صفحه 2 از 11 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 109

موضوع: اسرار موفقیت ( جلد دوم )

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    3 - خودسازی و خودشناسی نهایی یا پاک سازی ضمیر ناخود آگاه


    ما در زمینه »خود سازی« نه تنها باید ضمیر خودآگاهِ خود را با معارف اهل بیت‌علیهم السلام روشن کنیم، بلکه باید اعماق وجود خویش را از علاقه و تمایل به دشمنان دین پاک نمائیم و ضمیر ناخودآگاه خود را نیز با انوار تابناک ولایت آل اللَّه روشن سازیم.
    حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام نسبت به کسانی که خداوند را تشبیه به مخلوق می‌کنند، می‌فرمایند:
    لَمْ یَعْقَدْ غَیْبُ ضَمیرِهِ عَلی مَعْرِفَتِکَ.(15)
    ضمیر پنهان خود را بر معرفت تو پیوند نزده است.
    بنابراین انسان نه تنها دارای شعور ظاهر و ضمیر آگاه، بلکه دارای ضمیر غائب و ناخودآگاه نیز می‌باشد و برای خودسازی و خودشناسی باید انسان هر دو مرحله ضمیر و شعور را پاکسازی کند.
    از آنچه گفتیم روشن شد که خودشناسی در صورتی واقعیّت پیدا می‌کند که انسان اعماق وجود خویش را پاکسازی کند . بنابراین پاکسازی ضمیر ناخودآگاه از شرایط و عوامل مهمّ خودشناسی است .






    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    موانع خود شناسی

    1- اعتیاد به کارهای ناپسند راه خودشناسی را مسدود می‌کند
    آیا حیف نیست با بی‌توجهی به ثروتهای روحی که در وجود ما قرار دارد، از آنها استفاده نکنیم و همچنان آنها را در قید و بند عادتهای بی‌ارزش نگه داریم؟!
    از نظر مکتب اهل بیت علیهم السلام برترین عبادت، غلبه بر عادتهای سوء و ناپسند است؛ زیرا اعتیاد به هر کاری و معتاد شدن به انجام هر برنامه‌ای، همچون طبیعت دوّم، بر انسان حکومت می‌کند.
    به همین دلیل، حضرت امیرالمومنین‌علیه السلام عادت را طبیعت دوّم می‌نامند و می‌فرمایند:
    اَلْعادَةُ طَبْعُ ثانٍ.(16)
    عادت، طبیعت دوّم است.
    به این جهت، آنچه را که انسان به آن معتاد شده همانند اموری که طبیعت او بر آن امور قرار دارد، بر انسان حکومت می‌کند و به همین دلیل، فردی که به اعمال زشت و ناپسند گرفتار و معتاد شده است، اگر خود را از اعتیادهای زشت رهایی بخشد، با فضلیت‌ترین عبادات را انجام داده است.
    حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام در کلامی کوتاه چنین می‌فرمایند:
    اَفْضَلُ الْعِبادَةِ غَلَبَةُ الْعادَةِ.(17)
    با فضلیت‌ترین عبادت، غلبه یافتن بر عادت است.
    زیرا بر اثر غلبه بر رفتار زشت و ناپسند، راه برای رسیدن به کمالات روحی باز می‌شود و وسیله رسیدن به عالی‌ترین مقامات معنوی فراهم می‌گردد.
    حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام می‌فرمایند:
    بِغَلَبةِ العاداتِ أَلْوُصُولُ إِلی أَشْرَفِ الْمَقاماتِ.(18)
    غلبه بر عادتها، وصول و دستیابی به شریفترین مقامات است.
    نه تنها معتاد بودن به گناهان، بلکه اعتیاد به هر گونه کار ناپسند و بیهوده مانع پیشرفت در کارهای مهمّ و رسیدن به مسائل حیاتی است. انسان باید برای دست یافتن به ارزشهای روحی از پیروی عادتهای ناپسند دوری نماید، تا بتواند به مراحل عالی کمال راه یابد.
    حضرت امیرالمومنین‌علیه السلام می‌فرمایند:
    غَیْرُ مُدْرِکِ الدَّرَجاتِ مَنْ أَطاعَ الْعاداتِ.(19)
    کسی که از عادتها اطاعت کند، به درجات عالی راه نمی‌یابد.
    زیرا اعتیاد، همچون زنجیر، انسان را به قید و بند می‌کشد و راهی برای پیشرفت و ترقی باقی نمی‌گذارد، از این رو، راه یافتن به درجات عالی معنوی مشکل، بلکه غیر مقدور می‌شود.
    بنابراین برای راه یافتن به مراحل کمال، دست برداشتن از هر گونه عادت به امور ناپسند و یا بی‌ارزش لازم و ضروری است تا انسان بتواند به راحتی به تکامل روحی راه یابد.
    حضرت امیرالمومنین‌علیه السلام می‌فرمایند:
    غَیِّروُا الْعاداتِ تَسْهُلَ عَلَیْکُمُ الطَّاعاتِ.(20)
    عادتها را تغییر دهید تا طاعتها)ی خداوند( برای شما آسان شود.
    از این فرمایش استفاده می‌کنیم، حربه شیطان و نفس برای مشکل نمودن پیروی از دستورات خداوند، معتاد نمودن انسان به امور بی‌ارزش است. انسان باید برای آسان شدن پیروی از فرمانهای الهی، حربه اعتیاد را از شیطان و نفس بازگیرد، تا به راحتی بتواند به پیروی از دستورات خداوند بپردازد و با استفاده از راهنمائیهای مکتب خاندان وحی به مراحل عالی انسانیت راه یابد.
    گلی که تربیت ز دست باغبان نگرفت
    اگر به چشمه خورشید سرکشد خود روست
    هر انسانی دارای سرمایه‌های فراوان و هنگفتی است که باید از آنها استفاده کند، ولی عادتهای ناپسند و بی‌ارزش این سرمایه‌ها را مصادره می‌کنند و قدرت و توانایی انسان را، از بهره‌مند شدن از قدرتها و توانائیهای پر ارج از او باز می‌گیرند.
    انسانی که به عادات ناپسند معتاد شده، همچون شخص سرمایه داری است که اموال او را مصادره کرده باشند. این چنین انسانی تا ثروت خود را آزاد نسازد، جز حسرت بهره‌ای از آن ندارد. همان گونه که افراد برای خارج نمودن اموال خود از حالت مصادره فعالیّت و کوشش می‌کنند، باید برای رها سازی قدرتهایی که عادتهای گوناگون آنها را به قید و بند کشیده و مصادره نموده‌اند، تلاش نمود.
    . . .
    متأسفانه با این که اکنون جامعه بشریت با دست خود توانائیهای عظیم روحی خود را مصادره نموده است، گروهی فقط در تکاپوی رها سازی قدرتهای مادّی جامعه می‌باشند و گروهی دیگر در مصادره اموال کشورهای ضعیف هستند و با این همه خود را حامیان بشر و مدافعان حقوق بشر می‌دانند!







    امضاء


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    2- خود فراموشی

    اشاره


    علم و آگاهی انسان اگر از منبع وحی باشد، هر چه بر دانش او افزوده شود، توجه او به تهذیب و پاکسازی نفس بیشتر می‌شود؛ زیرا علم و دانش اگر بر مبنای صحیح قرار داشته باشد و برای خدا تحصیل شود، با آلودگی نفس سازگار نیست. از این رو هر عالم ربّانی به مخالفت نفس و تهذیب آن می‌پردازد.
    حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام در این باره می‌فرمایند:
    کُلَّما اَزْدادَ عِلْمُ الرِّجالِ زادَتْ عِنایَتُهُ بِنَفْسِهِ وَبَذَلَ فی رِیاضَتِها.(21)
    هر چه علم مرد بیشتر شود، عنایت و توجّه او به نفسش بیشتر می‌شود و در ریاضت دادن آن بیشتر توجّه می‌کند.
    بنابراین علم و آگاهی، انسان را به سوی خودسازی و خودشناسی فرا می‌خواند و از غفلت و فراموشی از مسائل مربوط به نفس باز می‌دارد.





    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    جهل و ترکِ یاد خدا، دو عامل خود فراموشی

    در برابر افراد خود شناخته، کسانی هستند که از شگفتیهای نفس و آثار آن بی‌خبرند و هیچ گونه علم و آگاهی نسبت به مسائل حیاتی ندارند، از این رو نفس خود را به خود وا می‌گذارند و به تهذیب و تکمیل آن نمی‌کوشند، و به این جهت از نعمت خودشناسی محروم می‌مانند.
    سنگی و گیاهی که در او خاصیتی هست
    زان آدمی به، که در او منفعتی نیست
    حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام می‌فرمایند:
    مَنْ جَهَلَ نَفْسَهُ أَهْمَلَها.(22)
    کسی که جاهل به نفس خود باشد، او را به حال خود وامی‌گذارد .
    بنابراین یکی از علل خود فراموشی، جهل و نداشتن علم و آگاهی نسبت به مسائل حیاتی نفس است، و هر چه دانش انسان در پرتو مکتب حیاتبخش اهل بیت‌علیهم السلام زیادتر شود، بیشتر به این مسائل می‌پردازد.
    مسئله دیگری که در خود فراموشی و رها ساختن نفس، دارای نقش بسیار مهمّ است، گناه و ترک یاد خدا و آل اللَّه است.
    همان گونه که می‌دانیم یاد اهل بیت یاد خدا، و فراموشی آنان فراموشی خدا است؛ زیرا همان طور که حضرت امام صادق‌علیه السلام فرموده‌اند:
    إِذا ذُکِرْنا ذُکِرَاللَّهِ.(23)
    هر گاه از ما خاندان یاد شود، از خداوند یاد شده است.
    ترک یاد خدا و اهل بیت‌علیهم السلام و فراموش نمودن آنان ، انسان را از مسائل مهم و حیاتی باز می‌دارد و از حقائق بزرگ معنوی بی‌بهره می‌سازد و به »خود فراموشی« گرفتار می‌نماید.
    خداوند در این باره می‌فرماید:
    »وَلا تَکوُنُوا کَالَّذینَ نَسُوااللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ «(24)
    همچون کسانی که خدا را فراموش کرده‌اند پس خدا نفس آنان را از یادشان برده، نباشید.
    پس گناه و فراموش نمودن خدا و دستورات او، انسان را به خود فراموشی گرفتار می‌سازد.
    بنابراین باید برای »خودشناسی« به »خودسازی« بپردازیم و برای »خودسازی« از »خود فراموشی« دست برداریم و برای ترک »خود فراموشی« جهل و نادانی و ترک یاد خدا و اهل بیت‌علیهم السلام را کنار بگذاریم. پس علم و دانش و یاد خدا و آل‌اللَّه، انسان را از »خود فراموشی« باز می‌دارد و با ترک »خود فراموشی« به »خود سازی« می‌رسیم و با »خود سازی« به »خود شناسی« که راه رستگاری و نجات است، می‌رسیم. ولی اگر نفس خود را نشناسیم، از راه نجات دور می‌شویم.
    حضرت امیرالمومنین‌علیه السلام می‌فرمایند:
    مَنْ لَمْ یَعْرِفْ نَفْسَهُ، بَعُدَ عَنْ سَبیلِ النَّجاةِ وَخَبَطَ فی الضَّلالِ وَالْجَهالات.(25)
    هر کس نفس خود را نشناسد، از راه نجات دور می‌گردد و در گمراهی و نادانیها سیر می‌کند.
    از این جهت درباره عظمت خود شناسی و معرفت نفس، حضرت امام باقرعلیه السلام می‌فرمایند:
    لا مَعْرِفَةَ کَمَعْرِفَتِکَ بِنَفْسِکَ.(26)
    هیچ معرفتی همچون معرفت تو، به نفست نیست.








    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    نتیجه بحث

    برای پیشرفت و تکامل در مسائل روحی به »خودشناسی« نیاز شدید دارید. آن گونه که از راهنماییهای خاندان وحی می‌آموزیم: کسی که به مقام »معرفة النفس« و خودشناسی دست یابد، به مقامی بس بلند راه یافته و از نافع‌ترین نوعِ معارف آگاه شده است.
    نفس خود را بشناسید و از قدرتها و تواناییهای آن آگاه شوید. کوشش کنید، نیروهای حیاتی خود را از تسلّط شیاطین رها ساخته و ثروتهای انبوهِ روحی خود را از مصادره بیگانگان نجات دهید!
    دشمنان واقعیِ ارزشهای روحی خود را شناسایی کنید و با پیکار با آنان به درجات عالی کمال راه یابید. هویها و هوسها و اعتیاد به زندگانی بی‌ثمر، خطرناکترین دشمنان روح هستند و نیروهای روحی شما را اسیر خود می‌سازند.
    فکر و اندیشه، اراده و تصمیم، همّت، ایمان و یقین و دیگر قدرتهای مهمّ روح خود را، از اسارت این گونه دشمنان آزاد نمائید و با تقویت این نیروها به »خودشناسی« دست یابید و به سوی درجات کمال و تعالی روح، بپرواز درآئید.
    ای نقد اصل و فرع ندانم چه گوهری؟
    کز آسمان برتر و از خاک کمتری!







    امضاء


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    2معرفت اهل بیت علیهم السلام

    یکی از مباحث مهمّ در بحثهای اعتقادی و معارف، معرفت به مقام امام‌علیه السلام است. بر همگان لازم و واجب است تا آنجا که می‌توانند و در حدّ ظرفیّت خویش به مقام ائمّه‌علیهم السلام پی ببرند و درس امام شناسی بیاموزند. این یک وظیفه عمومی و همگانی است و لزوم آن مسلّم و ثابت است.
    امام صادق‌علیه السلام به شخصی بنام زید می‌فرمایند:
    اَتَدْری بِما اُمِرُوا؟ اُمِرُوا بِمَعْرِفَتِنا، وَالرَّدِّ اِلَیْنا وَالتَّسْلیمِ لَنا.(27)
    آیا می‌دانی مردم به چه چیزی امر شده‌اند؟ به آنان دستور داده شده، ما را بشناسند و عقاید را به سوی ما ارجاع دهند و تسلیم ما باشند.
    بنابراین یکی از مسائل مهمّی که در باب معارف باید به آن توجّه کامل بنمائیم، معرفت مقام امامان و تسلیم در برابر فرمایشات هدایتگر آنان می‌باشد. در کلمات معصومین‌علیهم السلام دقت کنید تا عظمت گفتار آنان را دریابید.
    برای افزایش یافتن معرفت به مقام ائمه‌علیهم السلام روایت بسیار مهمّ و جالبی را که ابوبصیر از امام باقرعلیه السلام نقل کرده است می‌آوریم:
    قالَ: دَخَلْتُ الْمَسْجِدَ مَعَ أَبی جَعْفَرٍعلیه السلام وَالنَّاسُ یَدْخُلُونَ وَیَخْرُجُونَ فَقالَ لی: سَلِ النَّاسَ هَلْ یَرَوْنَنی؟ فَکُلُّ مَنْ لَقَیْتُهُ قُلْتُ لَهُ: أرَأَیْتَ أَباجَعْفَرٍعلیه السلام؟ فَیَقُولُ: لا وَهُوَ واقِفٌ حَتَّی دَخَلَ أَبوُ هارُونِ الْمَکْفوُفُ، قالَ: سَلْ هذا، فَقُلْتُ: هَلْ رَأَیْتَ أَباجَعْفَرٍ؟ فَقالَ: أَلَیْسَ هُوَ قائِماً، قالَ: وَما عِلْمُکَ؟ قالَ: وَکَیْفَ لاأَعْلَمُ وَهُوَ نوُرٌ ساطِعٌ.
    قالَ: وَسَمِعْتُهُ یَقوُلُ لِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْاِفْریقیَّةِ: ما حالُ راشِدٍ؟ قالَ: خَلَّفْتُهُ حَیّاً صالِحاً یُقْرِؤُکَ السَّلامُ قالَ: رَحِمَهُ اللَّهُ قالَ: ماتَ؟ قالَ: نَعَمْ، قالَ: وَمَتی؟ قالَ: بَعْدَ خُروُجِکَ بِیَوْمَیْنِ، قالَ: وَاللَّهِ ما مَرَضَ وَلا کانَ بِهِ عِلَّةٌ قالَ: وَإنَّما یَموُتُ مَنْ یَموُتُ مِنْ مَرَضٍ أَوْ عِلَّةٍ.
    قُلْتُ: مَنِ الرَّجُلُ؟ قالَ: رَجُلٌ کانَ لَنا مُوالِیاً وَلَنا مُحِبّاً.
    ثُمَّ قالَ: لَئِنْ تَرَوْنَ اَنَّهُ لَیْسَ لَنا مَعَکُمْ اَعْیُنٌ ناظِرَةٌ، اَو اَسْماعٌ سامِعَةٌ، لَبِئْسَ ما رَأَیْتُمْ، وَاللَّهِ لایَخْفی عَلَیْنا شَیْی‌ءٌ مِنْ أَعْمالِکُمْ، فَاحْضِروُنا جَمیعاً وَعَوِدُّوا اَنْفُسَکُمْ الْخَیْرَ، وَکوُنوُا مِنْ اَهْلِهِ تُعْرَفوُا فَاِنّی بِهذا امُرُ وُلْدی وَشیعَتی.(28)
    ابوبصیر می‌گوید: با امام باقرعلیه السلام وارد مسجد شدم، و مردم در حال رفت و آمد بودند.
    امام‌علیه السلام به من فرمودند: از مردم بپرس آیا مرا می‌بینند؟! من با هر کس ملاقات کردم و از او سئوال نمودم که آیا امام باقرعلیه السلام را دیدی؟ می‌گفت: نه؛ تا آن که فردی نابینا به نام ابوهارون وارد شد.
    امام‌علیه السلام فرمودند: از این مرد سئوال کن. به او گفتم: آیا امام باقرعلیه السلام را دیدی؟
    ابوهارون: مگر ایشان اینجا نایستاده‌اند؟
    ابوبصیر: تو از کجا به این حقیقت آگاه شدی؟!
    ابوهارون: چگونه به آن علم و آگاهی پیدا نکنم و حال آن که امام‌علیه السلام نوری است آشکار.
    )یار پیشت حاضر و تو از خودی، غایب از او
    با خودا، آخر که گم کردی چه می‌جوئی بگو؟!(
    آن گاه ابوبصیر می‌گوید: شنیدم که امام باقرعلیه السلام به مردی از اهل آفریقا فرمود: حال راشد چگونه است؟ او گفت: از آفریقا که آمدم او زنده و سالم بود و به شما سلام می‌رساند.
    امام باقرعلیه السلام فرمودند: خداوند او را رحمت کند. مرد آفریقایی گفت: او مرد؟!
    امام‌علیه السلام فرمودند: آری.او پرسید: در چه زمانی؟
    امام‌علیه السلام فرمودند: دو روز بعد از آن که تو از آفریقا خارج شدی.
    مرد آفریقایی گفت: به خدا قسم راشد نه مریض بود و نه هیچ گونه دردی داشت!
    امام‌علیه السلام به او فرمودند: مگر هر کس که می‌میرد به خاطر مرض یا درد می‌میرد؟
    ابوبصیر می‌گوید: از امام‌علیه السلام سئوال کردم: این مرد آفریقایی کیست؟
    امام‌علیه السلام فرمودند: او فردی از موالیان ما و محبّ ما خاندان است.
    آن گاه امام‌علیه السلام فرمودند: آیا عقیده دارید برای ما با شما چشمانی نظاره‌گر و گوشهایی شنوا وجود ندارد. چقدر بد است آنچه به آن عقیده دارید! به خدا قسم بر ما هیچ چیزی از اعمال شما مخفی نیست.
    پس همه، ما را حاضر در نزد خود بدانید و نفس‌های خود را به کارهای خیر عادت دهید و اهل کارهای نیک شوید تا این حقیقت را بشناسید )آن گاه امام‌علیه السلام فرمودند :( من به آنچه گفتم، فرزندان و شیعیان خود را امر می‌کنم.
    این روایت از روایات بسیار جالبی است که از آن انوار علوم و معارف می‌تابد.
    کسی که خود را در محضر خداوند و در حضور امام خویش می‌داند و به اعمال نیک خو گرفته، چگونه می‌تواند به اعمال ناشایست دست زند؟
    نکته جالب توجّهی که در این روایت مورد نظر می‌باشد، این است که امام‌علیه السلام می‌فرمایند: ما را حاضر بدانید و نفس خود را به کارهای نیک عادت دهید و نیکوکار شوید؛ زیرا این لازمه حضور در محضر خداوند و امام‌علیه السلام است.
    آنچه را که امام باقرعلیه السلام برای اعتقاد به حضور، مهم می‌دانند؛ خو گرفتن نفس، به آداب و اعمال نیک است. انسان در این هنگام به مقام معرفت و درک امور غیبی و نامرئی نائل می‌شود، گرچه از بعضی از حواسّ پنجگانه - مانند ابوهارون - محروم باشد.
    بنابراین خو گرفتن نفس به امور نیک و پسندیده، انسان را برای حالت حضور آماده می‌کند و دیدگان باطنی او را همانند ابوهارون، برای معرفت به حضور امام‌علیه السلام می‌گشاید. اینجا مقامی است که گاه نابینایان بینا می‌شوند؛ همان گونه که ابوهارون نابینا، بینا بود.





    امضاء


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    گوشه‌ای از معارف

    دریاهای بیکران معانی، و اقیانوسهای ژرف معارفِ الهی در کلمات کوتاه و پر محتوای خاندان وحی یافت می‌شود. با رجوع به این گونه گفتارهای بی‌نظیر، می‌توانید در بحار معارف غوطه‌ور شده و با تابش انوار تابناکی که از سرچشمه وحی می‌تابد، قلب خود را روشن و منوّر سازید و با توشه گیری از گلستان معارف اهل بیت‌علیهم السلام، خوشه چین گلهای رنگارنگ معانی قرآن و علوم و حِکَمِ خاندان وحی شوید.
    اینک نمونه‌ای از این گونه کلمات را می‌آوریم؛ تا با تدبّر در آن، قلب خود را صفا بخشیده و شور و نشاطِ معنوی را در اعماق جان خود قرار دهید:
    حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام می‌فرمایند:
    کُلُّ مَعْروُفٍ بِنَفْسِهِ مَصْنُوعٌ.(29)
    هر چه شناخته شده، بنفسه ساخته شده است.
    حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام این گفتار را در باب خداشناسی فرموده‌اند، یک کلام کلّی است که از آن نتیجه‌های فراوان می‌توان گرفت.
    برای توضیح آن می‌گوئیم: هر چه را که انسان می‌شناسد، در سطح فکر، اندیشه و برداشتهایی است که در حدود تشخیص و میزان درک خود بدست می‌آورد و همانند عکسی است که از انسان یا منظره و طبیعت گرفته می‌شود؛ هر چه دوربین انسان بهتر و قویتر باشد، بهتر می‌تواند از آن موجود عکس بگیرد و عکسی که می‌گیرد خصوصیات آن را بهتر نشان می‌دهد. ولی هر چه باشد، عکس آن شی‌ء است نه خود آن شی‌ء، و نمی‌توان عکس آن شی‌ء را حقیقت و ذات آن شی‌ء دانست؛ زیرا عکس، هر چه زیبا و گویا باشد، عکسِ آن شی‌ء است نه حقیقت آن.
    در باب معارف و شناخت خدا و اهل بیت‌علیهم السلام نیز این مسئله جریان دارد؛ زیرا هر چه ما به عظمت و قدرت خداوند پی ببریم و هر چه اهل بیت‌علیهم السلام را بهتر بشناسیم، باز به وسیله فکر و اندیشه و عقل محدود خود به عظمت آنان پی برده‌ایم پس باورهای اعتقادی ما در حدّ ظرفیّت ماست و در واقع عظمت آنان را در محدوده فهم خود درک می‌کنیم.(30)
    برای آن که معرفت ما بهتر و کاملتر باشد و آنچه را که در ذهن و فکر خود آن را می‌سازیم و پرورش می‌دهیم، بیشتر به حقیقت و واقعیت نزدیک باشد، باید عقاید و معارف خود را از مکتب وحی بیاموزیم و با بهره‌گیری از گفتار حیاتبخش اهل بیت‌علیهم السلام در جستجوی حقائق باشیم و تسلیم فرمایشات آنان باشیم، گرچه در سطح فهم ما نباشد؛ تا آئینه دل را با کلمات هدایتگر آنان صیقل دهیم و گرنه تیرگیِ نفس، کار خود را می‌کند و انسان را به تباهی و گمراهی می‌کشاند.
    آشنایی با عقاید و معارف اهل بیت‌علیهم السلام و تسلیم بودن در برابر آنان، نفس را صفا می‌دهد و اعماق ضمیر ناخودآگاه را با انوار تابناک آنان روشن می‌سازد و اگر تکامل یابد، از اندیشه‌ها و باورهای اشتباهی که از کودکی در اعماقِ حافظه او قرار دارد، - بلکه از تمامی اعتقادات غیر صحیحی که طبق قانون وراثت به وسیله ژنها از نسلهای گذشته در نفس قرار گرفته - پاک سازی می‌کند.




    امضاء


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    معارف را از چه راهی بیاموزیم

    آشنایی با معارف راه سعادت و نیکبختی است؛ ما باید آنها را از سرچشمه وحی بیاموزیم تا قلب خود را با انوار تابناک آنها روشن کنیم؛ و از کسانی که عقاید خود را از مکتب وحی نیاموخته‌اند، بپرهیزیم. اگر ما به گفتار آنان گوش فرا داده و در جستجوی عقاید آنان باشیم، از صراط مستقیم دور خواهیم شد و بر اثر پیروی کردن آنان، در بیابان خشک و بی آب گرفتار سراب خواهیم شد و در دریای بیکران الفاظِ تهی از معنی، گرفتار گردابِ مرگبار کلمات آنان شده و به تباهی کشیده می‌شویم.
    پس همین بهتر که از اوّل برای شناخت معارف و عقاید صحیح، به سفیران الهی - که گفتار آنان از سرچشمه وحی گرفته شده - روی آوریم و از راهنمائیهای آنان سود جوئیم و فرمایشات آنان را بر دیده نهاده و در سویدای قلبِ خود جای دهیم؛ زیرا که آنان، راهِ هدایت به سوی معارف الهی هستند.
    حضرت پیغمبر اکرم‌صلی الله علیه وآله وسلم به حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام فرمودند:
    بِنا اِهْتَدُوا السَّبیلَ اِلی مَعْرِفَةِاللَّهِ.(31)
    )ملائکه مقرّب( به وسیله ما به راهِ شناخت خداوند هدایت شده‌اند.
    از گذشته تاکنون که روزگار تیره غیبت ادامه دارد، انسانها از یک میلیاردم نیروهای مغزی خود استفاده می‌کنند! و بقیّه آن بدون استفاده باقی می‌ماند.(32)
    در اینجا این سئوال به ذهن می‌آید: انسانی که نمی‌تواند از تمامی نیروهای مغزی خود استفاده کند و قدرت شناسائی آن را ندارد، چگونه می‌تواند با یک میلیاردم نیروی مغزی خود، بدون بهره‌گیری و استفاده از راهنمائیهای صاحبان وحی، به معارف عالی راه یابد و خدای جهان آفرین را بشناسد؟!
    پس همان بهتر که خود را تسلیم فرمایشات شاهدان خلقت قرار دهیم و با غرور و خودفریبی، دیگران را نفریبیم و فریب دیگران را نخوریم.
    مگر خداوند در قرآن مجید نفرموده است:
    »یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوُا اتَّقوُاللَّهَ وَکوُنوُا مَعَ الصَّادِقینَ «(33)
    ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خداوند بپرهیزید و با صادقین باشید.
    چگونه امکان دارد انسان دارای ایمان و تقوا باشد و بنا به فرمان این آیه شریفه با معصومین‌علیهم السلام باشد، ولی اعتقادات خود را از مکاتب بیگانه بیاموزد؟!
    آیا این معنای معیّت و هماهنگی است؟ آیا این معنای پذیرش مقام ولایت و پیروی از مکتب خاندان وحی است؟!
    خداوند می‌فرماید:
    »مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقوُا ما عاهَدوُااللَّهَ عَلَیْهِ «(34)
    بعضی از مؤمنین مردانی هستند که راست گفته‌اند بر آنچه را که خداوند از آنان پیمان گرفته است.
    آری همان گونه که قرآن مجید فرموده است؛ تنها بعضی از افرادی که پذیرای ایمان شده‌اند، بر عهدی که از روز ازل بسته‌اند باقی می‌مانند؛ ولی عدّه‌ای دیگر آگاهانه یا ناخودآگاه از صراط مستقیم دور می‌شوند و به سوی دامهای شیطان راه یافته و گرفتار بافته‌های او می‌شوند و اندک اندک احترامی که باید نسبت به خاندان وحی و فرمایشات آنان داشته باشند کم می‌شود.
    آیا این معنای پیروی از راهنمائیهای قرآن و اهل بیت‌علیهم السلام است؟ آیا اینان نیز همچون دیگران، حدیث مشهور ثقلین را نادیده گرفته و آن را از یاد برده‌اند؟!
    بنابراین ما باید عقاید و معارف را از قرآن مجید و از طریق اهل بیت‌علیهم السلام بیاموزیم و حقائق را از راهی که آنان راهنمایی نموده‌اند فرا گیریم؛ زیرا با قیاس و رأی شخصی نه تنها نمی‌توانیم به معارف و حقایق دست یابیم؛ بلکه به بیراهه نیز کشیده می‌شویم و در گمراهی و ضلالت سرگردان خواهیم ماند.
    حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام در این باره می‌فرمایند:
    مَنِ اعْتَمَدَ عَلَی الرَّأْیِ وَالْقِیاسِ فی مَعْرِفَةِ اللَّهِ ضَلَّ وَتَشَعَّبَتْ عَلَیْهِ الْاُمُورُ.(35)
    کسی که در معرفتِ خداوند به رأی و قیاس اعتماد کند، گمراه می‌شود و امور بر او پراکنده )و مشتبه( می‌شود.
    بنابر این با رأی و قیاس و احتمال، نمی‌توان به معرفت خدا رسید؛ زیرا معرفتی که از راه رأی و قیاس بدست آید، به گمراهی پایان می‌یابد.
    حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام می‌فرمایند:
    رُبَّ مَعْرِفَةٍ اَدَّتْ اِلَی التَّضْلیلِ.(36)
    چه بسا معرفتی که )انسان را( به گمراهی می‌کشاند.
    ممکن است در مکاتبی ، معارف و حقایقی نیز وجود داشته باشد ولی اگر سرانجام آن ، گمراهی باشد چه سودی دارد ؟
    بنابراین آنان که به خودبینی گرفتارند و خود را واصل به ذات می‌دانند و از عبادت و دعا خود را بی‌نیاز می‌بینند، از معرفت بهره‌ای نبرده‌اند.
    حضرت امام صادق‌علیه السلام در این باره می‌فرمایند:
    لایَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَمَلاً اِلاَّ بِمَعْرِفَةٍ وَلامَعْرِفَةَ اِلاَّ بِعَمَلٍ، فَمَنْ عَرَفَ دَلَّتْهُ مَعْرِفَتُهُ عَلَی الْعَمَلِ، وَمَنْ لَمْ یَعْمَلْ فَلا مَعْرِفَةَ لَهْ، اِنَّ الْاِیمانَ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ.(37)
    خداوند عملی را نمی‌پذیرد، مگر این که با معرفت انجام شده باشد و معرفتی وجود ندارد، مگر با عمل توأم باشد. پس کسی که دارای شناخت هست؛ معرفت او، او را به سوی عمل، راهنمایی می‌کند و کسی که عمل نکند، معرفتی برای او نیست. زیرا که ایمان بعضی از بعض دیگر بدست می‌آید.
    بنابراین دست کشیدن از عبادت و ترکِ فعالیّت، گواه بر داشتن معرفت نیست، بلکه نشانه معرفت، عمل و رفتار بر طبق معارف صحیحی که انسان آموخته است، می‌باشد.
    آنان که به مقام عالی معارف راه می‌یابند و قلب خود را با کسب معارف نورانی می‌سازند، هر چه مراحل عالیتری را می‌پیمایند و عظمت خداوند را بیشتر می‌یابند، خود را در برابر خداوند و آل اللَّه‌علیهم السلام کوچکتر می‌بینند و تقصیر و کوتاهی خودشان بیشتر در نظرشان جلوه‌گر می‌شود.
    حضرت امام سجّادعلیه السلام می‌فرمایند:
    جَعَلَ مَعْرِفَتَهُمْ بِالتَقْصیرِ شُکْراً.(38)
    )خداوند( معرفت )عارفین( را به تقصیرشان، شکر قرار داده است.
    آنان هر چه در مقام عرفان عروج می‌کنند، بیشتر به عظمت خدا و تقصیر و کوتاهی خود پی می‌برند. افرادی که خود را واصل به ذات می‌دانند، بهتر است با معرفتِ نفس از عجب و خودبینی دست بردارند.
    حضرت امام باقرعلیه السلام می‌فرمایند:
    سُدَّ سَبیلَ الْعُجْبِ بِمَعْرِفَةِ النَّفْسِ.(39)






    امضاء


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    راه خودبینی را با معرفتِ نفس مسدود کن

    مایه تعجّب است! کسی که روح و نفس خود را نشناخته و حتّی از جسم خود اطلاعی ندارد، و از مغز و خون و سایر موادّ بدن خود آگاهی درستی ندارد؛ چگونه می‌تواند به معارف عالی الهی راه یابد و ذات خدای جهان آفرین را بشناسد. حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام می‌فرمایند:
    عَجِبْتُ لِمَنْ یَجْهَلُ نَفْسَهُ کَیْفَ یَعْرِفُ رَبَّهُ؟(40)
    درشگفتم! کسی که نفس خود را نمی‌شناسد چگونه خدای خود را می‌شناسد؟!
    این گونه افراد، عجب و تکبّر یا خودبینی و خودفروشی را با خودسازی و خودشناسی اشتباه گرفته‌اند! با این همه، به ارشاد و دستگیری خلق نیز می‌پردازند!
    حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام می‌فرمایند:
    عَجِبْتُ لِمَنْ یَتَصَّدی لِإِصْلاحِ النّاسِ وَنَفْسُهُ أَشَدُّ شَیْ‌ءٍ فِساداً.(41)
    در شگفتم از کسی که عهده دار اصلاح مردم می‌شود، ولی نفس خودش از نظر فساد، از هر چیزی سخت‌تر است!
    خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:
    »أَتَأْمُروُنَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ «(42)
    آیا مردمان را امر به نیکی می‌کنید، ولی نفسهای خود را فراموش می‌کنید؟!
    پس همان بهتر که این گونه افراد از دلسوزی برای دیگران دست بردارند و به خودسازی خودشان بپردازند. خداوند بزرگ می‌فرماید:
    »عَلَیْکُمْ اَنفُسُکُمْ لایَضُّرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ اِذَا اهْتَدَیْتُمْ «(43)
    بر شما باد به نفس‌های خودتان، هرگاه هدایت شدید آن کس که گمراه شده به شما زیانی نمی‌رساند.
    حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام می‌فرمایند:
    اَیُّهَا النَّاسُ عَلَیْکُمْ بِالطَّاعِةِ وَالْمَعْرِفَة بِمَنْ لاتَعْذِرُونَ بِجَهالَتِهِ.(44)
    ای انسانها، بر شما باد به اطاعت )خداوند( و شناخت، نسبت به کسی که اگر آن را نشناختید، عذری از شما پذیرفته نیست.





    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,567
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,103
    مورد تشکر
    7,882 در 2,472
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    شناخت عارف نماها

    از شرایط مهمّ و ضروری برای کسب معارف و رسیدن به مقام معرفت، آگاهی از حال افرادی است که از معارف و حقائق بوئی نبرده و خود را در مقام ارشاد و هدایت خلق قرار می‌دهند.
    چگونه ممکن است انسان به معارف عالیه راه یافته باشد؛ در حالی که نسبت به گمراهی و ضلالت دشمنان دین، تشکیک می‌کند؟!
    برای رسیدن به معارف، باید گمراهی مدّعیان دروغین روشن باشد تا انسان فریفته ادّعاهای آنان نشود.
    حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام در این باره می‌فرمایند:
    وَاعْلَمُوا أنَّکُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّی تَعْرِفُوا الَّذی تَرَکَهُ، وَلَنْ تَأْخُذُوا بِمیثاقِ الْکِتابِ حَتَّی تَعْرِفُوا الَّذی نَقَضَهُ، وَلَنْ تَمَسَّکوُا بِهِ حَتَّی تَعْرِفُوا الَّذی نَبَذَهُ.(45)
    بدانید که شما راه هدایت را نمی‌شناسید، تا بشناسید کسی که آن را ترک کرده است، و به پیمان قرآن عمل نمی‌کنید تا وقتی که پیمان شکن را بشناسید، و تمسّک به آن نمی‌جوئید تا وقتی که بشناسید کسی که آن را رها کرده است.
    شمس درخشنده چو پنهان شود
    شب پره بازیگر میدان شود
    بسیاری از کسانی که در پی عرفان و معرفت می‌گردند، به یافتن اندیشه‌های عرفانی اکتفا می‌نمایند و با پرشدن اذهانشان از مسائل روحی، به گمانشان در عالم ملکوت سیر می‌کنند! در حالی که جایگاه معرفت، ذهن و اندیشه نیست و افکار عرفانی در صورتی که از قلب و باطن برنخیزد؛ به جز غرور و منیّت حاصلی ندارد.
    باطن این گونه افراد، از سیاهی شب تاریکتر است؛ زیرا که معرفت در دلِ آنان جای نگرفته و قلبشان را روشن نساخته است و نور پر فروغ معرفت در باطن آنان تجلّی نکرده‌است.
    دمی با حق نبودی چون زنی لاف شناسایی
    تمام عمر با خود بودی و نشناختی خود را





    امضاء


صفحه 2 از 11 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi