صفحه 11 از 22 نخستنخست ... 78910111213141521 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 212

موضوع: آیین بندگی و نیایش (ترجمه عدة الداعی)

  1. Top | #101

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    ل با قلب به سوی خدا روی آوردن:

    بسیار واضح است که اگر کسی با تو صحبت کند و بدانی او از صحبتش غافل بوده فقط یک سری کلماتی را از بر کرده (یا از روی می خواند) ولی تو جهش به جای دیگر است، چنین فردی سزاوار این است که تو هم از خطاب با او روی برگردانی و جوابش صادق آل محمد علیهم السلام فرمود:
    474- من اراد ینظر منزلته عند الله فلینظر منزله الله عنده، فان الله ینزل العبد مثل ما ینزل العبد الله من نفسه
    یعنی: کسی که می خواهد ببیند رتبه اش نزد خدا چگونه است ، ببیند رتبه خدا نزد او چطور می باشد؛ چون خداوند سبحان، بنده را در همان مقامی جای می دهد که بنده، آن مقام را به خدا می دهد.
    و امیر المومنین علیه السلام فرمود:
    475- لا یقبل الله دعاء قلب لاه.
    یعنی: خداوند متعال دعای قلب غافل را قبول نمی کند.
    سیف بن عمیره از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود:
    476- اذا دعوت الله فاقبل بقلبک.
    یعنی: هرگاه خدا را می خوانی، با قلبت به او روی کن.
    در آنچه خداوند سبحان بر حضرت عیسی علیه السلام وحی فرستاد، آمده است:
    -لا تدعنی الا متضرعاً الی و همک هماً واحداً فانک متی تدعنی کذلک اجبک(151)
    یعنی: دعا نکن مگر با حالت تضرع و تمام همتت را صرف این امر بنما که هرگاه اینگونه مرا خواندی، تو را اجابت خواهم نمود.
    و از معصومین علیهم السلام روایت شده است که:
    477- صلاه رکعتین بتدبر خیر من قیام لیله و القلب ساه
    یعنی: دو رکعت نماز با تفکر و تدبر، بهتر است از نماز در طول شب در حالی که دل به غیر حق مشغول باشد.
    478- لیس لک من صلاتک الا ما احضرت فیه قلبک
    یعنی: از نماز فقط آن مقدار که حضور قلب داشتی، بهره ات خواهد بود.
    از سن حضرت ادریس علیه السلام نقل شده است که:
    479- اذا دخلتم فی الصلاه فاصر فوا الیها خواطر کم و افکار کم، و ادعوا الله دعاءاً متفرجا، و اسالوه مصالحکم و منافعکم بخضوع و خشوع و طاعه و استکانه
    یعنی: وقتی وارد نماز شدید، خاطرات و افکارتان را از چیزهای دیگر، به نماز برگردانید، خدا را با طهارت و شادابی بخوانید و از او اصلاح و منفعت خود را خاضعانه، خاشعانه و مطیعانه و در حالت فروتنی بخواهید.
    480- اذا دخلتم فی الصیام فطهروا انفسکم من کل دنس و نجس و صوموا لله بقلوب خالصه صافیه منزهه عن الافکار السیه و الهواجس المنکره ، فان الله یستنجس القلوب اللطخه و النیات المدخوله
    یعنی: هرگاه روزه می گیرند، جان خود را از هر پلیدی و نجاستی پاک سازید و برای خدا با قلبهایی خالص و صاف، روزه بگیرید، حتی خود را از فکر گناه نیز پاک گردانید؛ چون خداوند متعال، قلبهای آلوده و نیتهای نا خالص را نجس می داند.






    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #102

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    م دعا کردن قبل از آنکه احتیاجی پیدا شود (یعنی در دوران بی نیازی).

    رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به ابوذر فرمود:
    -یا ابا ذر، الا اعلمک کلمات ینفعک الله عزوجل بهن؟ قال: بلی یا رسول الله، قال: احفظ الله یحفظک، احفظ الله تجده امامک، تعر الی الله فی الرخاء یعرفک فی الشده، و اذا سالت فاسال الله، و اذا استعنت فاستعن بالله، فقد جری القلم بما هو کائن یوم القیامه، ولو ان الخلق کلهم جهدوا علی ان ینفعوک بما لم یکتبه الله لک ما قدروا علیه(152)
    یعنی: ای اباذر! آیا کلماتی به تو بیاموزم که برایت منفعت داشته باشد؟ (آیا ذر می گوید:) گفتم: بلی ای رسول خدا! فرمود: تو از خدا حفاظت کن تا خدا از تو حفاظت کند. اگر از خدا حفاظت نمایی، او ار در جلو خود، خواهی یافت، در روز را حتی و آسایش، معروف و شناخته شده درگاه حق باش تا او تو را در روز شدت و نیازت بشناسد. اگر درخواستی داری از خدا بطلب و اگر کمک می خواهی از او بخواه، همانا مقدرات عالم تا روز قیامت تحت قلم ذات اقدس الهی است، اگر تمام خلق بکوشند تا نفعی به تو برسانند که خدا آن را برایت ثبت نکرده است، هر گز قدرت چنین کاری را نخواهند داشت.
    هارون بن خارجه از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود:
    -ان الدعاء فی الرخاء لیستخرج الحوائج فی البلاء(153)
    یعنی: دعا، در زمان راحتی و آسایش، برای بر آورده شدن حوایج در روز نیازمندی است.
    و از آن حضرت است که فرمود:
    -من تخوف من بلاء یصیبه فتقدم فیه بالدعاء لم یره الله عزوجل ذلک البلای ابداً(154)
    یعنی: کسی که از رسیدن بلایی هراسناک است، اگر قبل از آن دعا کند، خداوند متعال هر گز آن بلا را به او نشان نخواهد داد.
    امام زین العابدین علیه السلام فرمود:
    481- الدعاء بعد ما ینزل البلاء لا ینتفع به
    یعنی: دعا کردن بعد از نزول بلا، فایده ای ندارد.







    امضاء


  4. Top | #103

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    ن دعای برای برادران دینی و التماسی دعا از ایشان:

    ابن ابی عمیر از هشام بن سالم و او از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود:
    482- من قدم اربعین من المومنین ثم دعا استجیب له
    یعنی: کسی که اول برای چهل مومن دعا کند و سپس برای خودش، دعایش مستجاب می شود.
    و تاکید شده که بعد از پایان نماز شب، در حال سجده بگوید:
    483- اللهم رب الفجر و اللیالی العشر و الشفع و الوتر و اللیل اذا یسر، و رب کل شی ء، و اله کل شی ء و ملیک کل شی ء صل علی محمد واله و افعل بی و فلان (به جای فلان و فلان، اسامی مومنین را ذکر کند) ما انت اهله، ولا تفعل بنا ما نحن اهله یا اهل التقوی و اهل المغفره
    یعنی: ای پروردگار صبح و شبهای دهگانه و جفت و تک و شب به هنگام رفتنش! ای پروردگار و معبود و پادشاه هر چیز! بر محمد و آلش درود فرست و برای من و فلانی و فلانی آنچه خود سزاوارش هستی انجام بده، نه آنچه را که ما سزاوار آنیم! ای نگهدارنده و آمرزنده بندگان!.
    در روایت آمده است که:
    -ان الله سبحانه و تعالی اوحی الی موسی: یا موسی، ادعنی علی السان لیم تعصنی به، فقال علیه السلام: انی لی بذلک؟ فقال: ادعنی علی لسان غیرک(155)
    یعنی: خداوند سبحان به حضرت موسی علیه السلام وحی فرستاد که ای موسی! مرا با زبانی بخوان که با آن گناه نکرده باشی، گفت: چنین زبانی را در کجا می توانم بیابم؟ فرمود: مرا با زبان دیگران بخوان.
    رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
    484- لیس شی ء اسرع اجابه من دعوه غائب لغائب
    یعنی: چیزی سریعتر از دعای غایبی برای غایب دیگر اجابت نمی شود.
    فضل بن یسار از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود: 485- اوشک دعوه و اسرع اجابه دعوه المومن لاخیه بظهر الغیب
    یعنی: نزدیکترین خواندن و سریعترین اجابت در دعایی است که مومن برای برادر مومنش در غیاب او می کند.
    486- اسرع الدعاء نجاحاً جابه دعاء الاخ لاخیه بظهر الغیب، و اذا بدا بالدعاء لاخیه فیقول له ملک موکل به: امین، ولک مثلاه
    یعنی: دعای برادر برای برادر مومن در غیابش، سریعتر از دیگر دعاها به اجابت می رسد، وقتی این دعا را شروع می کند، فرشته ای مامور است که بگوید: آمین، برای تو دو برابرش هست.
    عبد الله بن سنان از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود:
    487- دعاء الرجل لاخیه بظهر الغیب یدر الرزق و یدفع المکروه
    یعنی: دعای انسان برای برادر مومن در غیاب او موجب فراوانی روزی و دفع بدیها می شود.
    و نیز فرمود:
    488- قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ما مومن دعا للمومنین الا رد الله علی مثل الذی دعا لهم به من کل مومن و مومنه مضی من اول الدهر الی ما هو ات الی یوم القیامه، و ان العبد لیومر به الی النار یوم القیامه فیسحب فیقول المومنون و المومنات: یا رب، هذا الذی کان یدعو لنا، فیشفعوا فیه، فیشفعهم الله فیه فینجو
    یعنی: رسول حق صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هرگاه مومنی این مومنین دعا کند، خداوند متعال همان دعا را به تعداد هر مرد و زن مومنی که از ابتدای خلقت تا قیام قیامت می آیند، به او بر می گرداند، روز قیامت بنده ای را می آورند فرمان می رسد: او را به آتش ببرید، ملائکه او را به آتش ببرید، ملائکه او را کشان کشان به سوی آتش می برند، در این حال مردان و زنان با ایمان می گویند: پروردگارا این همان فردی است که برای ما دعا کرده، اینجاست که آنان برای این فرد، شفاعت می کند، خداوند متعال هم شفاعت آنان را می پذیرد و او نجات می یابد.
    علی بن ابراهیم از پدرش نقل کرده است که: عبد الله بن جندب را در عرفات در حالی دیدم که کسی چون او در آنجا یافت نمی شد، دستهایش به سوی آسمان بلند بود و اشک از گونه هایش بر زمین می ریخت، وقتی مردم رفتند به او گفتم:
    ای ابا محمد! من کسی را چون تو (غرق در ذکر و دعا و سوز گذار) ندیدم، گفت: به خدا قسم! دعا نکردم مکر برای برادران دینی ام؛ چون امام کاظم علیه السلام به من خبر داد که:
    489- من دعا لاخیه بظهر الغیب نودی من العرش: ولک مائه الف ضعف
    یعنی: کسی که برای برادران دینی در پشت سرشان دعا کند، از عرش الهی ندا می رسد که صد هزار برابرش، برای تو باد.
    من فکر کردم که صلاح نیست صد هزار دعای عرشی را که حتماً مستجاب می شود، در برابر یک دعا برای خود رها کنم، در حالی که نمی دانم آن یک دعا مستجاب می شود یا خیر؟
    ابن ابی عمیر از زید نرسی روایت کرده است که گفت: من و معاویه بن و هب در عرفات با هم بودیم، او در حال دعا بود که اشکهایش را مشاهده نمودم، دقت کردم دیدم برای خودش حتی یک دعا هم نکرد بلکه برای افرادی از گوشه و کنار جهان دعا می کند و نامشان و نام پدرانشان را می برد، وقتی مردم از عرفات کوچ کردند به او گفتم: ای عمو! از تو چیز عجیبی دیدم.
    گفت: چه چیز عجیبی دیدی؟
    گفتم: در این محل حساس، برادرانت را بر خود مقدم داشتی و برای دیگران دعا کردی!
    گفت: ای بردار زاده! از این کارم تعجب نکن؛ چون من از مولای خود که مولای هر مرد و زن با ایمان است و سید و آقای گذشتگان و آیندگان بعد از پدران معصومش علیهم السلام نیز می باشد، شنیدم که اگر از آن حضرت نشنیده بودم (و دروغ بگویم) دو گوش من کر گردند، در چشم من کور شوند و از شفاعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم محروم گردم، شنیدم که می فرمود:
    490- من دعا لاخیه فی ظهر الغیب ناداه ملک من السماء الدنیا: یا عبد الله، ولک مائه الف ضعف مما دعوت. و ناداه ملک من السماء الثانیه: یا عبد الله، ولک مائتا الف ضعف مما دعوت. و ناداه ملک من السماء الثالثه: یا عبد الله، ولک ثلاثمائه الف ضعف مما دعوت. و ناداه ملک من السماء الرابغه یا عبد الله، لوک اربعمائه الف ضعف مما دعوت. و ناداه ملک من السماء الخامسه: یا عبد الله، ولک خمس مائه الف ضعف مما دعوت. و ناداه ملک من السماء السادسه: یا عبد الله، ولک ستمائه الف ضعف مما دعوت. و ناداه ملک من السماء السادسه: یا عبد الله، ولک ستمائه الف ضعف مما دعوت. و ناداه ملک من السماء السابعه: یا عبد الله، ولک سبعمائه الف ضعف مما سالت، ثم ینادیه الله تبارک و تعالی انا الغنی الذی لا افتقر، یا عبد الله، لک الف الف ضعف مما دعوت
    یعنی: کسی که برای برادر مومنش در غیاب او دعا کند، فرشته ای از آسمان دنیا به او ندا می دهد که: ای بنده خدا! صد هزار برابر آن دعا برای تو باد. و فرشته از آسمان دوم ندا می دهد که: ای بنده خدا! دویست هزار برابر آن دعا برای تو باد.
    و فرشته ای از آسمان سوم ندا می دهد که: ای بنده خدا! سیصد هزار برابر آن برای تو باد و فرشته ای از آسمان چهارم ندا می دهد که: ای بنده خدا! چهار صد هزار برابر برای تو باد، و فرشته ای از آسمان پنجم ندا می دهد که: ای بنده خدا! پانصد هزار برابر برای تو باد. و فرشته ای از آسمان ششم ندا می دهد که: ای بنده خدا ششصد هزار برابر برای تو باد. و فرشته ای از آسمان هفتم ندا می دهد که: ای بنده خدا! هفتصد هزار برابر برای تو باد، آنگاه خداوند تبارک و تعالی به او ندا می دهد که: من آن بی نیاز هستم که فقیر و محتاج نمی شوم، ای بنده خدا! یک میلیون برابر برایت باد.
    ای برادر زاده! کدامیک از این دو بزرگتر است؛ آنچه من انجام دادم یا آنچه تو می گویی؟






    امضاء


  5. Top | #104

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    لزوم محبت بین برادران ایمانی

    سزاوار است که به هماره دعا برای برادر مومن، او را از درون قلبت دوست هم داشته باشی و دعایت از روی اخلاص بوده، آرزویت این باشد که خداوند متعال آن ار در حقش مستجاب کند، در این صورت است که هم دعای تو در حق او مستجاب می شود و هم آن پاداشهای چندین برابر به تو داده خواهد شد، چون دوست داشتن تو خود حسنه ای است و خیر خواهی در حق او حسنه ای دیگر، بنابر این، دعای تو مشتمل بر سه حسنه خواهد بود: محبت، خیر خواهی و دعا.
    اگر از خدای کریم برای او چیزی طلب می کنی، از درون قلبت طلب کن و با دعایت در درگاه خدایی که کریم ترین کریمان و بخشنده ترین. بخشندگان است برای او شفاعت بنما، چون او بدون شک در منفعت رساندن به بنده اش از تو کریم تر و قادرتر و سزاوارتر است.
    در تفسیر آیه شریفه:
    -ویستجیب الذین امنوا و عملو الصالحات و یزیدهم من فضله(156)
    یعنی: خداوند دعای اهل ایمان و عمل صالح را اجابت می کند و از فضل خویش، آنان را افزون می دهد.
    جابر از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود:
    491- هو المومن یدعو لاخیه بظهر الغیب فیقول له الملک: ولک مثل ما سالت، و قد اعطیت لحبک ایاه
    منظور آیه، مومنی است که برای برادرش در غیاب او دعا می کند، در اینجا فرشته الهی به او خطاب می کند: به خاطر محبت نسبت به او همانند آنچه برایش خواستی، به تو هم عطا گردیده است.
    حکایت کرده اند که فرد صالحی در مسجد بعد از نماز برای برادرانش دعا می کرد، از آنجا که خارج شد، دید پدرش از دنیا رفته، وقتی از تجهیزش فارغ گردید، شروع کرد اموال و میراث باقی مانده از پدرش را برای همان برادرانی که در حقشان دعا کرده بود، تقسیم کردن، به او گفتند: این چه کاری است؟ گفت: من در خانه خدا برای آنان بهشت (جاودانی) طلب نمودم، اما نسبت به مالی که از بین رفتنی است؛ بخل بورزم.
    ای برادر! فکر کن در سخن امام جعفر بن محمد صادق علیها السلام که فرمود:
    492- اذا تصافح المومنان قسم بینهما مائه رحمه تسع و تسعون منها لاشدهما حباً لصاحبه
    یعنی: وقتی دو مومن با یکدیگر دست می دهند، صد رحمت بینشان تقسیم می گردد که نو دونه تای آن برای کسی است که رفیقش را بیشتر دوست داشته باشد.
    ببین خداوند سبحان چقدر به مومن عنایت داشته، به خاطر محبت بنده نسبت به برادران ایمانی او را دوست دارد؛ اما مبادا دعایت در حق آنان به خاطر تجارت و معامله باشد تا به آن پاداشهایی که وعده داده شده برسی ولی در قلبت نسبت به او رحم و عطوفتی نباشد و استجابت دعا در حق او را دوست نداشته باشی که می ترسم اگر چنین کنی خداوند متعال آن اجرها را به تو ندهد؛ چون در روایت جابر، از قول فرشته الهی آمده بود که پاداش دادن به تو به خاطر محبتت نسبت به برادر مومنت می باشد.
    چگونه می شود برادر مومنت را دوست نداشته باشی در حالی که او در برابر دشمن، کمک کار و در راه دین، یار و در دوستی اولیا و دشمنی اعداء، هم کیس و هم آئین تو است.
    از معصومین علیهم السلام روایت شده است که:
    493- لا یکمل عبد حقیقه الایمان حتی یحب اخاه
    یعنی: هیچ بنده ای، ایمانش را حقیقتاً کامل نمی کند مگر آنکه برادر دینی اش را دوست داشته باشد).
    494- شیعتنا المتحابون المتباذلون فینا.
    یعنی: شیعیان ما کسانی هستند که همدیگر را دوست داشته باشند و از هر چیزی در راه ما بگذرند.
    عبد المومن انصاری گوید بر امام موسی بن جعفر علیهما السلام - وارد شدم، محمد بن عبد الله جعفری هم آنجا بود، همینکه بر او تبسمی کردم امام علیه السلام فرمود:
    495- اتحبه؟.
    یعنی: آیا او را دوست داری؟ گفتم: آری، فقط به خاطر شما او را دوست دارم، فرمود:
    -هو اخوک و المومن اخ المومن لابیه و امه، ملعون ملعون من اتهم اخاه، ملعون ملعون من عش اخاه، ملعون ملعون من لم ینصح اخاه، ملعون ملعون من استاثرر علی اخیه، ملعون ملعون من احتجب عن اخیه، ملعون ملعون من اغتاب اخاه
    یعنی: او برادر تو است، مومن برادر پدری و مادری مومن است، ملعون است ملعون است کسی که برادرش را متهم (به چیزی) کند، ملعون است ملعون است کسی که برادر مومنش را فریب دهد، ملعون است کسی که خیر خواه برادر مومنش نباشد، ملعون است ملعون است کسی که خودش را بر بردار مومنش مقدم بدارد، ملعون است کسی که خود ار از برادر مومنش پنهان کند، ملعون است ملعون کسی که برادرش را غیبت نماید.
    و از آن حضرت است که فرمود:
    496- لکل شی ء، شی ء یستریح الیه، و ان المومن یستریح الی اخیه المومن کما یستریح الطیر الی شکله، اوما رایت ذلک؟
    یعنی: هر چیزی در کنار چیز دیگری استراحت می کند، مومن هم در کنار برادر مومنش به استراحت می پردازد، همچنانکه پرنده در کنار همجنس خود استراحت می نماید، آیا این را ندیدی؟.
    498- المومن اخ المومن، و هو عینه و مراته و دلیله، لا یخونه ولا یخدعه ولا یظلمه ولا یکذبه ولا یغتابه
    یعنی: مومن برادر مومن است، چشم اوست، آینه اوست، راهنمای اوست، به او خیانت نمی کند، نیرنگ نمی نماید، ستم روا نمی دارد، نسبت دروغ به وی نمی دهی و غیبتش نمی کند.
    499- ایما مومنین او ثلاثه اجتمعوا عند اخ لهم یامنون بوائفه ولا یخافون غوائله و یرجون ما عنده، ان دعوا الله اجابهم، و ان سالوه اعطاهم، و ان استزاد وا زادهم، و ان سکتوا ابتداهم
    یعنی: هرگاه دو یا سه مومن برگرد بردار مومنی جمع شوند که از بلای او در امان بوده، ترس از ایجاد شرارتش نداشته و به او امیدوار باشند، اگر این چنین دوستانه خدا را بخوانند، اجابتشان می کند، اگر از او چیزی بطلبند عطایشان می نماید، اگر افزونتر بخواهند، افزون می کند و اگر سکوت کنند، خداوند منان خودش شروع به بخشش می نماید.
    500- من زار اخاه لله لا لشی ء غیره بل لالتماس ما وعد الله و تنجز ما عنده و کل الله به سبعین الف ملک ینادونه الا طبت و طابت لک الجنه
    یعنی: کسی که فقط به خاطر رضای خدا نه خاطر چیزهای دیگر، به دیدار برادرش برود و امیدش رسیدن به پاداشهایی که خداوند متعال وعده کرده باشد، ذات اقدس الهی هفتاد هزار ملک را مامور می کند که به او بگویند: خوش باش که بهشت برای تو سر سبز و حزم شد.
    501- یرفعه الی النبی صلی الله علیه و آله و سلم: من عامل الناس فلم یظلمهم، وحدثهم فلم یکذبهم، و وعدهم فلم یخلفهم کانت ممن حرمت غیبته، و کملت مروءته، و ظهرت عدالته، و وجبت اخوته
    یعنی: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که با مردم معامله کند ولی به آنان ظلم نکند، با آنان گفتگو بنماید ولی دروغ نگوید و به آنان وعده بدهد اما خلف وعده نکند، از کسانی خواهد بود که غیبتش حرام، مروتش کامل، عدالتش آشکار و برادری با او واجب است.
    امام باقر علیه السلام فرمود:
    502- ان لله جنه لا یدخلها الا ثلاثه: رجل حکم علی نفسه بالحق، و رجل زار خاه المومن فی الله، و رجل اثر اخاه المومن فی الله
    یعنی: خداوند متعال بهشتی دارد که فقط سه نفرحق وارد شدن در آن را دارند: کسی که قضاوت به حق می کند حتی بر علیه خودش، کسی که برادر مومنش را به خاطر رضای خدا دیدار نماید و کسی ایثار کرده، برادر مومنش را بر خودم مقدار بدارد.
    503- ان المومنین اذا التقیا و تصافحا ادخل الله یده بین ایدیهما فیصافح اشد هما حبا لصاحبه
    یعنی: هر گاه دو من با هم ملاقات می کنند و با هم دست می دهند، خداوند سبحان، دستش را میان دستهای آن دو قرار داده، دست آن کسی را که بیشتر نسبت به رفیقش محبت دارد، می فشارد.
    504- قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اذا تلاقیتم فتلاقوا بالتسلیم و التصافح، و اذا تفرقتم فتفرقوا بالاستغفار
    یعنی: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: وقتی با هم ملاقات می کنید به هم سلام و دست بدهید و وقتی از هم جدا می شوید، با استغفار، پراکنده گردید.
    از امیر المومنین علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل است که فرمود:
    505- لقی ملک رجلاً علی باب دار کان ربها غائباً فقال له الملک: ما جاء بک الی باب هذه الدار؟ فقال: لی اخ اردت زیارته، قال: لرحم ماسه بینک و بینه ام نزعتک الیه حاجه؟ قال: ما بیننا رحم ماسه اقرب من رحم الاسلام و ما نزعتنی الیه حاجه ولکن زرته فی الله رب العالمین، قال: فابشرفانی رسول الله الیک و هو یقروک السلام و یقول لک ایای قصدت، و ما عندی اردت بصنیعک، فانی اوجبت لک الجنه، و عافیتک من غضبی، و اجرتک من النار حیث اتیته
    یعنی: فرشته ای مردی را بر در خانه ای دید که صاحبش در آن نبود، ایستاد و به او گفت: برای چه به در این خانه آمدی؟ گفت: برادری دارم و می خواهم او را ببینم. فرشته گفت: آیا نسبتی بین تو و اوست یا چیزی می خواهی که به اینجا آمدی؟ گفت: نسبتی نزدیکتر از اسلام بین ما نیست و حاجتی هم از او ندارم، فقط به خاطر رضای رب العامین می خواهم او را دیدار کنم. فرشته گفت: من فرستاده خدا به سوی تو هستم، به تو بشارت می دهم که خداوند متعال برایت اسلام می رساند و می گوید: مرا قصد کردی؟ با عملت، از من، اجر و پاداش می خواهی؟
    من بهشت را بر تو واجب کردم، تو را از غضبم دور نمودم و از آتش جهنم، نجات دادم.
    506- النظر الی العالم عباده، و النظر الی الامام المقسط عباده، و النظر الی الوالدین برافه و رحمه عباده، و النظر الی الاخ بوده فی الله عباده
    یعنی: دیدن عالم، عبادت است، دیدن رهبر عادل، عبادت است، نظر رحمت و رافت به پدر مادر نمودن، عبادت است، بانگاه محبت آمیز، برادر مومن را در راه خدا مشاهده کردن نیز عبادت است.
    507- ما احدث الله اخاء بین مومنین الا احدث لکل منهما درجه
    یعنی: خداوند متعال برادری و اخوت را بین دو مومن ایجاد نکرد مگر آنکه به هر یک از آن دو درجه ای عطا فرمود.
    508- من استفاد فی الله اخاً استفاد بیتاً فی الجنه
    یعنی: کسی که در راه خدا برادری بگیرد، در بهشت برای خود خانه ای گرفته است.
    509- من اکرم اخاه فانما یکرم الله فما ظنکم بمن یکرم الله ان یفعل الله به؟
    یعنی: کسی که بردارش را احترام و تکریم کند، خدا را احترام کرده، به نظر شما خداوند متعال با کسی که خدا را احترام کند چه می کند؟.
    عمر بن حریث از جابر و او از پدرش از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود:
    510- ان المومنین المتواخین فی الله لیکون احدهما فی الجنه فوق الاخر بدرجه فیقول: یا رب، انه اخی و صاحبی قد کان یامرنی بطاعتک، و یثبطنی عن معصیتک، و یرغبنی فیما عندک یعنی الا علی منهما یقول ذلک فاجمع بینی و بینه فی هذه الدرجه، فیجمع الله بینهما، و ان المنافقین لیکون احد هما اسفل من صاحبه بدرک من النار فیقول: یا رب، ان فلاناً کان یامرنی بمعصیتک، و یثبطنی عن طاعتک، و یزهدنی فیما عندک، ولا یحذرنی لقاءک فاجمع بینی و بینه فی هذا الدرک، فیجمع الله بینهما
    یعنی: دو مومنی که در راه خدا با یکدیگر برادر شدند، همینکه یکی شان در بهشت درجه ای از دیگری بالاتر می رود، می گوید: پروردگارا! او برادر و دوست من بود، مرا به طاعت تو فرمان می داد، مرا از معصیت تو باز می داشت و نسبت به پاداشهایت، ترغیب و تشویقم می نمود این سخنان را آن که بالاتر قرار گرفته می گوید (پروردگارا!) او را نیز در همین درجه کنار من قرار بده. خداوند متعال تقاضایش را پذیرفته هر دو را در یک جا قرار می دهد.
    اما دو منافق همینکه یکی در درجه پایین تری از جهنم قرار می گیرد، می گوید: پروردگارا! فلانی مرا فرمان به معصیت می داد و از اطاعت تو بازم می داشت، نسبت به اجرهایت، مرا بی میل می کرد و هرگز مرا از دید تو نمی هراساند، (حال که چنین است) پس من و او را در این درجه پایین، یک جا قرار بده. خداوند متعال این دو را نیز در یک محل قرار می دهد .
    آنگاه حضرت، این آیه کریمه را تلاوت فرمود که:
    -الا خلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین(157)
    یعنی: روز قیامت دوستان با یکدیگر دشمنند مگر متقین.







    امضاء


  6. Top | #105

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    بر آوردن حاجات مومن

    ابنان بن تغلب از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود:
    511- ایما مومن سال اخاه المومن حاجه و هو یقدر علی قضائها فرده عنها سلط الله علیه شجاعاً فی قبره ینهش من اصابعه
    یعنی: هر گاه مومنی از برادر مومنش چیزی بخواهد و او ردش نماید در حالی که قدرت بر انجام آن را داشته ، خداوند متعال در قبرش ماری را بر او مسلط می کند تا انگشتانش را بگزد.
    از اسماعیل بن عمار روایت شده است که گوید به حضرت صادق - علیه السلام عرض کردم: آیا مومن، رحمت است؟ فرمود:
    512- نعم و ایمان مومن اتاه اخوه فی حاجته فانما ذلک رحمه ساقها الله الیه و سببها له، فان قضاها کان قد قبل الرحمه بقبولها، و ان رده و هو یقدر علی قضائها رد علی نفسه الرحمه التی ساقها الله الیه و سببها له و ادخرت الرحمه للمردود عن حاجته
    یعنی: بله، رجوع مومن به برادر مومنش برای رفع نیاز، خود رحمتی است که خداوند متعال برای او فرستاد و آن رحمت را سبب و وسیله تقربش قرار داده است که اگر آن نیاز را بر آورده سازد، رحمت را پذیرفته و اگر رد کند در حالی که قدرت انجامش را دارد، رحمت و وسیله الهی را باز گردانده است، در این صورت این رحمت برای آن فردی که حاجتش پذیرفته نشده، ذخیره می گردد.
    -و من مشی فی حاجه اخیه و لم یناصحه بکل جهده فقد خان الله و رسوله و المومنین
    یعنی: و اگر برای بر آوردن حاجت برادر مومنش حرکت کند ولی به مقدار توان، سعی و تلاش ننماید، به خدا و رسول و مومنین خیانت کرده است.
    -و ایما رجل من شیعتنا اتاه رجل من اخوته و استعان به فی حاجته فلم یعنه و هو یقدر ابتلاه الله تعالی بقضاء حوائج اعدائنا لیعذبه بها
    یعنی: اگر مومنی نزد برادر مومنش برود و از او حاجتی طلب کند ولی آن یکی با داشتن قدرت، کمکش ننماید، خداوند متعال او را مبتلا به بر آوردن حوایج دشمنان ما می کند تا با این عمل، او را عذاب نماید.
    -و من حقر مومناً فقیراً و استخف به و احتقره لقله ذات یده و فقره شهره الله یوم القیامه علی رووس الخلائق و حقره ولا یزال ماقتاً له
    یعنی: هر کس مومن فقیری را به خاطر فقر و نداری، تحقیر کند و کوچکش بشمارد، خداوند متعال روز قیامت او را در منظر دید خلایق، خوار و حقیر می کند و تا ابد دشمنش می دارد.
    -و من اغتیب عنده اخوه المومن فنصره و اعانه نصره الله فی الدنیا والاخره، و من لم ینصره ولم یدفع عنه و هو یقدر خذله الله و حقره فی الدنیا و الاخره
    یعنی: کسی که در حضور او برادر مومنش را غیبت کنند، اگر او را یاری نماید، خداوند منان در دنیا و آخرت، وی را یاری خواهد کرد و اگر یاری ننماید با اینکه قدرتش را داشته، خداوند سبحان، هم در دنیا و هم آخرت، او را خوار و حقیر می کند.
    حسین بن ابی العلاء گوید: به همراه بیست و چند نفر به طرف مکه حرکت کردیم، من در هر منزلی گوسفندی ذبح می کردم، وقتی خواستم خدمت حضرت صادق علیه السلام برسم فرمود:
    513- واهاً یا حسین! اتذل المومنین؟
    یعنی: و ای بر تو ای حسین! آیا مومنین را ذلیل می کنی؟).
    گفتم: از این عمل به خدا پناه می برم، فرمود:
    -بلغنی انک کنت تذبح لهم فی کل منزل شاه؟
    یعنی: به من خبر دادند که تو هر منزلی، گوسفندی برای همراهانت ذبح می کنی؟.
    گفتم: مولای من! به خدا قسم از این کارم هدفی جز رضای خدا تعالی نداشتم، فرمود:
    -اما کنت تری ان فیهم من یحب ان یفعل مثل فعالک فلا یبلغ مقدرته ذلک فتقاصر الیه نفسه؟
    یعنی: آیا نمی بینی که در بین اینان ممکن است فردی باشد که بخواهد مانند تو عمل کند ولی پولش را ندارد، در نتیجه خرد و کوچک می شود؟.
    عرض کردم: یابن رسول الله!- که درود خدا بر او و آلش و بر تو باد استغفار می کنم و دیگر این عمل را انجام نخواهم داد. فرمود:
    -لا تزال امتی بخیر ما تحابوا و ادوا الامانه و اتوا ازکاه و اذا لم یفعلوا ابتلوا بالقحط و السنین، وسیاتی علی امتی زمان تخبث فیه سرائرهم، و تحسن فیه علانیتهم، طمعاً فی الدنیا، یکون عملهم ریاء لا یخالطهم خوف ان یعمهم الله ببلاء فیدعونه دعاء الغریق فلا یستجیب لهم
    یعنی: امت من در مسیر خیرند تا وقتی که همدیگر را دوست داشته، امانت را ادا کرده و زکات را پرداخته باشند که اگر چنین نکنند، به قحطی و خشکسالی مبتلا می گردند. بزودی بر امت من زمانی فرا خواهد رسید که به خاطر طمع در دنیا، باطنشان پلید و ظاهرشان نیکو می گردد، عملشان ریاست و هرگز نمی ترسند که خداوند متعال بلایی عمومی و فراگیر نازل کند که در آن حال، مردم همانند انسان غریق او را بخوانند ولی اجابتشان نکند.
    ابراهیم تیمی گوید: حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیه السلام در مسجد الحرام در حالی که بر من تکیه داده بود، فرمود:
    514- الا اخبرک یا ابراهیم مالک فی طوافک هذا؟
    یعنی: آیا نمی خواهد به تو خبر بدهم که چه اجرهایی در این طوافت داری؟)
    گفتم: آری، فدایت شوم! فرمود:
    -من جاء الی هذا البیت عارفاً بحقه فطاف به اسبوعاً وصلی رکعتین فی مقام ابراهیم، کتب الله له عشره الاف حسنه، و رفع له عشره الاف درجه
    یعنی: کسی که به این خانه بیاید و حقش را درک کند، هفت بار طواف نماید و دو رکعت نماز در مقام حضرت ابراهیم علیه السلام بگزارد، خداوند متعال برای او ده هزار حسنه می نویسد و ده هزار درجه بالایش می برد.
    آنگاه فرمود:
    - الا اخبرک بخیر من ذلک؟.
    یعنی: آیا نمی خواهی بهتر از این را به اطلاع تو برسانم؟.
    گفتم: بلی فدایت شوم! فرمود:
    -من قضی اخاه المومن حاجه کان کمن طاف طوافاً حتی عد عشراً و قال:- ایما مومن سال اخوه المومن حاجه و هو یقدعلی قضائها ولم یقضها له سلط الله علیه فی قبره شجاعاً ینهش اصابعه
    یعنی: کسی که حاجت برادر مومنش را بر آورده سازد، مانند کسی است که طواف کرده باشد، یک طواف، دو طواف تا ده طواف شمرده آنگاه فرمودند:- هرگاه مومنی از برادر مومنش چیزی طلب کند که او قادر به انجامش باشد ولی انجام ندهد، خداوند متعال در قبرش بر او ماری را مسلط می کند تا انگشتانش را بگزد.
    ابن عباس گوید: بهمراه امام حسن مجتبی علیه السلام در مسجد الحرام بودم، آن حضرت معتکف بوده برگرد کعبه طواف می نمودند، در این حال مردی از پیروان ایشان آمد و گفت: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم من به فردی بدهکارم اگر می تواین آن ار از طرف من پرداخت فرما، حضرت فرمود:
    515- و رب هذا البیت ما اصبح و عندی شی ء
    یعنی: به صاحب این خانه سوگند! که امروز چیزی ندارم.
    آن مرد گفت: اگر می توانی برایم مهلت بگیر؛ چون او مرا تهدید به زندان کرده است.
    ابن عباس گوید: دیدم امام علیه السلام طواف را رها کرده به همراه آن مرد حرکت کردند.
    گفتم: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آیا شما در اعتکاف نبودید. فرمود:
    -بلی، ولیکن سمعت ابی یقول: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول: من قضی اخاه المومن حاجه کان کمن عبد الله تسعه الاف سنه صائماً ره و قائماً لیله
    یعنی: بلی (در اعتکاف بودم) ولی از پدرم شنیدم که رسول خدا صلی الل 0ه علیه و آله و سلم فرمود: هر کس حاجت برادر مومنش را بر آورده سازد، مانند کسی خواهد بود که نه هزار سال خدا را عبادت کرده، در حالی که روزها را روزه و شبها را به نماز ایستاده باشد.







    امضاء


  7. Top | #106

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    خوشحال کردن برادر مومن


    وقتی برایت روشن شد که خداوند متعال چقدر نسبت به محبت و دوستی بین برداران دینی عنایت دارد، بدانکه از برترین کارها نزد خدا، خوشحال نمودن آنان است.
    حسین بن یقطین از پدرش و او از جدش حدیث کرده است که گفت: در اهواز بودیم که مردی از کاتبان یحیی بن خالد والی ما شد، من مقداری خراج بدهکار بودم که اگر می خواستم آن ار بپردازم، همه چیز از دستم می رفت حتی از خانه ام آواره می شدم، به من گفتند او از پیروان اهل بیت علیهم السلام است اما من ترسیدم نزد او بروم، مبادا آنچه می گویند درست نباشد که در این صورت، باید خواه و زندگی ام را ترک نمایم، تنها راه چاره را در این دیدم که از خدا کمک بخواهم، لذا نزد حضرت صادق علیه السلام آمده از او یاری طلبیدم، حضرت در کاغذ کوچکی نوشتند:
    516- بسم الله الرحمن الرحیم، ان لله فی ظل عرشه ظلاً لا یسکنه الا من نفس عن اخیه کربته، و او اعانه بنفسه، او صنع الیه معروفاً ولو بشق تمره و هذا اخوک والسلام
    یعنی: بسم الله الرحمن الرحیم، همانا برای خدا زیر عرشش سایه ای است که در آن سایه، فقط کسی ساکن می شود که غم و اندوه را از برادر مومنش بر طرف سازد، یا با جان، کمکش نماید یا خیری به او برساند ولو به مقدار نصف خرمایی و این فرد (یعنی حامل نامه) برادر تو است، والسلام.
    حضرت ، نامه را مهر کرده به دست من دادند و فرمودند که آن را به وی برسانم. وقتی به شهرم برگشتم ، شبانه به منزلش رفتم، اجازه ورود خواستم و گفتم: فرستاده حضرت صادق علیه السلام بر در خانه است، ناگاه دیدم با پای برهنه از درون خانه به سوی من آمد؛ چون مرا دید بر من سلام کرد و میان دو چشمم را بوسید، سپس گفت: ای آقای من! تو فرستاده مولای من هستی؟
    گفتم: آری.
    گفت: اگر راست گفته باشی، مرا از آتش نجات داده ای.
    آنگاه دست مرا گرفته به درون خانه برد و در محل مخصوص خودش نشاند و خود در برابر من نشست و گفت: ای آقای من! وقتی مولای مرا ترک کردی، حالش چگونه بود؟
    گفتم: خوب بود.
    گفت: به خدا قسم؟!
    گفتم: به خدا قسم!
    مجدداً گفت: به خدا قسم؟!
    گفتم: به خدا قسم!
    برای مرتبه سوم گفت: به خدا قسم؟!
    گفتم: به خدا قسم!
    آنگاه نوشته امام علیه السلام را در آوردم، آن را خواند و بوسید و بر روی دو چشمانش گذاشت و گفت: برادرم! کار خود را بگو.
    گفتم: در نامه ای که برایم نوشتی، هزار درهم بر من مقرر نمودی که پرداخت آن مساوی با هلاکت من خواهد بود.
    نامه را خواست، آن را گرفت و هرچه را در آن بود از بین برد و مرا از آن معاف نمود، سپس دستور داد صندوقهای اموالش را آورده نصفش را برای خود برداشت و نصف دیگر را به من داد، بعد دستور داد تا چهارپایان را بیاورند، نصف آنها را هم به من بخشید، سپس دستور داد غلامان را حاضر کردند، یک غلام به من می داد و یک غلام نیز خودش بر می داشت، بعد فرمان داد لباسهایش را آوردند، شروع کرد لباسی را به من داده و لباسی را خود می گرفت تا اینکه در تمام اموالش این کار را کرد، آنگاه گفت: آیا تو را خوشحال کردم؟
    گفتم: به خدا قسم؟ آری، بلکه بالاتر از خوشحالی.
    این ماجرا گذشت تا اینکه ایام حج فرا رسید، با خود گفتم: به خدا سوگند!
    این شادمانی را با هیچ چیز نمی شود جبران کرد مگر آنکه به حج رفته برای این مرد دعا کنم و نزد مولا و آقایم حضرت صادق علیه السلام رفته تشکر نمایم و از آن حضرت بخواهم که برای این مرد، دعا کند، لذا به طرف مکه حرکت کردم و مسیر را طوری تنظیم نمودم که مولایم را ببینم، وقتی بر او وارد شدم، خوشحالی را در چهره اش مشاهده کرده، فرمود:
    -کان خبرک مع الرجل؟.
    یعنی: از کار آن مرد چه خبر داری؟.
    من ماجرا را عرض کردم، دیدم حضرت صورتش درخشید و خوشحال شد.
    گفتم: آقای من! از برخورد او با من خوشحال شدید؟ خدا او را در تمامی کارهایش خوشحال کند، فرمود:
    -ای والله! لقد سرنی و لقد سر ابائی، والله سر امیر المومنین علیه السلام والله لقد سر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم والله لقد سر الله فی عرشه
    یعنی: آری، به خدا قسم! مرا خوشحال کرد، پدران مرا خوشحال کرد، به خدا قسم! امیر المومنین علیه السلام را خوشحال کرد، به خدا قسم! رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را خوشحال کرد، به خدا قسم! خدا را در عرشش خوشحال کرد.
    نگاه کن ای که رحمت خدا بر تو باد!- ببین این مومن چگونه با فرستاده امامش برخورد کرد و چگونه در تکریم و برخورد و سلامش، نهایت احترام را نمود، بعد نگاه کن ببین که چگونه به صرف بر خورد محترمانه هم راضی نشد، بلکه او را در تمامی اموالش شریک نموده و از سخن حضرت که فرمود این مرد، برادر تو است اینگونه برداشت کرد که دو برادر در اموال حق متساوی دارند. (اگر دقت کنی در می یابی که) این حدیث بر چند دلالت دارد:
    اول خوشحالی مومن، خوشحالی خداوند متعال رسول صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام است.
    دوم مومن، وقتی برادرش به او نیازمند شد تا آنجا که توان دارد کمکش می نماید، حتی با آبرو و دعا کردن کما اینکه حضرت صادق علیه السلام - چنین کرد و خودش هم فرمود: او اعانه بنفسه.
    سوم سزاوار است که انسان در کارهای مهمش به درگاه خدا و ابواب آن درگاه که آل محمد علیهم السلام می باشند، برود؛ چون راوی گفت:... چاره را در این دیدم که از خدا کمک بخواهم، لذا نزد حضرت صادق علیه السلام آمده از او یاری طلبیدم...
    چهارم این عمل موجب کامیابی است، همچنانکه نتیجه اش را دیدی.
    خداوند متعال بر حضرت داود علیه السلام وحی فرستاد که:
    517- ان العبد من عبادی یاتینی بالحسنه فابیحه جنتی، فقال داود: یا رب، و ما تلک الحسنه؟ قال: یدخل علی عبدی المومن سروراً ولو بتمره، فقال داود علیه السلام: حقاً علی من عرفک ان لا یقطع رجاءه منک
    یعنی: بنده ای از بندگان من کار خیری انجام می دهد که در اثر آن بهشتم را برای او مباح می کنم. داود گفت: پروردگار! آن کار خیر چیست؟ فرمود: بنده مومن مرا خوشحال می کند و لو از طریق بخشیدن یک عدد خرما باشد. داود گفت:
    بر کسی که تو را شناخت سزاوار است که امیدش را از تو قطع ننماید.
    رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
    518- ایما مومن عاد مریضاً خاض فی الرحمه فاذا قعد عنده استنفع فیها، فاذا عاده غدوه صلی علیه سبعون الف ملک حتی یمسی، و اذا عاده عشیه صلی علیه سبعون الف ملک حتی یصبح
    یعنی: هر مومنی مریضی را عیادت کند، در دریای رحمت حق وارد می شود، اگر نزد آن مریض بنشیند، در رحمت، استوار می گردد، اگر هنگام صبح او را عیادت کند، هفتاد هزار ملک تا شب بر او صلوات می فرستند و اگر شب عیادت نماید، هفتاد هزار ملک تا صبح بر او صلوات خواهند فرستاد.
    از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمود:
    519- قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: قال الله تبارک و تعالی: لیاذن بحرب منی من اذی عبدی المومن، و لیامن غضبی من اکرم عبدی المومن، ولو لم یکن فی خلقی فی الارض بین المشرق و المغرب الا مومن و احد مع امام عادل لا ستغنیت بعبادتهما عن جمیع ما خلقت فی ارضی، و لقامت سبع ارضین و سبع سماوات بهما، و لجعلت لهما من ایمانهما انساً لا یحتاجان الی انس سواهما
    یعنی: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از قول خداوند تبارک و تعالی نقل کرده است که فرمود: آن کس که بنده مومن مرا آزار می دهد، باید اعلام جنگ با من بنماید. و آن کس که بنده مومن مرا تکریم می نماید، باید از غضب من در امان باشد، اگر در بین تمام مخلوقاتی که در زمین بین مشرق و مغرب دارم، تنها یک مومن به همراه امام و رهبر عادلی باشند، با بندگی آنان از تمام مخلوقاتی که در زمین دارم، بی نیاز می گردم(158) که هفت زمین و هفت آسمان به آن دو بر پایند، از ایمانشان انس و الفتی در آنان نسبت به هم ایجاد نسبت به هم ایجاد می کنم که نیاز به الفت دیگران نداشته باشند.






    امضاء


  8. Top | #107

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    بالا بردن دو دست بهنگام دعا:

    نقل است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هنگام دعا و تضرع به درگاه خدا، دستهایش را بالا می برد آنگونه که مسکین دستش را جهت طلب غذا بالا می برد.
    خداوند متعال بر حضرت موسی علیه السلام وحی فرستاد که:
    520- الق کفیک ذلاً بین یدی کفعل العبد المستصرخ الی سیده، فاذا فعلت ذلک رحمت و انا اکرم الاکرمین واقدر القادرین. یا موسی، سلنی من فضلی و رحمتی فانهما بیدی لا یملکها غیری، و انظر حین تسالنی کیف رغبتک فیما عندی لکل عامل جزاء و قد یجزی الکفور بما سعی
    یعنی: کف دو دستت را ذلیلانه در برابر من بلند کن مانند برده ای که فریاد می زند و از آقای خود کمک می خواهد، هرگاه چنین کردی، مشمول رحمت من می گردی که من کریم ترین کریمان و قادرترین قادرین هستم. ای موسی! از فضل و رحمتم درخواست کن که این دو فقط در دست من است و غیر من آنها را ندارد.
    و وقتی از من چیزی طلب می کنی، ببین تمایلت نسبت به آنچه در دست من است چگونه می باشد هر کسی مطابق عملش پاداش دارد و چه بسا انسان ناسپاس هم در برابر سعی و کوشش خود، جزائی دریافت دارد.
    ابو بصیر از حضرت صادق علیه السلام در مورد دعا و بالا بردن دستها سوال کرد؛ فرمودند:
    521- علی خمسه اوجه: اما التعوذ فتستقبل القبله بباطن کفیک، و اما الدعاء فی الرزق فتبسط کفیک و تفضی بباطنهما الی السماء، و اما التبتل فا یماوک باصبعک السبابه، و اما الا بتهال فترفع یدیک مجاوزاً بهما راسک، و اما التضرع ان تحرک اصبعک السبابه مما وجهک و هوالدعاء الخیفه
    یعنی: پنج صورت دارد:
    اول برای پناه بردن به خدا، کف دو دست را باید رو به قبله قرار دهی.
    دوم برای طلب روزی، دستهایت را می گشایی و کف آن را به طرف آسمان می گیری.
    سوم برای انقطاع به درگاه خدا با انگشت سبابه اشاره می کنی.
    چهارم برای زاری کردن، دستهایت را کشیده از سرت هم بالاتر می بری.
    پنجم برای تضرع، انگشت سبابه را در برابر رویت حرکت می دهی که این دعای ترس است.
    از محمد بن مسلم روایت است که امام صادق علیه السلام فرمود:
    522- مر بی رجل و انا ادعو و فی صلاتی بیساری فقال: یا عبد الله، بیمینک فقلت: یا عبد الله، ان لله تبارک و تعالی حقاً علی هذه کحقه علی هذه
    یعنی: مردی از کنارم گذشت در حالی که من در نماز بوده، دست چپم را برای دعا بلند کرده بودم، به من گفت: ای بنده خدا! با دست راستت دعا کن، گفتم: ای بنده خدا! ذات اقدس الیه حقی بر این دست دارد همانند حقی که بر آن دست دارد).
    و نیز فرمود:
    523- الرعبه تبسط یدیک و تظهر باطنهما، و الرهبه تبسط یدیک و تظهر ظاهر هما، و التضرع تحر؟السبابه الیمنی یمیناً و شمالاً، و التبتل تحرک السبابه الیسری ترفعها الی السماء رسلاً، و تضعها رسلاً والا بتهال تبسط یدیک و ذراعیک الی السماء، والا بتهال حین تری اسباب البکاء
    یعنی: رغبت (و میل) آن است که دو دست را گشوده، باطنش را ظاهر سازی.
    وهبت (و ترس) آن است که دو دست را گشوده، پشتش را ظاهر نمایی.
    تضرع آن است که انگشت سبابه دست راست را به سمت راست و چپ، حرکت دهی.
    تب تل (و انقطاع) آن است که انگشت سبابه دست چپ را به آهستگی بالا و پایین ببری.
    و ابتهال (و زاری) آن است که هر دو دست و هر دو ذراع را به سوی آسمان بگشایی که ابتهال در وقت فراهم شدن وسایل گریه است.
    از سعید بن یسار نقل شده است که حضرت صادق علیه السلام فرمود:
    524- هکذا الرغبه و ابرز باطن راحتیه الی السماء. و هکذا الرهبه و جعل ظهر کفیه الی اسماء. و هکذا التضرع و حرک اصابعه یمیناً و شمالاً. و هکذا التبتل یرفع اصابعه مره و یضعها اخری. و هکذا الا بتهال و مد یده تلقاء وجهه و قال: لا تبتهل حتی تری الدمعه
    یعنی: رغبت اینگونه است: در حالی که حضرت باطن دو دست، خود را به سوی آسمان آشکار کرده بود.
    رهبت اینگونه است: در حالی که پشت دو دست خود را به سوی آسمان گرفته بود.
    تضرع اینگونه است: در حالی که انگشتنانش را به سمت راست و چپ حرکت می داد.
    تبتل اینگونه است: در حالی که انگشتانش را بالا و پایین می برد.
    ابتهال اینگونه است: در حالی که دستش را در برابر صورتش کشیده بود، آنگاه فرمود. ابتهال نکن مگر آنکه اشک را ببینی.
    در حدیث دیگر آمده است که:
    525- الا ستکانه فی الدعاء ان یضع یدیه علی منکبیه
    یعنی: فروتنی در دعا، قرار دادن دستهاست بر دوشها.






    امضاء


  9. Top | #108

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تنبیه


    ممکن است گفته شود که این کارها صرف تعبد است و ما علت و حکمتش را نمی دانیم و ممکن است وجوهی برای آن ذکر کرد:
    اما در رغبت که کف دستها به سوی آسمان قرار می گیرد: انسان در این حال امید دارد که به آمال و آرزوهایش برسد و حسن ظن به بخشش پروردگارش دارد، پس انسان راغب، آمالش را طلب می کند و دستهایش را می گشاید به امید آنکه احسان حق در آن قرار گیرد.
    و اما در رهبت که پشت دستها به سمن آسمان واقع می شود: گویا بنده با این عمل، با زبان ذلت و حقارت به خدایی که به خفیات و اسرار، عالم است می خواهد بگوید: (خدایا!) من به خود جرات نمی دهم که دستهایم را در برابرت بگشایم بلکه از روی خجالت و ذلت، باطنش را به طرف زمین قرار داده ام.
    و اما در تضرع که انگشتان را به سمت راست و چپ می گرداند: شاید بنده می خواهد خود را چون انسان جوان مرده قلمداد کند که هنگام مصیبتهای ناگوار، دستهایش را به چپ و راست می گرداند و به همراهش نوحه سر می دهد.
    و اما در تبتل که انگشان را بالا و پایین می برد: تبتل به معنای قطع شدن است، بنده با این حالت می خواهد به خدایش بگوید: از همه چیز قطع امید کردم و فقط به سوی تو آمدم، چون تو را یگانه معبود می دانم، در این حال با یک انگشت اشاره می کند بر وحدانیت خداوند.
    و اما در ابتهال که رو به سمت قبله، دو دستش را در برابر چهره اش می کشد: این عمل خود نوعی بندگی و حقیر شمردن خود و ذلت و خردی است و یا اینکه بنده می خواهد خود را همچون غریقی قلمداد کند که دستهایش را برای نجات، بالا آورده تا به دامن رحمت الهی چنگ زند و به ریسمان رافت او آویخته گردد که تنها ناجی هلاک شده ها و کمک کار گرفتاران بوده، عالم را تحت سیطره خود قرار داده است.
    این مقامی بس بزرگ است که بنده سزاوار ادعای آن نیست مگر آن هنگام که اشکش جاری شد، ناله و فریادش بالا رفت؛ چون بنده ای ذلیل در برابر آن ذلت یگانه قرار گرفت و به جای سوال و در خواست آرزوهای خود، به خالق جلیلش مشغول و در آن حال غرق گردید.
    و اما اینکه در حال استکانت و فروتنی، دستها را بر دوش بگذارد، برای این است که خود را همچون بنده جنایتکاری قرار دهد که او را به طرف مولایش می برند، در حالی که بنده های هوای نفس، او را محکم به هم بسته با زبان حالش اینگونه مناجات می کند: (پروردگار من!) این دو دست من است که به خاطر ظلم و جرات بر تو، آن دو را غل و زنجیر کردم.







    امضاء


  10. Top | #109

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نکته

    یکی از علما می گفت: دعا کننده هنگام مدح و ثنای خداوند سبحان آن اسمهایی که با خواسته او مناسبت دارد ار متذکر شود، مثلاً اگر روزی می خواهد، این اسامی را بر زبان جاری کند: رزاق، وهاب، جواد، مغنی، منعم، مفضل، معطی، کریم، واسع، مسبب الاسباب، منان، رازق من یشاء بغیر حساب
    اگر خواسته اش آمرزش و توبه از گناهان است، این اسامی را متذکر شود:
    تواب، رحمن، رحیم، رووف، عطوف، صبور، شکور، عفو، غفور، ستار، غفار، فتاح، مرتاح، ذی المجد، سماح محسن، مجمل، منعم، مفضل
    اگر انتقام از دشمن، مطلوب اوست، متذکر این اسامی گردد: عزیز، جبار، قهار، منتقم، بطاش، ذی البطش الشدید، فعال لما یرید، مدوخ الجبابره، قاصم المرده، طالب، غالب، مهلک، مدرک، الذی لا یعجزه شی ء، الذی لا یطاق انتقامه
    و اگر طالب علم است این اسامی را بگوید: عالم، فتاح، هادی، مرشد، معز، رالع(159)







    امضاء


  11. Top | #110

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    آداب بعد از دعا


    الف همیشه اهل دعا بودن، چه اجابت شده باشد و چه نشده باشد.

    - اما در صورت اجابت:
    ترک دعا در این حال، جفاست بلکه سزاوار است در مقابل اجابت الهی، مدح و ثنایش را تکرار نماییم؛ چون خداوند متعال در چند موضع از قرآن، کسانی را که خلاف این عمل را انجام داده اند، سرزنش نموده است.
    -و اذا مس الانسان ضر دعا ربه منیباً الیه ثم اذا خوله نعمه منه نسبی ما کان یدعوا الیه من قبل(160)
    یعنی: چون به آدمی گزندی رسد، چه بر پهلو خفته باشد چه نشسته یا ایستاده، ما را به دعا می خواند و چون آن گزند را از او دور سازیم، چنان می گذرد که گویی ما را برای دفع آن گزندی که به او رسیده بود، هرگز نخوانده است، اعمال اسرافکاران این چنین در نظرشان آراسته شده است.
    از حضرت امام باقر علیه السلام روایت است که فرمود:
    526- ینبغی للمومن ان یکون دعاوه فی الرخاء نحواً من دعائه فی الشده، لیس اذا اعطی فترولا یمل من الدعاء فانه من الله بمکان
    یعنی: بر مومن سزاوار است همانگونه که در شدت و سختی دعا می کند، در روزگار آسایش و نعمت نیز دعا نماید. و شایسته نیست که چون حاجتش بر آورده شد ، سست شود و از دعا خسته گردد، زیرا دعا نزد خداوند سبحان، منزلت دارد.
    - و اما در صورت عدم اجابت:
    چه بسا تاخیر اجابت به خاطر این باشد که خداوند سبحان صدای بنده اش را دوست دارد و می خواهد او هر چه بیشتر مشغول به دعا باشد، در این صورت سزاوار است آنچه را که خدا دوستش دارد ترک ننماید.
    مگر روایت احمد بن محمد بن ابی نصر را نشنیدی که گفت:
    به امام رضا علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم! چند سال است از خدا چیزی خواستم (ولی اجابت نشد) و در اثر تاخیر آن، در قلبم نگرانی پدید آمد، فرمود:
    527- یا احمد، ایاک و الشیطان ان یکون له علیک سبیل حتی یقنطک، ان ابا جعفر علیه السلام کان یقول: ان المومن لیسال الله حاجه فقوخر عنه تعجیل اجابته حباً لصوته و استماع نحیبه ثم قال، والله ما اخر الله عن المومنین ما یطلبون فی هذه الدنیا خیر لهم عجل لهم فیها و ای شی ء الدنیا؟
    یعنی: ای احمد! خود را از شیطان دور کن، مبادا راهی بر تو بیاید و نا امیدت کند که امام باقر علیه السلام می فرمود:
    بسا مومن از خدا حاجتی بخواهد ولی اجابتش به تاخیر بیفتد، چون خداوند صدای دعا و آواز گریه اش را دوست دارد. آنگاه فرمود: به خدا سوگند! تاخیر آنچه مومنین در این دنیا طلب می کنند از جانب ذات اقدس الهی، از تعجیلش بهتر است، دنیا چه ارزشی دارد؟.
    از حضرت صادق علیه السلام روایت است که فرمود:
    528- ان العبد الولی لله یدعو الله فی امر ینوبه فقال للملک الموکل به: اقض لعبدی حاجته ولا تعجلها فانی اشتهی ان اسمع نداءه و صوته، و ان العبد العدو لله فی امر ینوبه فقال للملک الموکل به: اقض لعبدی حاجته و عجلها فانی اکره ان اسمع دعاءه و صوته. قال: فیقول الناس، ما اعطی هذا الا لکرامته، و ما منع هذا الا لهوانه
    یعنی: بنده ای که دوست خداست، در بلا و مصیبت دعا می کند و خداوند متعال به فرشته ای که مامور آن کار است می گوید: حاجت بنده ام را بده اما عجله نکن، چون من خوش دارم صدایش را بشنوم، اما یک وقت بنده ای که دشمن خداست در مصیبت دعا می کند، در اینجا ذات اقدس الهی به آن فرشته مامور می گوید: با عجله حاجت این بنده ام را بر آور، چون من خوش ندارم صدایش را بشنوم. آنگاه حضرت فرمود: اما مردم می گویند: این که حاجتش داده شد، حتماً صاحب کرامت بود و آنکه حاجتش داده نشد، فرد پست و خواری بوده است.
    529- لا یزال المومن بخیر و رجاء و رحمه من الله ما لم یستعجل فیقنط فیترک الدعاء. فقلت له: کیف یستعجل؟ قال: یقول: قد دعوت الله منذ کذا و کذا ولا اری حاجه
    یعنی: مومن همیشه در مسیر خیر و امید به حق و رحمت الهی است تا وقتی که عجله به خرج ندهد که در اثر آن نا امید می شود و دعا را ترک می نماید. راوی گوید عرض کردم: چگونه عجله به خرج می دهد؟ فرمود: اینکه می گوید: مدتی است خدا را می خوانم ولی حاجتم بر آورده نمی شود.
    530- ان المومن لیدعوالله عزوجل فی حاجته فیقول عزوجل: اخروا اجابته شوقاً الی صوته و دعائه، فاذا کان یوم القیامه قال الله تعال: عبدی دعوتنی و اخرت اجابتک و ثوابک کذا و کذا، و دعوتنی فی کذا و کذا فاخرت اجابتک و ثوابک کذا و کذا. قال علیه السلام؟ فیتمنی المومن انه لم یستجب له دعوه فی الدنیا مما یری من حسن الثواب
    یعنی: مومن، خداوند عزیز و جلیل را برای حاجتش می خواند و او در جواب می گوید: اجابتش را به تاخیر بیندازید؛ چون من مشتاق صدا و دعای اویم و آنگاه که قیامت بر پا شد می گوید: بنده من! مرا خواندی اما من اجابتت را به تاخیر انداختم، ثواب تو چنین و چنان است و نیز در فلان کار هم مرا خواندی و آنجا هم اجابت تو را به تاخیر انداختم، ثواب تو چنین و چنان است. آنگاه حضرت فرمود: در اینجا مومن به خاطر دیدن پاداشهای عظیم الهی، آرزو می کند که ای کاش! در دنیا خدا هیچ یک از دعاهایش را مستجاب نمی کرد.
    531- قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: رحم الله عبداً طلب الی الله حاجه فالح فی الدعاء استجیب له او لم یستجب له
    یعنی: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: رحم الله عبداً طلب الی الله حاجه فالح فی الدعاء استجیب له او لم یستجب له
    یعنی: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: رحمت کند خدا بنده ای را که از او حاجتی بخواهد و بر آن اصرار نماید، چه مستجاب شده و چه نشده باشد.
    آنگاه حضرت، این آیه شریفه را تلاوت فرمودند:
    -و ادعوا ربی عسی الا اکون بدعاء ربی شقیاً(161)
    یعنی: پروردگار خود را می خوانم، باشد که به سبب خواندن او، به بدبختی نیفتم.
    از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود:
    -ان الله یحب السائل اللحوح(162)
    یعنی: خداوند متعال، سائل اصرار کنند را دوست دارد.
    کعب الاحبار گوید: در تورات آمده است که:
    532- یا موسی، من احبنی لم ینسنی، و من رجا معروفی الح فی مسالتی یا موسی، انی لست بغافل عن خلقی ولکن احب ان تسمع ملائکتی ضجیج الدعاء من عبادی، وتری حفظتی تقرب بنی ادم الی بما انا مقویهم علیه و مسببه لهم. یا موسی، قل لبنی اسرائیل لا تبطرنکم النعمه فیعاجلکم السلب ولا تغفلوا عن الشکر فیقار عکم الذل، و الحوا فی الدعاء تشملکم الرحمه بالاجابه و تهنئکم العافیه
    یعنی: موسی! کسی که مرا دوست دارد، فراموشم نمی کند و کسی که به نیکیهای من امیدوار است، درخواستش اصرار می نماید.
    ای موسی! من از مخلوقاتم غافل نیستم (و خبر دارم) ولی دوست دارم که ملائکه ام صدای ضجه دعا را از بندگانم بشنوند و ملازمان من ببینند که چگونه بنی آدم به خاطر چیزهایی که قدرت و اسبابش در دست من است، به من تقرب می جویند.
    ای موسی! به بنی اسرائیل بگو: مبادا نعمت، شما را به طغیان بکشاند که در این صورت، بزودی از شما گرفته خواهد شد. و مبادا از شکر آن غافل بمانید که در نتیجه آن، به ذلت خواهید افتاد، در دعا اصرار کنید تا با اجابتم، رحمت من شامل حالتان شود و عافیت گوارایتان گردد.
    از امام باقر علیه السلام است که فرمود:
    -لا یلح عبد مومن علی الله فی حاجته الا قضاها له(163)
    یعنی: هرگز بنده مومنی در حاجتش بر خدا اصرار نکرد مگر آنکه آن را بر آورده نمود.
    از منصور صیقل نقل شده است که گوید:
    533- قلت لابی عبد الله علیه السلام: ربما دعا الرجل فاستجیب له ثم اخر ذلک الی حین؟ قال: نعم قلت: و لم ذلک لیزداد من الدعاء؟ قال: نعم
    یعنی: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: آیا می شود فردی دعا کند، اجابت هم بشود اما تا مدتی به تاخیر بیفتد؟ فرمود: بله، گفتم: چرا؟ آیا برای این است که بیشتر دعا کند؟ فرمود: بله.
    از اسحاق بن عمار نقل شده است که گوید:
    534- قلت لابی عبد الله علیه السلام: ایستجاب للرجل الدعاء ثم یؤخر؟ قال: نعم عشرون سنه
    یعنی: به امام صادق علیه السلام عرض کردم آیا می شود دعای بنده ای اجابت شود امام به تاخیر بیفتد؟ فرمود: بلی، حتی بیست سال.
    از هشام بن سالم نقل است که آن حضرت فرمود:
    535- کان بین قول الله عزوجل: قد اجیبت دعوتکما و بین اخذ فرعون، اربعون عاماً(164)
    یعنی: از زمان وعده خداوند و به حضرت موسی و حضرت هارون علیهما السلام که فرمود: دعای شما اجابت شد، تا زمان نزول عذاب بر فرعون، چهل سال فاصله بود.
    از ابی بصیر هم نقل است که آن حضرت فرمود:
    536- ان المومن لیدعو فیوخر با جابته الی یوم الجمعه
    یعنی: مومن دعا می کند ولی اجابتش تا جمعه به تاخیر می افتد.







    امضاء


صفحه 11 از 22 نخستنخست ... 78910111213141521 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 89
    آخرين نوشته: 08-09-2017, 15:09
  2. پیش بینی آیت‌الله خامنه‌ای درباره عقب‌نشینی اسراییل
    توسط عمار رهبری در انجمن ولايت فقيه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 25-05-2014, 21:27
  3. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-05-2014, 23:34
  4. فیلم های غیر اخلاقی در سنین پایین
    توسط خادمه زینب کبری(س) در انجمن كودك و نوجوان
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 21-04-2014, 01:59
  5. قانون تعیین وضعیت املاک واقع در طرحهای دولتی و شهرداریها
    توسط درگاه محبوب در انجمن قوانين و مقررات حقوقي
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 15-05-2010, 23:23

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi