صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 39

موضوع: ویژه نامه ولادت با سعادت حضرت علی اکبر(ع) * شقایق دشت کربلا *

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    ghalb. ویژه نامه ولادت با سعادت حضرت علی اکبر(ع) * شقایق دشت کربلا *




    ** شقایق دشت کربلا **

    ویژه نامه ولادت با سعادت حضرت علی اکبر(ع)



    ویرایش توسط ناظرسایت : 18-05-2019 در ساعت 23:20
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    نام تو در خون همه گلبرگ‏های زیبا جریان دارد.
    همه عطرها از مهربانی تو سرچشمه می‏گیرند.

    تمام اردیبهشت‏ ها از آغوش گرامی تو جان می‏گیرند.
    بهشت، بهانه ‏ای‏ست برای دیدن تو.


    بی ‏تو، بهار توهمی بزرگ است
    که به کویرهای بی‏پایان ختم می‏شود.

    تو مسافر تمام قلب‏هایی هستی
    که پرنده‏ها را دوست دارند.


    ماه از گریبان گرامی تو آغاز می‏شود
    و روز در پیراهن تو تکثیر می‏شود.

    با تو می‏توان خورشید را به کوچک‏ترین ایوان‏ها دعوت کرد
    و باران را مهمان تمام شیشه‏ های غبار گرفته بی‏ رهگذر.


    امشب به یمن آمدنت تمام آینه‏ ها قد می‏کشند.
    ابرها همه باران می‏شوند تا بی‏ واسطه گونه‏ های بهشتی‏ ات را ببوسند.

    با آمدنت، عشق به مهمانی خانه ‏های فراموش شده می‏رود
    و سقف خانه ها ستاره ‏پوش می‏شوند.


    میلادت مبارک ای شقایق دشت کربلا



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    خلقت عالـم همه از کوثــــر است
    شعر من امشب ز هر شب بهتر است

    در نی ام امشب نــوای دلـــبر است
    شــــام میــــلاد علـــــی اکـــــبر است

    ای علی اکــــبر ای نور دو عــین
    بی گمان هستی تو فرزند حســـین

    نام تـــو آئینه ی دل های ماست
    این که می گویم نه تنها ادعاست

    جلوه ات جانا چو احمد با صفاست
    چهره ی پاکت چو روی مصطفی ست

    از وجودت جلوه ی حق بر ملاست
    آشیانــت عاقبـــت در کـــربـــلاست

    من چه گویم گـشته جانم زیرورو
    نزد حــق داری تو بــی شک آبرو

    ای علــــی اکــبر ای پاکـــــیزه خو
    ای که داری از محــمد رنگ و بو

    بوده نامت زینــت عــرش بــرین
    بوده ای در کــــربلا نقـش آفـرین

    مهر تو با جان و دل ها شد عجین
    بر جوانان گشته ای الگــــو یقین

    ای که در بحر دل ما ساحلــــی
    عرشیان بر کوی تو چون سائـلی

    جان پاکت بوده است جانا جلــی
    بوده بابایـت حـــسین بـن علـــــی


    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 15-04-2019 در ساعت 17:38
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102
    ویرایش توسط ناظرسایت : 18-05-2019 در ساعت 23:21
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102
    ویرایش توسط ناظرسایت : 18-05-2019 در ساعت 23:26
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آیینه رسول خاتم

    نوزاد را در آغوش گرفت
    پارچه سفید را از صورتش کنار زد وپیشانی روشنش را بوسید.

    به چشم های سیاه و کوچکی که بی هدف همه جا را نگاه می کرد
    خیره شد. دست های سفید و مشت شده
    نوزاد را در دستش گرفت.


    این نگاه ها، این چهره، این چشم ها، این لب و دهان کوچک
    برایش آشنا بود.اصلاً زینب با آنها بزرگ شده بود.

    نوزاد را در آغوش فشرد.
    چه قدر او را دوست می داشت.
    گویا آمده بود تا تمام خاطرات کودکی اش را برایش زنده کند.

    دلش برای آن روزها می تپید. لحظه هایی که با برادر از
    خانه تا مسجد می دویدند و بعد جدشان او را از زمین بلند
    می کرد می بوسیدش و روی شانه هایش می گذاشت.

    این نوزد آینه بود، آینه ای برای آن روزها.
    بوییدش، دست هایش را بوسید، نوزاد خندید.
    دست ها و پاهایش را تکان داد، و بعد گریه کرد.

    گرسنه اش بود.
    او را در آغوشش فشرد و بعد به مادر سپرد.

    در دلش گفت: آمنه شده ای لیلا، برایم آینه آورده ای که در آن
    جدم را ببینم و روزهای خوش زندگی ام زنده شود.


    و بعد زمزمه کرد:
    السلام علیک یا رسول الله.

    کودک در آغوش مادر آرام بود و شیر می خورد.

    طیبه محمدی




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض







    می‏آیی و کائنات به تو سلام می‏کند.عطر آرام تو که از
    افق لبریز می‏شود، جهان در دامنه زلال روح تو به نماز می‏ایستد.

    آفتاب در پیشانی تو شدت می‏گیرد.تمام میوه‏ های درختان شاداب
    می‏شوند و برگ‏های سبز برای تو شعر می‏خوانند.


    گل‏های سرخ از لبخندهای بی‏ مضایقه تو جان می‏گیرند و
    همه رودها، به شوق عطر تو به دریا می‏ریزند.

    همه موج‏ها از تو یاد گرفته ‏اند که هیچ‏گاه از رفتن باز نمانند.
    پیش از آنکه بیایی، ابرها نام زلالت را بر همه باریده بودند.


    همه نام تو را می‏دانند. همه تو را می‏شناسند. تو شبیه‏ترین غنچه ‏ها
    به بهاری، تو شبیه‏ ترین شکوفه‏ های ازل به
    پیامبری صلی ‏الله علیه ‏و‏آله .

    همه عطر تو را می‏شناسند؛
    نارنج‏ها، ابرها، بادها و گنجشک‏ها.
    نام تو در خون همه گلبرگ‏های زیبا جریان دارد.


    همه عطرها از مهربانی تو سرچشمه می‏گیرند.
    تمام اردیبهشت‏ها از آغوش گرامی تو جان می‏گیرند.

    بهشت، بهانه‏ای‏ست برای دیدن تو. بی ‏تو، بهار توهمی
    بزرگ است که به کویرهای بی‏ پایان ختم می‏شود.

    تو مسافر تمام قلب‏هایی هستی که پرنده‏ها را دوست دارند.
    ماه از گریبان گرامی تو آغاز می‏شود و روز
    در پیراهن تو تکثیر می‏شود.

    با تو می‏توان خورشید را به کوچک‏ترین ایوان‏ها دعوت کرد
    و باران را مهمان تمام شیشه‏ های غبار گرفته بی ‏رهگذر.


    امشب به یمن آمدنت تمام آینه‏ها قد می‏کشند.ابرها همه
    باران می‏شوند تا بی‏واسطه گونه‏ های
    بهشتی‏ات را ببوسند.

    با آمدنت، عشق به مهمانی خانه‏ های فراموش شده می‏رود
    و سقف خانه ‏ها ستاره‏ پوش می‏شوند.

    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    هلال ماه جبینش از دل شبِ زلفش رخ نمود،
    ابرهای پلک واره از هم دور شد و برق نگاه یک جفت ستاره،
    آسمان مهتابی رخسارش را شکافت!

    این نخستین تصویر از شمایل شهزاد بنی هاشم
    در قاب نگاه چشم های لیلا علیهاالسلام بود!


    از وقتی که پنجره چشم هایش را به روی جاده بی انتها نگاه لیلا
    باز کرده بود، خواب را از دیدگان او ربوده بود؛

    نه از آن جهت که دستی باید گهواره بی تابی هایش را تکان می داد
    و یا جرعه های شیره گل، لبان او را به شبنم می نشاند!


    لیلا نیز مثل هر زن دیگری، راه و رسم مادری می دانست
    و سلوک مهربانی می شناخت، اما آن چه در گهواره دستان او تکان می خورد،
    یک کودک نبود که سپیدی موی مادر را به پای بزرگ شدن خویش بطلبد.

    او از هم اینک بزرگ بود!
    همانند اسم اعظمی که بر وی خطاب می کردند


    و غیرت بوتُراب را در برق چشمان او به تماشا می نشستند!
    انگار که از هم اکنون با ذوالفقار نگاهش، دروازه های کربلا را می گشود!

    آن جلال و جبروتی که کودک لیلا را بر تخت بزرگی و شوکت می نشاند،
    تکرار خطوط نسخه وجود حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
    بر صفحه هستی علی اکبر علیه السلام بود.


    گویی برگه ای از کتاب جان پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله وسلم
    در پیش چشم لیلای دور مانده از خاتم رُسُل قرار گرفته بود
    و او در آن نظر نمی افکند و چیزی نمی خواند،
    جز آن چه به امین اللّه منتسب بود!

    لیلا دیگر مادر کودک خویش نبود،
    بلکه دایه کودکی های پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم
    شده بود! و چه موهبتی برتر از آن که زنی
    موسپید شود در راه روسپیدی عشق!

    مگر نه آن که چیزی نخواهد گذشت
    که کودک رسول واره لیلا،
    دلاور صحنه های کربلا خواهد شد؟!

    لیلا اطهر ، مهربان مادرعلی اکبر
    میلاد مهتاب درخشان شبهایت مبارک






    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    شبیه ترین غنچه به بهار



    می آیی و کائنات به تو سلام می کند.

    عطر آرام تو که از افق لبریز می شود
    جهان در دامنه زلال روح تو به نماز می ایستد.


    آفتاب در پیشانی تو شدت می گیرد.
    تمام میوه های درختان شاداب می شوند و
    برگ های سبز برای تو شعر می خوانند.


    گل های سرخ از لبخندهای بی مضایقه تو جان می گیرند
    و همه رودها، به شوق عطر تو به دریا می ریزند.


    همه موج ها از تو یاد گرفته اند که هیچ گاه از رفتن باز نمانند.
    پیش از آنکه بیایی، ابرها نام زلالت را بر همه باریده بودند.


    همه نام تو را می دانند. همه تو را می شناسند. تو
    شبیه ترین غنچه ها به بهاری، تو شبیه ترین شکوفه های
    ازل به پیامبری صلی الله علیه و آله .


    همه عطر تو را می شناسند؛ نارنج ها، ابرها، بادها و گنجشک ها.
    نام تو در خون همه گلبرگ های زیبا جریان دارد.


    همه عطرها از مهربانی تو سرچشمه می گیرند.
    تمام اردیبهشت ها از آغوش گرامی تو جان می گیرند.

    بهشت، بهانه ای ست برای دیدن تو. بی تو، بهار توهمی
    بزرگ است که به کویرهای بی پایان ختم می شود.


    تو مسافر تمام قلب هایی هستی که پرنده ها را دوست دارند.
    ماه از گریبان گرامی تو آغاز می شود وروز در پیراهن تو تکثیر می شود.

    با تو می توان خورشید را به کوچک ترین ایوان ها دعوت کرد
    و باران را مهمان تمام شیشه های غبار گرفته بی رهگذر.

    امشب به یمن آمدنت تمام آینه ها قد می کشند.
    ابرها همه باران می شوند تا بی واسطه گونه های بهشتی ات را ببوسند.

    با آمدنت، عشق به مهمانی خانه های فراموش شده
    می رود و سقف خانه ها ستاره پوش می شوند.

    عباس محمدی



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    مروارید در صدف

    قد دلجویش به شاخه شمشاد می ماند؛ سایه گستر و پربار.
    جام چشم هایش چون شط شراب است، زلال و درخشنده تر از آفتاب.

    کمال ابروانش به رعد شباهت دارد؛ به ستیغ کوه.
    طره مشکین گیسوانش، شاخه طوبی را به یاد می آورد؛ سبک و رها چون موج.


    حُسن یوسف در مقابل توفان زیبایی اش، پیراهن درید و شاهدان عالم قرب،
    از شکوه وجودش، پای در گل ماندند و خوبرویان دل بُرده از جهان،
    انگشت حیرت خویش را به بهای ترنج بریدند.

    اما این زیبایی صورت، حجابی است تا آن سر غیبیه، مکتون بماند
    و این ظاهر خَلقی، آن باطن خُلقی را پرده داری می کند.


    صدف را دیده اید که با همه زیبایی و شگفتی اش، محزون مروارید است؟
    تا صدف را نگشایید، کجا می توانید به آن گوهر پنهانی وجود دست یابید؟!

    این کوثرنشان حیدری نسب، در جمال لم یزلی اش،
    آیینه داری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را می کند،
    اما تو در تعلق و تعیین این جلوه و جذبه ظاهری نمان.


    پشت این آیینه هزار جلوه، وجود صیقل یافته ای است که بیش از همه،
    بر حقیقت پنهان محمدیه صلی الله علیه و آله نزدیک است.

    بی جهت علی اکبر صلی الله علیه و آله را پیامبر دوباره آل اللّه ننامیده اند؛
    تو بهانه این نسبت را در ظهور عینی او جست وجو می کنی،
    اما دلیل، در حضور غیبی اوست.


    چاره ای نیست! تو نیز برای یافتن آن نور پشت دریاها،
    باید در وجود حضرتش غرق شوی!


    نزهت بادی

    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi