صفحه 2 از 8 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 73

موضوع: ارمغان شعبان: ره توشه ای ثمین از مناجات شعبانیه

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    قسمت دوم

    اشاره

    وَ تَعْلَمُ ما فی نَفْسی وَ تَخْبُرُ حاجَتی وَ تَعْرِفُ ضَمیری وَ لا یَخْفی عَلَیْکَ اَمْرُ مُنْقَلَبی وَ مَثْوایَ وَ ما اُریدُ اَنْ اُبْدِئَی بِهِ مِنْ مَنْطِقی وَ اَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتی وَ اَرْجُوهُ لِعاقِبَتی. وَ قَدْ جَرَتْ مَقاء دیرُکَ عَلَیَّ یا سَیِّدی فیما یَکُونُ مِنّی اِلی آخِرِ عُمْری مِنْ سَریرَتی وَ عَلانِیَتی، وَ بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیادَتی وَ نَقْصی وَ نَفْعی وَ ضری.
    و تو می دانی آنچه را که در دلِ من است و از نیازم آگاهی و ضمیرم را می شناسی و هیچ امری از امور دنیا و آخرتم بر تو پوشیده نیست؛ و نیز می دانی آنچه را که می خواهم بر زبان آورم، و به آن دهان بگشایم، و آگاهی به آنچه که برایِ عاقبتم امیدوارم. و به درستی که آنچه در ظاهر و باطنِ من تا آخر عمر از من سر خواهد زد، از تقدیرِ تو گذشته است و کمی و زیادی و سود و زیانِ من به دستِ تو است، و در دستِ هیچ کس جز تو نیست.
    نکاتی از این فراز
    1. آگاهی خداوند به تمام اسرار بندگان؛
    2. تقدیر الهی بودن تمامی امور در زندگیِ بنده؛
    3. در اختیار داشتن سود و زیان در زندگی تمامی مردم.
    توضیح این نکات
    اشاره
    «وَ تَعْلَمُ ما فی نَفْسی وَ تَخْبُرُ حاجَتی...»
    علم الهی به اسرار بندگان
    علم الهی به اسرار بندگان
    ص: 35
    خداوند به آنچه در قلب ها می گذرد آگاه است و بالاتر از آن، اینکه بر هر چیزی در جهان هستی، علمی کامل دارد. خداوند در قرآن کریم می فرماید:
    وَ ما یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّهٍ فِی اْلأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ. (یونس: 61)
    و پنهان نمی ماند از پروردگارت، حتّی به اندازه ذرّه ای در زمین و آسمان.
    بَرو علمِ یک ذرّه پوشیده نیست
    که پیدا و پنهان به نزدش یکی است
    بر احوال نابوده، علمش بصیر
    به اسرار ناگفته لطفش خبیر
    سعدی
    همچنین می فرماید: «یَعْلَمُ خائِنَهَ اْلأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ؛ او به خیانت چشم ها و به آنچه در سینه ها پنهان است عالم است» (غافر: 19)
    هم قصه نانموده دانی
    هم نامه نانوشته خوانی
    نظامی




    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    ذکر این عبارات از دعا در اول نیایش و حق تعالی را آگاه دانستن به نیازهای درونی خویش، هم به معنای ستایش از محبوب است که خود یکی از آداب دعاست و هم گلگشتی است سریع در یکی از زیباترین منازل عالیه عرفانی.
    توضیح آنکه، اولیای الهی در عین حال که اهلِ دعا و خواستن می باشند، گاهی نیز در اوجِ احوال روحانی خویش و در ورود به یکی از مراحل والای سیر و سلوک خویش، دست از دعا نمودن بر می دارند؛ به این زبان حال که «عِلْمُهُ بِحالی حَسْبی مِنْ سُئوالی؛ علم او به حالِ من، مرا کافی است که از او در خواستی نمایم». چنانچه در داستانی از ابراهیم خلیل الرّحمن علیه السلام نقل شده است:
    ص: 36
    آن گاه که او را به سوی آتش پرتاب نمودند، جبرئیل به ملاقات او آمد و به او گفت: آیا حاجتی داری تا برآورده سازم؟ ابراهیم علیه السلام گفت: اما به تو حاجتی ندارم. در این هنگام، جبرئیل به او پیشنهاد کرد و گفت: پس نیازت را از خدا بخواه. ابراهیم علیه السلام در جواب گفت: «عِلْمُهُ بِحالی حَسْبی مِنْ سُؤالی؛ همین اندازه که او از حالِ من آگاه است، کافی است.(1)
    خدا داند که حافظ را غرض چیست
    وَ عِلْمُ اللّهِ حَسْبی مِنْ سُؤالی
    حافظ
    ارباب حاجتیم و زبانِ سؤال نیست
    در حضرت کریم تمنّا چه حاجت است
    حافظ
    غرض آنکه حضرت در این فراز از دعا، خواستند از این حقیقت عالی و زیبا، حظّی برده و از این خرمن خوشه ای برداشته و در این عالم روحی نیز گامی بردارند و آن اینکه «عِلْمُه بِحالیِ حَسْبی من سُؤالی».
    «وَ قَدْ جَرَتْ مَقادیرُکَ عَلَیَّ یا سَیِّدی فیما یَکُونُ مِنّی اِلی آخِرِ عُمْری مِنْ سَریرَتی وَ عَلانِیَتی»







    امضاء


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    تقدیرِ الهی


    اشاره


    گرچه بحث از «قضا و قَدَر»، از پیچیده ترین مباحثِ علمِ کلام است، ولی به مناسبت این فراز از دعا، که از تقدیر سخن گفته شده است، بهتر دیدیم که به طور مختصر و به دور از پیچیدگی، اشاره ای به آن گردد.
    ص: 37
    ________________________________________
    1- تفسیر نورالثّقلین، ج 3، ص 435.
    شاید نخستین سؤالی که با شنیدن نام «قضا و قَدَر» به ذهن آدمی خطور می کند این است که: اگر بنا باشد، هر آنچه که در زندگی آدمی پیش می آید و اتفاق می افتد، بر طبق قضا و قدر الهی باشد، پس چه فایده ای برای دعا می توان تصور کرد و اساسا تلاش در زندگی بشر چه سودی می تواند داشته باشد؟
    در پاسخ به این سؤال مهم، آن هم به اجمال باید گفت:
    اولاً _ قضا و قدر همانند درختی با شاخه های انبوه است.
    از جمله شاخه های آن این است که: دعا نمودن و به دنبال آن، استجابت دعا، خود از مصادیق قضای الهی است؛ یعنی قضا و تقدیر الهی بر آن تعلق گرفته است که در زندگی آدمی، دعایی باشد و اجابتی.
    همچنین خداوند این گونه اراده فرمود و این گونه قضا و قدر خویش را جاری ساخت که هر که در زندگی، اهل تلاش باشد، به آرزوهایش خواهد رسید و مقدر فرمود که هرکه تقوا پیشه کند، رستگار خواهد شد.
    ثانیا _ در مورد دعا، مطلب بالاتر از این حرف هاست؛ یعنی تأثیر دعا تا آنجاست که می تواند قضایِ الهی را نیز تغییر دهد؛ همان گونه که از امام باقر علیه السلام چنین نقل شده است که: «اَلدُّعاءُ یَرُدُّ الْقَضاءَ وَ قَدْ اُبْرِمَ اِبْراما؛ دعا، قضای الهی را تغییر می دهد، اگرچه آن قضا، کاملاً محکم شده باشد»؛(1) یعنی در واقع، بنده توسط قضای الهی _ که دعا باشد _ می تواند قضای دیگری را رفع کند و این یکی از شگفتی های این شاهکار خلقت، یعنی انسان است که تا این حد می تواند در جهان هستی _ به اذن الهی _ تأثیرگذار باشد.
    در اینجا مناسب است سخنی شیوا و دقیق از استاد شهید مرتضی مطهری در تبیین سخنی که ذکر شد، بیان گردد. ایشان چنین می گوید:
    ص: 38
    ________________________________________
    1- میزان الحکمه، ج 4، ص 1648.
    زمانی که با اراده یک پیغمبر یا ولی خدا، کاری خارق العاده انجام می گیرد، شرایط عوض می شود. یعنی یک روح نیرومند و پاک و متصل به قدرت لایزال الهی، شرایط را تغییر می دهد، و به عبارت دیگر، عامل و عنصر خاصی وارد میدان می شود. در مورد تأثیر دعا و صدقه در دفع بلاها و غیره نیز جریان از همین قرار است. در حدیث آمده است که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله سؤال شد با وجود اینکه هر حادثه ای که در جهان رخ می دهد به تقدیر الهی و قضای حتمی او است، دعا و دوا چه اثری می تواند داشته باشد؟ در پاسخ فرمودند: دعا نیز از قضا و قدر است.(1)
    ایشان همچنین می گوید:
    آیا ممکن است عالَم انسانی، در نظامِ عُلوی (یعنی عوالِم بالا) و علمی اثر بگذارد و سببِ تغییراتی بشود؟ آیا علم _ خدا تغییرپذیر است؟! آیا حکم خدا قابلِ نقض است؟! آیا دانی می تواند در عالی اثر بگذارد؟! جوابِ همه اینها مثبت است. بلی، علمِ خدا تغییرپذیر است، یعنی خدا علم قابل تغییر هم دارد. حکم خدا قابل نقض است، یعنی خدا حکم قابل نقض هم دارد. بلی دانی می تواند در عالی اثر بگذارد، نظامِ سُفلی _ و پایین تر _ ، و مخصوصا اراده و خواست و عمل انسان، بلکه اختصاصا اراده و خواست و عملِ انسان، می تواند عالَم عُلوی _ و بالاتر _ را تکان دهد و سببِ تغییراتی در آن بشود، و این عالی ترین شکل تسلط انسان بر سرنوشت است. اعتراف می کنم شگفت آور است اما حقیقت است.(2)
    سخن آخر درباره مبحث قضا و قدر، موضوع «بَداء» است که در واقع، ارمغانی بزرگ از ناحیه اهل بیت علیهم السلام برای انسان هاست.
    بَداء به زبان ساده یعنی «اصل تغییرپذیری تقدیرات الهی و اینکه هیچ یک از امور
    ص: 39
    ________________________________________
    1- مرتضی مطهری، عدل الهی، ص 115 و 116.
    2- مرتضی مطهری، انسان و سرنوشت، ص 64 و 65.
    عالم جز به تقدیر خداوند تحقق نمی یابد، و البته این تقدیر، حتمی نیست.»
    ناگفته نماند که «بَداء» از آن دسته از اسرارِ الهی است که احدی را جز خدا، بدان راه نیست. چنانچه امام صادق علیه السلام فرمود: «همانا خداوند را دو علم است: 1. علمِ نهفته و در خزانه که جز او کسی نداند و بَداء از این علم است.
    2. علمی که خداوند به ملایکه و رسولان و پیغمبرانش تعلیم داده که ما آن را می دانیم.(1)
    و در قرآن نیز که فرمود: «یَمْحُوا اللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ؛ خداوند هرچه را که بخواهد محو می کند (گرچه ثبت شده بود) و هرچه را بخواهد ثبت می کند _ گرچه قبلاً ثبت نشده بود _ و اصل و کتاب مادر، منحصرا نزد اوست». (رعد: 39) اشاره به همین مسئله بَداء دارد.(2)
    حاصلِ سخن آنکه، با وجود «بَداء» موضوع ناامیدی و افسردگی از میان می رود و منتفی می شود و همواره آنچه درجلوه است، ستاره امید است؛ چون همواره، احتمال تغییر شرایط موجود می رود.
    چنانچه حضرت سیّدالشهداء علیه السلام در دعای عرفه این گونه زیبا و دل نشین به این موضوع اشاره فرموده که:
    اِلهی اِنَّ اخْتِلافَ تَدْبیرِکَ وَ سُرْعَهَ طَواءِ مَقادیرِکَ مَنَعا عِبادَکَ الْعارِفینَ بِکَ عَنِ السُّکُونِ اِلی عَطاءٍ وَ الْیَأْسِ مِنْکَ فی بَلاءٍ.
    خدای من! به درستی که اختلاف و دگرگونی تدبیرات و سرعت تحول
    ص: 40
    ________________________________________
    1- اصول کافی، ج 1، ص 203.
    2- ملاصدرا نیز در اسفار، ج 6، ص 396 چنین می گوید: «هرچه خداوند در الواح سماوی و صحیفه های قَدَری، یعنی همان قلوب ملائکه تاثیرگذار و نفوسِ تدبیر کننده عوالم بالا «نقش زده است، همه، کتاب محو و اثبات است و قابل تغییر است».
    تقدیرات تو، بندگان عارف تو را از توقف در عطا و یأس و ناامیدی در بلا باز می دارد.
    وَ بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیادَتی و نَقْصی وَ نَفْعی وَ ضَرّی.









    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    در اختیار داشتن سود و زیان مردم از سوی خداوند
    خداوند نه تنها «زیادت» و «نفعی» را که نصیب آدمی می گردد از سوی خود می داند، بلکه «نقصان» و «ضرر» و «مصایبی» نیز که به انسان وارد می شود به خود، منتسب می داند؛ همان گونه که در قرآن، بدان اشاره فرموده است که:
    وَ ما أَصابَ مِنْ مُصیبَهٍ فِی اْلأَرْضِ وَ لا فی أَنْفُسِکُمْ الاّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسیرٌ. (حدید: 22)
    هیچ مصیبتی در زمین و در شما اصابت نمی کند، مگر آنکه قبل از ایجادش در کتابی ثبت است، به درستی که این کار بر خداوند، آسان است.
    و نیز در آیه دیگر می فرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَهٍ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ؛ هیچ مصیبتی رُخ نمی دهد مگر به اذن خدا». (تغابن: 11)
    و بالاخره در آیه دیگر می فرماید: «قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسی ضَرًّا وَ لا نَفْعًا؛ بگو! من مالِکِ نفع و ضرر خویش نیستم». (یونس: 49)
    همه از صُنع اوست کَوْن و فساد
    خلق را جمله مَبْدَأ است و معاد
    همه از او و بازگشت بدو
    خیر و شرّ جمله سرگذشت بدو
    اختیار آفرینِ نیک و بد اوست
    باعث نفس و مُبدع خِرد اوست
    سنایی
    ص: 41
    به گفته خواجه شیراز:
    گر رنج پیشت آید و گر راحت ای حکیم
    نسبت مکن به غیر که اینها خدا کند
    حافظ
    بنابراین، نفع و یا ضرری که به گمان ما از دیگران به ما می رسد، در واقع از طرف خداوند و به اذن و مشیَت او است.
    گر گزندت رسد ز خلق مرنج
    که نه راحت رسد ز خلق نه رنج
    از خدا دان خلافِ دشمن و دوست
    کین دل هر دو در تصرف اوست
    گر چه تیر از کمان همی گذرد
    از کماندار بیند اهل خِرَد
    سعدی
    از ابن عباس نقل است که گفت: روزی پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود:
    ای نو رسیده! کلماتی به تو می آموزم _ و آن اینکه _ حریمِ خدای تعالی را حفظ کن که خدای تعالی حفظت کند. اگر مسئلتی داری از خدای تعالی مسئلت کن، و اگر استعانت می جویی از خدای تعالی استعانت جوی و بدان که اگر همه امت اجتماع کنند تا نفعی به تو رسانند، نخواهند توانست، مگر آنکه خداوند مقدر نموده باشد. و اگر جملگی هم دست شوند تا ضرری به تو رسانند، قادر به این کار نخواهند بود، مگر آنکه خداوند اراده فرماید.(1)و(2)
    ص: 42

    1- ابن قیّم جوزیه، شفاء العلیل، ص 13.
    2- «آدم به حَسَب ظاهر می گوید همه چیز با خداست. امّا وجدان و درک این مطلب که هیچ ضرری به ما نمی رسد الّا دست اوست، هیچ منفعتی نمی رسد الّا به دست اوست، اوست ضارّ و نافع، اینها چیزهایی است که دست ماها از آن کوتاه است.» امام خمینی، صحیفه نور، ج 17، ص 265.
    فلسفه نقصان و ضرر بنده از طرف خدا
    خداوند، حکیم است و آنچه از او به ظهور می رسد از سرچشمه حکمت و مصلحت جاری می شود. بنابراین اگر نقصان و ضرری نیز متوجه انسان می گردد، از حکمت و مصلحتی پنهانی برخوردار است، گرچه آدمی به سببِ علم اندکش از آن مصالح بی خبر است.
    گفت «بابا فَرَج» که بد خود نیست
    وانچه بد دیده ای تو آن بد نیست
    از حکیم ای عزیز بد ناید
    هر چه او کرد آنچنان باید
    شبستری






    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    بنابراین، «نقصان» نیز همانند «زیادت» و «ضرر» نیز مانند «نفع» از طرف خدا بوده و همه در مسیر خدمت انسان و به خاطر مصالحی و برای پرورش او و سیر او به طرف تکامل است.

    هرچه در خلق، سوزی و سازی است
    اندر آن مر خدای را رازی است
    ای بسا شیر، کان تو را آهوست
    وی بسا درد کان تو را داروست
    حکم و تقدیر او بلا نَبُوَد
    هر چه آید به جز عطا نَبُود
    سنایی
    به قول ویِن دایر:
    اگر معتقد باشید که خدا، هنگامِ مصیبت و گرفتاری به یاریتان خواهد شتافت، و یا اینکه هر درد و رنج به اندازه سرور و شادمانی منشأ الهی دارد، در این صورت، درد و رنج و یأس و نومیدی از شما دور خواهد گشت.
    ویلیام بلیک در عبارت زیر در وصفِ شناخت خدا و اینکه چگونه ذهن کیهانی در هنگام بحران و مصیبت به یاری مان می شتابد می گوید:
    گِل وجودِ انسان را از غم و شادی سرشته اند و وقتی این واقعیت را به درستی بشناسیم از بحران های زندگی به سلامت خواهیم گذشت. دست طبیعت رشته های غم و شادی را در هم تنیده است، تا جامه ای برایِ روح عالی و متعالی ما فراهم کند.(1)
    ویل دورانت نیز در این باره چنین می گوید:
    آنکه تمام اشیا را در سیرِ خود مجبور می بیند، لب به شکایت نمی گشاید؛ زیرا او اشیا را از نظرِ ابدیت نگاه می کند، و می داند که بدبختی های او در


    1- وین دایر، وجود متعالی انسان، ص 154.
    نظام کلی عالَم، بدبختی نیستند، زیرا ترکیب و تتابعِ ابدی عالَم را صحیح می داند. با این افکار و تصورات، شخص، خود را از لذات متغیر و ناپایدار دور می سازد و به سکوت و آرامش برتری می رسد که در آن، تمام اشیا را اجزاء یک نظم ابدی می بیند، یاد می گیرد که چگونه بر ناملایمات بخندد و خواه در حال و خواه در هزار سالِ دیگر به حق خود برسد، راضی خواهد بود.(1)
    شکسپیر نیز می گوید:
    مصیبت، محاسنی دارد، گرچه زشت صورت و زهرآگین است ولی در مغز خود گوهری را نهفته دارد.(2)
    هرچه بر تو آن کراهیّت بُوَد
    چون حقیقت بنگری رحمت بُوَد


    1- ویل دورانت، تاریخ فلسفه، صص 168 و 169.
    2- شکسپیر، مجموعه آثار، ج 1، ص 635 .



    امضاء


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    قسمت سوم


    اشاره


    اِلهی اِنْ حَرَمْتَنی فَمَنْ ذَا الَّذی یَرْزُقُنی؟ وَ اِنْ خَذَلْتَنی فَمَنْ ذَا الَّذی یَنْصُرُنی؟ اِلهی اَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ.
    معبود من! اگر تو محرومم کنی، کیست که روزیَم دهد؟ و اگر تو خوارم نمایی چه کسی یاریم خواهد کرد. معبود من! از غضب تو و فرود آمدن خشم تو به تو پناه می برم.
    نکاتی از این فراز
    1. خداوند، تنها روزی رسانِ بنده است.
    2. عزّت به دست خداست.
    3. بهترین پناه از غضب خدا، خود خداوند است.
    اِلهی اِنْ حَرَمْتَنی فَمَنْ ذَا الَّذی یَرْزُقُنی؟





    امضاء


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    خداوند صاحب روزی

    اشاره

    رزق به دو گونه است:
    رزق مادی و رزق معنوی. رزق مادی همانند: آب، خاک، غذا، لباس، خانه، بهره داشتن از زیبایی ظاهر و همانند آنها و رزق معنوی همانند: علم، تقوی، عرفان، آبرو، عزت در میان اجتماع و همانند آنها.
    در این فراز از مناجات نیز که در واقع جلوه ای از توحید ناب، متجلی شده است، تمامی رزق ها، به حق تعالی منتسب شده و اینکه روزی تنها به دست اوست، تا آنجا که اگر او بنده را از روزی محروم سازد، هرگز کسی دیگر نمی تواند به او روزی برساند.
    ص: 46
    در قرآن کریم این گونه به این امر، اشاره شده است:
    قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ اْلأَبْصارَ وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ مَنْ یُدَبِّرُ اْلأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ. (یونس: 31)
    بگو! چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی می دهد؟ چه کسی است که به شما چشم و گوش عطا می کند؟ چه کسی، از مرده زنده و از زنده مرده بر می انگیزد؟ و چه کسی تدبیرِ امور را به عهده دارد؟ خواهند گفت: خداوند. پس بگو! چرا تقوی پیشه نمی کنید.
    و در جای دیگر نیز می فرماید: «إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتینُ؛ همانا روزی دهنده، تنها خداست که صاحب قدرت و اقتدار ابدی است.» (ذاریات: 58)
    چنان پهن خوانِ کَرَم گسترَد
    که سیمرغ در قاف قسمت خورَد
    مهیا کنِ روزیِ مار و مور
    اگر چند بی دست و پایند و زور
    سعدی
    و عارف شوریده همدان، باباطاهر نیز چنین سروده است:
    کریمی که مکانش لامکان بی
    صفا بخش تمام گُلرخان بی
    نگه دارنده روز و شبِ خَلق
    به هر جنبنده ای روزی رسان بی
    گرچه مراد از رزق در آیات فوق، می تواند شامل مادی و معنوی باشد _ که فقط به دستِ خداوند است _ اما مناسب است در غالب دو آیه دیگر، به دو نوع از رزق معنوی
    ص: 47
    نیز اشاره شود که آنها نیز، تنها در اختیار خداوند بزرگ بوده و پروردگار، آنها را نیز از ناحیه خود می داند.
    در آیه اول، حق تعالی، نعمت و روزی معنوی بزرگ تزکیه نفس را، که نصیب بنده ای می شود، از عنایات خود، در حق بنده دانسته و چنین می فرماید:
    وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَ لکِنَّ اللّهَ یُزَکّی مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ. (نور: 21)
    و اگر فضل و رحمت و عنایت خداوند، نصیبِ شما نمی شد، احدی از شما به تزکیه نفس و آراسته شدن به تقوی موفق نمی شدید، ولی این خداست که هرکه را خواهد مُهذَّب می سازد، و خداوند شنوا و داناست.
    ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
    هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
    حافظ
    و در آیه دیگر، رزقِ علمی را نیز که از روزی های معنوی است، این گونه به خود منتسب می داند: «عَلَّمَ اْلإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ؛ خداوند، عالم نمود انسان را آنچه را که نمی دانست» (علق: 5) و نیز در آیه دیگر خطاب به پیامبرش می فرماید «وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ؛ و خداوند، آنچه را که نمی دانستی به تو تعلیم داد.» (نساء: 113)
    غرض آنکه تمامی رزق و روزی _ چه مادی و چه معنوی _ به دست پروردگار و به اذن اوست، و اگر او کسی را از این رزق محروم سازد، روزی دهنده دیگری وجود ندارد.










    امضاء


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    وَ اِنْ خَذَلْتَنی فَمَنْ ذَا الّذی یَنْصُرُنی


    خداوند صاحب عزت


    چون عزت از ناحیه خداست، اگر او دریغ فرماید، بنده به جُز از خداوند صاحب عزت از چه راهی می تواند، کسبِ عزت نماید.
    عزیزی که هرکز درش رو بتافت
    به هر در که رفت هیچ عزّت نیافت
    ص: 48
    سعدی
    و چون ذلت و خواری نیز از سوی اوست، اگر او بنده ای را ذلیل نماید، چه کسی جز او می تواند، بنده را یاری رساند:
    گر ز چشمِ همه خلق بیفتم سهل است
    تو مینداز که مخذول تو را ناصر نیست
    حافظ
    چاره ما ساز که بی چاره ایم
    گر تو برانی به که روی آوریم
    نظامی
    حکایت
    مورخان نوشته اند: در تاریخِ خلفای عباسی، اَلْقاهِرُ بِاللّه برادر الْمُقْتَدِر بِاللّهِ، تنها دو سال سلطنت کرد که خلافتش شامل سرزمین های ایران و عراق و حجاز و مصر و سوریه و غیره می شد.
    گروهی از اَتراک ریختند، او را کور کردند و از خلافت عزلش کرده و اموالش را هم بردند. روزی در مسجد جامع بغداد، او را دیدند که به واسطه کوری عصایی به دست گرفته و در صف جماعت، می گردد و می گوید: رحم کنید بر کسی که دیروز بر شما حکومت می کرد و امروز به کمک شما نیازمند است(1). چه نیکو در قرآن آمده است:
    قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ
    ص: 49
    ________________________________________
    1- شهید آیت الله دستغیب، سرای دیگر، ص 76.
    مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ. (آل عمران: 26)
    بگو! بار خدایا ای پادشاهِ مُلکِ هستی، تو هر که را که خواهی مُلک و سلطنت عطا می کنی و از هر که خواهی، سلطنت را می گیری، و هر که را خواهی عزت دهی و هر که را خواهی خوار می کنی. تمامِ خیر، تنها به دستِ توست. به درستی که تو بر هر چیزی توانایی.
    مرو را رسد کبریا و منی
    قدیم است و ذاتش غن
    یکی را به سر بر نهد تاجِ بخت
    یکی را به خاک اندر آرد ز تخت
    کلاه سعادت یکی بر سرش
    گلیمِ شقاوت یکی بر درش
    گر آن است، منشور احسان اوست
    ور این است، توقیع فرمان اوست
    سعدی
    اِلهی اَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ.
    پناه بردن به خدا از غضب الهی
    پناه بردن به خدا از غضب الهی
    چنان به مهر همی پرورد که مروارید
    دگر به قهر چنان خورد کند که سُفال
    سعدی





    امضاء


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    معنای غضب خداوند

    اشاره


    غضب در انسان ها، نوعی حالت نفسانی است که اثر آن معمولاً در صورت و
    ص: 50
    چشمان آدمی پدیدار می گردد. در این حالت، خون، حالتی فورانی پیدا کرده و به نقاط بالای بدن می رود. در این زمان، خون در رگ ها، انتشار می یابد. بدین گونه، معمولاً متورم شدن رگ ها را نیز در پی دارد. در حال غضب رنگ چهره آدمی نیز غالبا سرخ و برافروخته می گردد.
    البته نوع دیگری از غضب وجود دارد که در برابرِ افراد قوی و قدرتمند رخ می دهد، که در این صورت چون غضب به همراه ترس و تشویش می باشد، خون از پوست به سوی قلب جریان بیشتری می یابد و در نتیجه چهره، رنگ زرد به خود می گیرد.
    به طور کلی غضب به معنایی که ذکر شد، یعنی تغییر حالت نفسانی، در ذات احدیت الهی محال است. چون در ذات او اساسا تغییر حالت غیر ممکن است، بلکه معنای غضب خداوند، همان عقاب و عذاب او می باشد؛ آن هم به سبب گناهان خودِ آدمی، که البته چون خداوند، رحمت محض است، گاهی امکان دارد که انسان به دلیل انجام گناهان و غوطه ور شدن در خطاها، سبب قطع نور رحمت الهی گردد. در اینجا، غضب همان خاموش شدن چراغ رحمت خداوند است که آدمی به این ترتیب در ظلمت عقاب و بلا و عذاب گرفتار می شود.
    اکنون برای اثبات این نکته که منظور از غضب الهی همان عقاب و عذاب اوست به ذکر دو روایت، در ذیلِ یکی از آیات قرآنی اکتفا می کنیم. در قرآن کریم این گونه آمده است:
    وَ لا تَطْغَوْا فیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضبی وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبی فَقَدْ هَویْ. (طه: 81)
    در روی زمین طغیان نکنید تا خشمِ من بر شما فرود آید و هرکس موردِ غضبِ من باشد سقوط خواهد کرد.
    راوی می گوید:
    در محضر امام باقر علیه السلام بودم که عَمْروبن عُبَیْد وارد شد. گفت: فدایت
    ص: 51
    شوم، معنیِ غضب در آیه «و مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبی فَقَدْ هَوی» چیست؟ امام علیه السلام فرمود: غضب، همان عقاب و عذاب خداست و ادامه داد: هرکس پندارد که خداوند از حالی به حالی در می آید، او را همانند مخلوقاتش قرار داده و صفت آفریده ها را برای او آورده است. همانا خداوند را چیزی تحریک نمی کند تا او را تغییر دهد.(1)
    همچنین از امام صادق علیه السلام نیز روایتی در این باره رسیده است:
    رضای خداوند، همان ثواب او و غضب او، همان عقاب و عذاب اوست؛ بدون آنکه چیزی در او نفوذ کند تا اینکه موجب هیجان او گشته و او را از حالی به حالِ دیگر تغییر دهد.(2)
    به هر حال، غضب خداوند برای همگان دردناک و غیر قابل تحمل است و همه اولیای الهی، همواره از خدا، رهایی از غضبش را می خواستند، چنانچه حضرت سیّد الشّهداء امام حسین علیه السلام در مناجات عرفه این گونه از خدا می خواهد:
    اِلهی فَلا تُحْلِلْ عَلَیَّ غَضَبَکَ فَاِنْ لَمْ تَکُنْ غَضِبْتَ عَلَیَّ فَلا اُبالی سِواکَ.
    معبود من! مبادا خشمِ تو بر من فرود آید، من تنها از آن می ترسم و اگر خشم تو نباشد و از آن آسوده باشم، از خشم دیگران ترسی ندارم.
    ناامید از در لطف تو کجا شاید رفت
    تاب قهر تو نیاریم خدایا زنهار
    سعدی








    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    در جای دیگر، از دعای عرفه آن میوه دل رسول و آن نازنینِ یگانه دوران ها، در مقام خوف از دوزخ که جلوه عینی غضب خداست، این گونه مناجات می کند:
    اَسْئَلُکَ اللّهُمَّ حاجَتِیَ الَّتی اِنْ اَعْطَیْتَنیها لَمْ یَضُرَّنی ما مَنَعْتَنی وَ
    ص: 52
    ________________________________________
    1- شیخ صدوق، توحید، ص 164.
    2- همان، ص 165.
    اِنْ مَنَعْتَنیها لَمْ یَنْفَعْنی ما اَعْطَیْتَنی اَسْئَلُکَ فَکاکَ رَقَبَتی مِنَ النّار.
    از تو مسئلت می کنم ای خدا آن حاجتم را که اگر (عطایم) کنی، دیگر از هر چه محرومم کنی، زیان نخواهم دید، و اگر آن حاجتم را روا نسازی، دیگر هر چه عطایم کنی،نفعی به حالم ندارد. و آن حاجتم این است که از دوزخ، رهاییم بخشی.
    یا دولتاه اگر به عنایت کنی نظر
    واخجلتاه اگر به عقوبت دهی جزا
    سعدی
    نکته آخر پیشی گرفتن رحمت خداوند بر غضب او
    نکته آخر پیشی گرفتن رحمت خداوند بر غضب او
    در دعای جوشن کبیر می خوانیم: «یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه؛ ای آنکه رحمت او بر غضبش مقدّم می باشد».
    لطف تو سابق می شود، جذاب عاشق می شود
    بر قهر، سابق می شود، چون روشنایی بر ظُلم
    در توضیح کوتاه این عبارت باید گفت که خداوند، رحمت محض است و هیچ چیز در دایره هستی خارج از پوشش رحمت او نمی باشد؛ حتی خشم و غضب او نیز از سرچشمه رحمت او می جوشد. از همین رو در دعا آمده است که رحمت او بر غضبش مقدّم می باشد. توضیح بیشتر آنکه گاهی ذات احدیت، در عالَم هستی خود را به صفات قهریه جلالیه، که همان غضب باشد، ظاهر می سازد. این ظهور در عالَم دنیا به صورت حوادث، بلاها و غم ها و بیماری ها و در جهان آخرت به شکل دوزخ آشکار می شود؛ اما چون همه این موارد، در واقع ریشه در رحمت خداوندی دارد، به همین سبب در نهانِ همه آنها خیر و رحمت نهفته است. از جمله آنکه بلاها و حوادث و بیماری ها، از
    ص: 53
    عوامل مهم بیداری انسان ها از خواب غفلت و متذکر ساختن آنها به عوالم بالا و سوق دادنِ آنها به سمت پروردگارشان می باشد.
    از هر جهتی تو را بلا داد
    تا باز کشد به بی جهاتت
    مولانا
    و نیز:
    از برای کششِ ما و سفر کردن ما
    پیک بر پیک همی آید از آن اصل وجود
    هر غم و رنج که اندر تن و در دل آید
    می کشد گوش شما را به وثاق موعود
    مولانا
    تاج الدّین خوارزمی نیز در شرح فصوص الحکم چنین می گوید:
    چون وجود غم ها و محنت ها و رنج ها از غضب بُوَد و غضب نیز از رحمت الهی برمی خیزد، در نتیجه این غضب و بلا، رابطه وصول به کمالات و واسطه رفعت درجات و آمرزش گناهان، و تصفیه قلب می باشد.(1)
    همچنین از مولانا چنین نقل است که:
    میان بنده و حق، دو حجاب است: تندرستی و مال. آن کس که تندرست است می گوید: خدا کو؟ من نمی دانم و نمی بینم. همین که رنجش پیدا می شود، آغاز می کند که: یا اَللّه یا اَللّه و به حق، همراه و همسخن
    ص: 54
    ________________________________________
    1- تاج الدین حسین خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ص 888 .
    می گردد.
    پس دیدی که صحت، حجاب او بود و حق زیر آن درد، پنهان بود و چندان که آدمی را مال و نَواست اسباب مرادات، مهیا می کند و شب و روز به آن مشغول است. همین که بینواییش رو نمود و نفس، ضعیف گشت بر گِرد حق گردد.(1)
    از اینجاست که بزرگان، از بلاها و مصایب که دارای نشانی از غضبِ الهی می باشند، با تبسم و خرسندی استقبال می کردند.
    در بلا هم می چشم لذات او
    مات اویم ماتِ اویم ماتِ او
    ای بدی که توکنی در خشم و جنگ
    با طَرَب تر از سِماع و بانگ چنگ
    ای جفای تو ز دولت خوب تر
    و انتقام تو ز جان محبوب تر
    عاشقم بر قهر و بر لطفش به جِدّ
    ای عجب من عاشقِ این هر دو ضِدّ
    مولانا
    و بالاخره به قول شکسپیر:
    بر تغییراتِ موسمی و تحمل سرما و یخبندان و بادهایِ سوزدار زمستان، که وقتی بر بدنم می وزد آن را فرسوده و مچاله می کند، لبخند می زنم وبه خود می گویم: اینها همه مشاورینی هستند که حقیقت وجودم را به من می شناسانند.(2)
    ص: 55
    ________________________________________
    1- مولانا، فیه ما فیه، ص 495.
    2- مجموعه آثار، ج 1، ص 635 .






    امضاء


صفحه 2 از 8 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi