صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 62

موضوع: روح بهار {امام زمان(عج) در آیینه دعا به ضمیمه بخش هایی از مناجات شعبانیه}

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    تلاش منتظران

    سالهاست که در انتظار بهاریم و چشم به راه شکفتن شکوفه ی نرگس. سالهاست که به امید آمدنش چشم بر آسمان دوخته ایم و دل منتظر داریم و نه چشم و دل که ذره ذره وجودمان فریاد اَلْعَجَل دارد و ندای اَدْرِکْنی سینه می سوزد و نوای اَیْنَ بَقیَّهَ اللّه(2) می خواند. قلب به ناله اَلْغَوثْ می تپد و دست از آسمان دعا فرو نمی افتد.
    قدم اگر پیش می رود به امید زمینه سازی ظهور اوست و زبان اگر کلامی می راند به خیال رضایت اوست. و عقل که سرمست نام خوش اوست، راه عشق در پیش گرفته و دنیا را فدای تار موی دوست می خواهد.
    انتظار تو نه فقط ما را که جهان را در تب و تاب هجر سوخته است. صبح ها طلوع خورشید آغازگر عهدی تازه با تو است. عهدی که هر صبح در هر روزِ بودنمان دوباره و صدباره با تو می بندیم و بیعت با تو را تازه می کنیم(3) تا هر روز شیرینی این بیعت با حلاوت را دوباره حس کنیم و این امید هر روز در ما زنده شود که تو می آیی، هرچند دیر، در روزهای دور، امّا می آیی و ما هر روز به اشک تو را می خوانیم.
    ای زنده ترین روحِ حیات، ای شاداب ترین بهارِ هستی، ای شیرین ترین گشایش دنیا. آیا یاوری هست تا به همراهیش ناله و زاری در فراقت سر
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 876: «و ثبّتِ بِهِ القلب».
    2- مفاتیح الجنان، ص 883.
    3- مفاتیح الجنان، ص 889: «اللهُمَّ انی اجدد فی هذا الیوم و فی کل یوم عهدا و عقدا و بیعهٌ فی رقبتی».
    ص:59
    دهم(1)؟ آیا چشم گریانی هست تا یارِ شیون او باشم؟(2) این اشک ها دانه های خواهشند و نشانه های نیاز و این فریاد ادرکنی ناله ی کسی است که در گرداب غفلت اسیر است و یاری تو را می طلبد.
    بیا، بیا ای چشمه سار هستی، ای جویبار معرفت، ای باران خوبی، بیا که در قدمت جان و مال و فرزند و همه ی هستیم را فدا کنم(3) بیا که به اشک چشم درقدمت مروارید خیر مقدم بپاشم. بیا ای همه خوبی ها، هستی ام و مادر و پدرم به فدای قدمت(4).
    کاش می آمدی و کاش ما آماده ی آمدنت می شدیم، کاش بوی بهار در هوا می پیچید، کاش پا جای پای تو می نهادیم و در منش تو سیر می کردیم(5)، کاش خدا یاریمان کند از سستی و تنبلی و فترت دست برداریم(6) و راه بهار را به خانه ی دلمان بگشاییم. کاش خدا لطفی کند و تو بیایی.
    گاهی با همه ی انتظاری که دلهامان را شرحه شرحه کرده است، این دنیای پر فریب صدرنگ چشممان را به خویش می خواند و دستمان را به خود آلوده می کند یا راه نفوذی به دلمان می یابد و ما را در پی خویش فرا می خواند و شیطان نیز که برای همین فریب مهلت گرفته است در این میان سر از پا نمی شناسد. این انتظار توست که ما را در برابر این
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 886: «هل من مُعینٍ فأطیل مَعَهُ العویل و البکاء».
    2- مفاتیح الجنان، ص 886: «هل من جزوعٍ فاساعد جزعه».
    3- مفاتیح الجنان، ص 884: «لک الوقاء و الحِمی» و ص 869: «فابذل نفسی و مالی و ولدی و اهلی و جمیع ما خوّلنی ربی بین یدیک».
    4- مفاتیح الجنان، ص 884: «بابی انت و امی و نفسی».
    5- مفاتیح الجنان، ص 905: «و جعلنی ممن یختُّص اثارکم و یسلک سبیلکم».
    6- مفاتیح الجنان، ص 895: «اعذنا من کل السأمه و الکسل و الفتره».
    ص:60
    دشمن پر زرق و برق نگه دار است و اگر نبود امید آمدنت، هزار باره در گرداب هلاکت او غرق بودیم. گشایش کار ما در همین انتظار آمدن توست(1). آن روز که بهاری شویم و سبز، آن روز که آسمانِ دلمان آبی باشد، آن روز نسیمِ انتظار تو بر دلمان وزیده است. به خدا که همین امید آمدنت، حیات جاری در وجود ماست.
    زندگی سخت است. آسمان تنگ دست و زمین تنگ دل گشته است(2) و ما اگر در کوران جهالت ها و غفلت ها با همه ی سختی های زندگی، زنده مانده ایم به همین نسیم حیات است.
    کی شود که بیایی و لب های عطشناک زنده بودنمان را به زلال هستی جاریت، سیراب کنی. کی می شود که بیایی تا آسمان هم ببارد و زمین به یمن قدومت گشاده و زنده گردد و قلب های مرده ی ما نیز روح تازه بیابد(3). بیا ای همه هستی فدای قدمت، بیا که صبر به پایان رسید و عطش فزونی یافت.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض









    مُهر قبولی

    در عالم خلقت بنا بر این است که آن چه آسمانی است و اهل نور، راه به وادی سعادت دارد و آن چه خاکی است و اهل تاریکی، سر به گرداب هلاکت می گذارد. رسم بر این است که اگر بال پرواز به آسمان ایمان داشته باشی به آسمان سعادت هم پر می گشایی و اگر پا در زنجیر پر زرق و برق دنیا در کشی در گودال غفلت و تباهی خواهی ماند.
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 895
    2- مفاتیح الجنان، ص 221: «و ضاقت الارض و منعت السماء».
    3- مفاتیح الجنان، ص 973: «احی به قلوب المیه».
    ص:61
    آسمان عرصه ی عشق است و امام آسمانی ترین، آبی ترین، شفاف ترین و حقیقی ترین راهِ سعادت است و دوستی او محکم ترین ریسمانِ صعود است. اگر نمازت بوی آبی آسمان بدهد به آسمان راهت می دهند و اگر بی ولایت او سر به مُهر بری چونان است که نماز را بی وضو پایان دهی. این گونه بگویم که ولایت او مُهر آسمانی بودنِ اعمال است و عمل بدون این مُهر، به آسمان بال نمی گشاید.
    و ولایت یعنی دوست داشتن او، اطاعت محض از او و باور تصرف او در همه چیز حتی در وجود انسان ها و زندگی انسان ها و به مُهر ولایت است که اعمال پذیرفته می شود و افعال پاک می گردد(1)، حسنات دوچندان می شود،(2) سیه کاری ها محو می شود(3)، مُهر ولایت است که فطرت مان را پاکیزه می کند، جان مان را طراوت می بخشد. از صافی تزکیه می گذراندمان و کفاره ی گناهانمان می شود(4). ولایت رنگ آسمانی به اعمالمان می زند و آسمان فقط آسمانی ها را می پذیرد. ولایت رنگ الهی به عمل می زند و خدا هرچه را که الهی باشد می پذیرد. ولایت مُهر الهی بودن اعمال است. آنکه با ولایت اعمالش را الهی کند عملش پذیرفته می شود و گفتارش تصدیق می گردد(5).
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 869: «ان بولایتک تقبل الاعمال و تزکی الافعال و تضاعف الحسنات و تمحی السیئات.
    2- مفاتیح الجنان، ص 869: «ان بولایتک تقبل الاعمال و تزکی الافعال و تضاعف الحسنات و تمحی السیئات.
    3- مفاتیح الجنان، ص 869: «ان بولایتک تقبل الاعمال و تزکی الافعال و تضاعف الحسنات و تمحی السیئات.
    4- مفاتیح الجنان، ص 903: «و ما خصنا به من ولایتکم طیبأ لخلقنا و طهاره لا نفسنا و تزکیهً لنا و کفارهٌ لذنوبنا».
    5- مفاتیح الجنان، ص 869: «فمن جاء بولایتک و اعترف بامامتک قبلت اعماله و صدّقت اقواله».
    ص:62
    و آن سوی رسم خلقت هم هست که هرکس، از الهی بودن، آسمانی بودن و از ولایت سرپیچد و ولایت را نفهمد و نخواهد که بفهمد و مُهری غیر مُهر ولایت بر عملش زند، خدای قهار او را به آتش افکند، عملی از او نپذیرد و میزانی برایش بنا نکند(1). مگر نه این که خدا، ولایت را میزان قرار داد و ولایت را صراط مستقیم خواند(2) و مِهرش را در دل ها افکند؟ پس اطاعت از خدا در اطاعت از ولی امر اوست و اطاعت از ولی امر، اطاعت از خداست(3) چنان که دشمنی با او دشمنی با خداست(4) و این زیباترین رسم خلقت است که هرچیز بوی عشق و دوستی او بدهد، پذیرفته شود و آنچه از دوستی او بهره نبرد، بی بها می ماند.
    این جاست که می بینی دوستی او چگونه در جزء جزء زندگیت جاری است و می بینی که چه قدر دلت برای آسمان تنگ شده است. آسمان ابری را تصور کن که چه قدر مایه دلتنگی است. آسمان کجا و یار بهاری ما کجا؟ آسمان کجا و روشن ترین پهنه ی زیبایی خلقت کجا؟! خدایا به مِهر فزونت، آن طلعتِ زیبا را به ما بنمایان(5) و دریچه ی چشمانمان را بر آسمان نگاهش بگشا. آمین.







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    در انتظار طلوع

    طلوع خورشید همیشه زیبا و جذاب است. آن قدر که می ارزد برای دیدنش دست از خواب شیرین صبح گاهی هم کشید. امّا اگر یک شب
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 869: «و من عدل عن ولایتک و جهل معرفتک و استبدل بک غیرک کبه اللّه علی منخره فی النا و لم یقبل الله له عملاً و لم یقم له یوم القیامه و زنأ».
    2- مفاتیح الجنان، ص 902: «انتم الصراط الاقوم».
    3- مفاتیح الجنان، ص 907: «من اطاعکم فقد اطاع الله».
    4- مفاتیح الجنان، ص 97: «و من ابغضکم فقد ابغض اللّه».
    5- مفاتیح الجنان، ص 891: «اللهمّ ارنی الطّلعَهَ الرشیده».
    ص:63
    تاریک و ظلمتِ برهوتِ یک بیابان سرد را تجربه کرده باشی، تاریکی و ترس، بدنت را بی حس کرده باشد و سرما تا عمق درونت نفوذ کرده باشد، آن وقت تابش اولین پرتو خورشید نه فقط زیبا و جذاب که تنها امید زندگی است، همه آرزوی درونی توست، مایه ی دلگرمی است و مایه ی بقا و ماندن، دلیل بودن است و اینک ما در انتظار چنین طلوعی هستیم.
    در این برهوت دنیای مادّی که شیطان های زور و زر و تزویر و ابلیس های خودکامگی و دنیاطلبی از همه سو احاطه مان کرده اند و اسبِ سرکشِ نفس را می تازاند، در این و انفسای ظلمت و جهالت که گوهر ارزش ها را به بهای ناچیز مادیات می فروشند، در این سرمای بی دینی و مادیّت پرستی، در انتظار طلوع گرم خورشیدیم. و قسم به شب پوشیده(1) که روز خواهد درخشید(2). راه گم کردن ها، زمین خوردن ها، تاریکی ها و هراس شب های تار تنهایی و تشنگی ها به پایان خواهد رسید و روز خواهد آمد.
    آری در روز طلوع خورشید هدایت، روز شکفتن گل های نرگس، روز بارش باران رحمت، درون یخ زده مان به گرمای ایمان او گرم خواهد شد و زمستان جهالت و غفلت بار خواهد بست و بهار ایمان و معنویت بر چهره هامان گل مسلمانی خواهد رویاند.
    او خواهد آمد و به قلب های مرده مان روحِ حیات خواهد دمید(3). نهال گمراهی ها و دشمنی ها را بر خواهد کند.(4) او خواهد آمد و آثار
    ________________________________________
    1- لیل / 1 و 2، و اللّیْلِ إذا یَغَشی و النَّهارِ اِذا تَجَلَّی.
    2- مفاتیح الجنان، ص 973: «واحی بِهِ قلوبَ المیتَه».
    3- مفاتیح الجنان، ص 973: «واحی بِهِ قلوبَ المیتَه».
    4- مفاتیح الجنان، ص 884: «این حاصد فروع الفی و الشقاق».
    ص:64
    اندیشه های باطل و هواهای نفسانی را محو خواهد کرد(1) و بر زمین، باران عدل خواهد بارید(2). او خواهد آمد، صاحب روز فتح و پیروزی(3)، مژده رسان فتح، نسیم خوش عطر هدایت و نصرت، آینه ی تجلی خدا و در آن به تماشای خدایی بودن خواهیم نشست(4). درگاه خدایی بهشت روی خواهد نمایاند و از آن به وادی سعادت ره خواهیم یافت(5). او خواهد آمد و بر همه ی گستره ی زمین، زلال پاکی جاری خواهد کرد. سینه های تنگمان آن روز شفا خواهد یافت.(6) از مدد الهی لبریز می شویم که او رحمت واسعه است(7) و پهنای زمین در برابر گستردگی رحمتش دانه ای خُرد خواهد بود.
    وقتی که موعود بیاید، قرآن حیاتی تازه می یابد،(8) حدود بر زمین مانده ی الهی، برپا می گردد(9)، راه نمایانده می شود(10) و گمراهی ها پایان می گیرد.
    او می آید با یک بهاره سبزی و ترنم، با یک آسمان باران رحمت با یک نگاه رحیم.
    و دنیا چه می خواهد برای زیر و رو شدن و از تاریکی و عطش بیرون آمدن و بهشت را مجسم کردن.
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 884: «أَیْنَ طامس اثار الزیخ و الاهواء».
    2- مفاتیح الجنان، ص 223: «مطهر الارض و ناشر العدل».
    3- مفاتیح الجنان، ص 884: «اینَ صاحب یوم الفتح».
    4- مفاتیح الجنان، ص 884: «أینَ وجه اللّه الذی الیه یتوجه الاولیاء».
    5- مفاتیح الجنان، ص 973: «و اشف به صدور الوغره».
    6- مفاتیح الجنان، 884، «این باب الله الذی منه یوتی».
    7- مفاتیح الجنان، ص 864: «الغوث و الرحمه الواسعه».
    8- مفاتیح الجنان، ص 973: «احی بولیک القرآن».
    9- مفاتیح الجنان، ص 973: «اجمع به الاهواء المختلفه علی الحق و اَقِم به الحدود المعطله».
    10- مفاتیح الجنان، ص 973: «اجمع به الاهواء المختلفه علی الحق و اَقِم به الحدود المعطله».
    ص:65
    او می آید تا بهار را در همه ی دل های مرده به پا کند. گل های سرخ محمّد را آن روز همه جا می توان دید. بر پنجره ی خانه ها نسترن عفاف خواهد رویید. ظلم نایاب خواهد شد و دنیا بی بها. چشم ها به دنبال قطره ای از زلال معنویت، یک کویر طولانی را طی نخواهند کرد که آن روز این آب زلال در همه ی دل ها جاری خواهد شد و دل های خالی از این زلال پاک، محو خواهند شد. علف های هرز روییده در زمین آن روز برکنده خواهد شد. او می آید در روزی که مؤمنین به یاری خدا لبریز از شادی خواهند شد(1). مهربانی ها سر می گیرد و لطافت مفهومی تازه می یابد، نمازها آن روز بوی بهشت می دهند، نگاه ها، مهربانی رد و بدل می کنند. هیچ یتیمی بی دست نوازش نخواهد ماند. هیچ مسکینی در انتظار لقمه نانی شب و روز را به گرسنگی نخواهند گذراند. هیچ دستی به ستم بلند نخواهد شد، حکومت عدل علوی چهره خواهد نمایاند و برادری را آن روز می توان معنا کرد. چه مبارک سحری خواهد بود و چه فرخنده روزی آن روز که او بیاید.






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    فصل رویش


    تا بهار نیامده باید خاک های باغچه ی دل مان را زیر و رو کنیم، بذری بپاشیم، آبی بدهیم و در انتظار بهار بمانیم. بهار فصلِ بذر پاشیدن نیست. فصل به جوانه نشستن است؛ فصل شکفتن و روییدن است.
    بهار که بیاید دیگر بذری به کار نیاید، باید قبل از آمدنش دل مان را زیر و رویی بکنیم، هرچه وسعت دلتان بیشتر، گل های نیکوی باغچه تان بیشتر و زیباتر. هرچه دل تان آسمانی تر گل های باغچه تان زنده تر و شاداب تر.
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 894: «اعزَّ به المؤمنین».
    ص:66
    در گوشه ای از باغچه ی دل، بذر ایمان بکاری و در گوشه ای نهال تقوا بنشانید. دانه های گلِ عفاف و حیا را در گوشه ای بیفکنید، باغچه را با دانه ی گلِ عشق به ولایت زیبا کنید. قدری هم آب صداقت و اخلاص بر آن ها بپاشید تا بهتر برویَد و باغچه تان زیباتر شود و بهار باغچه ی وجودتان را بپسندد و به میهمانی دل تان بیاید.
    روزی که بهار بیاید، باغچه ی بی بذر مانده و پوسیده، بهاری نخواهد شد. بهار به چنین باغچه ای سر نخواهد کشید، روزی که سبزترین و زنده ترین بهارِ هستی بیاید، روزی که روشن ترین آیه ی پروردگار ظهور کند، آن روز دیگر ایمان کسی که از قبل ایمان نیاورده بود، فایده ای نخواهد داشت(1). روزی که شکننده ی شوکت عصیان کاران ظهور کند(2)، روزی که نابود کننده کافران بیاید(3)، روزی که از بین برنده ی دشمنان خدا پدیدار گردد، آن روز ایمان تازه، بهایی نخواهد داشت زیرا آن که عمری در گرداب دنیا غرق باشد، نمی تواند به جرسی به آسمان روشنِ ایمانْ پرواز کند و این پرواز اگر هم ممکن باشد در آن ساعت واقعه(4) آن هم با بال هایی آلوده به لجنزار دنیایی چه بهایی خواهد داشت؟ بهار جاده ی حیات است و بهار سبز موعود ما، سبیل اللّه است. جادّه ی سیر به سوی خداست راهی است برتر و برگزیده(5)، صراط مستقیم است(6).
    ________________________________________
    1- سوره ی انعام، آیه 158، یَوْمَ یَأْتی بعضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْسأ ایمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ.
    2- مفاتیح الجنان، ص 883: «أَیْنَ قاصم شوکه المعتدین».
    3- مفاتیح الجنان، ص 875: «و مبیر الکافرین».
    4- قمر / 1: «اقتربت الساعه».
    5- مفاتیح الجنان، ص 902: «انتم الصّراط الاقوم».
    6- مفاتیح الجنان، ص 885: «یابن الصّراط المستقیم».
    ص:67
    راه راست خداست که به رستگاری می رسد و پایانش سعادت است.
    کسی که به این راه قدم نگذارد بی هیچ تردید پا به جادّه ی هلاکت گذاشته است(1). کسی که سیره ی موعود منجی را پیروی نکند، مُهر هلاکت بر پایانِ نامه ی زندگیش زده است و روزی که او بیاید هلاک را به چشم خواهد دید.
    تاریکی و تاریک پسندان با طلوع خورشید نابود خواهند شد. چشمانی که به تاریکی خو کنند به نور خورشید کور خواهند شد و تاریک پسندان را آن روز همه می شناسند. چگونه می تواند به دروغ بگوید که در انتظار خورشید بوده است.
    آن روز روزِ «یُعْرَفُ المُجْرِمُونَ بِسیماهُمْ»(2) است. روزی که مجرمین به سیماشان شناخته شوند. روزی که چهره ها فریاد می زنند و آنچه در درون دارند بر آینه ی ظاهر، هویدا می کنند و آن روز این شمشیر «قاصم المعتدین» است که همه ی تاریکی ها و ظلمت ها را در بر می گیرد. آیا خبر آن غاشیه به شما رسیده است؟! «هَلْ اَتیکُمْ حَدیثُ الغاشیَه؟»(3) آن فروگیرنده که اهل باطل را در بر گیرد. تردید نکنید که بهار در راه است. تردید نکنید که طلوع خورشید نزدیک است. بیایید برای بهار آماده شویم. بیایید با نور معرفت آشنا شویم. بیایید نورانی شویم و بهاری و دعا کنیم که بهار بیاید. با همه ی سبزیش، با همه روشنیش و سلام بر نور خدا که هرگز خاموش نمی شود.(4)
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 868: «السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک».
    2- الرحمن / 41.
    3- غاشیه / 1.
    4- مفاتیح الجنان، ص 868: «السلام علیک یا نورَ اللّهِ الذی لا یُطْفی».
    ص:68



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    گشایش سبز


    وقتی زمانه بر تو سخت می گیرد، روزگار با چهره ی دشواری و رنج به تو رو می کند، گرفتاری ها از هر سو دست و پای دلت را می بندد و هر خردی در برابر چشمت، اندوهی بزرگ جلوه می کند، بر داغی مرهم ننهاده داغی دیگر بر سینه ات زخم می زند، آرزو می کنی دری به وادی امن و آسایش گشاده شود که آفتابی دلچسب و سکوتی آرام بخش داشته باشد به انتظارِ بهار می نشینی تا راهِ نجات تو از همه ی رنجها باشد، آرزو می کنی که در کارت فرجی حاصل شود، راهی باز شود، چاره ای ساز شود و سینه ی تنگت به نفسی آرام دلخوش کند.
    اینک در عصر غیبت بهار، ما این گونه مانده ایم. دل هامان در بند تجمل و رفاه، چشمهامان اسیر رنگ و وارنگ دنیا و قلب هامان گرفتار غفلت و جهالت است. دشمنِ نفس از یک سو به تباهی مان می کشاند و شیطان قسم خورده ی بیرونی نیز از سوی دیگر به ظلمتمان می خواند. بلا بر ما شدت گرفته(1)، درماندگیمان آشکار شده(2)، پرده از کارمان برداشته شده(3)، زمین بر ما تنگ می گیرد و آسمان از ما دریغ باران می دارد(4). آرزومان گشایشی نیکوست(5)، فرجی آسمانی، زود و نزدیک، چشم بر هم زدنی بیش، تاب نداریم(6). در عطش حیات خواهیم سوخت اگر تو نیایی، ای زنده ترین بهارِ حقیقت، در گرداب
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 221: «الهی عظم البلاء و بَرِحَ الخفا و انکشف الغطا و انقطع الرجا و ضاقت الارضُ و منعت السماء».
    2- مفاتیح الجنان، ص 221: «الهی عظم البلاء و بَرِحَ الخفا و انکشف الغطا و انقطع الرجا و ضاقت الارضُ و منعت السماء».
    3- مفاتیح الجنان، ص 221: «الهی عظم البلاء و بَرِحَ الخفا و انکشف الغطا و انقطع الرجا و ضاقت الارضُ و منعت السماء».
    4- مفاتیح الجنان، ص 221: «الهی عظم البلاء و بَرِحَ الخفا و انکشف الغطا و انقطع الرجا و ضاقت الارضُ و منعت السماء».
    5- مفاتیح الجنان، ص 221: «فَفرِّج عنا بحقهم فَرَجأ عاجِلاً کَلمْحِ البصر اَوْ هُوَ اَقربُ».
    6- مفاتیح الجنان، ص 221: «فَفرِّج عنا بحقهم فَرَجأ عاجِلاً کَلمْحِ البصر اَوْ هُوَ اَقربُ».
    ص:69
    گرفتاری ها غرق خواهیم شد. ای مهربان ترین منجی موعود، اگر تو نیایی در اسارت رنگ های مجازی تباه خواهیم شد، ای روشن ترین جلوه ی بهشت، چاره مان فقط به دست توانای توست. درِ قفس غفلت را تنها نگاهِ رحیمانه ی تو می گشاید، به نسیم رحمت تو اندوه از دل ها زدوده می شود(1) و غم از سینه ها بار می بندد(2)، زمین تاریک پر از ظلم و جور، به قدم پاک تو، از شمیم نور و عدالت پر می شود(3). ای کشتی نجات، اگر تو نیایی آسمان دل مان گرفته خواهد بود و داغ عصرهای آدینه هر هفته بر دل هامان سنگینی خواهد کرد. دست و پامان در بند مادیّت خاک، اسیر خواهد ماند.
    اگر تو نیایی حیات بوی ماندن نخواهد داشت و زنده بودن بوی زندگی نخواهد داد. بی تو ای حقیقی ترین حیات، همه چیز مجازی است، جز عشق تو هر عشقی مجاز است و رنگ غم دارد و جز در نگاه تو مهربانی بی معناست.
    اگر تو نیایی حق در غربت افول، خواهد ماند(4) و ظلمت، پادشاه همه ی گستره ی وجود خواهد بود(5) و اندوه، پرده ای بر همه ی زیبایی های طبیعت خواهد بود.(6) هستی لحظه به لحظه در انتظار ظهور توست ای شادی بخش روزگاران(7). پس بیا ای مهربان ترین نگاه. بتاب ای خورشید تاریک ها(8).
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 905: «بکُم ینفس الهم و یکشف الضر».
    2- مفاتیح الجنان، ص 905: «بکُم ینفس الهم و یکشف الضر».
    3- مفاتیح الجنان، ص 224: «انت الذی تملأ الارض قسطأ و عدلأ بعد ما ملئت ظلمأ و جورا».
    4- مفاتیح الجنان، ص 871: «و اطلع به الحق بعد الافول و اجل به الظلمه و اکشف به الغمّه».
    5- مفاتیح الجنان، مفاتیح الجنان، ص 871: «و اطلع به الحق بعد الافول و اجل به الظلمه و اکشف به الغمّه».
    6- مفاتیح الجنان، ص 871: «و اطلع به الحق بعد الافول و اجل به الظلمه و اکشف به الغمّه».
    7- مفاتیح الجنان، ص 874: «نضره الایام».
    8- مفاتیح الجنان، ص 874: «السلام علی الشمس الظلام».
    ص:70
    قدم برنه ای بهاری ترین فصل(1) بیا تا روزهامان درخشان شود(2) و پرچم های برافراشته ی تو را بر سر در همه ی دل هایمان بپا کنیم. بیا و بر کارمان گشایشی فرست.
    لطیفا، مهربانا، به مهربانیت باب فرج بر ما بگشا(3) و به لطفت سلطه ی غم بر سر ما را بشکن(4)، رحمتی بر ما فرو فرست و گشایشی شیرین و دلپذیر در کارمان بنه(5). دین مان را عزّت بخش، حق را طالع کن، تاریکی را بمیران و پرده ی اندوه را برکش(6). رحیما، به گناهانمان در مگیر، به سیاه رویی مان چشم مینداز، به تهی دستی مان در نکویی و طاعت غضب میاور. باران رحمتت را بر ما نازل کن، بهار را مژده ی ظهور ده، در ظهور منجی موعودمان تعجیل کن، چشم آلوده به دنیامان را به جمال نورانیش روشن کن و به نسیم آمدنش دل های مرده مان را مَستی حیات بخش، ای مهربان ترین مهربانان.









    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    بشارتی شیرین

    چه مژده ای برتر از مژده ی آمدن بهار در پی یک زمستان تار و طولانی؟ چه بشارتی شیرین تر از بشارت طلوع خورشید در پی یک شب تاریک و سرد؟ چه پیامی نیک تر از پیامِ حضورِ زلال آبْ برای لبانی تشنه و خشکیده؟ چه بشارتی زیباتر و روح بخش تر از آمدنِ منجی، برای دنیای آلوده ی امروز؟ این بشارت حق است.
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 874: «السلام علی ربیع الانام».
    2- مفاتیح الجنان، ص 870: «فان ادرکت ایامک الزاهره».
    3- مفاتیح الجنان، ص 220: «و افتح لی یا ربِّ باب الفرج بطولک و اکسِرْ عنّی سلطان الهمِّ بحولک».
    4- مفاتیح الجنان، ص 220: «و افتح لی یا ربِّ باب الفرج بطولک و اکسِرْ عنّی سلطان الهمِّ بحولک».
    5- مفاتیح الجنان، ص 220: «و هب لی من لدنک رحمهٌ و فرجأ هنیئا».
    6- مفاتیح الجنان، ص 871: «اللهم اعز به الدین بعد الخمول و اطلع به الحق بعد الافول و اجل به الظلمه و اکشف به الغمه».
    ص:71
    بی تردید او خواهد آمد و بهار را با همه ی طراوتش برای دل هامان به ارمغان خواهد آورد.
    بی تردید او خواهد آمد و در میان گرداب سراسر هلاک دنیای مادّی ریسمان نجات ما خواهد شد و قسم به خدای آسمان و زمین که او بر حق است.(1)
    و روزی که بیاید ندای «جاء الحق»(2) از ذره ذره وجود بر خواهد خاست و دل های با ایمان آن روز به یاری خدا شاد خواهد شد(3).
    بشارت آمدن منجی ندایی است که همواره در گستره ی تاریخ جاری بوده است چنان که خدا می فرماید: «بعد از کتب آسمانی در زبور داوود نوشتیم که زمین را بندگان صالح ما به ارث خواهند برد.»(4) آری زمین از آنِ مولای ماست و خلقت همواره در انتظار لحظه ی موعود است تا این بشارت عظیم بر پهنه ی زمین جاری شود و بهاری ترین روز هستی بر صحیفه ی یک شب طولانی و تار، مُهر پایان زند .
    سینه های منتظر فردایی را به چشم خواهند دید که بهار با همه ی مهربانیش به خانه هاشان سر می زند. لب های تشنه ی دیدارش بر جویبارهای رحمتش در آیند و سیراب شوند(5). و عالَم وجود در پی عطشی طولانی و سوزان از زلال حیات بخش حضورش لبریز شود.
    او می آید و زمین را که از سیاهی ظلم تار شده است به نور عدل روشن می کند(6). او می آید و آسمان دل ها را از نورِ معرفت و ایمان لبریز می کند. او می آید و
    ________________________________________
    1- ذاریات / 23: «فَوَرَبِّ السَماءِ و الْاَرضِ اَنَّهُ الحَق».
    2- اسراء / 81.
    3- روم / 4: «و یَومَئِذٍ یَفْرحُ المُؤْمِنونَ بِنَصرِ اللّه».
    4- انبیاء / 105 «وَ لَقَد کَتَبنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُون».
    5- مفاتیح الجنان، ص 886: «متی نَرِدُ مناهلک الرویه فنروی».
    6- مفاتیح الجنان، ص 221: «انت الذی تملا الارض قسطا و عدلاً بعد ما مُلِئَتْ ظُلْمً و جورا».
    ص:72
    ریشه ی ظلم و ستم و تباهی را به نگاهِ مقتدرش می خشکاند. او می آید و آن روزِ بهاری را آسمانیان، آنان که دل هاشان بهاری است به چشم خواهند دید.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    عصر آدینه

    غروب جمعه را انگار خدا آفریده است تا آینه ی همه ی دردهای زخم های شیعیان باشد. رنج سال ها غربت از امام، زخم سال ها یتیمی امّت، با این همه، غروبِ دل گیر آدینه با همه ی غمزدگیش انگار لبریز از معرفت است، پر است از بانگ جرس و شاید آهنگ بیدارباش خداست که به رنگ غروب در آمده است.
    آشفتگی روح را عصر جمعه به وضوح حس می کنی، روحی که مدام تحمل مان می کند، زمینی بودن مان را، غرق بودن مان در دنیا را و در بند اسارت بودن مان را، تا آسمانی ترین بخش هستی فرود می آید و او که از جنس آسمان است در زمین خاکی آشفته می شود.
    و عصر جمعه انگار زمان کوتاهی برای رهایی روح است. برای همین است که عصر جمعه دلت هوای قرآن خواندن می کند و هوای راز و نیاز و دعای سمات. دلت از دنیا می گیرد از دنیایی که پر است از زیبایی های دروغین، عشق های دروغین، لذت های دروغین و دلت پر می زند به سوی حقیقت.
    غروب جمعه آینه دل تنگ توست تا در آن مَحَکش بزنی که تا کجا عاشق است و منتظر؟ از امامش چه می داند و از رسولش و از خدایش؟
    و نم نمک زمزمه ی روح را می شنوی که: «خدایا خودت را به من بشناسان، بار الها با رسولت آشنایم کن. مهربانا حجتت را، امام زمانم را، مولایم
    ص:73
    را به من بشناسان که اگر حجتت را به من ننمایی، از راه تو گمراه خواهم شد»(1) لطیفا در دینت ثابتم گردان به طاعتت مشغولم دار و در آزمونی که برای خلق بر نهادی پیروزم کن»(2) و «قلبم را مطیع ولی امرت دار.»(3)
    عصر جمعه عشقی در دلت موج می زند و حسرت عمیق دوری از امام در دلت تیر می کشد. حالا با تمام وجودت زمزمه می کنی: «اَیْنَ بقیهَ اللّه»(4) تازه می فهمی که دنیا چه قدر وابسته ی اوست و بودن، تا چه حد به او نیازمند است. پس چشمانت را شاهد می گیری و همه ی وجود را شاهد می گیری و حتی خدا را شاهد می گیری که به او و به هرچه او به آن ایمان دارد، مؤمنی(5) و این که دوستش می داری، که تسلیم امر اویی و مطیع او(6)، به مقام بلندش به علم و دانایی اش و به ولایتش اعتراف می کنی(7) و نیز به رجعتش(8) و این بازگشت شیرین را سخت انتظار می کشی.
    وقتی این نسیم خوش معرفت تمام وجودت را عطرآگین می کند، از همه ی آن چه دوره ات کرده اند بیزار می شوی، از رنگارنگی دنیا، از سر و صداهای فریبنده، از حرف های پوچی که دانه دانه زنجیر عذابت را می بافند، از دویدن های پی در پی و بی پایانت به دنبال سراب دنیا و از
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 968: «اللهم عَرَّفنی حجتک فانک اِنْ لم تُحَرِّفنی حجَّتَکَ ضلَلْتُ عن دینی».
    2- مفاتیح الجنان، ص 969: «اللهم فثبتنی علی دینک و استعملنی بطاعتک و لین قلبی لولی امرک و عافنی مما امتحنت به خلقک به».
    3- مفاتیح الجنان، ص 969: «اللهم فثبتنی علی دینک و استعملنی بطاعتک و لین قلبی لولی امرک و عافنی مما امتحنت به خلقک به».
    4- مفاتیح الجنان، ص 883.
    5- مفاتیح الجنان، 903 «اُشْهِدُ اللّه... اَنی مؤمنٌ بکم و بما امنتم به».
    6- مفاتیح الجنان، ص 904: «مطیعٌ لکم، عارف بحقکم، مقرٌ بفضلکم».
    7- مفاتیح الجنان، ص 904: «مطیعٌ لکم، عارف بحقکم، مقرٌ بفضلکم».
    8- مفاتیح الجنان، ص 904: «مصدقٌ برجعتکم، منتظر لامرکم».
    ص:74
    خویش متزجر می شوی که چه قدر غرق در دنیایی و چه قدر از انتظار حقیقت دوری و چقدر بودن را از دست داده ای و به چه چیزهای کوچکی دل بسته ای.
    بزرگی ما انسان ها آن قدر است که زمین و آسمان و کوه در تحمل بار امانتی که کشیده ایم، مانده اند امّا گاه آن قدر کوچک می شویم که دل به قطعه ای از این زمین و آن چه در آن است می بندیم. سینه های آسمانی ما کهکشان عشق خداست امّا گاه در این پهنه ی سترگ عاشقی، دل به دنیای خاکی می بندیم. و چه قدر آن لحظه ما غافلیم، غافلیم از بزرگی خودمان، از عظمت روح مان، از جایگاه بلند خلیفهُ اللهی مان.
    و عصر جمعه لحظه ی آشتی با روح است. لحظه ی رها کردنِ روح از اسارت خاک در دنیای خاکی و لحظه ی استشمام عطر انتظار و لحظه ی حس کردن نسیم امید است. عصرهای جمعه بوی امام را می دهد، بوی موعود بر حقّ مان را، بوی سبزِ بهاران را.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    به تمنای سلامت یار

    ای مهربان ترین، ای آفریننده ی خوبی ها و نکویی ها، ای چشمه سارِ رحمتِ ازلی، سال هاست که ما در انتظار آمدن بهار سوخته ایم، سال هاست که عطشِ سوزانِ زلالِ رحمت را بر لب های خشکیده ی روح مان تحمل کرده ایم. به بشارت آمدنش زنده ایم و به امید آمدنش مانده ایم و دعای هر صبح و شام مان سلامت یار است. همه ی سختی عالم را به شیرینی به جان می خریم امّا ذره ای اندوه را در دل او تاب نداریم.
    ای خدای مهربان، ولیّت را، حجتّت را، زبان گویای حکمتت را از هر بلا و اندوه در امان دار(1). مولای مان را به لطفت از شر همه ی مخلوقات در پناه مهرت گیر(2) که آن که در پناه مهر تو باشد از هر بلایی مصون است(3).
    رحیما، آنان که خزان را برای بهارِ سبز موعودمان می پسندند لحظه ای از قهرت رها مساز که بسیاری می خواهند که نور خدا را خاموش ببینند و خدا نور خود را با ظهور مهدی آل محمّد تمام می کند(4).
    معبودا: مولای ما اباصالح المهدی، زلالِ حیات بخش وجود است، روح
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 892: «اللهم ادفع عن ولیک و خلیفتک و حجتک علی خلقک و لسانک المعبر عنک الناطق بحکمتک».
    2- مفاتیح الجنان، ص 893: «و اعذهُ مِن شَرِ جمیع ما خلقتَ».
    3- مفاتیح الجنان، ص 893: «بحفظک الذی لا یضیع من حفظته به».
    4- صف / 8: «یُریدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللّهِ بِاَفواهِهِمْ وَ اللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ».
    ص:77
    زندگی است، مایه ی بقای عالم است، دست بدخواهان را از دامن پر عظمتش کوتاه دار، جوشن حفظ خود را بر او بپوشان(1) و گرداگرد وجودش فرشتگانی را به نگهبانی گمار(2) و دست مهربان یاری گرت را به حمایت او فرست. بر او سلام و رحمت فرست گاهِ قیام و قعودش(3)، گاهِ نماز و قنوتش(4)، گاه رکوع و سجودش(5) و گاه ظهورِ بهاریش.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    به تمنای ظهور یار

    در برهوتِ دنیای مادّی، سرگردان و حیران مانده ایم. عطشِ حیات حقیقی، لبان خشک و تاول زده ی روح مان را می سوزاند. ظلمت و تاریکی دنیای خاکی، بی نور حضورشْ چشمان مان را سخت خواب زده کرده است. خفاشان شب پرست امید زندگی معنوی را از ما گرفته اند. هراس گم کردنِ راه و افتادن به بی راهه، دل هامان را وحشت زده کرده است. چشم مان در انتظار یک لحظه د یدار زیباترین آیه ی آفرینش، چشمه ای پر اشک است.
    زمین با همه ی پهناوریش تنگ است(6) رحمت و مهر از آسمان نمی بارد.(7) در این حیرانی و سرگردانی ما فقط تو را می خوانیم ای مهربانترین مهربانان، یا رحمن و یارحیم، گره گرفتاری مان به دست رحمت تو گشوده می شود(8). سختی ها به
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 893: «وَ اَلْبِْهُ دِرْعَکَ الحَصینَهَ».
    2- مفاتیح الجنان، ص 893: «و حُفَّهُ بالمَلائِکَهِ حَقَّا».
    3- مفاتیح الجنان، ص 864: «السلام علیک حین تقوم، السلام علیک حین تقعد».
    4- مفاتیح الجنان، ص 864: «السلام علیک حین تصلی و تقنت».
    5- مفاتیح الجنان، ص 864: «السلام علیک حین ترکع و تسجد».
    6- مفاتیح الجنان، ص 221: «و ضاقت الارضُ و منعت السماء».
    7- مفاتیح الجنان، ص 221: «و ضاقت الارضُ و منعت السماء».
    8- مفاتیح الجنان، ص 219: «یا من تحل بِهِ عُقَدُ المکاره و یا من یفثأُبه حَدُّ الشَدائِدِ و یا من یَلتمسُ منه المخرجُ إلی روحِ الفرج».
    ص:78
    مهربانی تو آسان می شود(1). ر اه بیرون شدن از غم و اندوه و رسیدن به وادی شادمانی، درگاه لطف توست(2). آن چه در عالم می گذرد به اراده ی تو شکل می گیرد(3). هیچ رنجی برطرف نمی شود مگر به نگاه مهربان تو(4). به مهربانیت باب فرج بر ما بگشا(5) و سلطه ی غم را از سرمان بدور دار(6)، یا ذَا العرشِ العَظیمِ، یا ذا المَنِّ الکریم.
    ای سرچشمه ی همه ی مهربانی ها، انتظارمان طولانی شد و سیه دلان به شماتت ما ایستاده اند(7) و ما ای مهربان ترین، شکایت دل به سوی تو می آوریم. به تو شکوه می کنیم از فقدان پیامبرمان، از غیبت امام مان، از دشواری و تنگی زمانه، از مکر و حیله ی روزگار، از زیادی شدن و اندکی شمارمان(8). به تو شکوه می کنیم از تاریکی دوران، از آلودگی روح مان به دنیا. به تو شِکوه می بریم و از توگشایشی می طلبیم(9). چاره ای ساز از سر مهر تا اندوه ها را برطرف سازد(10). گشایشی به تعجیل از تو می خواهیم(11). با عزّت مندی او یاری مان کن و به ظهور امام عدل چشممان را روشن دار(12).
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان،ص 219 «یا من تحل بِهِ عُقَدُ المکاره و یا من یفثأُبه حَدُّ الشَدائِدِ و یا من یَلتمسُ منه المخرجُ إلی روحِ الفرج».
    2- مفاتیح الجنان،ص 219 «یا من تحل بِهِ عُقَدُ المکاره و یا من یفثأُبه حَدُّ الشَدائِدِ و یا من یَلتمسُ منه المخرجُ إلی روحِ الفرج».
    3- مفاتیح الجنان،ص 219: «مَضَت علی ارادتک الأشیاء».
    4- مفاتیح الجنان،ص 220: «لا یندفع منها الا ما دفعت».
    5- مفاتیح الجنان،ص 220: «و افتح یا رب باب الفرج بطَوُلک و اکسر عنی سلطان الهمِّ بحولک».
    6- مفاتیح الجنان،ص 220: «و افتح یا رب باب الفرج بطَوُلک و اکسر عنی سلطان الهمِّ بحولک».
    7- مفاتیح الجنان، ص 872: «اللهم طال الانتظار و شمِت منا الفجار».
    8- مفاتیح الجنان، ص 972: «اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا و غیبه امامنا و شده الزمان علینا و وقوع الفتن بنا و کثره عدونا و قله عددنا».
    9- مفاتیح الجنان، ص 872: «اللهم فافرج ذلک عنا بفتحٍ منک تعجله و نصر منک تعزه و امام عدل تظهره».
    10- مفاتیح الجنان، ص 872: «اللهم فافرج ذلک عنا بفتحٍ منک تعجله و نصر منک تعزه و امام عدل تظهره».
    11- مفاتیح الجنان، ص 872: «اللهم فافرج ذلک عنا بفتحٍ منک تعجله و نصر منک تعزه و امام عدل تظهره».
    12- مفاتیح الجنان، ص 872: «اللهم فافرج ذلک عنا بفتحٍ منک تعجله و نصر منک تعزه و امام عدل تظهره».
    ص:79
    رحیما، ای سراسر مهربانی، تو گشاینده ی اندوهی و برطرف کننده ی بلا(1). به مهربانیت سوگند راه فرج بر ما بگشا. لطیفا، حجتت را اذنِ ظهور ده(2) تا زلالِ عدلْ را در میان بندگانَتْ جاری کند(3)، باران رحمت بر زمین مرده ببارد و به نسیم حیات بخش حضورش دل های مرده مان را زنده کند. به پریشانی و زاری ما رحم آور(4) در ظهورش تعجیل کن(5) و باب آمدنش را بگشا(6). به مژده ی آمدن بهار دل های غم زده مان را حیاتی تازه بخش، به مهربانیت ای مهربانترین.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    در نسیم سپاس

    ای خدای مهربان، اگر بخواهم تو را برای بودنم سپاس گویم، باید شکر حضور امام را به جا آورم که او دلیل همه ی هستی است و هستی به بقای او باقیست(7).
    اگر تو را برای حیاتم، این شگفتی آفرینش، سپاس گویم، باید شکر حضور امام را به جا آورم که او تازه ترین روح حیات است در کالبد همه ی آفرینش.
    اگر تو را به نعمت آب که مایه ی حیات و زندگی است سپاس گویم، باید شکر حضور امام را به جا آورم که حقیقی ترین مایه ی حیات و زلال گوارای
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 887: «اللهم ا نت کشاف الکرب و البلوی».
    2- مفاتیح الجنان، ص 972: «اللهم انا نسئلک ان تأذن لولیک فی اظهار عدلک فی عبادک».
    3- مفاتیح الجنان، ص 972: «اللهم انا نسئلک ان تأذن لولیک فی اظهار عدلک فی عبادک».
    4- مفاتیح الجنان، ص 892: «و ارحم استکانتنا بعده».
    5- مفاتیح الجنان، ص 891: «عجّل فرجه و سهّل مخرجه».
    6- مفاتیح الجنان، ص 891: «عجّل فرجه و سهّل مخرجه».
    7- مفاتیح الجنان، ص 167: «بقائِهِ بقیت الدنیا».
    ص:80
    زندگی است.(1)
    آری حضور امام زنده ترین آیه ی هستی است. روشن ترین نشانه ی آفرینش است. بزرگ ترین شگفتی آیات الهی است. امام آبشار عظیم لطف و مهربانی خداست که بر کالبد آفرینش می ریزد. امام واسطه ی فیض خداست و دلیل بودن ماست. خدا را بر این نعمت بیکران و سراسر لطفش سپاس می گویم.
    خداوندا، تو را سپاس می گویم در حکمت لایتناهی ازلیت که امام مان را سال ها و سال ها در میان ما زنده داشتی و به حلاوتِ انتظارش روح مان را شفا بخشیدی. حضور نورانیش را چونان چراغی فرا راه مان قرار دادی و به نور حضورش از ذلت و خواری ما را برکشیدی(2) و بار اندوه شدیدمان را برطرف کردی(3) و از مهلکه ی گرفتاری ها و هلاکت ها ما را رهانیدی(4).
    ای مهربان ترین، تو را سپاس می گویم که ریسمان سعادت ابدی یعنی ولایت او را(5) در دستانِ سرگردان من نهادی و این سپاس مندی من نسبت به تو، لحظه به لحظه در عمق عشق من به مولایم جاری است.
    رحیما، خودت را به من بشناسان که چون تو را نشناسم، پیامبر رحمت و مهرت را نخواهم شناخت(6). مهربانا، رسولت را به من بشناسان که چون او را نشناسم حجّت تو را
    ________________________________________
    1- تبارک / 30: «فمن یاتیکم بماءٍ مَعین».
    2- مفاتیح الجنان، ص 906: «بکم اخرجنا اللهُ من الذُل و فرِّج عنا غمرات الکروب و انقذنا من شفاجرف الهلکات».
    3- مفاتیح الجنان، ص 906: «بکم اخرجنا اللهُ من الذُل و فرِّج عنا غمرات الکروب و انقذنا من شفاجرف الهلکات».
    4- مفاتیح الجنان، ص 906: «بکم اخرجنا اللهُ من الذُل و فرِّج عنا غمرات الکروب و انقذنا من شفاجرف الهلکات».
    5- مفاتیح الجنان، ص 902: «سعد من والاکم».
    6- مفاتیح الجنان، ص 968: «اللهم عَرِّفنی نفسک فإنک اِن لم تُعَّرِفنی نفسک لَمْ اَعرِف رسُولک».
    ص:81
    نخواهم شناخت(1)، لطیفا، حجتت را به من بشناسان که چون مولایم را نشناسم از دین گمراه خواهم شد(2). عزیزا، مرا به مرگ جاهلیت نمیران و هدایتی که از زلال ولایت در من جاری کردی از من باز مگیر(3) و چشمان تارم را به دیدار جمالش روشن کن ای مهربان ترین مهربانان.
    آمین یا رب العالمین
    ________________________________________
    1- مفاتیح الجنان، ص 968: «اللهم عرِّفنی رسولک فإنک إن لم تُعَرِّفنی رسولک لم اعرف حُجَّتک».
    2- مفاتیح الجنان، ص 968: «اللهم عَرِّفنی حُجَّتَکَ فَإِنک إن لم تُعَّرِفنی حُجَتِک ضَلَلْتُ عَنْ دینی.
    3- مفاتیح الجنان، ص 968: «اللهم لا تُمِتْنی مَیْتَهً جاهِلیَّهً وَ لا تُزِغْ قَلْبی بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنی».






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 37
    آخرين نوشته: 26-09-2018, 16:18
  2. آیین نامه شیوه اجرای قرارهای نظارت و تامین قضایی
    توسط ال یاسین در انجمن قوانين و مقررات حقوقي
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 07-05-2016, 22:55
  3. پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 14-10-2015, 11:28
  4. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 06-12-2014, 21:17
  5. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 06-06-2010, 10:08

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi