پى نوشت :
[1]- آنیمیسم = واژه اى است فرانسوى، بدین معنا که هر پدیده طبیعى، نمودار نیرو و جانى غیبى است.
[2]- اشاره به روایات درس آموزى نظیر روایت: «اَدَّبَنِى رَبِّى فَأَحْسَنَ تَأْدِیبِى ...» است، که نشانگر شکوفایى معنوى و والایى مقام پیشوایان معصوم و غیرقابل مقایسه بودن هیچ فردى، حتى از خوبان و فرزانگان جامعه ها و تمدنها با آن شایسته ترینها و وارسته ترینهاى بارگاه خداست، که امیرمؤمنان در این مورد فرمود: «لا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّد مِنْ هذِهِ الاُْمَّةِ أَحَدٌ، وَ لا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبداً; هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقینِ إِلَیْهِمْ الْغَالِی وَ بِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلایَةِ وَ فِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ ... .»; «کسى از این امت را نمى توان با خاندان محمد ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ مقایسه نمود، و همپایه پنداشت; و هرگز کسانى را که پرورده نعمت آنها هستند، نمى توان با آنان برابر شمرد; چرا که خاندان محمد ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ پایه و اساس و گوهر دین راستین خدا هستند و ستون استوار یقین; از این رو هر کس در زندگى دستخوش تندروى گردد و از مرز عدالت بگذرد و به بى راهه رود، باید به سوى آنان بازگردد و هر کس با کندى و تفریط کارى از قافله رشد و رستگارى عقب بماند، باید براى نجات و سرفرازى، به آنان بپیوندد. حق مهندسى و مدیریت جامعه، ویژه آنان است، و سفارش و وصیت پیامبر و میراث او مخصوص آنان نه هیچ کس دیگر ... .» نهج البلاغه، خ 3.
[3]- مفردات، ص 270، واژه «شفع».
[4]- سوره بقره (2) آیه 48.
[5]- سوره زمر (39) آیات 43 و 44.
[6]- سوره سجده (32) آیه 4.
[7]- سوره سبأ (34) آیه 23.
[8]- سوره بقره (2) آیه 255.
[9]- سوره زخرف (43) آیه 87.
[10]- سوره انبیاء (21) آیه 28.
[11]- سوره مریم (19) آیات 85 ـ 87.
[12]- سوره غافر (40) آیه 18.
[13]- چرا که قرآن به صراحت این مقام والاى پیامبر را گوشزد مى کند و مى فرماید: (وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ رَسُول اِلاّ لِیُطاعَ بِاِذْنِ اللّهِ وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُم الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحیماً); «و ما هیچ پیام آورى را نفرستادیم جز براى این که به فرمان خدا، مردم از او فرمانبردارى کنند; و اگر آنان هنگامى که بر خویشتن ستم نمودند، نزد تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پیامبر نیز براى آنان آمرزش مى خواست، بى گمان خدا را بسیار توبه پذیر و مهربان مى یافتند.» سوره نساء (4) آیه 64.
بدین سان آیه شریفه نشانگر آن است که در سایه دعا و آمرزش خواهى پیامبر براى گناهکاران و شفاعت آن حضرت از آنان، آنها مورد آمرزش قرار مى گیرند.
[14]- سوره یوسف (12) آیات 98 و 99.
[15]- سوره غافر (40) آیه 7.
[16]- براى نمونه، به این آیات روشنگر و هشدار دهنده بنگرید، که قرآن در گزارشى از آینده و سراى آخرت، ضمن تصریح به موضوع شفاعت، از مفهوم تحریف شده و تخدیرى و عوامانه آن هشدار مى دهد:
(کُلُّ نَفْس بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ * إِلاّ أَصْحابَ الْیَمینِ * فِی جَنّات یَتَساءَلُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِینَ * ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ * قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ * وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ * وَ کُنّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ * وَ کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ * حَتّى أَتانَا الْیَقِینُ * فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعِینَ); «هر کس در گرو دستاورد خویش است، جز سعادتمندانى که با ایمان و عمل شایسته، خود را رهانیده اند. آنان در میان بوستانهاى بهشت هستند، و از یکدیگر در مورد سرنوشت گناهکاران مى پرسند; و به دوزخیان مى گویند: چه چیز شما را در آتش شعلهور دوزخ درآورد؟ آنان مى گویند: ما از نمازگزاران نبودیم; و بینوایان را غذا نمى دادیم، و با هرزه درایان هرزه درایى مى نمودیم، و روز رستاخیز را دروغ مى شمردیم، تا آن گاه که مرگ به سراغ ما آمد. از این رو شفاعت شفاعت گران به حال آنان سودى نمى بخشد.» سوره مدثر (74) آیات 38 ـ 48.
[17]- بحار، ج 3، ص 304 (چاپ قدیم).
[18]- (وَ اتَّقُوا یَوْمَاً لا تَجْزى نَفْسٌ عَنْ نَفْس شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ); «و از روزى پروا کنید که نه هیچ کس چیزى از کیفر گناهان را از کسى برطرف مى سازد، نه شفاعتى از او پذیرفته مى شود، نه از او بدل و جایگزینى مى گیرند; و نه یارى خواهند شد.» سوره بقره (2) آیه 48.
[19]- ر.ک: سوره مدثر (74) آیات 38 ـ 48.
[20]- ترجمه مجمع البیان، على کرمى، ج 1، ص 237.
[21]- از امام کاظم از تفسیر این آیه پرسیدند که: چگونه براى کسانى که به گناهان بزرگ دست زده اند، شفاعت ممکن است؟ آن حضرت فرمود: هر انسان با ایمان و درست اندیشى که خواسته یا ناخواسته به گناه آلوده شود، پس از آن مرحله که به خود آمد، به طور طبیعى از کار خود پشیمان مى شود و به اندیشه بازگشت و توبه و جبران و اصلاح مى افتد. آن گاه افزود: از پیامبر آورده اند که فرمود: ندامت و پشیمانى از آنچه پیش آمده، توبه و بازگشت به سوى خداست ... روشن است که اگر کسى از کار زشت خود پشیمان نگردد، از ایمان واقعى بى بهره است و شفاعت براى چنین کسى نخواهد بود; چرا که کار او ستم و بیداد است، و خدا هم هشدار مى دهد که: در روز قیامت، براى ستمکاران، نه خویشاوند دل سوزى خواهد بود، و نه شفاعتگرى که از او فرمان برده شود و به کار آید; (مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیم وَ لا شَفِیع یُطَاعُ) سوره غافر (40) آیه 18. ر.ک: تفسیر برهان، ج 3، ص 57.
[22]- سوره شعراء (26) آیات 100 ـ 101.
[23]- ر.ک: فاطمة الزهراء من المهد الى اللّحد، قزوینى، مکتبة بصیرتى، قم، 1414 هـ.ق، ص 548 ـ 550.
[24]- سوره نساء (4) آیه 64.
[25]- سوره یوسف (12) آیه 97.
[26]- سوره یوسف (12) آیه 98.
[27]- سوره توبه (9) آیه 103.
[28]- در صورتى که پیروان «آنیمیسم» یا پرستش گران ارواح انسانى، یا کسانى که قدرت عجیب و غریبى براى ارواح انسانى قائل هستند، از اساس چیزى جز این مى پندارند. به بیان دیگر، قائل شدن قدرت عجیب براى ارواح انسانى، نه حقیقت خارجى دارد و نه دلیل و برهان خردپسند دینى، بلکه در درجه نخست، پندارى است ساخته و پرداخته ذهن خود آنان. افزون بر این، آنان این قدرت عجیب را براى ارواح انسانى قائل هستند، نه حتى براى ارواح مشخص و معلومى که به خاطر تقرب و نزدیکى معنوى به سرچشمه هستى، رنگ معنوى خدا را گرفته باشند و تنها خشنودى او را بجویند، و آن گاه به إذن و فرمان او، با شرایط و قیودى شفاعت کنند.
[29]- سوره مائده (5) آیات 35 ـ 37.
[30]- فرائد السمطین، ج 1، ص 36.
[31]- سوره آل عمران (3) آیات 45 ـ 51.
فصلنامه فرهنگ جهاد - شماره33,34