دین و کلام در چیست؟

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض تفاوت فلسفه دین و کلام در چیست؟

    تفاوت فلسفه دین و کلام در چیست؟


    مجموعه بحث ها و گفتگوهایی که در دفاع از محتویات متون دینی ارائه می شود، الهیات (theology) نام دارد و در خصوص دفاع از دین اسلام، این رشته علمی نام کلام (Kalam) به خود گرفته است. در باب وجه تسمیه کلام وجوه مختلفی گفته شده است که، در اینجا، مجال ذکر و نقد آنهانیست.


    دامنه موضوعات علم کلام را می توان در این سه بخش خلاصه کرد:


    الف) گزاره های موجود در متون دینی.


    ب) پیشفرضهای لازم برای حجیت متون دینی.


    ج) لوازم گزاره های موجود در کتب دینی.


    فلسفه دین (philosophy of Relegion) یکی از شعب فلسفه مضاف (در برابر فلسفه اولی) است و احکام کلی فلسفه مثل تحری حقیقت یعنی سیر آزاد عقلانی را داراست. به طور کلی هر گاه کلمه فلسفه به اسم یک رشته علمی اضافه شود به معنی مجموعه مباحثی است که به آن رشته علمی، نگاهی از بیرون دارد; مسائلی مانند، شیوه اثبات گزاره های درون آن علم، روش تحقیق در قلمرو آن علم، انتظار ما از آن علم و... مسائلی اند که در درون فلسفه های مضاف مورد بحث قرار می گیرند. بنابراین فلسفه دین نیز متشکل از بحثهای برون دینی است که به بعضی از موضوعات آن اشاره خواهیم کرد.


    در وجه امتیاز دو علم از یکدیگر، گفته اند: دو علم باید در روش یا غایت یا موضوع متفاوت باشند. در ناحیه روش، فلسفه دین، تک روشی است; یعنی با نگاه بیرونی خود به دین فقط با استدلال عقلی در پی اثبات مدعیات خویش است; ولی گزاره های کلامی به چهار روش تجربی، عقلی، تاریخی و شهودی قابل اثبات اند; یعنی متکلم، در مورد هر گزاره ای متناسب با مضمون آن، روش اثبات خاصی را بر می گزیند; مثلا طریقه اثبات گزاره «و جعلنا من الماء کل شی ء حی »; یعنی نشان دادن مطابق با واقع بودن آن از راه تجربه است. اما در مثل «الا بذکر الله تطمئن القلوب »; طریقه اثبات، کشف و شهود و نوعی درون بینی است و نیز در «لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا»، طریقه اثبات استدلال عقلی است. لذا متکلم، در مقام دفاع باید روش شناسی هر چهار نوع علوم مذکور را بداند.


    اما به لحاظ غایت، در فلسفه دین، فیلسوف در پی کشف حقیقت است، بر خلاف متکلم، که متون دینی خود را پذیرفته است و خود را متعهد به دفاع از آن می داند; و به پیشفرضها و لوازم گزاره های موجود در متون دینی خودش پای بند است.


    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مباحث فلسفه دین منطقا بر مباحث کلامی مقدمند، در بسیاری از موارد، رابطه این دو همانند رابطه اصول فقه با فقه است. موضع اصول فقه، در حقیقت یک موضع بیرون فقهی است و پذیرش مبانی خاص اصولی، در استنباط فقهی فقیه مؤثر است و لذا جای هر گونه مناقشه ای در باب این مبانی، در علم اصول است; کما اینکه بحثهای فلسفه دین و انتخاب هر گونه موضعی در حوزه فلسفه دین، در آراء کلامی متکلم نیز مؤثر خواهد بود، برای وضوح بیشتر این تقدم به برخی مباحث فلسفه دین اشاره می شود.


    اول - تعریف دین:


    پاره ای از فیلسوفان دین هر مکتبی را که سه مطلب را قبول داشته باشد، دین می نامند:


    الف - ورای عالم طبیعت و محسوسات، عالمی هست;


    ب - جهان طبیعت، هدفدار است;


    ج - جهان هستی دارای نظام اخلاقی است، این فقره خود به دو گزاره تقسیم می شود:


    1. جهان هستی چنانست که نیک و بد اخلاقی را درک می کند.


    2. جهان هستی چنانست که نیک و بد اخلاقی را پاداش و کیفر می دهد.


    بنابراین تعریف، مکتب مارکسیسم و لیبرالیسم و بعضی از شاخه های اگزیستانسیالیسم، «دین » نیستند.

    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    دوم - منشا و خاستگاه دین:


    یعنی منشا گرایش فردی و اجتماعی به دین چیست؟ امروزه در این بحث، نظریه هایی مانند نظریه فطرت، نظریه ضمیر ناهشیار فروید، نظریه فرافکنی بودن دین از فوئرباخ، نظریه اریک فروم و نظریه شلایر ماخر مطرح است و هر فیلسوف دینی با پذیرش یکی از این مبانی، باید موضع خود را در برابر بقیه نظریه ها مشخص کند.


    سوم - بررسی ادله اثبات وجود خدا


    چهارم - بررسی ادله نفی وجود خدا:


    مهمترین دلیلی که در این جهت مطرح می شود وجود شرور در جهان هستی است و به این مناسبت، بحث از شرور در فلسفه دین طرح می شود.
    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پنجم - وجود یا عدم زبان دینی:


    ما در زندگی روزانه، در علوم تجربی، هنر و ادبیات، استفاده های متفاوتی از زبان می کنیم. حال آیا در دین هم با زبان، کار خاصی انجام می دهیم، یا اینکه دین استفاده خاصی از زبان ندارد; در اینجا، اگر قائل به استفاده خاصی (بدون بدیل) از زبان شدیم، (مثل دعا و نیایش) برای دین قائل به زبان دینی شده ایم. و به دنبال آن باید دید زبان گزاره های دینی چه زبانی است؟ اخباری یا انشایی؟ و اگر این گزاره ها اخباری اند روش تحقیق در آنها چگونه است؟ مثلا با چه روشی می توان درستی گزاره «بهشت هست » را تحقیق کرد؟
    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ششم - وجه حاجت بشر به دین:


    چرا علی رغم تغییرات اجتماعی و رشد عقلانی بشر، هنوز به دین محتاجیم؟ دین چه نیازهایی از ما انسانها را پاسخ می گوید که علم یا عقل قادر به پاسخگویی آنها نیستند؟ از این بحث گاهی به عنوان «انتظار ما از دین » نیز یاد می شود. در این باره، بعضی گفته اند که رمز پایداری دین، آن است که دین با نیازهایی از انسان سر و کار دارد که این نیازها همواره باقی است و لذا دین هم باقی خواهد ماند. فیلسوفان دین از این نیازها تقسیم بندیهایی دارند که ذکر آنها در حوصله این نوشته نیست; اما به طور خلاصه نیازهایی که ما را به طرف دین می کشاند چند نیاز اساسی است. نیاز به رهایی از ترس از مرگ، نیاز به رهائی از تنهایی، نیاز درونی ما به اجرای عدالت، نیاز به معناداری زندگی، نیاز به امیدی که بتوان با آن رنج زندگی را تحمل کرد.


    دین در باب هر یک از نیازهای انسان، با ارائه تفسیر خاص خود از خلقت جهان هستی و انسان و ارائه برنامه زندگی این نیازها را پوشش می دهد.
    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    هفتم - دعوی صدق انحصاری ادیان:


    یعنی هر دینی اثبات کند که فقط آن دین ادعایش درست است افزون بر اینکه باید فیلسوف دین مشخص کند که داور این نزاع کیست؟ آیا عقل تنها داور است؟ یا عقل، به علاوه چیزهای دیگر مثل شواهد و قرائن تاریخی.


    فلسفه دین و کلام نسبت به بعضی از موضوعات حوزه های مشترک دارند که به برخی از آنها اشاره می کنیم.


    1. آیا انسان جاودانه است؟ به مناسبت این بحث، ابتدا بحث اثبات وجود نفس مطرح می شود و بعد صور مختلف جاودانگی مورد بررسی قرار می گیرد تا معلوم شود کدامیک از این صور پشتوانه عقلی بیشتری دارد.


    2. صدف و گوهر دین کدام است؟ آیا مراد از دستورات و قوانینی که ادیان به پیروان خود می دهند، این است که صرفا این دستورات را رعایت کنند; یا آنکه در هر دینی، این دستورات، پوسته و حجاب و قشری محسوب می شود برای چیزی که آن چیز مغز، لباب و لب دین است; و در حقیقت با دست یابی به گوهر دین است که می توان به سعادت رسید. در این صورت این سؤال مطرح می شود که گوهر دین کدامست؟ بعضی معتقدند گوهر دین اخلاق است; یعنی ما در حقیقت متدین می شویم تا اخلاقی زندگی کنیم و اگر در کنار همه این ظواهر دینی، این گوهر به دست نیاید همه اعمال پوچ خواهد بود. و بعضی دیگر معتقدند گوهر اخلاق، دین است یعنی وقتی قوانین اخلاقی را رعایت کردیم آنگاه وارد تدین و دین می شویم. اقوال دیگری هم در مساله هست; بحث صدف و گوهر دین در نوشته های عرفای اسلامی نیز به چشم می خورد.


    3. ماهیت ایمان: آیا ایمان چیزی غیر از سنخ علم جازم است; یعنی ما به چیزهائی ایمان می آوریم به دلیل آنکه به آنها علم نداریم یا اینکه ایمان مرحله کمال علم، است یا اساسا ایمان حالت نفسانی دیگری است.


    4. تعارض علم و دین: هرگاه بحث در باب اصل وجود تعارض علم و دین باشد (به صورت ثبوتی)، این موضوع در حوزه کار فیلسوفان دین قرار می گیرد و هرگاه بحث در تعارض آیه ای از قرآن (یا روایت صحیحی) با یکی از دستاوردهای علمی باشد، این بحث در حوزه کار متکلمان قرار خواهد گرفت و به تبع آن از شیوه های حل تعارض سخن به میان خواهد آمد.
    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    با توضیحات فوق درباره این دو رشته علمی، روشن می شود که هرکار کلامی مبتنی بر پاسخگویی به مسائلی است که در حوزه فلسفه دین مطرح می شود و نمی توان بدون حل این پرسشها و تعیین مبانی، سخن از یک روش کلامی خاص به میان آورد. گستره مباحث فلسفه دین و کلام در کتب اعتقادی رایج ما به صورت مشخص از هم تفکیک نشده اند; ولی سزاوار است اندیشمندان و نویسندگان ترتیب منطقی این مباحث را رعایت کنند.


    در پایان متذکر می شویم آنچه در بیان تفاوت فلسفه دین و کلام آمده در حد پاسخ به سؤال است ولی بحث تفصیلی در این باب را امیدواریم در حد یک مقاله در شماره های آتی مجله داشته باشیم.


    امضاء

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi