صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 38

موضوع: دستور العملهای عرفانی از علمای بزرگ اخلاق(2)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض دستور العملهای عرفانی از علمای بزرگ اخلاق(2)













    دستور العملهای عرفانی

    از علمای بزرگ اخلاق(2)






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  2. تشكر

    عهد آسمانى (23-12-2018)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    قسمت دوم

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بر تو باد به تقوای الهی ، در پنهان و میان جمع . خوبی را برای همه آفریدگان بخواه ، گر چه به تو بدی روا داشته باشند .
    در برابر آزار دیگران ، بردباری ورز ، اگر به تو اهانت شد ، یا ناسزا شنیدی ، در پاسخ ، سخنی ناروا مگو(9)
    هنگام شعله ور شدن خشم از کلام ناپسند بپرهز ، از جایت بلند شو ، در مکان دیگر بنشین و خود را به کاری دیگر مشغول کن تا خشمت فرو نشیند . (10)
    مدام در فکر بهسازی آخرت و سعادت دنیا باش . (11
    در همه حال ، به خدا توکل کن و در همه مهمات به او اطمینان . بر تو باد به پاسداری و شگرگذاری کسی که به تو خوبی می کند و تو را نعمت می دهد .
    از قهقه و خنده بپرهیز ، زیرا غفلت آرد و دل را بمیراند . (12)
    به هر کاری مشغولی ، نماز اول وقت را ترک مکن . اگر ، معاذالله ، نمازت قضا شد ، در اولین فرصت جبران کن . (13)
    در هر حال و مکان ، دانش آموز باش ، پرگو مباش ، بیشتر به شنیدن علاقه مند باش تا گفتن . با استادت مشاجره مکن و گفته های او را بر مگردان ، آن چه را فرا گرفتی در شب مرور کن . (14)
    با قرآن ماءنوس باش . وردی از قرآن را برای خودت برگزین . اگر می توانی قرآن را حفظ کن و اگر ممکن نیست ، هر چند آیه ای که در توانت هست از بر
    کن (15)
    مبادا به گفته سخنن چینان گوش فرا داری ؛ زیرا بدبختی بی شماری بدنبال داردو تاءثیر شومی بر نفس می گذارد . (16)
    در زیارت مشاهد مشرفه ، یا خواندن زیارت آنها ، از راه دور غفلت مکن . (17)
    یه هنگام تعلیم و نشر دانش ، از پرگویی بپرهیز ، غیر علمی و بدون مستند سخن مگو . تنها ناقل سخن دیگران مناش خودت نسبت به مطالب و مسائل صاحب نظر شو . . . (18)
    در هر روز ، بیست و پنج مرتبه ((الهم اغفر للمؤ منین و المؤ منات و المسلمین و المسلمات )) را بخوان (19)
    در این دعا ، ثواب و مزدی بسیار است . پس از نماز عصر ، هفتادو هفت مرتبه ذکر ((استغفار))را بخوان (20)
    نیز سوره قدر و توحید را بسیار قراءت کن . (21)







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. تشكر

    عهد آسمانى (23-12-2018)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    شهید ثانی

    زندگی نامه

    بسم الله الرحمن الرحیم


    زین الدین بن علی بن احمد عاملی معروف به ((شهید ثانی )) از بزرگترین و والاترین فقیهان و دانشمندان شیعه در سده دهم هجری است وی در سال 911 ق . در شهرک ((جبع )) در جنوب لبنان دیده به جهان گشود . پدر وی ((نورالدین علی )) مردی فاضل و از عالمان بافضیلت جبل عامل بود .
    در سال 943 قمری پس از پایان تحصیلات اولیه خود به دمشق رهسپار شد که در این سفر دو تن از شاگردان وی بنام های ((شیخ عبدالصمد (پدر شیخ بهائی ))) و پسر عموی او ((علی بن زهره جبعی )) نیز همراه وی بودند .
    در زیر نام چند تن از اساتید مصری او آورده شده است :
    1 - شهاب الدین احمد رملی
    2 - ملاحسین جرجانی
    3 -
    شهاب الدین ابن نجار حنبلی
    4 - ناصرالدین طبلاوی
    5 - ناصرالدین مقانی
    6 - محمد بن ابی نحاس
    7 - عبدالحمید سنهوری
    8 - محمد بن عبدالقادر شافعی
    معروفترین شاگردان شهید ثانی عبارتند از:
    1 - سید نورالدین علی عاملی جبعی (پدر صاحب مدارک )
    2 - سید علی حسینی عاملی جزینی (مشهور به صائغ )
    3 - شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی
    4 - محمد بن حسین ملقب به حر عاملی مشغری (جد پدری صاحب وسائل الشیعه )
    5 - بهاءالدین محمد بن علی عودی جزینی (معروف به ابن عودی )
    شهید بیش از هفتاد کتاب و رساله در موضوعات گوناگون نوشته است که دو کتاب ((شرح لمعه )) و ((مسالک )) وی در فقه ، ((منیه المرید)) در اخلاق و تعلیم و تربیت از جمله مهمترین آنهاست .
    شهید به علت بدگویی هایی که از وی نزد سلطان سلیم شد مورد تعقیب قرار گرفته و دستگیر می شود و ماءموران در بین راه اسلامبول او را شهید می کنند و سر او را نزد سلطان می برند . بعدها پیکر بی سر او در محل شهادتش مدفون شده و گنبد کوچکی بر سر مزارش ساخته می شود .







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. تشكر

    عهد آسمانى (23-12-2018)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    پیشنهادهای برنامه ای

    1. الگوآفرینی از مؤثرترین و موفق ترین روش های تربیتی است. به تصویر کشیدن سیره عملی رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آلهو ائمه معصومین علیهم السلام به عنوان اسوه حسنه در قالب های زیبای هنری و با استفاده از عنصر زیبایی شناسی می تواند پیام های تربیتی نماز را به خوبی القا کند. معرفی الگوهایی که همچنین در سلوک عملی شان با روح و جان نماز مأنوس بوده اند و نماز در زندگی آنها تأثیر به سزایی داشته است، می تواند نقش مؤثرتری در ترویج فرهنگ نماز و ترغیب مردم به سوی نماز داشته باشد. برای مثال، زندگی حضرت امام خمینی رحمه اللهسرشار از نکته ها و ظرایفی است که هر گوشه آن می تواند موضوع یک برنامه جذاب در جهت ترویج فرهنگ نماز باشد. آشنا کردن مردم با گنجینه های عرفانی زندگی نامه عارفان و بزرگان
    ص:104
    دین و آرمان های آنها نیز در این راه مؤثر خواهد افتاد.
    2. در برنامه های صدا و سیما بایستی بر مسئله «نماز در خانواده» بیشتر تبلیغ شود؛ زیرا خانه و خانواده بهترین و مؤثرترین الگو هستند. با شروع نماز در دوران کودکی، مفاهیمی مانند خدا و مذهب چنان در ذهن پذیرنده و شفاف کودک جای می گیرد و ظرفیت های فکری و مغزی او را پر می سازد که در مراحل بعدی زندگی، خطر آلودگی و فساد و بزه کاری در وی بسیار کاهش می یابد.
    نماز در خانواده، در فرهنگ قرآنی اهمیت به سزایی دارد؛ به گونه ای که به فرموده قرآن، آخرین سفارش پیامبران به فرزندانشان، نماز بوده است.
    نکته مهم در اینجا، آن است که تبلیغات دینی باید به گونه ای باشد که به رفتار دینی بینجامد. باید نماز خواندن همراه با آثار آن باشد. بچه ها را نمی توان به زور نمازخوان بار آورد، بلکه رسانه باید با زمینه سازی لازم، نقش اطمینان بخشی و نیاز به نماز را در وجود کودکان به صورت یک حس درونی نهادینه کند.
    در بحث الگوآفرینی نیز الگو نباید فرا انسانی جلوه داده شود؛ به گونه ای که مخاطبان خود را از همانندسازی با آن ناتوان ببیند، بلکه باید الگوها به صورت ملموس و محسوس در حوزه های معمولی زندگی انسان، رفتارهای خاص را به پیروانشان بیاموزند.
    3. در ایران امروز، قشر دانشجو به عنوان قشری فرهنگی و با منزلت اجتماعی بالا که از متن جامعه برخاسته است، در شکل گیری فرهنگ عمومی تأثیر به سزایی دارد. بنابراین، مسئولان فرهنگی کشور و از جمله صدا و سیما
    ص:105
    بایستی تمام تلاش خود را در راستای ترویج فرهنگ نماز در میان این قشر انجام دهند. رسانه می تواند با تهیه برنامه های مختلف و جذاب، اهمیت و جایگاه نماز را در محیط های دانشگاهی مانند خوابگاهای دانشجویی تبیین و ترسیم کند. برای مثال، تهیه فیلمی جذاب از مراحل یک پایان نامه دانشجویی که به «اهمیت و جایگاه فرهنگ نماز در محیط های دانشجویی» پرداخته است.
    4. برنامه ای با عنوان «نقش نماز در بهداشت جسمی و روانی انسان» تهیه شود و در آن، دستاوردهای علمی بشر و پی آمدهای دنیوی نماز در این زمینه مقایسه شود.







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. تشكر

    عهد آسمانى (23-12-2018)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    آثار و نتایج تقوا

    آمرزش گناهان و بسامان کردن کارها:
    ((یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا ، یصلح لکم اعمالکم و یغفرلکم ذنوبکم )) . (23)
    ای مؤ منان ! تقوای الهی را پیشه سازید . راست ، استوار و پرمایه سخن گویید ، تا او کارهایتان را بسامان کند و گناهانتان را بیامرزد .
    رهایی از آتش جهنم :
    ((ثم ننجی الذین اتقوا)) . (24)
    زیست جاودانه در بهشت :
    ((اعدت للمتقین . )) (25)
    یاری و پشتیبانی خدا:
    ((ان الله مع المتقین . )) (26)
    حفظ و حراست از دشمنان :
    ((و ان
    تصبروا و تتقوا لایضرکم کیدهم شیئا)) . (27)
    برترین و باارزشترین اثر تقوا ، محبت خدای تعالی به متقین است :
    ((ان اکرمکم عند الله اتقاکم )) . (28)
    بر طرف کردن گرفتاریهای سخت و سر و سامان دادن به امور زندگی ، که بزرگترین موهبت برای با تقوایان است . و آنان می توانند در پرتو آن ، با خاطر آسوده و فراغت بال خدا را عبادت کنند:
    ((و من یتق الله یجعل له مخرجا و یزرقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله بالغ امره )) . (29)






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. تشكر

    عهد آسمانى (23-12-2018)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تبیین مفهومی تقوا

    تقوا: عبارت است از سر بر انجام دستورات خدا نهادن و از آنچه او نهی کرده است دوری گزیدن . بر این اساس است که همه نیکیها را در بر دارد .
    از امام صادق ((ع )) پرسیده شد: تقوا چیست ؟ ایشان فرمودند:
    ((ان لایفقدک حیث امرک و لایراک حیث نهاک )) (30)
    هر جا خداوند تو را فرمان داده است حضور داشته باشی و در جائی که نهیت کرده دیده نشوی .
    بر تو باد ، برادرم (خدا تو را توفیق دهد) به مراعات این وصیت جامع و زینت دادن زندگی و رفتار خود بر اساس آن .
    از عمر کوتاه خود در دنیا ، که سرمایه زندگی آن سر او مایه خوشبختی جاودان و کرامت همیشگی است ، به نیکی بهره گیر .
    شگفتا! با این سرمایه ناچیز به چه سود بزرگی می توان دست یافت .
    آنان که در این معامله کوتاهی کرده و از سرمایه عمرشان بهره نگرفته اند . بهنگام دیدن جایگاه بلند سابقین و جلوداران در کسب فضیلت ها و مقام والای و اصلان بحق و نتایج تلاش
    کوشندگان در عبادت ، سخت پشیمان شده و بر کوتاهی کردن خود ، افسوس می خورند و حال آن که فرصت از دست رفته و جبران آن ناممکن است . اگر بدانی که بهای سعادت جاودانی آخرت چه چیز است و از سوی دیگر ، درباره قدر و ارزش آن سعادت و رستگاری بی پایان بیندیشی ، هرگز به خود اجازه نمی دهی با غفلت و سستی و تنبلی ، آن خوشبختی جاودانه از کفت برود و به حسرت فقدان آن دچار شوی . با دقت در این نکته ، حقایق زیادی برایت روشن خواهد شد . می دانیم که به چنگ آوردن سعادت جاودانی آخرت ، تنها در این عمر اندک دنیا میسور است . عمری که تازه آنان که آرزوی طولانی شدنش را دارند ، امید ندارند به صد سال برسد . در این عمر اندک ، مگر چقدر آن صرف اعمالی می شود که بهای زندگی جاودانی است ؟
    یک محاسبه ساده پاسخ این سؤ ال را روشن می کند: بخش مهمی از آن ، بناچار ، صرف خواب و استراحت می شود . بخش دیگر آن ، صرف ضروریات زندگی ، از قبیل کار و تحصیل معاش ، نظافت و . . . . می شود . مابقی عمر که صرف این عمر نمی شود (مشروط به این که مواظبت شود تا هرز نرود و در گناه مصرف نشود) ثمن و بهای خوشبختی جاوید است .
    حیات جاویدی که بقاء بدون فناء ، لذت بدون مشقت ، خوشحالی بدون ناراحتی ، بی نیازی بدون فقر ، کمال بی نقصان ، عزت بی ذلت
    و . . . است ؛ بالاخره هر چه مطلوب ومرغوب است ، بگونه ای که به هیچ وجه از آن ، اندکی کم نگردد و از نا محدوتیش کاسته نشود . به این مثال ، برای روشن شدن حقیقت امر توجه کنید: اگر فضای این جهان مادی ، از اعماق زمین تا آسمان ، پر از مورچه های ریزه (که گفته اند: وزن صدتای آنها به اندازه یک دانه جو است ) باشد و پرنده ای در هر صد سال ، بلکه در هر چند صد سال یکی از آنها را بخورد تا آنها تمام شود ، از نا محدود چیزی کاسته نشود؛ اساسا نمی شود بین محدود و نا محدود مقایسه کرد .
    بنابراین سزاوار است در مدت کوتاه عمر ، که با هر نفسی از آن گنج هایی بدست می آید و رسیدن به سعادت آن سرا ، جز در همین ایام کوتاه امکان پذیر نیست ، آستین همت را بالا زده و تمام توان خود را در جهت کسب سعادت جاودان بکارگیری . چقدر زشت است سستی و کوتاهی در بدست آوردن آن برای کسی که اعتقاد به وجود آخرت دارد ، اعتقادی که از ارکان ایمان است و هیچ مکلفی را گریزی از عقیده به آن نیست ؛ زیرا وجود جهان دیگر از اموری است که آیات و روایات بسیاری درباره آن وارد شده است و همه پیامبران الهی بر آن اتفاق کرده اند و در تمام ادیان و مذاهب بشری ، با وجود اختلاف در مرام ، بدان اذعان دارند . شگفتا! اهل دنیا را می بینیم که تمام توان
    خود را مصرف رسیدن به سود اندک ، کوتاه مدت و همراه با رنج و آلام کرده و در راه رسیدن به آن رنجها کشیده و سختیها را به جان می خرند واز بهره ها و سودهای خود برای رسیدن به آن می گذرند . در حالی که به این سود بدست آمده ، بر فرض سلامت آن از آفات ، نمی شود امید بست ؛که هیچ خردمندی به بقاء آن امید ندارد .
    بی شک ، دنبال این سعادت نرفتن و در تهیه مقدمات آن کوتاهی کردن ، بر خاسته از ضعف ایمان به آخرت است و گرنه عقل ناقص ، به انسان حکم می کند که برای رسیدن به این سعادت عظیم ، آستین همت بالا زند چه رسد به عقل کامل .
    بدان ! ضبط اوقات عمر و باروری لحظه های آن ، برای رسیدن به خوشبختی و سعادت جاودانه ، جز با مراعات ، پاسداری ، محاسبه ومراقبه نفس ممکن نیست .
    در صورت سستی و کوتاهی نفس ، در انجام وظایف ، باید آن را تنبیه کرد؛ به آنگونه که در مسائل مادی ، که سود آن نا چیز و از دست رفتن آن چندان زیانی ندارند ، با طرف معامله خود برخورد می کنی .
    همچنانکه یک تاجر ، از شریک خود کمک می گیرد و سرمایه خویش را برای تجارت به او می سپارد و پس از آن ، مراقبت و حسابگری از آن تاجر را سرلوحه کارخویش کرده و در صورت کوتاهی یا زیان ، او را سرزنش می کند ، عقل هم که تاجر راه آخرت است ، باید از
    (( نفس )) در این تجارت ، کمک بگیرد؛ تجارتی که سود آن تزکیه نفس است و تنها با پیراستن جان از بدیها و آراستن آن به نیکیها صورت می گیرد . چنانکه خداوند در قرآن می فرماید: ((قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها)) آن که جان خود را تزکیه کرد فلاح یابد و آن که به هوا آلوده گشت ، نابود گردد . بله ، خرد ، باید در این تجارت سترگ از نفس کمک بگیرد و از آن در آنچه مایه رفعت و کمال اوست بهره گیرد ، همانگونه که تاجر ، شریک را به منزله دشمنی در جدال می بیند و در طی چند مرحله با او برخورد می کند: (قرار داد ، نظارت ، محاسبه ، سرزنش و مجازات در صورت کوتاهی ) ، عقل انسان نیز باید نخست با نفس قرار داد بندد و وظایفی را بعهده او بگذارد و بر انجام آن وظایف پیمان بندد و راه رستگاری و فلاح را به او نشان دهد و پس از آن ، از نظارت و مراقبت بر نفس خویش غفلت نکند؛ زیرا کسی که نفس خویش را بخود وانهد ، ارمغانی جز خیانت و تباهی سرمایه ، از او نخواهد دید ، همانطور که غلام خائن ، وقتی مال را به او بسپاری و او را بخود واگذاری چنین کند . در مرحله بعد لازم است که از او حساب کشد و انجام وظایف و عمل به قراردادها را از او بخواهد . چون سود این تجارت ، بهشت برین و رسیدن به سدره المنتهی ، که مقام
    انبیاء و شهداست ، می باشد . و زیان آن ، (پناه بخدا) عذاب جهنم و همزبانی با فرعونها و بدبختهاست ؛ چون آن سرا را دو مقام بیش نیست : بهشت و یا جهنم . بهشت برای تقوا پیشگان آماده شده و جهنم برای آنان که در بهروری از استعداد و اوقات خویش ، کوتاهی کرده اند پس دقت و وسوسه در حساب کشی در این زمینه ، بسیار مهمتر از دقت در سود ، بهره های دنیائی است ؛ زیرا سود کوتاه مدت دنیا ، در قبال نعمت های جاودانه عقبی ، بسیار ناچیز است .
    در سود بی دوام خیری نیست ، بلکه شر زودگذر بهتر از سود گذراست . چه ، سختیهای زودگذر شادمانی در پی دارد و سودگذرا ، تاءسف و حسرت بدنبال دارد . به گفته شاعر:
    اشد الغم عندی فی سرور تیقن عنه صاحبه انتقالا (31)
    نزد من ، سخت ترین اندوه خوشی ای است که صاحب آن یقین بزوالش دارد .
    بنابراین ، بر مؤ من دوراندیش است که از حسابگری و سخت گیری بر حرکات ، سکنات و لغزشهای نفس ، غفلت نورزد؛ زیرا هر نفسی از نفسهای عمر ، گوهر گرانبها و بی همتائی است که می توان با آن گنجی از گنجهای بی پایان آن سرا را خرید .
    سپری کردن این نفسها و لحظه های عمر ، بدون به چنگ آودن سود ، زیان دهشت انگیزی است که هیچ عاقلی به آن تن ندهد .
    در این راستا ، بایسته است که مؤ من به خدا و آخرت ، از پگاه ، پس از فراعت از انجام فریضه صبح
    ، همچون یک تاجر ، تا پایان روز ، بانفس خود برخورد کند . ساعتی با نفس خود خلوت کرده و او را چنین مخاطب قرار دهد:
    هان ای نفس ! مرا جز همین لحظه های زندگی زودگذر ، سرمایه ای نیست . هر نفسی که بگذرد ، بخشی از سرمایه جان من نابود شده و من از تجارت و سود نامید خواهم شد .
    بدان ! امروز روز جدیدی است که خدا با لطف و کرم خود به من مهلت داده است و اجل مرا به تاءخیر انداخته است . اگر جانم را می گرفت ، آرزو می کردم ، برای حتی یک روز ، به دنیا برگردم و به جبران خسارتها و انجام کارهای شایسته موفق شوم .
    چنین پندار که مرده ای و دوباره به دنیا باز گشته ای ، پس بترس و اندیشه کن از تضییع اوقات و از دست دادن لحظه های این روز؛ چه هر نفسی از نفسهای تو گنجی است بی پایان . آگاه باش ای نفس ، شب و روز را بیست و چهار ساعت است . در حدیث آمده است :
    ((در قیامت ، در برابر هر شبانه روز عمر انسان ، بیست و چهار صندوق لاک مهر شده در اختیارش قرار می گیرد و جلو او یک بیک گشوده می گردد . یکی را می گشایند پر از نور است ؛ زیرا این ساعتی است که در آن ساعت ، در دنیا ، اعمال نیک انجام داده است . با دیدن این انوار ، که پلکان قرب به فرمانروای جبار روز قیامت ؛ یعنی خدای متعال چنان بشارت ،
    خوشحالی و شادمانی به او روی می آورد که اگر این شادمانی و بشارت را بر اهل جهنم توزیع کنند ، بگونه ای واله و شیدای این نور می گردند که درد و رنج آتش جهنم را درک نمی کنند . چون صندوق دیگری را گشایند ، سیاه و تاریک باشد و بوی گند آن پخش گردد و تاریکی آن فراگیر شود ، این ساعتی است که در دنیا فرمان خدا را انجام نداده است . در اینجا چنان وحشت و ترس بر او رسد که اگر بر اهل بهشت تقسیم کنند ، عیش آنها را مکدر و شادیشان را به اندوه مبدل کند .
    صندوق دیگر را گشایند . تهی ، نه در آن مایه خوشبختی و خوشنودی است و نه مایه تیرگی و ظلمت ، این انعکاس ساعتهائی است که در آن بغیر ضرورت خوابیده است و یا در غفلت گدرانده و یا به امور مباح دنیا مشغول بوده است .
    در این حال ، بربهره نگرفتن از این ساعت ، حسرت و پشیمانی بر وی روی آورد ، همچون ندامت و غم کسی که فرصت بدست آوردن سود کلانی را داشت ؛ ولی بر اثر سهل انکاری و اهمال کاری ، از آن سود عظیم محروم شده است و او را جز حسرت و تاءسف چاره ای نیست . اینچنین ، کلیه صندوقهای اوقات عمر بشر بر او عرضه گردد . (32)))
    پس باید نفس را مورد خطاب قرار دهد و بگوید: در این چند روز جدید تلاش کن که صندوقهای اوقات عمر را آباد کنی و لحظه لحظه های آن را بارور سازی .
    مبادا ، ساعت های عمرت از گنجهائی که اسباب قرب و نزدیکی به خداوند است خالی باشد . به کسالت ، استراحت و ندامت طولانی همدم گرددی . اگر در بهشت هم مقام کنی ، بر محرومیت از مقامهای بالاتر حسرت خوری . گرچه درد این حسرت ، فراتر از درد آتش است ، ولی باز هم توان تحمل آن را نداری .
    بعضی از بزرگان درباره غبن و حسرت آخرت ، گفته اند:
    ((بر فرض این که فرد بدکار ، مورد عفو قرار گیرد ، با محرومیت از پاداش و مقام خوبان چه خواهد کرد . مگر نه این است که مقام خوبان را از دست داده است . (33)))
    خداوند متعال می فرماید:
    ((یوم یجعمکم لیوم الجمع ذلک التغابن . (34)))
    آنچه که گفته شده نخستین مقام و قرارداد بانفس است که مربوط به پیش از عمل است و به آن محاسبه گفته می شود .







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  13. تشكر

    عهد آسمانى (23-12-2018)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تبیین مفهومی تقوا

    تقوا: عبارت است از سر بر انجام دستورات خدا نهادن و از آنچه او نهی کرده است دوری گزیدن . بر این اساس است که همه نیکیها را در بر دارد .
    از امام صادق ((ع )) پرسیده شد: تقوا چیست ؟ ایشان فرمودند:
    ((ان لایفقدک حیث امرک و لایراک حیث نهاک )) (30)
    هر جا خداوند تو را فرمان داده است حضور داشته باشی و در جائی که نهیت کرده دیده نشوی .
    بر تو باد ، برادرم (خدا تو را توفیق دهد) به مراعات این وصیت جامع و زینت دادن زندگی و رفتار خود بر اساس آن .
    از عمر کوتاه خود در دنیا ، که سرمایه زندگی آن سر او مایه خوشبختی جاودان و کرامت همیشگی است ، به نیکی بهره گیر .
    شگفتا! با این سرمایه ناچیز به چه سود بزرگی می توان دست یافت .
    آنان که در این معامله کوتاهی کرده و از سرمایه عمرشان بهره نگرفته اند . بهنگام دیدن جایگاه بلند سابقین و جلوداران در کسب فضیلت ها و مقام والای و اصلان بحق و نتایج تلاش
    کوشندگان در عبادت ، سخت پشیمان شده و بر کوتاهی کردن خود ، افسوس می خورند و حال آن که فرصت از دست رفته و جبران آن ناممکن است . اگر بدانی که بهای سعادت جاودانی آخرت چه چیز است و از سوی دیگر ، درباره قدر و ارزش آن سعادت و رستگاری بی پایان بیندیشی ، هرگز به خود اجازه نمی دهی با غفلت و سستی و تنبلی ، آن خوشبختی جاودانه از کفت برود و به حسرت فقدان آن دچار شوی . با دقت در این نکته ، حقایق زیادی برایت روشن خواهد شد . می دانیم که به چنگ آوردن سعادت جاودانی آخرت ، تنها در این عمر اندک دنیا میسور است . عمری که تازه آنان که آرزوی طولانی شدنش را دارند ، امید ندارند به صد سال برسد . در این عمر اندک ، مگر چقدر آن صرف اعمالی می شود که بهای زندگی جاودانی است ؟
    یک محاسبه ساده پاسخ این سؤ ال را روشن می کند: بخش مهمی از آن ، بناچار ، صرف خواب و استراحت می شود . بخش دیگر آن ، صرف ضروریات زندگی ، از قبیل کار و تحصیل معاش ، نظافت و . . . . می شود . مابقی عمر که صرف این عمر نمی شود (مشروط به این که مواظبت شود تا هرز نرود و در گناه مصرف نشود) ثمن و بهای خوشبختی جاوید است .
    حیات جاویدی که بقاء بدون فناء ، لذت بدون مشقت ، خوشحالی بدون ناراحتی ، بی نیازی بدون فقر ، کمال بی نقصان ، عزت بی ذلت
    و . . . است ؛ بالاخره هر چه مطلوب ومرغوب است ، بگونه ای که به هیچ وجه از آن ، اندکی کم نگردد و از نا محدوتیش کاسته نشود . به این مثال ، برای روشن شدن حقیقت امر توجه کنید: اگر فضای این جهان مادی ، از اعماق زمین تا آسمان ، پر از مورچه های ریزه (که گفته اند: وزن صدتای آنها به اندازه یک دانه جو است ) باشد و پرنده ای در هر صد سال ، بلکه در هر چند صد سال یکی از آنها را بخورد تا آنها تمام شود ، از نا محدود چیزی کاسته نشود؛ اساسا نمی شود بین محدود و نا محدود مقایسه کرد .
    بنابراین سزاوار است در مدت کوتاه عمر ، که با هر نفسی از آن گنج هایی بدست می آید و رسیدن به سعادت آن سرا ، جز در همین ایام کوتاه امکان پذیر نیست ، آستین همت را بالا زده و تمام توان خود را در جهت کسب سعادت جاودان بکارگیری . چقدر زشت است سستی و کوتاهی در بدست آوردن آن برای کسی که اعتقاد به وجود آخرت دارد ، اعتقادی که از ارکان ایمان است و هیچ مکلفی را گریزی از عقیده به آن نیست ؛ زیرا وجود جهان دیگر از اموری است که آیات و روایات بسیاری درباره آن وارد شده است و همه پیامبران الهی بر آن اتفاق کرده اند و در تمام ادیان و مذاهب بشری ، با وجود اختلاف در مرام ، بدان اذعان دارند . شگفتا! اهل دنیا را می بینیم که تمام توان
    خود را مصرف رسیدن به سود اندک ، کوتاه مدت و همراه با رنج و آلام کرده و در راه رسیدن به آن رنجها کشیده و سختیها را به جان می خرند واز بهره ها و سودهای خود برای رسیدن به آن می گذرند . در حالی که به این سود بدست آمده ، بر فرض سلامت آن از آفات ، نمی شود امید بست ؛که هیچ خردمندی به بقاء آن امید ندارد .
    بی شک ، دنبال این سعادت نرفتن و در تهیه مقدمات آن کوتاهی کردن ، بر خاسته از ضعف ایمان به آخرت است و گرنه عقل ناقص ، به انسان حکم می کند که برای رسیدن به این سعادت عظیم ، آستین همت بالا زند چه رسد به عقل کامل .
    بدان ! ضبط اوقات عمر و باروری لحظه های آن ، برای رسیدن به خوشبختی و سعادت جاودانه ، جز با مراعات ، پاسداری ، محاسبه ومراقبه نفس ممکن نیست .
    در صورت سستی و کوتاهی نفس ، در انجام وظایف ، باید آن را تنبیه کرد؛ به آنگونه که در مسائل مادی ، که سود آن نا چیز و از دست رفتن آن چندان زیانی ندارند ، با طرف معامله خود برخورد می کنی .
    همچنانکه یک تاجر ، از شریک خود کمک می گیرد و سرمایه خویش را برای تجارت به او می سپارد و پس از آن ، مراقبت و حسابگری از آن تاجر را سرلوحه کارخویش کرده و در صورت کوتاهی یا زیان ، او را سرزنش می کند ، عقل هم که تاجر راه آخرت است ، باید از
    (( نفس )) در این تجارت ، کمک بگیرد؛ تجارتی که سود آن تزکیه نفس است و تنها با پیراستن جان از بدیها و آراستن آن به نیکیها صورت می گیرد . چنانکه خداوند در قرآن می فرماید: ((قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها)) آن که جان خود را تزکیه کرد فلاح یابد و آن که به هوا آلوده گشت ، نابود گردد . بله ، خرد ، باید در این تجارت سترگ از نفس کمک بگیرد و از آن در آنچه مایه رفعت و کمال اوست بهره گیرد ، همانگونه که تاجر ، شریک را به منزله دشمنی در جدال می بیند و در طی چند مرحله با او برخورد می کند: (قرار داد ، نظارت ، محاسبه ، سرزنش و مجازات در صورت کوتاهی ) ، عقل انسان نیز باید نخست با نفس قرار داد بندد و وظایفی را بعهده او بگذارد و بر انجام آن وظایف پیمان بندد و راه رستگاری و فلاح را به او نشان دهد و پس از آن ، از نظارت و مراقبت بر نفس خویش غفلت نکند؛ زیرا کسی که نفس خویش را بخود وانهد ، ارمغانی جز خیانت و تباهی سرمایه ، از او نخواهد دید ، همانطور که غلام خائن ، وقتی مال را به او بسپاری و او را بخود واگذاری چنین کند . در مرحله بعد لازم است که از او حساب کشد و انجام وظایف و عمل به قراردادها را از او بخواهد . چون سود این تجارت ، بهشت برین و رسیدن به سدره المنتهی ، که مقام
    انبیاء و شهداست ، می باشد . و زیان آن ، (پناه بخدا) عذاب جهنم و همزبانی با فرعونها و بدبختهاست ؛ چون آن سرا را دو مقام بیش نیست : بهشت و یا جهنم . بهشت برای تقوا پیشگان آماده شده و جهنم برای آنان که در بهروری از استعداد و اوقات خویش ، کوتاهی کرده اند پس دقت و وسوسه در حساب کشی در این زمینه ، بسیار مهمتر از دقت در سود ، بهره های دنیائی است ؛ زیرا سود کوتاه مدت دنیا ، در قبال نعمت های جاودانه عقبی ، بسیار ناچیز است .
    در سود بی دوام خیری نیست ، بلکه شر زودگذر بهتر از سود گذراست . چه ، سختیهای زودگذر شادمانی در پی دارد و سودگذرا ، تاءسف و حسرت بدنبال دارد . به گفته شاعر:
    اشد الغم عندی فی سرور تیقن عنه صاحبه انتقالا (31)
    نزد من ، سخت ترین اندوه خوشی ای است که صاحب آن یقین بزوالش دارد .
    بنابراین ، بر مؤ من دوراندیش است که از حسابگری و سخت گیری بر حرکات ، سکنات و لغزشهای نفس ، غفلت نورزد؛ زیرا هر نفسی از نفسهای عمر ، گوهر گرانبها و بی همتائی است که می توان با آن گنجی از گنجهای بی پایان آن سرا را خرید .
    سپری کردن این نفسها و لحظه های عمر ، بدون به چنگ آودن سود ، زیان دهشت انگیزی است که هیچ عاقلی به آن تن ندهد .
    در این راستا ، بایسته است که مؤ من به خدا و آخرت ، از پگاه ، پس از فراعت از انجام فریضه صبح
    ، همچون یک تاجر ، تا پایان روز ، بانفس خود برخورد کند . ساعتی با نفس خود خلوت کرده و او را چنین مخاطب قرار دهد:
    هان ای نفس ! مرا جز همین لحظه های زندگی زودگذر ، سرمایه ای نیست . هر نفسی که بگذرد ، بخشی از سرمایه جان من نابود شده و من از تجارت و سود نامید خواهم شد .
    بدان ! امروز روز جدیدی است که خدا با لطف و کرم خود به من مهلت داده است و اجل مرا به تاءخیر انداخته است . اگر جانم را می گرفت ، آرزو می کردم ، برای حتی یک روز ، به دنیا برگردم و به جبران خسارتها و انجام کارهای شایسته موفق شوم .
    چنین پندار که مرده ای و دوباره به دنیا باز گشته ای ، پس بترس و اندیشه کن از تضییع اوقات و از دست دادن لحظه های این روز؛ چه هر نفسی از نفسهای تو گنجی است بی پایان . آگاه باش ای نفس ، شب و روز را بیست و چهار ساعت است . در حدیث آمده است :
    ((در قیامت ، در برابر هر شبانه روز عمر انسان ، بیست و چهار صندوق لاک مهر شده در اختیارش قرار می گیرد و جلو او یک بیک گشوده می گردد . یکی را می گشایند پر از نور است ؛ زیرا این ساعتی است که در آن ساعت ، در دنیا ، اعمال نیک انجام داده است . با دیدن این انوار ، که پلکان قرب به فرمانروای جبار روز قیامت ؛ یعنی خدای متعال چنان بشارت ،
    خوشحالی و شادمانی به او روی می آورد که اگر این شادمانی و بشارت را بر اهل جهنم توزیع کنند ، بگونه ای واله و شیدای این نور می گردند که درد و رنج آتش جهنم را درک نمی کنند . چون صندوق دیگری را گشایند ، سیاه و تاریک باشد و بوی گند آن پخش گردد و تاریکی آن فراگیر شود ، این ساعتی است که در دنیا فرمان خدا را انجام نداده است . در اینجا چنان وحشت و ترس بر او رسد که اگر بر اهل بهشت تقسیم کنند ، عیش آنها را مکدر و شادیشان را به اندوه مبدل کند .
    صندوق دیگر را گشایند . تهی ، نه در آن مایه خوشبختی و خوشنودی است و نه مایه تیرگی و ظلمت ، این انعکاس ساعتهائی است که در آن بغیر ضرورت خوابیده است و یا در غفلت گدرانده و یا به امور مباح دنیا مشغول بوده است .
    در این حال ، بربهره نگرفتن از این ساعت ، حسرت و پشیمانی بر وی روی آورد ، همچون ندامت و غم کسی که فرصت بدست آوردن سود کلانی را داشت ؛ ولی بر اثر سهل انکاری و اهمال کاری ، از آن سود عظیم محروم شده است و او را جز حسرت و تاءسف چاره ای نیست . اینچنین ، کلیه صندوقهای اوقات عمر بشر بر او عرضه گردد . (32)))
    پس باید نفس را مورد خطاب قرار دهد و بگوید: در این چند روز جدید تلاش کن که صندوقهای اوقات عمر را آباد کنی و لحظه لحظه های آن را بارور سازی .
    مبادا ، ساعت های عمرت از گنجهائی که اسباب قرب و نزدیکی به خداوند است خالی باشد . به کسالت ، استراحت و ندامت طولانی همدم گرددی . اگر در بهشت هم مقام کنی ، بر محرومیت از مقامهای بالاتر حسرت خوری . گرچه درد این حسرت ، فراتر از درد آتش است ، ولی باز هم توان تحمل آن را نداری .
    بعضی از بزرگان درباره غبن و حسرت آخرت ، گفته اند:
    ((بر فرض این که فرد بدکار ، مورد عفو قرار گیرد ، با محرومیت از پاداش و مقام خوبان چه خواهد کرد . مگر نه این است که مقام خوبان را از دست داده است . (33)))
    خداوند متعال می فرماید:
    ((یوم یجعمکم لیوم الجمع ذلک التغابن . (34)))
    آنچه که گفته شده نخستین مقام و قرارداد بانفس است که مربوط به پیش از عمل است و به آن محاسبه گفته می شود .







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  15. تشكر

    عهد آسمانى (23-12-2018)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ارزیابی روزانه

    باید در پایان هر روز ساعتی قرار دهد و در آن ساعت ، همه کارهای روزانه نفس را ارزیابی کند . شگفتا! بازرگان در دنیا ، از ارزیابی شریک خود غفلت نکرده ، در روز ، یا ماه ، یا سال کارهای او را ارزیابی می کنند که مبادا سودی ، که نبود آن بهتر است و بود آن بی دوام و مایه گرفتاری ، از دست برود . چگونه عاقل ، وقتی را در روز برای ارزیابی کارهای روزانه ، که خوشبختی و بدبختی همیشگی او در گرو آن اعمال است ، قرار ندهد . خداوند در این زمینه می فرماید: ((اتقوالله و لتنظر نفس ما قدمت لغد (35)))
    هان ای مومنان
    ، از خدا پروا گیرید و بنگرید که نفس شما برای فردایتان چه چیز فرستاده است .
    پیامبر خدا در همین زمینه می فرماید:
    ((حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا (36))) .
    پیش از آن که اعمالتان را ارزیابی کنند ، خود آنها راارزیابی کنید .
    روزی مردی نزد رسول خدا((ص )) آمد و عرض کرد: ((ای فرستاده خدا ، دستورالعملی عنایت فرمایید . )) حضرت پرسیدند: ((آیا آن راآویزه گوش می کنی ؟)) عرض کرد: ((بلی )) حضرت فرمود:
    ((اذا همت با مرفند بر عاقبته ، فان کان رشداء فامضه ، وان کان غیا فانته عنه . (37)))
    وقتی که بر انجام کاری همت کردی ، به فرجام آن بیندش ، چنانچه رشد و کمال تو در آن است اقدام کن و اگر مایه گمراهی توست ترک کن .
    پیامبر((ص )) در گفتار دیگر می فرماید: ((ینبعی للعاقل ان یکون له اربع ساعات :ساعه یحاسب فیها نفسه . . . (38)))
    بر خردمنداست . که اوقات روزانه خود را چهار بخش کند: در ساعتی اعمال روزانه اش راارزیابی کند .
    چنانکه در محاسبه با شریک ، باید سرمایه ، سود و زیان را ارزیابی و مشخص کرد تا سود از زبان معلوم گردد ، همین سان باید متوجه بود که سرمایه بنده ، واجبات دین ، سود آن مستحبات و خصایص نیک و زبان آن گناهان و زمان این تجارت ، گستره شب و روز و مدیر عامل آن نفس اماره بالسورء است . در این راه باید نخست ، واجبات را از مطالبه کرد ، چنانچه انجام داده است خدای را سپاس گفت و او را به انجام دیگر واجبات ترغیب کرد و
    اگر واجبی را از دست داده است ، تدارک او را به انجام دادن قضاء آن واجب از او خواست ، چنانچه واجبات را ناقص آورده است ، او را وادار کرد که جبران کند .
    اگر مرتکب گناه شده است ، باید او را عقاب کرد تا به ترمیم و جبران و تدارک آن اقدام کند و همانند یک تاجر که از عامل خود درخواست غرامت می کند ، باید از نفس غرامت گرفت . این ارزیابی باید بطور دقیق انجام گیرد ، همانگونه که یک تاجر ، نسبت به مدیر عامل و یا شریک خود ، حتی از درهم و کمتر هم نمی گذرد ، تا ضرری متوجه او نگردد ، به طریق اولی بر سالک است که از مکرر و خدعه نفس مکار و حیله گر ، خود را در امان ندانسته و بطور دقیق و بدون انعطاف و گذشت ، کارهای او را ارزیابی کند .
    نخست ، از همه گفته هایی که در طول روز از او سرزده است ، پاسخ صحیح بخواهد .
    سزاوار است ، بر آنچه روز قیامت از او بازخواست می کنند ، پیش از رسوا شدن فرا دید اهل عالم در آن روز ، خود در خلوت از نفس بخواهد .
    او که از آشکار شدن عیوبش نزد دوستان و همسایگانش هراس دارد و بخاطر چشم مردم ترک اعمال ناشایسته می کند ، هراس از رسوایی روز قیامت که همه کارهای انسان در معرض دید همه اهل عالم اعم از پیامبران ، امامان ، ستمگران و پیروان آنها از اولین و آخرین و . . . قرار می گیرد
    ، سزاوارتر است .
    این چنین نفس خود را ارزیابی کند و در تمام عمر نسبت به همه اعضاء باطنی و ظاهری ، این روش را اعمال کند ، درباره یکی از بزرگان ، که همواره حسابگر خویش بوده ، چنین حکایت شده است . ((در شصت سالگی ، روزی اعمال خود را ارزیابی می کرد ، روزهای زندگی اش را شمرد . دریافت که بیست و یک هزار و پانصد روز از عمر گذشته است . بناگاه فریاد زد و گفت : ای وای بر من . اگر روزی یک گناه از من سرزده باشد خداوند عالم را با بیست و یک هزار گناه ، باید ملاقات کنم . سپس ناله ای سر داد و بیهوش شد . وقتی به بالین او رفتند ، دار فانی را وداع کرده بود .
    در اینجا شنیدند: گوینده ای ندا می دهد: خوشا بحال او ، چه بسرعت به سوی بهشت پرواز کرد . (39)))
    بله ، اینچنین باید نفس را برای هر نفسی و نیز برای عمل قلب و همه اعضاء بدن ، بازخواست کرد ، زیرا اگر انسان نافرمانی های خود را شناسایی و جبران نکند ، دو فرشته موکل ، گناهان او را ثبت می کنند: ((احصاه الله و نسوه . (








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  17. تشكر

    عهد آسمانى (23-12-2018)

  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    قلمرو تقوا

    بدان ، تقوا را دو رویه است : رویه کسب و به چنگ آوردن و رویه ترک و دوری . اولی ، انجام طاعات ، عبادت و دستورات خداوندی و دومی ، ترک معاصی و گناهان .
    دوری از گناه دشوارتر است و رعایت آن سزاواتر ، زیراانجام واجبات در توان همه است ، ولی ترک
    معاصی ، تنها در توان مؤ منان راستین و صدیقین می باشد .
    در این راستاست که پیامبر اسلام می فرماید:
    ((المهاجرمن هاجر السوه والمجاهد من جاهد هواه (41)))
    مهاجر واقعی کسی است که از سر هوا و هوسهایش برخیزد ، مجاهد راستین آن است که با هوسهای خود ستیز کند .
    حضرت رسول ، بهنگام بازگشت از جهاد به یاران رزمنده خود می فرماید:
    ((رجعنا من الجهاد الاصغر الی جهاد الاکبر(42)))
    ما از جهاد کوچکتر به سوی جهاد بزرگتر که مبارزه با نفس است بازگشتیم .
    باید توجه داشت که رویه ((پرهیز)) در تقوا با وجود اندکی از اطاعات و عبادات رشد می کند ، ولی رویه ((انجام وظایف )) اگر چه فراوان باشد ، و با اندکی نافرمانی و گناه ، از رشد خود باز می ماند . در همین راستا ، حضرت ختمی مرتبت ((ص )) می فرماید:
    ((به همین اندازه که نمک برای طعام کافی است ، دعا خوبیها را بس است (43))) و یا در پاسخ کسی که پرسید: ((ما درختهای بهشتی زیادی در بهشت داریم ؟)) می فرماید: ((نعم ، ولکن ایاکم ان ترسلوا علیها نیرانا فتحرقوها . (44)))
    و در همین باره می فرماید:
    ((الحسد یاکل الحسنات کما تاکل النار الحطب . (45)))
    حسد خوبیها را می خورد ، همانطور که آتش هیزم را .
    روایات وارده در این باب بسیار است ، ما بهمین مقدار بسنده می کنیم .
    اگر تو ، موفق به تحصیل هر دو رویه تقوا شدی ، به حقیقت تقوا رسیده ای ، ولی چنانچه به واجبات بسنده کنی ، فریب شیطان را خورده ای و مثل تو ، همانند کشاورزی خواهد بود که بهمراه کشتش
    ، علف هرزهایی روئیده است که کشتش را فاسد می کند . او بجای این که علفهای هرزه را از بن در آورد ، سر آنها را می چیند و ریشه را رها می کند ، در این صورت پیوسته ریشه آنها نیرومندتر می گردد ، تا کشت را از بین می برد .
    یا مثل تو ، همانند کسی خواهد بود که به بیماری ((گر)) مبتلا شده است و برای مداوا هم باید ضد عفونی کند و هم دارو بخورد: دارو ، برای خشکاندن ریشه آن و ضدعفونی ، برای درمان ظاهر آن ؛ ولی او ، به ضد عفونی کردن بسنده کند و علاوه ، چیزهایی که موجب رشد بیماری ((گر)) می شود مصرف کند . روشن است که عفونت در درون او ، همچنان رشد کرده و نه تنها مرض او بهبود نمی یابد که گسترش هم پیدا می کند .
    یا مثل تو ، همانند بنائی خواهد بود که خانه ای را استوار می سازد و در درون آن ، حشرات گوناگون ، همچون : مار ، عقرب و . . . می باشد ، ولی او بجای از بین بردن آنها ، خانه را زینت داده و با فرشها و پرده های فاخر بیاراید! بی شک حشرات از باطن به بیرون آمده ، فرشها را پاره کرده و پوششها را از بین می برند ، تا این که خود او نیز ، از گزند آن ها در امان نخواهد ماند .
    اگر خردش را بکار می گرفت ، بایسته بود که پیش از فرش و آذین ، به دفع حشرات بپردازد و خانه
    را از وجود آنها پاک سازد ، تا فرشها و نیز خودش ، از شر آن ها در امان باشند .
    چه می گوییم ؟ نیش زهرآگین مارهای دنیا کجا ، و زهر کشنده گناهان و معاصی کجا . درد نیش مار دنیا ، مدتی اندک ، از وجود انسان رخت بر می بندد و هر چه باشد ، بالاخره ، با مرگ پایان می پذیرد ، ولی درد جانگداز افعی های گناه ، در آتش جهنم هم باقی است . از آن به خدا پناه می بریم و از او طلب بخشش و رحمت می کنیم .
    بیان بعد دیگر تقوا ، طاعات و عبادات در کتابهای مربوط به عبادت آمده است . گرچه ما در این زمینه نیز ، به بیان وظائف قلبی و دقایق علمی و عملی فراوان نیازمندیم که در بسیاری از کتب فقهی نیامده است . و تنها کسانی موفق به فهم و انجام این امورند که توفیق خداوندی ، قلب آنها را به صراط مستقیم هدایت کرده است .







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  19. تشكر

    عهد آسمانى (23-12-2018)

  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    منهیات اخلاقی

    رویه دیگر تقوا؛ آنچه را که باید از او دوری گزید ، بر حسب موضوع متفاوت است ، بخشی از آنها از وضایف قلبیه اند و بخشی ، مربوط به عضوهای ظاهر بدن . اعضائی که از آنها گناه سر می زند ، هفت تاست ؛ به تعداد درهای جهنم . هرکس این اعضای هفت گانه را از گناه بازدارد ، درهای جهنم بر او بسته خواهد شد؛ انشاءالله . این اعضاء ، عبارتنداز: چشم ، گوش ، زبان ، شکم ، زیرشکم ، دست و پا . فلسفه وجود چشم ،
    اهتداء به او در تاریکی ها ، یاری گرفتن بر رفع نیازها ، نگریستن به ملکوت زمین و آسمانها ، عبرت از آیات ، حوادث و پدیده ها و نظر در کتاب خدا و سنت رسول الله و مطالعه کتابهای اخلاق و عرفان برای بیداری دل و جان است و مبادا که با آن به روی نامحرم و یا به مسلمانی به دیده تحقیر بنگری و یا بر عیب مسلمانی چشم بدوزی . باید از همه زوائدی که مورد نیاز نیست چشم برگیزی ؛ زیرا خداوند برزگ از نگاههای بیهوده ، پرسش کند به همانگونه که کلام بیهوده را مورد سؤ ال قرار خواهد داد .
    گوش را باید از شنیدن ، بدعت ، دشنام ، غیبت ، اباطیل و بدگویی مردمان حفظ کرد ، زیرا فلسفه و همچنین گوش فرا دادن به دانشهائی که به وسیله آنها می توان به نعمت جاودانی بهشت دست یافت . فلسفه وجودی زبان ، گفتن ذکر خدا ، تلاوت قرآن ، ارشاد بندگان خدا و ابراز خواسته های انسان ، اعم از نیازهای دینی و دنیایی است . اگر در غیر مواردی که برای آن آفریده شده است بکارگیری ، نعمت خدای سبحان را کفران و ناسپاسی کرده ای .
    زبان ، بر سایر اعضاء آفرینش در انسان ، غلبه دارد؛ زیرا او را مهاری نیست و بکارگیری آن مؤ نه ای نمی طلبد ، ولی از سوی دیگر جنایات بزرگی همچون : غیبت ، دروغ ، ستایش خود ، بدگویی مردم ، ستیره جوئی و آفتهای بسیاری دیگر ، از آن سر می زند؛ زیرا هیچ چیزی همانند نشخوارهای
    زبان ، انسان را به ((روی )) به جهنم نمی افکند .
    پس تمام تلاشها و توان خود را برای غلبه بر او بکارگیر ، تا تو را به ((روی )) به جهنم نیفکند .
    در حدیثی آمده است :
    ((ان الرجل لیتکلم بالکلمه فیهوی بها فی جهنم سبعین خیریفا))
    گاهی انسان سخنی می گوید که به خاطر آن ، بمدت هغتاد سال در جهنم سقوط می کند .
    و نیز روایت شده است مردی در میدان مبارزه به شهادت رسید؛ یکی گفت : بهشت گوارایش باد . پیامبر ((ص )) فرمود: چه می دانی ، شاید او سخنان بیهوده گفته باشد و بیجا بخل ورزیده باشد . (46)
    اما شکم ، آن را همواره از پرخوری بازدار و مواظب باش حتی از حلال سیر نخورد؛ زیراسیری ، قساوت قلب می آورد ، ذهن را فاسد ، حافظه را کور و حفظیات را باطل کند ، شهوات را در انسان قوی نماید ، لشکریان شیطان را یاری رساند و اعضاء بدن را از عبادت باز دارد . بطور خلاصه ، آگاه باش ، پرخوری ، سرچشمه هر بدی است .
    این چنین ، بقیه اعضاء را خود ، بازرسی و وظیفه شناسی کن ؛ زیرا فرمانبری و نافرمانیهای آنها پوشیده نیست






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  21. تشكر

    عهد آسمانى (23-12-2018)

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi