یکی از چالشهایی که در فهم زبان کتب مقدس وجود دارد، وجود دو وجه همزمان در آن است:
همگانی بودن پیام برای عموم انسانها و برخی وجوه که جماعتی خاص و فرهنگی خاص را به
عنوان مخاطب معین متن مطرح میسازد. حتی این وجه دوگانه از حیث زمان نیز مصداق دارد، از
سویی همه انسانها از زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تا قیام قیامت مخاطب
قرآن هستند و از سوی دیگر گروهی که در زمان نزول قرآن در قید حیات و در سن درک بودهاند،
نسبت به این تخاطب ویژگی دارند. این مسئله از دیرباز هم توجه برخی از عالمان دینی را به خود جلب
کرده و موجب شده است که برخی، شمول خطابهای قرآنی نسبت به کسانی که بعدها به جهان
خواهند آمد، مجاز در تخاطب و نه حقیقت شمارند. (۱)
متون مقدس دینهای بزرگ عموماً از این وجه دوگانه برخوردارند؛ حتی عهد عتیق که به نظر میرسد
با چنین ویژگیای مواجه نباشد، در عمل درگیر این دوگانگی شده است. این نکته معلوم است که در
مجموعه کتب مقدس و از جمله اسفار پنجگانه تورات همواره قوم بنیاسرائیل به عنوان مخاطب خاص،
بارها و بارها نام برده شدهاند؛ تا آنجا که حتی در مواردی از تورات، از زبان خداوند از بنی اسرائیل به عنوان
“ملت من” یاد شده است، (۲) در قرآن کریم نیز رویکرد جهانی نسبت به مخاطب دیده میشود و همه
انسانها مخاطب پیامهای قرآناند؛ از همین روست که بارها خطاب “یا ایها الناس” در قرآن کریم به کار رفته
و این در حالی است که خداوند هیچ گاه قوم عرب، قبیلهای از عرب یا هیچ قوم دیگری را مخاطب خود در
قرآن نساخته است خداوند به عنوان خدای عبرانیان معرفی شده (۳) و رسالت اصلی حضرت موسی
(علیه السلام) رها کردن بنیاسرائیل از یوغ ستم فرعون بوده است، بدون آنکه فرعون خود مخاطب موسی
و خدای او باشد. (۴) (۵) اما در آموزههای دینی یهود، به خصوص در میان فرقه فریسیان چنین باوری وجود
داشت که تورات برای همه مردم جهان و برای همه زمانهاست و اختصاص به مخاطبان خاص ندارد. (۶)
وجود مخاطب جهانی برای تورات، در مواضع مختلفی از تلمود مورد تأیید قرار گرفته است. (۷)