نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: >>ویژگی های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف >>

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    March 2010
    شماره عضویت
    287
    نوشته
    962
    تشکر
    1
    مورد تشکر
    7 در 5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض >>ویژگی های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف >>


    حکایت ما و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، حکایت قطره و دریا است. قطره، با آن همه محدودیت خود، هرگز نمی تواند به بی کرانگی و وسعت دریا بپردازد. وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به ذات حضرت حقّ متصل است و شناخت آن اقیانوس بی انتها و آن نور نامحدود، برای ما غیر ممکن است. سؤالی که پیش می آید این است که چگونه می توانیم به شناختی از آن بزرگوار برسیم؟ در جواب باید گفت در این باره، احادیثی از معصومان علیهم السلام به دست ما رسیده است که با مراجعه به آن ها می توانیم در شناخت ویژگی های امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف گامی برداریم. با این مقدمه کوتاه، دل به احادیث و روایات می بندیم و با کمک این گفتار نورانی بر آن می شویم که برخی ویژگی های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را برشماریم.

    ۱. ویژگی هایی که برای حضرت حجت علیه السلام در روایات آمده است، بدان معنا نیست که دیگر امامان علیهم السلام برخی صفات کمالی را ندارند یا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیشتر و بهتر، از آن صفات برخوردار است؛ بلکه سخن در زمان، مکان و شرایط خاصی است که موجب بروز ویژگی ها و خصوصیاتی برای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شده است.

    ۲. سخن در شرافت پدر و فرزندی نیست؛ بلکه سخن ما، در دیگر مراتب کمال است که وابسته به رابطه پدرى و فرزندى نیست. با این توضیح و با عنایت به روایات معصومان علیهم السلام به بررسی برخی ویژگی های منــحصر به فرد امــام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می پردازیم.[1]

    ۱.درخشش نور حضرت در مقایسه با دیگر معصومان علیهم السلام
    مى دانیم که ولایت، نور است و صاحبان ولایت، نوربخش؛ از این رو پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خورشید عالم وجود است و بدون تردید، نشانگر نورانیّت حضرت حق ـ جلّ و علا ـ . به همین علّت است که در ادعیه، خطاب به اهل بیت علیهم السلام مى خوانیم:

    السَّلامُ عَلیکُم یَا نورَ اللهِ فِی ظلُماتِ الأرضِ.[2]
    در بعضى از ادعیه نیز، از امامان ما به «انوار» تعبیر شده است.[3] این انوار، حاصلِ مقام توحید و ولایت آنان است؛ چرا که هر اندازه کسى به توحید خداوند متعال معرفت یابد، به همان مقدار به قله کمال و بندگی و مراتب ولایت نزدیک تر شده و از نور توحید، بهره مند مى گردد. از آنجا که هیچ کس ـ حتّى پیامبران بزرگ الهى ـ در مراتب معرفت خدا، همچون اهل بیت نیستند، همچنین از آنجا که اینان سرچشمه ولایتند و ولایت دیگر اولیا، در اصل از سوى آنان افاضه شده است، پس هیچ موجود ممکنى -حتّى مجرّدات محضى همچون جبرائیل یا اسرافیل- در مراتب نورانیّت همچون صاحبان چهارده گانه عصمت کبرا نمی باشد .

    با این همه، میان اینان، نور وجود مبارک حضرت حجّت علیه السلام از درخشش ویژه اى برخوردار است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در شب معراج، آن هنگام که به مقام «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَکَانَ قَابَ قَوسَیْنِ أَو أَدْنَى»[4] رسید، اطراف عرش، اشباح چهارده نور مقدّس را مشاهده فرمود. این اشباح، شبح وجود مبارک خود آن حضرت، وجود مبارک حضرت زهرا و نیز ائمّه اطهار علیهم السلام بود. میان این چهارده نور مقدّس، نور حضرت حجّت که به حالت ایستاده، شمشیرى در دست داشت، نورى سبز و بسیار خیره کننده جلوه می کرد که درخششی ویژه داشت.

    ۲.عروج پس از تـولد
    این مطلب، در شمارى از روایات وارد شده است و برخى از بزرگان نیز بدان تصریح کرده اند که چون حضرت، متولّد شد، دو فرشته از سوى حضرت حق آن حضرت را به آسمان بردند. در این سیر ملکوتی، سخنانى از ناحیه حضرت حق خطاب به آن بزرگوار صادر شد؛ بخشى از آن سخنان چنین است:
    مرحباً بکَ عبدِی لنصرهِ دینِی و إظهارِ أمرِی و مهدیّ عبادِی، آلیتُ أنِّی بکَ آخذُ و بکَ أعطِی و بکَ أغفرُ؛[5]

    آفرین بر تو اى بنده من! از این رو که دین مرا یارى خواهى کرد و امر مرا آشکار نموده و بندگان مرا هدایت مى کنى. قسم خورده ام که به واسطه تو بگیرم و به واسطه تو عطا کنم و به واسطه تو بیامرزم.

    این ویژگى درباره هیچ یک از دیگر امامان اهل بیت علیهم السلام روایت نشده است و گویا فقط این بزرگوار به هنگام ولادت، معراجى چنین رفیع داشته اند.

    ۳. جمع بین اسم و کنیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
    یکى از دستورات صریح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که بیشترِ فقها نیز بدان فتوا داده اند، آن است که در شریعت اسلام، جمع بین اسم و کنیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله براى همگان، به جز خاتم ولایت مطلقه، حرام است. بدین ترتیب هیچ کس نمى تواند فرزندش را «محمّد» بخواند و کنیه او را «ابوالقاسم» گذارد. این حرمت، ناشى از نصّ صریح پیامبر است که فرموده است:
    جمع کردن بین اسم و کنیه من براى احدى جایز نیست.[6]

    این، در حالى است که نامیدن فرزند به نام مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله، در شمار مستحبّات است؛ زیرا گذشته از آثارى که این نام دارد، نامیدن فرزند به این نام، در وجود او نیز آثارى خاص همراه خواهد داشت. طبق بعضى از روایات، مستحبّ است انسان، فرزند پسرش را تا پنج روز پس از ولادت به این نام بخواند و پس از آن، اگر خواست، نام او را تغییر دهد. در این باره شمارى از دانشمندان مسلمان، رساله هایى از خود به جا گذاشته اند که در آن ها از اسرار حرام بودن جمع بین نام و کنیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سخن گفته اند. با این همه حضرت ولىّ عصر در نام و کنیه، همانند پیامبر عظیم الشأن مى باشند.[7]

    ۴.حرمت بر زبان راندن نـام مبارک حضرت

    یکى از ویژگى هاى حضرت، آن است که در زمان غیبت، بردن نام اصلى – م ح م د – آن بزرگوار حرام است. آن حضرت، داراى یکصد و هشتاد و دو نام هستند؛ امّا نام اصلىِ ایشان، همان نام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و بردن این نام به عنوان نام ایشان در زمان غیبت، حرام شمرده است. در این رابطه، هشت قول وجود دارد؛ امّا شمارى از اعاظم شیعه ـ همچون شیخ مفید و شیخ طوسی قدس سرهماـ قول به حرمت را قایل هستند؛ از این رو، در هر حال، احتیاط در ترک ذکر نام اصلى ایشان است.[8]
    آخرین سخن در این مقام آنکه حضرت، نور است و نام او، نور و شیعه را از بردن نام مبارکش لذّتى حاصل مى شود که از هیچ امر دیگرى چنین لذّتى براى او به دست نمى آید؛ از این رو است که ذکر شریف «یا مهدى»، «یا صاحب الزمان»، «یا صاحب العصر»، «یا ولىّ العصر» و امثال این اسامى و القاب، مستحب است و در تکرار آن ها ثواب و نورانیت فراوانی به ارمغان گذاشته شده است. با این حال، ذکر نام اصلی ایشان -همان گونه که گذشت- بنابر فتوای برخی از فقها جایز نیست.

    ۵. عدم مجالست بـا مشرکان و منـافقان
    مى دانیم در هر مجالست و مصاحبت، آثارى است و هیچ کس نمى تواند منکر آن شود. صحیفه نفس انسان، مانند آینه اى است که شعاع شخصیّت افراد در آن اثر مى کند. این اثر ممکن است نورانی باشد و به جلاى این آینه کمک کند یا از گونه ظلمت باشد و همچون زنگارى این آینه را مکدّر سازد؛ از این رو است که به همه -به ویژه به جوانان که از نفس شفاف و روشنی برخوردارند- سفارش شده است که همواره نگران دوستان خود باشند و بنگرند با چه کسی مجالست مى کنند.

    این مطلب، بیشتر درباره جوانان سفارش شده است؛ امّا به هیچ وجه منحصر در آنان نیست. حضرت عیسى علیه السلام حواریون خود را چنین سفارش مى فرمود:
    با افرادى که دیدار آنان شما را به یاد خداوند متعال می اندازد، مجالست داشته باشید.[9]

    حال با وجود آنکه معصوم، از چنین مجالستى اثر نمى پذیرد، باز مى دانیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هر روز هفتاد بار استغفار مى کردند،[10] تا صفاى نفس نفیس ایشان، دچار زنگار نشود. یکى از مصادیق مظلومیّت اهل بیت علیهم السلام همین مصاحبت اجبارىِ آنان با خلفا و مصاحبان آنان است. مصاحبت طولانى مدّت حضرت رضا علیه السلام با مأمون عبّاسى در شمار همین مصایب است که مدّتها وجود نازنین امام را آزار میداد.

    ولی حضرت حجّت علیه السلام ، در همه عمر، هیچ مجالستى با کفّار، مشرکان و منافقان نداشته و تنها با صالحانى که به زیارت آن بزرگوار نایل شده اند، مصاحبت فرموده است. از این رو است که مى توان عدم مجالست با اینان را، از ویژگى هاى ولىّ عصر علیه السلام دانست.
    ادامه دارد…
    ---------------
    پی نوشت :
    ۱- مرحوم علاّمه حائرى یزدى، پنجاه ویژگى از ویژگى هاى آن حضرت را بر شمرده اند؛ بنگرید: الزام الناصب، ج ۱، ص ۴۷۶.
    ۲- بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۲۱۵؛ جمال الأسبوع، ص ۳۵.
    ۳- بحارالأنوار، ج ۹۷، ص ۳۴۵.
    ۴- سوره نجم: ۹ و ۸.
    ۵- بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۲۷. گویا این متن پیراسته از آشفتگى و حذف نیست.
    ۶- همان، ج ۳۸، ص ۳۰۴؛ المناقب، ج ۱، ص ۲۳۳.
    ۷- در این رابطه بنگرید: منتخب الأثر، ص ۱۸۲. در این مصدر به ۴۸ حدیث در این باره اشاره شده است.
    ۸- براى تفصیل در این مطلب بنگرید: شرعه التسمیه ـ نگاشته محقّق داماد، چاپ اصفهان، مهدیّه میرداماد، سال ۱۳۷۱ ؛ الزام الناصب، ج ۱، ص ۲۷۲.
    ۹- بحارالأنوار، ج ۹۷، ص ۸۴؛ مصباح الشریعه، ص ۱۶۰.
    ۱۰- بحارالأنوار، ج ۱۷، ص ۴۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۳۲۰، حدیث ۵۹۸۷.

    ویرایش توسط درگاه محبوب : 26-04-2018 در ساعت 15:20
    امضاء

    تاکه ما همسفر عشق به افلاک شویم

    بارالها!مددی کن که همه پاک شویم

    دست تقدیر چنان کن که پس از دادن جان

    درجوارحرم عشق همه خاک شویم



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    March 2010
    شماره عضویت
    287
    نوشته
    962
    تشکر
    1
    مورد تشکر
    7 در 5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ۶. نبودن در بیعت هیچ یک از جبّاران

    از دیگر ویژگى هاى آن حضرت علیه السلام، این که ایشان بر خلاف پدران بزرگوارشان، بیعت هیچ یک از جبّاران و ظالمان را بر گردن ندارند.

    مى دانیم هر یک از امامان ما ـ همچون امیرالمؤمنین علیه السلام ـ یا به ناچار [از روی تقیه]، به بیعت ظالمان و غاصبان تن مى دادند یا به هر حال تحت نظر حکومتى از حکومت هاى جور به سر مى بردند. این امر، حتّى درباره برهه اى از حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یعنى دوران پیش از هجرت ایشان نیز صادق است. وجود مبارک حضرت ولىّ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نه بیعت هیچ یک از ظالمان را بر گردن دارند و نه تحت نظر حاکمان جور به سر برده اند؛ ازین رو قیام ایشان مى تواند فراگیر باشد و با همه ظالمان یکسان رفتار عقوبت آمیز داشته باشد؛ چرا که حرکت ایشان در ارتباط با همه حکومت هاى جور، یکسان است و هیچ یک از آنان عهدى و امان نامه ای از آن حضرت در دست ندارند، تا مقابل قیام ایشان در امان بمانند.

    ۷.ارائه مصحف امیرالمؤمنین علیه السلام

    مى دانیم پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ـ که عالَم هستى هنوز داغدار اوست ـ امیرمؤمنان علیه السلام نخست به جمع آوری و مرتب کردن قرآن کریم همراه با اشاره به تفسیر آیات، شأن نزول آنان، تبیین مکّى و مدنى و لیلى و نهارى بودن آن ها و … پرداختند؛ آن گاه ردا بر قامت خود گرفتند و از منزل خارج شدند. آن حضرت، آن مصحف شریف را در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله به اصحاب و دیگر مردمان معرفی کردند؛ امّا آنان به تحریک گروهى خاص، از پذیرش آن، سر باز زدند و آن حضرت نیز با اشاره به این که دیگر هرگز آن را نخواهند دید، آن کتاب ارجمند را به منزل باز گرداندند.(1)

    در این که متن آن مصحف، با متن مصحف فعلىِ موجود در جهان اسلام، یکسان است و قرآن کریم از هر گونه تحریف به دور بوده، هیچ تردیدى نیست، زیرا اقسام تحریف -از تحریف به حذف، تحریف به تبدیل و تحریف به زیاده- در قرآن کریم راه نیافته و آنچه امروزه به عنوان قرآن کریم در دست ما است، بنا بر حفظ الهى همان قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که بدون کوچک ترین دگرگونى ـ و لو در حدّ یک حرف ـ به دست ما رسیده است.

    ولی مصحف امیرالمؤمنین علیه السلام گذشته از متن وحى، تفسیر و تأویل آن را نیز همراه خود داشته است. این مصحف، اکنون در دست حضرت حجّت است و در زمان ظهور به وسیله ایشان آشکار خواهد شد.

    ۸. اجازه جهاد به فرشتگان و جنّیان

    مى دانیم حوزه ولایت اهل بیت علیهم السلام، تمام عالَم امکان ـ از عالَم مجرّدات محض، تا عالم مادّه صرف ـ را در بر گرفته است؛ ازین رو هر یک از صاحبان عصمت کبرا و نیز پیامبران پنج گانه اولوالعزم، نه تنها بر عالم انسانى که بر تمام عوالم، ولایت داشته اند و تمام موجودات، تکویناً در خدمت ایشان بوده اند.

    گذشته از این، هیچ یک از آنان به فرشتگان و جنّیان و دیگر موجودات غیر انسانى اجازه شرکت در جهاد یا دفاع را نمى داده اند؛ چه بنا بر سنّت الهى، براى اجرای سنت آزمایش اینان مى بایست در جنگ ها حاضر مى شده اند، تا دو صف یاران حق و باطل به خوبى نمایان شود. [البته این مطلب با امدادهای غیبی خداوند به مجاهدان در جهاد و غیر آن منافات ندارد.] در این میان، جنگ بدر ـ که بنا بر نصّ صریح قرآن کریم، آوردگاه مبارزه فرشتگان با کفّار بود(2) و در آن، فرشتگان مستقیماً مأذون به یارى پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بودند ـ موردى استثنایى است.

    یکی از ویژگی های حضرت حجّت علیه السلام این است که از این قاعده مستثنا هستند. از این رو در زمان ایشان، هم فرشتگان و هم جنّیان به یارى اسلام خواهند شتافت و از سوى ایشان اجازه مى یابند به جهاد با مخالفان بپردازند. این، در حالى است که مى دانیم در واقعه جانسوز کربلا نیز، حضرت سیّدالشهداء علیه السلام به هیچ یک از یاران غیر انسانیشان اجازه شرکت در جنگ را ندادند؛ هر چند بنا بر آنچه نقل شده، فرشتگان و جنّیان برای یارى ایشان شتافته بودند.

    ۹.طول مدّت عبادت

    مى دانیم صاحبان عصمت کبرا، در برترین مرحله از کمال قرار دارند؛ ازین رو هیچ حالت کمالى اى نیست که آنان احراز نکرده باشند. در عین حال ، عبادت خدا و ابراز بندگى به محضر او، محبوب اهل بیت علیهم السلام بوده است و آنان همواره در پى آن بوده اند که هر لحظه اى را به عبادت و راز و نیاز با خالق یگانه بگذرانند. این عمل حضرت سیّدالشهداء علیه السلام که در آخرین ایّام حیات ظاهرى، شبى را از دشمنان فرصت گرفتند تا به عبادت و نماز بپردازند، به همین محبوبیّت عبادت نزد آنان اشاره دارد. بـدین ترتـیب مى توان طول دوران عبادت و بندگىِ حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف در جهان مادی و زندگی عادی را از ویژگى هاى آن حضرت دانست.

    روایاتى که آن حضرت را «طاووس بهشتیان» خوانده است نیز به همین کمال اشاره دارد که نورانیّت و زیبایىِ آن بزرگوار، حاصل عبادت محض آن حضرت و عبودیّت خالص ایشان در محضر رب جلیل مى باشد.

    10.اسم اعظم حضرت حـق

    یکی دیگر از فضایل و ویژگی های امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که نشان دهنده جلوه اى از جلوه هاى دریاى فضایل اهل بیت علیهم السلام است، این است که نام مبارک آن بزرگوار، همان اسم اعظم حضرت حق می باشد.

    خداوند متعال، دارای اسمائى است که هرکدام در اموری و تحت شرایطی به فعلیّت می رسند؛ امّا فعلیّت مطلق که تمام عالم هستى در پرتو آن قرار دارد، خاصّ اسم اعظم است و این اسم، چیزى جز نام مبارک صاحب الزمان علیه السلام نیست.

    برای بیان این مطلب، از خاطره ای شیرین مربوط به دوران اقامت در نجف اشرف کمک می گیریم. زمانى از استادمان آیت الله سید محمّد کشمیرى رحمه الله (3)-که از اوتاد روزگار بود- درخواست کردم اسم اعظم را به من بیاموزد. ایشان فرمود: «اگر اسم اعظم را مى خواهى، از نام مبارک صاحب الزمان غفلت مکن. اسم اعظم، همان جمله “یا صاحبَ الزَّمانِ اَغِثْنِیْ، یا صاحِبَ الزَّمانِ أدْرِکْنی” است».

    سیّد استاد، بارها مشکلات مادّى و به ویژه مشکلات معنوى خود را با استعانت از این نام مقدّس و ذکر «یا صاحبَ الزَّمانِ اَغِثْنِیْ، یا صاحِبَ الزَّمانِ أدْرِکْنی» بر طرف کرده بود و بنده نیز خود بارها اثر این نام مبارک را براى رفع مشکلات، به چشم دیده ام.

    ائـمّه اطهار علیهم السلام، مجاری اراده حضرت حق

    بیان شد که نام مبارک حضرت حجّت علیه السلام، اسم اعظم الهی است. اکنون می افزاییم که ائمّه اطهار، مجاریِ اراده حضرت حقّند. البته هر آنچه هست از خداوند است و هیچ کس در خـــلق عالم وجود، [و تدبیر و اداره آن] با او شریک نیست و بالاترین مرتبه و مقام اهل بیت علیهم السلام، مرتبه بندگیِ محض آنان به درگاه حضرت حق است؛ امّا همین مرتبه رفیع بندگی، سبب قرب کامل و تامّ آنان نسبت به حضرت حق شده و از این رو آنان مجرای اراده الهی واقع شده اند.

    می توان قرب اهل بیت علیهم السلام به خداوند متعال و مجرای اراده او قرار گرفتن را، به قرب بندگان سلطان تشبیه کرد که از سویی، این بندگان در سلطنت، شریک سلطان نیستند و تنها بندگان مطیع او هستند و از سویی دیگر، همین بندگی، چنان قربی برای آنان فراهم می آورد که اوامر سلطان جز از طریق ایشان جاری نمی شود و اراده های او جز به واسطه ایشان صورت نمی پذیرد. ائمّه اطهار علیهم السلام نیز از چنین مرتبه بندگی و در نتیجه برگزیدگی ای در درگاه حضرت حق برخوردارند. بر این نکته بلند، احادیث بسیاری دلالت دارد. که تنها به ذکر چند حدیث کوتاه بسنده می کنیم:

    الف. حضرت سجاد علیه السلام به یکی از یارانشان می فرمایند:
    یَا أبا حمزهَ! لاتنامنَّ قبلَ طلوعِ الشمسِ فإِنّی أکرهُها لکَ. إنّ اللهَ یقسِّمُ فِی ذلکَ الوقتِ أرزاقَ العبادِ، علَی أیدینَا یجرِیهَا؛(4)

    ای ابو حمزه! هرگز قبل از طلوع خورشید نخواب که من این خواب را برای تو ناپسند می دارم؛ چرا که خداوند متعال، پیش از طلوع خورشید، ارزاق بندگان را تقسیم می کند، او این امر را به وسیله ما اجرا می کند.

    ب. حضرت حجّت علیه السلام به ابو نصر حازم -یکی از شیعیان آن بزرگوار- می فرمایند:
    أنَا خاتمُ الأوصیاءِ و بی یدفعُ اللهُ البلاءَ عن أهلِی و شیعتِی؛(5)
    ای محمّد بن عثمان! من پایان بخش سلسله اوصیایم و خداوند به وسیله من، بلا را از شیـعیان و دوستانم دور می کند.

    ج. نیز حضرت حجّت علیه السلام می فرمایند:
    نـحنُ صنـائعُ اللهِ و الخلقُ بعدُ صنائِـعُنا؛(6)
    ما، دست پـروردگان خداوند هستیم و دیگر آفریدگان، دست پروردگان ما هستند.

    پس از ذکر این سه حدیث، به نکته ای قابل توجّه می پردازیم و آن این که از اینگونه احادیث، نمی توان به پندارِ غلط تفویض باور پیدا کرد؛ چه آن که اصالتاً رازق و خالق و… تنها خداوند است و این گونه احادیث، تنها نشانگر قرب مرتبه اهل بیت علیهم السلام به خداوند متعال است. آنچه در خطبه هایی مانند «خطبه البیان» منسوب به حضرت امیر آورده شده که در آن، ایشان رازق و پدید آوردنده آسمان و زمین خوانده شده اند نیز، تنها به همین قرب –که تأویل واقعی آن جملات است- اشاره دارد؛(7)وگرنه «لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ».(8)
    ----------------پی نوشت:
    1.بنگرید: بحارالأنوار، محمد باقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ هـ ق، ج ۸۹، ص ۸۸؛ بصائرالدرجات، محمد بن حسن الصفّار، مکتبه آیت الله المرعشی، قم، ۱۴۰۴ هـ ق، ص ۱۹۳.
    2.اشاره است به آیات ۱۲۳ و ۱۲۴ سوره مبارکه آل عمران.
    3.فرزند سید مرتضی رحمه الله.
    4.بحار الأنوار، ج ۴۶، ص ۲۳؛ بصائر الدرجات، ص ۳۴۳؛ وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۴۹۸.
    5.الغیبه، شیخ طوسی، مؤسسه معارف اسلامی، قم، ۱۴۱۱ هـ ق، ص ۲۴۶؛ کمال الدین، شیخ صدوق، دارالکتب الاسلامیه، قم، ۱۳۹۵ هـ ق، ج ۲، ص ۴۴۱، حدیث ۱۲؛ الصراط المستقیم، علی بن یونس النباطی البیاضی، المکتبه الحیدریه، نجف اشرف، ۱۳۸۴ هـ ق، ج ۲، ص ۲۱۰.
    6.بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۸؛ الغیبه، ص ۲۸۵؛ الأحتجاج، احمد بن علی الطبرسی، نشر المرتضی، مشهد، ۱۴۰۳هـ ق، ج ۲، ص ۴۶۶.
    7.برای آشنایی با این خطبه بنگرید: الزام الناصب،علی یزدی حائری، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۴ هـ ق، ج ۲، ص ۱۷۸. شرح علامه محّمد بن محمود دهدار بر این خطبه که به «خلاصه الترجمان فی شرح خطبه البیان»- نیز در سال ۱۳۸۰ هـ ش به طبع رسیده است.
    امضاء

    تاکه ما همسفر عشق به افلاک شویم

    بارالها!مددی کن که همه پاک شویم

    دست تقدیر چنان کن که پس از دادن جان

    درجوارحرم عشق همه خاک شویم



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi